eitaa logo
باقچه
483 دنبال‌کننده
471 عکس
59 ویدیو
1 فایل
🌱 باقچه، باغی پر از قصه و بازی چمرانی 🌼برای مادران، پدران و مربیان دغدغه مند 📲 ارتباط با ادمین و یا ارسال عکس و فعالیت فرزندانتان 👈 @hamyarche
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 تا حالا فکر کردین که قسمت های مختلف خونه برای چه بازی های مناسبه؟ 🛋 سالن پذیرایی یا هال 👌 هر چقدر وسیله مثل مبلمان، بوفه و ... کمتر باشد، بستر مناسب تری برای بازی کودک فراهم است. 🌸 ۱. انجام بازی های هیجانی مثل قایم باشک، دنبال بازی. 🌸۲. ساخت قلعه یا خانه با بالشت، پتو، کوسن های مبل در گوشه ای از سالن. ِ 🌸۳. ایجاد بسترهای بازی با چسب کاغذی و فرش. مثلا کشیدن زمین لی لی روی فرش فرش با استفاده از چسب کاغذی. 🌸۴. استفاده از میز ناهار خوری به عنوان میز پینگ پونگ. 🌸۵. وصل کردن یک طناب در وسط سالن و بازی والیبال. 🌸۶. درست کردن سکوی پرش با یک صندلی و تعدادی بالشت و پتو. 🌸۷. کشیدن نقاشی با ماژیک وایت برد روی سرامیک های کف که به راحتی قابل پاک کردن است. 🌸۸. لیز بازی با دو پلاستیک روی سرامیک های کف. 🌸۹. درست کردن مسیر بازی های مختلف با چسب کاغذی روی فرش یا سرامیک. مثل ساخت مسیر ماشین بازی. 🌸۱۰. اختصاص دادن یک دیوار با رول کاغذ یا مقوا به محل نقاشی کودک و یا نمایشگاهی برای دست سازه های او. 📸 شما هم اگر تجربه ی مشترکی دارید، می توانید با ما در میان بگذارید: @hamyarche @ba_gh_che
#یه_بازی_خوووب #طبیعت 🎨 کشف ورنگ @ba_gh_che
#یه_بازی_خوووب #طبیعت 🎨 کشف ورنگ @ba_gh_che
🤔 آخر هفته ها فرصت خوبیه که به طبیعت بریم. حالا چه بازی هایی در طبیعت انجام بدیم؟ 🌳این هفته که خواستین به پارک و طبیعت برید، یکم رنگ و یکم کاغذ با خودتون ببرید. 🔍 اول می ریم سراغ اکتشافاتمون. چیزهایی که به نظرمون جالبه رو جمع می کنیم. مثلا کاج، برگ های مختلف، چوب و خیلی چیزهای دیگه. 🖌 حالا قراره با کشفیاتمون چاپ بزنیم. هر کدوم رو می زنیم تو رنگ و بعد می زنیم روی کاغذ تا ببینیم چه جوری میشه. 📸 آخر هفته ی خوبی داشته باشین...خوشحال میشین ما رو هم تو شادی هاتون شریک کنین و عکس های فعالیت هاتون رو برای ما بفرستید @hamyarche @ba_gh_che
🏴 یا جواد الائمه ادرکنی 🎁 سوغاتی پدر یکی بود یکی نبود. دو برادر بودند. یکی به نام هادی، یکی هم موسی. آن ها یک پدر خیلی مهربان هم داشتند. پدر آن ها امام جواد علیه السلام بود. یک روز که دو برادر باهم بازی می کردند، متوجه شدند پدرشان می خواهد به یک سفر برود. خیلی ناراحت شدند چون مدتی از پدر دور می شدند و دلشان برای پدر تنگ می شد. وقتی امام جواد فهمیدند که فرزندانش ناراحت هستند، کنار آنها رفتند و بچه ها را روی پاهاشان نشاندند و گفتند: من میخواهم به یک سفر بروم. شنیده ام آنجایی که می خواهم بروم، وسایل خوبی دارد. شما چه چیزی می خواهید برایتان بیاورم؟ ✅ شما هم فکر کنید. دوست دارین وقتی باباتون میره مسافرت، چه سوغاتی بیاره براتون؟ هادی و موسی خیلی خوشحال شدند. با لبخند کنار پدر آمدند. هادی گفت: من یک شمشیر دوست دارم. موسی گفت: من هم دوست دارم یک اسب برایم بیاوری. امام جواد لبخند زدند و قول دادند، برایشان سوغاتی هایی که خواسته بودند را بیاورند. بچه ها هم خوشحال شدند و سراغ ادامه ی بازی شان رفتند. ✅شما اگه یه شمشیر داشتین باهاش چی بازی می کردین؟ یا اگه باباتون براتون سوغاتی اسب می آورد، کجا نگهش می داشتین؟ 👌 برای کودکان پنج سال به بالا @ba_gh_che
بادکنک رو بترکونیم @ba_gh_che
💡یک بازی دیگر با کمترین هزینه و بیشترین هیجانی! 🎈 بادکنک رو بترکونیم 🎈ابزار: بادکنک، نخ. ❇️ ابتدا بادکنک را باد می کنیم. ❇️ با استفاده از یک نخ بلند بادکنک را به پا وصل می کنیم. ❇️ حالا یک، دو، سه باید سعی کنیم بادکنک را بترکانیم. ❇️ اگر داریم با دوستانمون بازی می کنیم، می تونیم ببینیم کی زودتر بادکنک رو می ترکونه. هر کی زودتر ترکوند، می تونه بره و به بقیه کمک کنه. ⚠️ فکر نکنید خیلی راحته ها!! حتما امتحان کنید. ✅ بازی برای بچه های👇 🌀بازی👇 @ba_gh_che
📖مجموعه داستان های 📝قسمت سیزدهم بچه ها به توصیه چراگو تصمیم گرفته بودند که مو یا یک تکه از ناخن مردم گل آباد را جمع کنند. کندن موهای بچه های کاری نداشت. وسط بازی چنگ می انداختند و موی بچه ها را می گرفتند و می کشیدند. با اینکه آن موقع بچه ها زیاد بازی نمی کردند، ولی به توصیه چراگو دوباره بازی زنده شده بود. دوستان چراگو همش می رفتند دم در خانه ی بچه ها و می گفتند: بیاین بازی کنیم. ولی بچه ها می گفتند: ما می خواهیم سنگیویزیون نگاه کنیم. دوستان چراگو با اصرار می گفتند: بیاین بریم یکم بازی کنیم، دوباره برمی گردین. بچه ها هم قبول کردند. با هم بازی کردند. بدو بدو کردند. البته خیلی سخت بود. یک دفعه دوست چراگو، یک دعوای نمایشی درست کرد. موهای بچه ها را کشیدند. بعد موها را داخل جیب شان گذاشتند. در مورد بچه ها کار راحت بود ولی درمورد آدم بزرگ ها، نه. کار سخت بود. موی پدر و مادر خودشان را می توانستند در خواب قیچی کنند. ولی موی آدم بزرگ های دیگر و کارگرهای معدن سنگ را چه طوری می کنند؟ دوستان چراگو کمی با خودشان فکر کردند و سعی کردند یک روشی درست کنند که بتوانند یواش یواش از آدم بزرگ ها هم، مو و ناخن جمع کنند. یکی از بچه ها این ایده را اجرا کرد. او به آدم بزرگ ها گفت: من می خوام کلکسیون مو جمع کنم. بعد یک آلبوم باز می کرد و انواع مو هایی که داخل آلبوم بود را به آنها نشان داد. مو فر، مو صاف، موی رنگ وارنگ و ... . آدم بزرگ ها، کمی تعجب کردند که کلکسیون مو به چه دردی می خورد ولی بعدش گفتند: اشکال نداره. کمی از مویشان را قیچی کردند و به بچه ها دادند. @ba_gh_che