eitaa logo
با شهیدان تا شهادت
7 دنبال‌کننده
340 عکس
30 ویدیو
0 فایل
آشنایی با: مشخصات ، زندگی نامه ، خاطرات ، وصیتنامه و سبک زندگی شهدا کپی و انتشار مطالب این کانال به هر نحو کاملاً آزاد است #اللهم_ارزقنا_شهادت #شهید #شهادت #ایثار
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید محمدرضا نظافت تولد : مشهد ۱۳۴۳ شهادت : جزیره بوارین ۱۳۶۴ جبهه بود . توی فکرش بودم ، یک شب خوابش را دیدم : از در آمد داخل ، لباس خدام امام رضا علیه السلام را به تن داشت ، چقدر به تنش می آمد! یک سید روحانی هم همراهش بود، انگار عجله داشته باشد جلو آمد و گفت: «امام رضا ع من را به خادمی قبول کرده ، حالا هم آمده ام با تو خداحافظی کنم» این را گفت و رفت ، از خواب پریدم ، دلم شور افتاده بود.... وقتی خبر شهادتش را آوردند فهمیدم همان شبی که خوابش را دیدم با پیکری خونین مهمان امام رضا ع شده! کتاب کاش با تو بودم ، ص ۵۸ کتاب خط عاشقی ص۲۷ مدتی بعد از شهادت ، «محمدرضا» را به صورت زیبایی در خواب دیدم. به او گفتم «من هم می‌خواهم بیایم آنجایی که تو رفتی»، گفت «کاری ندارد، فقط باید سه کار را انجام دهی؛ اول آنکه دروغ نگویی، دوم غیبت نکنی، سوم به پدر و مادرت خیلی احترام بگذاری». راوی : مرضیه اکبران» همسر شهید «محمدرضا نظافت» @ba_shahhidan
یکی از بارزترین ویژگی های روحی و اخلاقی شهید بهشتی عدالت و روحیه عدل محورانه ایشان بود با کسی رودربایستی نداشت حتی آشنایان خود ایشان بدون رودربایستی عدل را اجرا و پرونده ها را رسیدگی می کرد، پیرمردی از بزرگان فامیل شهید بهشتی خدمت ایشان آمد و از ایشان خواست: به پرونده اش در فلان دادگاه رسیدگی کنند او که توقع سفارش از سوی آیت الله بهشتی داشت، با مخالفت شهید روبرو شد، آیت الله بهشتی خطاب به او گفتند:« درباره پرونده شما، اگر حق با شما باشد، قطعاً حکم به نفع شما صادر خواهد شد و اما اگر حق با شما نباشد من کاری نمی توانم انجام دهم» او که بزرگ فامیل بود و به آیت الله بهشتی بسیار علاقه داشت از اینکه ایشان رک و صریح با او صحبت کردند نه تنها ناراحت نشد به فامیل هم گفته بود که به وجود چنین شخصی در فامیل غبطه می خورم. @ba_shahhidan
درخواست ناحق فرزندش را هم نپذیرفت منافقی را دستگیر و حکم اعدام او را صادر کردند، معلم یکی از فرزندان شهید بهشتی به وی اصرار می کند که از پدرت درخواست کن برای فلان منافق که مطمئناً اعدام می شود وساطت کند او که ابتدا نمی پذیرد با اصرارهای پیاپی و سماجت معلمش روبه رو می شود و در آخر قبول می کند که لااقل به پدرش بگوید در حکم او تخفیفی قائل شوند و از اعدام به حبس ابد محکوم شود یک شب که آیت الله بهشتی ساعت ۱۲ و نیم شب به خانه بر می گردند، هنگام صرف شام، فرزندش این موضوع را مطرح می کند، او خودش تعریف می کند که بعد از این که این موضوع را مطرح کردم، پدرم آنچنان ناراحت شدند که در این مدت 20 سال تاکنون، اینقدر پدرم را ناراحت ندیده بودم و همان جا گفتند: «این فردی که درخواست تخفیف مجازاتش را دارید بسیاری از فرزندان این مملکت را به شهادت رسانده و اجسادشان را سوزانده است و امروز در اختیار قدرت جمهوری اسلامی است و باید اعدام شود». در غیر اینصورت باید فاتحه قضاوت عادلانه را خواند، آقا! @ba_shahhidan
مخالفت با غرور و تکبّر تعدادی از قضات همراه آیت الله بهشتی به سفری اداری رفته بودند، یکی از قضات هنگام پیاده شدن از ماشین به همراهش با حالت متکبرانه و غرور دستور می دهد:« ساکم را تو بیاور!» این صحنه را آیت الله بهشتی می بینند و با حالتی توبیخ آمیز گفتند: « چرا چنین کاری کردید، ساک برای شماست، و خودتان باید آن را حمل کنید، نه فرد دیگر، این تکبر است آن را از خود دور کنید، اگر بخواهید این گونه قضاوت کنید، باید فاتحه قضاوت اسلامی در نظام را خواند،آقا!» @ba_shahhidan
شنیده بودم شهدا هر شب جمعه به کربلا می روند. آن شب جمعه بیشتر از هر وقت دیگری دلم گرفته بود و اشکهایم بی بهانه سرازیر بود. این رسمش نیس که خودت هر شب جمعه بری کربلا و منو با خودت نبری! به یک هفته نرسید که مقدمات سفرم جور شد. شب جمعه ی بعد من هم در کربلا بودم. کنار ضریح مقدس آقا ابا عبدالله الحسین و... شاید که او هم در کنارم بود. (راوی: همسر شهید علی محمد مسعودیان سعدآباد) @ba_shahhidan
