فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎خدا به هر چیزی اراده کند
تنها به آن میگوید
موجود باش
وآن نیز بی درنگ موجود میشود
این آیه قرآن
پیام بسیار بزرگیه برای ما
که می خواد بهمون بگه
تنهاترین و بالاترین
قدرت این دنیا خداست
و هر چی خدا بخواد همون میشه
پس تو هم نگران نباش و
هر چی می خوای از خدا بخواه
و باور داشته باش
که بزرگترین آرزوی تو
کوچکترین معجزه خداست
و مطمئن باش
اگه به خدا ایمان داشته باشی
به همه خواسته ها و آرزوهات
بزودی میرسی
الهی آمین
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✍حضرت آدم پنج وصیت به فرزندش شیث کرد ودستور داد او هم این وصیت ها را به فرزندانش بکند.
1- به دنیا مطمئن نشوید که من به بهشت جاوید اطمینان یافتم خدا این اطمینان را نپسندید وبیرونم کرد.
2- به رای زنان رفتار نکنید که من به میل زن عمل کردم از درخت خوردم وپشیمان شدم.
3- هر کاری می خواهید بکنید اول عاقبتش را بنگرید که من اگر عاقبت اندیشی کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم.
4- کاری را که دل در انجامش ارام ندارد ،نکنید؛که من هنگام خوردن از آن درخت دلم می لرزید اما اعتنا نکردم ،خوردم و پشیمان شدم.
5- در کارها مشورت کنید که اگر من با ملا ئکه شور کرده بودم،گرفتار نمی شدم.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✨چهارعامل جهنمی شدن
✨سوره مدثر آیات 43تا 46
🔺ازنمازگذاران نبودیم
🔹به فقرا کمک نمیکردیم
🔸بااهل باطل سخن میگفتیم
▫️روز جزا را تکذیب میکردیم
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
♦️ غار اصحاب کهف در اردن با گورهای باستانی
هفت یا... از مردان خدا که در زمان تسلط روم شرقی به اردن از خواب طولانی چند صد ساله بیدار شدند و سپس به خواب ابدی رفتند!
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
🔆 آیت اللّہ بهجت :
اگر بدانیم که خداوند متعال در همه حالات و زمان ها از هر خوبی خوبتر است ، از انس با او جدا نخواهیم شد.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
✫#ارسالی از اعضای کانال
عنوان داستان؛ #من_بادرد_خوشبختم_1
🎭قسمت-اول
🌹سلام به ادمین محترم وهمراهان همیشگی کانال ، پارتها به نقل از خاطرات بانویی ارجمند و صبور ازنسل گذشته و از دیار جنوب🌊
بعد از فوت بابا،عمو وحید بادو بچه قدونیم قد تصمیم داشت مامان رو به عقد خودش دربیاره.مامان که هیچ جوره زیر بار این ازدواج نمیرفت ،با هربار دیدن عمو بهم میریخت. برخلاف خانواده مامان که مذهبی و مقید به مسائل شرعی بودند،خانواده بابا غیرمذهبی و یه جورایی ریلکس و به دور از تعصب بودند.یه روز،زنِ عمو وحید که بوهایی به مشامش رسیده بود،سرزده به خونمون اومد و هرچه فحش و ناسزا از دهانش بیرون اومد،نثار مامان کرد. بیچاره مامان با چشمای اشکی،سرش رو پایین انداخته بود و نهال هم پربغض،خیره عکس بابا شده بود.حال زار مامان رو که دیدم،سلیطه گری زن عمو رو تاب نیوردم و او رو از خونه بیرون انداختم.مامان که کاسه صبرش لبریز شده بود، با دایی محسن تماس گرفت و دور از چشم خانواده بابا،خونه رو برای فروش به املاکی سپرد.یکی دوماه بعداز فروش اون خونه،به خونه مادرجون توی مرکز استان ،اسباب کشی کردیم و با پول حاصل از فروش خونه،آپارتمانی خریدیم.هرچند دایی محسن آپارتمان رو اجاره داد و ما هم توی خونه قدیمی و با صفای مادرجون که درغیاب دایی،تک و تنها بود، ساکن شدیم.مدرک دیپلمم رو گرفته بودم و تنها دغدغه ام شرکت درآزمون کنکور بود.مامان و نهال و دایی،برای انجام کارهای اداری، به شهرستان رفته بودن.حال مادرجون چندان مساعدنبود.بناچاربرای خرید نون به نانوایی محله رفتم.برگشتنی جوانی نااهل توی کوچه، ایجاد مزاحمت کرد.همین که نزدیکم شد،جیغی از ترس کشیدم و نایلون نونها ازدستم لغزید و توی کانال افتاد.جوانی بلندقد و خوش استایل سربزنگاه رسید و بیشرف گویان ،پسرک هیز رو مثل کیسه بوکس زیر ضربات مشتش گرفت.شالم روکه دور گردنم افتاده بود، روی سرم انداختم و او نگران پرسید:- شماحالتون خوبه؟به گمونم، همون دخترخانمی هستین که از شمال اومدین. -نه.....من دختر جنوبم.یعنی اهل جنوبم.آنقدر دچار استرس شده بودم که رسما چرت میگفتم و او که سعی درمهار لبخندش داشت ،وقتی فهمید نوه مادرجون هستم،منو تا درب خونه همراهی کرد .یک ربع بعد،باصدای زنگ خونه،پسرک باجذبه و غیرتی که برای مادرجون نون گرم آورده بود رو یواشکی و از پشت پنجره رصد میکردم.همزمان ،مریم دختر خونگرم و مهربان همسایه،از در وارد شد و با او سلام و احوالپرسی کرد و به لطف فضولی بی حد و مرزش،از هفت جد و آبادش برام گفت.
