.
بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا
علیه السلام که ایشان فرمودند: "روز اول
محرم، روزی است که حضرت زکریا دعا
کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت
فرماید، خداوند نیز به او یحیی را بشارت داد.
بعد حضرت فرمودند:«پس هرکس
این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند،
خداوند همان طور که دعاى زکریّا را
مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب
خواهد کرد.»
📚کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱
#فرزندآوری
#روزه_اول_محرم
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
یڪ روز با فرشتہها
. بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: "روز اول محرم، روزی است که
[ اقوام و آشنایان و دوستان خود را مطلع کنید تا از این فرصت طلایی استفاده کنند. ]
#مادرانگی
فکرشو بکن...
کلی ویار تحمل کردی تا گرم گرم به وزنش اضافه بشه و تو هر سونو با شنیدن وزنش ذوق زده شدی.
چه شبها که با وروجک بازیهاش کلیه و معده و رودهاتُ پاس کاری می کرد و تاصبح نذاشت چشم به هم بذاری.
هرچقدر رشد میکرد نفس نفس زدنت بیشتر میشد و سنگینتر میشدی. همش اندازه یه کف دست بود ولی انگار داشتی بار تریلی جابجا میکردی.
موقع تولدشم که حتماً مثل من از حضرت آدم تا خاتم رو سلام دادی و به حضرت عزرائیل که دوروبرت رژه میرفت تا به درجه شهادت نائلت کنه درود فرستادی.
دیگه از شب بیداری های بعد از تولد و شیردهی و واکسن های دورهای و تب و ویروسهای سالی چندبار نگم که تکرار مکرراته.
وقتی هم که چهار دست و پا رفتنُ یاد گرفت انگار یه جارو برقی متحرک به خونه اضافه شده بود؛ باید از وقتی دوتا تیلهی نازشو به جهان باز میکرد دنبالش میرفتی تا هرچیز ریز و درشتی رو نبلعه.
حتماً حرص هایی که برای خوش خط نوشتن دیکتهی کلاس اولش و چرک نشدن زیر مشقهاش خوردی هم یادته...
از اینکه هرروز باید مقنعه ی خط خطی شده با مداد گلی رو میشستی و مانتوی شیرکاکائویی اتو میکردی هم خیلی وقته گذشته.
اما کنار این زحمتهای بی وقفهی شبانه روزی، فرشته کوچولوت داشت رشد میکرد.
حالا شده یه خانومِ یازده ساله.
فکرشو بکن رفته مشهد پابوس آقا و چند روزی پیشت نبوده.
الآن که برگشته باکلی ذوق برای خانوادهاش سوغاتی گرفته.
دیگه از ویار و یه قل دوقل کلیه هات تو بارداری و هیچ دردسر دیگه چیزی به ذهنت نمیرسه، جز مهربونی خدا که تجلی پیدا کرده تواین فرشتهی مهربونش...
《انتشار متنها فقط با لینک🌱》
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مخصوص اون خانوم خوشگلهایی که دیروز از اون متن ما دپرس شدن گفتن کلا ما بچه نمیاریم
که وسط خواب نبریم ددوشی
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
May 11
زندگی به سبک رضوی _سوال شما ۲۴.mp3
2.16M
🔸چطور همسرم را برای فرزنددار شدن راضی کنم؟
🎙کارشناس برنامه، حجتالاسلام وافی
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سندرم_فرزند_بدون_شرح
🎥 فرزندش را با هیچ چیزی عوض نمیکند!
🔸 وقتی ارزش فرزندانمان را نمیدانیم😢
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
#شیرینیجات
دقت کردین بعضی کلمه ها تا قبل از اینکه بچه ها تلفظشون کنن خیلی راحت الحلقوم ترند؛ وقتی بچهها تلفظ میکنن، ده دقیقه طول میکشه مغز به خودش بیاد چجوری به زبان دستور چرخش بده تا این کلمه ادا بشه. شش دور فقط طول میکشه زبون کوچیکه بچرخه تا بلکه تارهای صوتی یه سازی براش پیداکنن.
نمونهاش👇🏻
مامانی این هدیه ها چیه میخوای عیدی بدی؟
👧🏼 :"پِسکِل"
آخه "پیکسِل" به این راحتی چه ایرادی داشت؟
🧑🏻: اون قصه هه چی بود "خاخاشیه" میخواست آهو بگیره امام رضا علیه السلام نذاشت؟
بعد نیم ساعت که سه دور همهی خونواده بیست سوالی طرح کردن فهمیدیم منظور شازده از خاخاشیه، "شکارچیه" بوده🥴
👧🏼 :مامان ببین چه "مُستَلسیل" خوشگلی کشیدم.
🧕 :تااونجا که سوات من قد میده مادر مستطیل داریم!
👧🏼 :نه این مستلسیله فرق داره
《انتشار متنها فقط با لینک🌱》
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
#شیرینیجات
🧑🏻 : مامان اگه بتونی 10تا بچه بیاری 3تا دختر بقیه پسر همه ی کارهای خونه رو دیگه خودم انجام میدم.🙃
البته اسمهاشونم خودم بزارما.😌
_بنظرتون به این وعده اش جامعه عمل بپوشونم یا گول این وعده وعیدهای تبلیغاتی شو نخورم.؟😁🤣😂
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
#روزمرگی
11 سال پیش دوهفته جوجه اولی سخت مریض شده بود؛ اون موقع پنج، شش ماه بیشتر نداشت.
تواون دوهفته بیماری که از اون سرماخوردگیها بود که تبش راحت پایین نمیومد، بجزء خواب و خوراک، اعصاب و روان هم برام نذاشته بود.
جوجههای اول هم که خداحفظشون کنه.. از لحظه تولد چسبونک مادر هستن چه برسه به اینکه مریض هم بشن.
یه روز دیگه انقدر بغلش کردم و چرخوندم، نماز ظهرم قضا شد.
دیگه آدم وسطش خسته میشه یه غری هم باهمه ی مهر مادریش میزنه که خسته شدم😖 یه دقیقه آروم بگیر، نمازم قضا شد.
حالا 11سال گذشت...
جوری تب و لرز و بدن درد گرفته بودم که مشت میزدم به زمین و پام.
اون جوجه اولی که الان ماشالله فرشتهای شده برای خودش، بدون شکایت تازه با غصه تا تونست ماساژ میداد و شربت عسل میاورد.
البته که آدم نمیتونه حق پدر و مادر رو ادا کنه.
ولی بلاخره باعث شادی پدر و مادر میشه...
دنیا بسی ناجوانمردانه گرد است :)
《انتشار متنها فقط با لینک🌱》
https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099