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات تنها مادر شهید ژاپنی خانم کونیکو یامامورا کونیکو یامامورا بانوی ژاپنی که تا بیست و یک سالگی در ژاپن تحت آموزه های بودا پرورش یافته بود طی آشنایی و ازدواج با همسر مسلمان ایرانیش به دین مبین اسلام مشرف شد و برای ادامه زندگی به همراه همسرش به ایران مهاجرت کرد او یکی از هزاران انسانی است که تحت تأثیر آرمان‌های امام(ره) زندگی‌شان تغییر کرد. یامامورا با الهام از قرآن کریم نام سبا را برای خود برمی‌گزیند ، ثمره ی زندگی او جوان نوزده‌ساله‌ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند و در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید. خانم یامامورا بعد از شهادت فرزندش در فعالیت‌های خیرخواهانه و صلح‌طلبانه بسیاری فعالیت مستمر داشته زلزله بم، فعالیت هایی علیه سلاح‌های شیمیایی و پیگیری امور مربوط به جانبازان شیمیایی و .... @ba_shahhidan
حمید حسام نویسنده کتاب مهاجر سرزمین آفتاب: در شناسنامه هیچ کس جز خانم یامامورا نام مادر شهید ژاپنی نوشته نشده و هیچ کسی کارت بسیج مستضعفین را با تاریخ تولد ژاپنی در اختیار ندارد، حتی سنگ مزار این شهید متفاوت است... قسمت هایی از کتاب مهاجر سرزمین آفتاب همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پر به سراغم آمد و، در حالی که پدر و مادرم می شنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: «تو هیچ می فهمی زندگی با یک مسلمان چه سختی هایی دارد؟! آن ها هر گوشتی نمی خورند! شراب نمی خورند! اصلا تو می دانی ایران کجای دنیاست که می خواهی خاک آبا و اجدادیت را به خاطرش ترک کنی؟!»... بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همان جا که خواهر بزرگترم اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم می کرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد... @ba_shahhidan
همسر شهید: پسرم از روی پله ها افتاد. دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد. بچه را که داشت به شدت گریه میکرد، بغل گرفت. از خانه دوید بیرون. چادر سرم کردم و دنبالش رفتم. ماتم برد وقتی دیدم دارد میرود طرف خیابان. تا من رسیدم بهش، یک تاکسی گرفت. در آن لحظه‌ها، ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود! @ba_shahhidan
بخشی از وصیت نامه طلبه شهید قدرت الله باجلان بسم رب الشهدا و الصدیقین مهمترین مرگ ها شهادت در راه خداست «حضرت علی (ع)» با سلام و درود به امام زمان (عج) و امام امت و خانواده های معظم شهدا این حقیر عاشقی دلسوخته از عاشقان امام حسین (ع) و یکی از یاران او در زمان امام امت که مانند ثاراله می خروشد هستم از خداوند متعال عاجزانه خواستارم که ان شاالله باطنا" هم باشم ، نوشته هایی که می بینید وصیت نامه من است ... از تمامی برادران و خواهرانم می خواهم تا آنجاییکه می توانند به اسلام خدمت کنند و خدایی ناخواسته فقط معترض نباشند ، عمل کننده باشند همچون انصاران روز عاشورا برای رهبر باشید. و از خواهرانم می خواهم در سوگواری ها و سختیها همچون زینب س باشند و مطیع اوامر ولایت فقیه باشند پدرم و مادرم در وصف شما زبانم بند آمد دستم از حرکت ایستاده زیرا که شما در هیچ موقعیتی از فرستادن فرزندتان به جهاد دریغ نکردید، بهتر بگویم دریغ که نکردید هیچ خودتان همچون یاسر و سمیه بودید و هستید برای اسلام . در آخر وصیت از خداوند متعال خواستارم که به شما عزیزان (پدر و مادرم) طول عمر با عزت عنایت فرماید. ومن اله التوفیق... @ba_shahhidan
اسمش احمد، نام خانوادگی اش متوسلیان؛ دانشجوی مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت و سالها قبل از پیروزی انقلاب، انقلابی بوده و طعم زندانهای ساواک را هم چشیده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، "پاسدار" انقلاب میشود. سال ۵۹ در ۲۷ سالگی به نبرد گروههای ضد انقلاب در کردستان میرود. در ۲۸ سالگی فرماندهی "لشکر" ۲۷ محمد رسول‌الله تهران را برعهده گرفت و سال ۶۱ در عملیاتهای فتح المبین و الی بیت المقدس شگفتی آفرید؛ او "فرمانده پیشرو" در آزادی خرمشهر بود شاید او را بشود "از اولین رزمندگان مدافع حرم" در سوریه دانست؛ در روزهایی که صهیونیستها جنوب لبنان را اشغال کرده بودند و رویای نیل تا فرات را در سر میپروراندند. پس از سوریه میرود به لبنان...؛ به عنوان وابسته نظامیِ سفارت ایران. تا اینجا اسمش حاج احمد متوسلیان است...؛ اما از این جا به بعد شهرتش گمنامی است @ba_shahhidan