-محمد دانشجوی مهندسی عمران و پسر یکی یدونه حاج مرتضی است که معتمد اهل محل و حجره فرش فروشی داره .مادرش زهراخانم خیلی هوای منو داره.از وقتی من و احسان، عقد کردیم،حاجی یکی از مغازه هاش رو بدون پول پیش و اجاره در اختیار احسان گذاشته.
اینجور که مریم میگفت،احسان،تو کار تعمیرِلوازم صوتی و تصویری بود و گویا توی بمباران هوایی همه خانواده اش رو از دست داده بود و با مادر بزرگ پیرش زندگی می کرد.پدر مریم اعتیاد داشت و مادرش سالها پیش براثر بیماری فوت شده بود و مریم با حمایت مالی احسان و البته خانواده حاج مرتضی روزگار میگذراند.
به لطف دایی،خونه مادرجون ،زندگی آرام و بی دغدغه ای به دوراز آزار و اذیت خانواده بابا داشتیم.چند روز قبل از تعطیلات نوروز،آقا امین دوست و همکار دایی محسن که او هم نظامی بود، با سماجت نهال رو از دایی خواستگاری کرد و نهال که بی میل به این ازدواج نبود،یکی دوماه بعد، راهی خونه بخت شد.
🎭#ادامه_دارد...
✫داستان های واقعی و آموزنده در کانال
✅پدرانی که پیامبر (ص) از آنها بیزار است:
🔸یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم-6/)
ای کسانی که ایمان آورده اید ، خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن مردم و سنگها هستند نگه دارید)
🔸این نگهداشت و محافظت از خانواده وظیفه پدر است که بر خانواده ولایت و در قبال آن مسئولیت و درصورت بی مبالاتی مؤاخذه و عقوبت دارد، و زیانکار و ورشکسته آشکار در روز قیامت پدری است که باید برای خاطر اولاد به جهنم برود.
🔸پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به برخی از کودکان نگاه کردند و فرمودند: وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سؤال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمودند:
خیر، از دست پدران مؤمن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند.
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
مؤمن، مؤمن واقعی نیست،
مگر آن که سه خصلت در او باشد:
سنتی از پروردگارش و سنتی از
پیامبرش و سنتی از امامش.
اما سنت پروردگارش،
پوشاندن راز خود است
اما سنت پیغمبرش،
مدارا و نرم رفتاری با مردم است
اما سنت امامش صبر کردن
در زمان تنگدستی و پریاشان حالی است.
🌺🍃امام رضا علیه السلام
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
#توبه
امام صادق "ع" فرمود:
وقتی که بنده ای توبه خالص کند،
خدای سبحان او را دوست بدارد
و او را در دنیا و آخرت بپوشاند.
پرسشگر پرسید چگونه او را بپوشاند؟
امام فرمود:
➖دو فرشته ای که گناهان او را نوشته اند به فراموشی سپرند
➖به اعضاء و جوارح او وحی می کند، گناهان او را کتمان کنند
➖و به بقعه های زمینی وحی می کند گناهانی که انجام داده است بپوشانند
و زمانی که خدا را ملاقات می کند در حالی است که چیزی نیست تا به گناهان او شهادت دهند.
✔️بر اساس این روایت اگر انسانی توبه حقیقی کند و در توبه شرایط آن را رعایت کند محبوب خدا می شود و با محبوب خدا شدن تمام گناهان او از نامه اعمال او محو می گردد.
📚 اصول کافی، ج 2، ص 430
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
💝 #یک_آیه_یک_درس سوره #حجر آیه 10 و 11
⚜ بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
💠 وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِى شِيَعِ الْأَوَّلِينَ
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ
💠 وهمانا ما پیش از تو، در میان اقوام و گروه هاى پیشین (نیز پیامبرانى) فرستادیم.
وهیچ پیامبرى برایشان نمى آمد، مگر آنكه به استهزاى او مى پرداختند.
✨ #تفسیر و #تفکر در #حجر_آیه_10_11
#هدف از استهزا؛ یا شكستن اُبهّت انبیا بود تا مردمِ حقّجو گرد آنان جمع نشوند یا براى جبران ضعف و ناتوانى خودشان در برابر #منطق انبیا بود.
و آنچه دستاویز مسخره قرار مى گرفت؛ یا زندگى ساده انبیا یا پیروان محروم آنان و یا شكستن سنّتهاى خرافهاى بود.
1- در برابر سیل استهزا، باید افراد را تقویت كرد.
2- توجّه به #تاریخ و مشكلات دیگران، تحمّل مشكلات را بر انسان #آسان مى كند.
3- هیچ یك از انبیا، از #مسخره شدن به دست كفّار، مصون نبوده اند. (مبلّغ نباید با تمسخر مردم، دل سرد شود)
4- #استهزا ، سیره و روش همیشگى كفّار، در برابر انبیا بوده است. (حربه ى كسى كه منطق ندارد، استهزا مى باشد)
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
💠حضرت موسی(ع) چگونه قبض روح شد؟
✅امام صادق(علیه السلام) فرمود:
روزی عزرائيل نزد موسى(ع) آمد.
موسى به او گفت: تو كيستى؟ او گفت: من فرشته مرگم.
موسى(ع) گفت: چه می خواهی؟ او گفت: آمده ام روح تو را قبض كنم.
موسى(ع) گفت: از كجاى بدنم روحم را قبض مى كنى؟
عزرائيل گفت: از ناحيه دهانت .
موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با اين زبان و دهان با خدايم، سخن گفته ام.
عرزائيل گفت: از ناحيه دستهايت.
موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با دستهايم كتاب آسمانى تورات را حمل كرده ام.
عزرائيل گفت: از ناحيه پاهايت.
موسى(ع) گفت: چرا؟ من که با پاهايم به (طور سينا) براى مناجات با خدا رفته ام.
گفتگوى موسى و عزرائيل ادامه يافت. تا اينكه عزرائيل گفت: من دستور دارم كه تو را رها کنم، تا هر وقت كه خودت مرگ را خواستى به سراغت آيم.
از آن پس، موسى مدتى زنده ماند. تا اينكه روزى در بيابان عبور مى كرد، مردى را ديد كه قبر مى كَند. به او گفت: مى خواهى تو را در كندن قبر كمك كنم؟ آن مرد گفت: آرى.
موسى(ع) او را كمك كرد تا قبر كاملا آماده شد. در اين هنگام، آن مرد خواست به ميان قبر برود بخوابد تا ببيند قبر چگونه است.
موسى(ع) گفت: من داخل قبر مى روم تا ببينم چگونه است.
موسى داخل قبر رفت و در ميان قبر خوابيد و هماندم مقام خود را در بهشت ديد. گفت: خدايا مرا به سوى خود ببر.
عزرائيل، بى درنگ روح موسى(ع) را قبض كرد و همان قبر، قبر موسى(ع) گرديد، و آن كسى كه قبر را مى كَند، خود عزرائيل به صورت انسان بود.
(به همین دلیل، هیچکس از محل قبر حضرت موسی(ع) خبر ندارد.)
به اين ترتيب خداوند خواست، بنده شايسته اش موسى(ع) با رضايت و خشنودى به لقاءالله بپيوندد.
📘منابع:
علل الشرايع ص 70
داستانها و پندها، ج5
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
امروزهم به پایان رسید
الهی
اگر بد بودیم یاریمان کن،
تا فردایی بهتر داشته باشیم
خدایا به حق مهربانیت
نگذار کسی با ناامیدی و ناراحتی،
شب خود را به صبح برساند.
#شبتون_بخیر
..