📔#حکایت_طمع
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر🐪🐫🐪🐫 بار داشت و چهل بنده خدمتکار... 🤵👨🍳👨🌾
شبی در جزیره #کیش مرا به حجره خویش در آورد.
همهی شب نیارمید (نخوابید) از سخنهای پریشان گفتن؛ که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.
گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست. باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست!!!
#سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیه عمر خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفرست؟
گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس تَرک تجارت کنم و به دُکانی بنشینم!!!
انصاف ازین ماخولیا (اختلالات ذهنی و روانی، توهم، زوال عقل...) چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند!!!
گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیدهای.
گفتم:
⚘آن شنیدستی که در اقصای غور
بار سالاری بیفتاد از ستور
⚘گفت چشم تنگ دنیادوست را
یا #قناعت پر کند یا #خاکگور
📕#گلستان_سعدی
✍باب سوم
📜
✨✨✨
🌸 @ba_khodabash1 🌸
✨✨✨
🌿🌾🌿
🔴 بهترین ملاقات کننده با خدا
✍ #رسول_خدا (ص) فرمود سه برنامه است که هر کس #خدا را با آنها ملاقات نماید، از بهترین مردم است:کسى که عمل به آنچه بر او واجب شده است را به پیشگاه حق ارایه کند، او برترین بنده است.
کسى که از تمام #حرام ها خوددارى کند، از پارساترین بندگان است.
آنکه به روزى داده شده خداوند #قناعت ورزد، از بى نیازترین مردم است.
🔅سپس فرمودند یا على، سه چیز است که در هر کس نباشد عملش تمام نیست:
قدرتى که او را از معاصى خدا مانع گردد.
اخلاقى که با آن با مردم مدارا نماید.
حوصله و حلمى که #جهل جاهل را با آن برگرداند.
سپس فرمودند یا على، اسلام عریان است. لباسش #حیا، زینتش #عفاف، جوانمردى اش عمل صالح و ستونش ورع و پارسایى است.
📚جهاد با نفس، علی افراسیابی
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
⚫️
←صبر هنگام #مصیبت اسمش ایمان است
صبر بر طعام اسمش #قناعت است
◉✺◉
←صبر بر #رازداری اسمش کتمان است
صبر به خاطر دوستی #اسمش_وفا است
صبور باشیم🍃
✾↷↷✾✾↶↶✾
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
⚫️
←صبر هنگام #مصیبت اسمش ایمان است
صبر بر طعام اسمش #قناعت است
◉✺◉
←صبر بر #رازداری اسمش کتمان است
صبر به خاطر دوستی #اسمش_وفا است
صبور باشیم🍃
✾↷↷✾✾↶↶✾
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨
📔#حکایت_طمع
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر🐪🐫🐪🐫 بار داشت و چهل بنده خدمتکار... 🤵👨🍳👨🌾
شبی در جزیره #کیش مرا به حجره خویش در آورد.
همهی شب نیارمید (نخوابید) از سخنهای پریشان گفتن؛ که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.
گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست. باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست!!!
#سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیه عمر خویش به گوشه بنشینم.
گفتم: آن کدام سفرست؟
گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس تَرک تجارت کنم و به دُکانی بنشینم!!!
انصاف ازین ماخولیا (اختلالات ذهنی و روانی، توهم، زوال عقل...) چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند!!!
گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیدهای.
گفتم:
⚘آن شنیدستی که در اقصای غور
بار سالاری بیفتاد از ستور
⚘گفت چشم تنگ دنیادوست را
یا #قناعت پر کند یا #خاکگور
📕#گلستان_سعدی
✍باب سوم
📜
✨✨✨
@ba_khodabash1
✨✨✨