eitaa logo
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
32.6هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
12هزار ویدیو
113 فایل
❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙با خـدا باش پادشاهـ👑ـــی ڪن 💚بی خـدا باش هرچہ خواهی ڪن تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1898250367C031c8faa73
مشاهده در ایتا
دانلود
سر رشته تمام کارها به دست خداست پس با خیال راحت بسپار به خودش رفیق😊🌸 «رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» «خدایا سختیا ناراحتم کرده ولی میدونم که تو از همه مهربون تری!کمکم کن..✨» 💙❤️ ‌‎‌‌‎ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
- اللهم‌أنَت‌ربِّي، لايخفى‌عليك‌مافي‌قلبي، أنت‌خلقت‌هذاالقلب‌وأنت‌زرعت‌فيه‌الشعور فأسكنه‌وألق‌عليه‌محبة‌منك...🌱 خدایاتوپروردگارمنی، آنچه‌دردل‌من‌است‌برتوپوشیده‌نیست، تواین‌دل‌راآفریدی‌واحساس‌رادرآن‌کاشتی، پس‌درآن‌ساکن‌شو... وازخودت‌به‌آن‌محبت بده♥️🌻 💙❤️ ‌‎‌‌‎ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
👑بـا خـــدا بـاش پـادشـاهے ڪن👑
#زری_خانم 🈹🗯 #قسمت_پنجم بی بی گفت این بچه را اینقدر اذیت نکنید از کجا معلوم است که در شکمش بچه با
🈹🗯 بی بی زینب به احمد آقای همسایه گفت مادر برو پاسبان بیاور. عباس آمد حرف بزند که معصوم زن قاسم با لنگه کفش زد توی سرش و گفت احمق خفه شو. زن ها زری را که غش کرده بود از زیر زمین به روی حیاط اوردند. آقا رجب ماشینش را آورد و بی بی زینب هشتاد ساله زری را به بیمارستان هراتی برد. زری را عمل کردند یک غده ۹/۵ کیلویی از شکمش در آوردند. من خودم رفتم و غده را که کرده بودند توی یک ظرف گنده شیشه ای دیدم. زری حدود چهل روز در بیمارستان بود تا حالش بهتر شد. من هفت هشت بار به دیدنش رفتم. یک بار دست مرا گرفت و گفت مردم درباره من چه میگویند؟ گفتم بی بی سکینه همسایه که تو را برای پسرش که کارگر بناییست خواستگاری کرده بود و جواب رد داده بودی بیشتر از همه از تو بد میگفت. حالا او هم میگوید خدا از سر تقصیراتم بگذرد. همه زن های محله برای دیدن غده ۹/۵کیلویی به دیدن زری میرفتند. زری بعد از چهل روز به خانه آمد. کم کم من دوازده سالم شده بود.زری هم ۱۶ساله بود.بعضی روزها میرفتم از زری سوالات درسی میپرسیدم. زری به من میگفت حسین تو هر چه از انشا و املا و حافظ و سعدی و مولوی و فخر رازی و صایب بخواهی من به تو میگویم تو هم به من حساب یاد بده. من کلاس پنجم بودم و به زری حساب یاد میدادم. خیلی زود در ظرف دو سه ماه این او بود که به من حساب و هندسه یاد میداد. زری در عرض هفت هشت ماه همه کتاب های دوره ابتدایی را خواند… زری میخواست برای تصدیق شش ابتدایی ثبت نام کند و امتحان متفرقه بدهد.باز دعوا شروع شد. عباس دعوا میکرد. علیرضا هم بزرگتر شده بود و ادعای برادری داشت. فقط دو روز دیگر فرصت بود که مدت ثبت نام تمام شود. زری هنوز ثبت نام نکرده بود و کلافه بود. من رفتم از او سوالی بکنم عباس دم در خانه بود. گفت آحسین کجا؟گفتم میروم از زری درس بپرسم. گفت تو هم دیگر بزرگ شده ای و نباید به خانه ما بیایی. زری از پشت سر عباس مرا دید و به طرف پشت بام اشاره کرد. من گفتم عباس آقا به چشم و به خانه رفتم و از آنجا خود را به پشت بام رساندم. زری آمد پش بام گفت حسین خانه مادر بزرگم بی بی زینب را بلدی؟ گفتم بله. گفت برو بگو زری با تو کار فوری دارد همین امروز بیا. بدو بدو به در خانه بی بی رفتم. دم غروب بود رفتم داخل منزل بی بی زینب. حیاط آب و جارو کرده و با باغچه گلکاری شده قشنگی داشت. یک تخت بزرگ روی حوض بود و روی تخت یک قالی پهن بود. بی بی روی یک تشکچه مخمل قرمز نشسته بود و به یک پشتی تکیه داده بود. پیراهن سفید رنگی با گلهای قرمز درشت بر تن داشت. موهای سرش را هم شانه زده بود. قیافه اش به زنهای ۵۰ ساله محله ما میخورد. یک سینی بزرگ پر از چند رقم میوه هم جلویش بود. بی بی گفت حسین اینجا چه عجب؟ ولی یک کمی هراسان شد. گفتم زری گفته حتما امروز بروید خانه شان.گفت چی شده؟ دوباره کتک خورده؟ گفتم نه میخواهد ثبت نام متفرقه ششم ابتدایی کند مادرش و علیرضا و عباس نمیگذارند. بی بی گفت حسین بپر ماشین پیدا کن.رفتم ماشین آوردم و بی بی به خانه زری آمد… 🗯داستان های جالب و خواندنی در کانال
- اللهم‌أنَت‌ربِّي، لايخفى‌عليك‌مافي‌قلبي، أنت‌خلقت‌هذاالقلب‌وأنت‌زرعت‌فيه‌الشعور فأسكنه‌وألق‌عليه‌محبة‌منك...🌱 خدایاتوپروردگارمنی، آنچه‌دردل‌من‌است‌برتوپوشیده‌نیست، تواین‌دل‌راآفریدی‌واحساس‌رادرآن‌کاشتی، پس‌درآن‌ساکن‌شو... وازخودت‌به‌آن‌محبت بده♥️🌻 💙❤️ ‌‎‌‌‎ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
لا تبكي على وسادتك فلن يتغير شيء قم وابكِ على سجادتك يتغير كل شيء🤍|.. روی بالش گریه نکن، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد بلند شو و روی سجاده ات گریه کن همه چیز عوض می شود 🤍|.. 💙❤️ ‌‎‌‌‎ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
🌿💗 گفتم: خدایا از اون همه گناه‌هایی که کردم کدامش رو میبخشی؟😞 گفت کسانی که توبه کنند "إنَّ الله یَغفِر الذُّنوب جَمیعا" هر وقت بعد اون گناه خدا انقدر زنده نگهت داشت که وضو بگیری وایستی جلوش و نماز بخونی.. یعنیی پذیرفتَتِت😊 ..(:♥️ 💙❤️ ‌‎‌‌‎ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
22.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ از اون کلیپ هاست که واجبه حتما ببینید ✅ در مورد بی غیرتی 📚استاد دانشمند ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🔹️از امیر المؤمنین علیه السلام منقول است: خانه ای که در آن قرآن خوانده می شود و یاد خدا در آن خانه کرده می شود، برکت آن خانه بسیار می شود و ملائکه حاضر می باشند و شیاطین دور می شوند و روشنی می دهد اهل آسمان را چنانچه ستاره ها اهل زمین را روشنی می دهند. و خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود و یاد خدا در آن نکنند برکت آن خانه کم می باشد و ملائکه دوری می کنند و شیاطین در آن خانه حاضر می باشند. ‌ ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫کارخوبه خدادرست کنه ✅اگرکلیپ هم دوست ندارید اینوازدست ندید👆 👈 ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 روزی لقمان به پسرش گفت: امروز ٣پند به تو می‌دهم تا کامروا شوی: اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخور! دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخواب! و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه‌های جهان زندگی کن! پسر لقمان گفت ای پدر ما خانواده‌ای بسیار فقیر هستیم؛ من چطور ‌می‌توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می‌دهد. اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده‌ای احساس می‌کنی بهترین خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی در قلب آنها جای میگیری و آنگاه بهترین خانه‌های جهان مال توست. ✨✨✨ 🌸 @ba_khodabash1 🌸 ✨✨✨
هدایت شده از سـیـــTⓥــــنـما
امــروز در سنندج چه گذشت😭😭 حمله اغتشاشگران و شهادت یکی از افسران پلیس سنندج😭😭 جزییات کامل 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3363569902C0d21435e57 https://eitaa.com/joinchat/3363569902C0d21435e57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا