eitaa logo
باعلی تامهدی علیهما السلام
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
917 ویدیو
9 فایل
نهج البلاغه بخوانیم باعلی همراه شویم تا دورنمای عصر ظهو ودوران زیست با امام معصوم را تجربه کنیم برای زمینه سازی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و چهارم ❇️ قدردانی و تشکر از یاران 🔸بشارت 🔻[ مُنذِر‌بن‌حمیصه همدانی در جمع سپاهیان برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین، قبیله "عکّ" و "اشعر" از معاویه ثروت و هدایا خواستند و امتیازات فراوان از بهره‌های دنیوی طلب کردند و به‌راستی که دین خود را به دنیا فروختند و در مقابل هدایت، راه گمراهی برگزیدند. ولی ما آخرت را بر دنیا و عراق را بر شام ترجیح دادیم و تو را در مقابل معاویه برگزیدیم. به خدا سوگند، مطمئن هستیم که آخرت ما بسیار نیکوتر از دنیای آنان است و عراق ما بهتر از شام آنان و امام ما هدایت‌یافته‌تر از امام آنان است؛ پس در این نبرد ایستادگی کن و ما را به کام مرگ بفرست که ما همگی در رکاب تو آماده‌ی جان‌فشانی هستیم. او را نزد خویش را فراخواندم و بین دو چشمش را بوسیدم و گفتم: ] 🔻بر شما بشارت باد! امیدوارم که شما از جمله کسانی باشید که فردای قیامت در بهشت برین از همسایگان نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله باشید. 🔸شما سپر و نیزه من هستید 🔻[ نماز صبح را در میان قبیله ربیعه خواندم و خطاب به آنان گفتم: ] چه افتخار بزرگی برای توست ای ربیعه! شما سپر و نیزه من هستید! 🔻[ و هنگامی که پرچم‌های قبیله ربیعه را دیدم و به من گفتند که آنها پرچم‌های ربیعه است، گفتم: ] در حقیقت آنها پرچم‌های خداست. خداوند اهل آن پرچم‌ها را محافظت فرماید و مقاومتشان را بیشتر و گام‌هایشان را ثابت کند. 🔸شما به یاری خدا شتافتید 🔻[ در جمع قبیله "همدان"حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ] ای جماعت همدان، به راستی که شما یپر و نیزه‌ی من هستید. ای همدانیان، شما جز خدا را یاری نکردید و غیر از خدا را پاسخ نگفتید! 🔻[ سعید‌بن‌قیس در پاسخ من عرض کرد: ما به دعوت خدا و نیز به دعوت تو پاسخ گفتیم و رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاری کردیم و در رکاب تو با آن‌کس که همانند تو نیست جنگیدیم؛ پس ما را به هر میدان که دوست داری، گسیل دار. در این جمع بود که گفتم: ] اگر من دربان دروازه بهشت باشم، بی‌گمان به قبیله همدان گویم: با سلام و سلامتی وارد شوید. 🔸اندوهم تسکین یافت [ در یکی از روزهای جنگ، جناح راست لشکر بر اثر حمله دشمن عقب‌نشینی کرد. مالک اشتر را به سراغ آنها فرستادم و گفتم به آنها بگو: ] 🔻آیا از کام مرد فرار می‌کنید. که هیچ‌گاه توان عاجزکردن آن را ندارید و به دنبال زندگانی کوتاهی هستید که هیچ‌گاه برای شما باقی نخواهد ماند؟! [ حضور مالک اشتر در جمع آنان مؤثر واقع شد و آنها با حمله به لشکر شام، توانستند به موضع قبلی خویش بازگردند و لشکر شام را به عقب‌نشینی وادار کنند. در جمع آنها حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ] 🔻فرار و عقب‌نشینی شما از صف‌هایتان را مشاهده کردم و دیدم که جفاکاران ستمگر و فرومایگان حقیر و اعراب بیابانگرد شام، شما را عقب می‌رانند. شما از بزرگان و سرشناسان شریف عرب و شب‌زنده‌داران به تلاوت قرآنید و آنگاه که خطاکاران گمراه شوند، شما دعوت کننده به حقید. 🔻 پس از آن فرار و عقب‌نشینی، اگر حمله و پیشروی نمی‌کردید، گناه فرار از جنگ و گریز از میدان نبرد بر شما نوشته می‌شد و به نظر من همگی هلاک می‌شدید. اما از سوز دلم کاسته شد و داغ اندوهم تسکین یافت آنگاه که دیدم شما دشمن را عقب راندید و صف‌هایشان را درهم شکستید و همان‌گونه که شما را کنار زده بودند، شما نیز آنان را از لشکرگاهشان بیرون راندید و با شمشیر‌ها کشته‌های دشمن را بر روی هم انباشته کردید و فراریان دشمن را همچون شتران تشنه افسارگسیخته، از آبشخورشان راندید و به هر سو گریزان کردید. 🔻اکنون پایداری کنید که آرامش و سکینه بر شما نازل شد و خداوند در پرتو یقین، گام‌هایتان را استوار کرد. باشد تا هر گریزنده از جنگ بداند که خداوند را به خشم می‌آورد و خویشتن را به هلاکت می‌اندازد. آری، فرار از میدان جنگ موجب خشم و غضب الهی، ذلّت و خواری همیشگی، ننگ جاودانه، از کف دادن غنیمت و تباهی زندگی است و به‌راستی که فرارکننده، بر عمر خویش نمی‌افزاید و پروردگارش را راضی نمی‌کند و در حقیقت، مرگ بهتر است از اینکه مردی گرفتار چنین رسوایی‌هایی شود و به فرار اعتراف کند. 📚منابع: ۱. الفتوح، ج۱، ص۳۶۴ ۲. الکامل، ج۳، ص۲۹۹ ۳. الفتوح، ج۱، ص۲۵۴ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۶ ۵. وقعة صفّین، ص ۲۸۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
«سیمای کارگزار علوی» 5⃣ 💎 رهاورد ادای حقوق متقابل رهبر و مردم 💠امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: آنگاه که مردم حق رهبری را اداء کنند و مسؤول، حق مردم را بپردازد: 1⃣ حق و عدالت برقرار و جامعه اصلاح می شود. 2⃣ دین و سنتهای اسلام در جامعه جاری می گردد. 3⃣ مردم در تداوم حکومت امیدوار می شوند. 4⃣ دشمن در نابود کردن حکومت عدل الهی، مأیوس می شود. 📚 ، ، بند ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۵ بخش اول.m4a
2.31M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ راه درمان ترس 1⃣ 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 راه درمان ترس (1) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هنگامی كه از چيزی می ترسی، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهی ترسيدن از چيزی از خود آن سخت تر است. 🔻مسأله ترس در نهج البلاغه شریف با تمام ابعاد و شرایطش مطرح شده است. 🔻 ترس گاهی درست و گاهی غلط است. ترسِ درست، گاهی متعلّقش حقیقت است و گاهی وقتها متعلّقش اعمال ماست ، یعنی گاهی وقتها، ترس ما به خاطر کارهایی است که خودمان انجام داده ایم و گاهی وقتها ترس به خاطر آن چیزهایی است که حقیقتاً ترسناک است. 🔻 بنابراین اگر کسی بخواهد درباره ترس یک تحقیق جامعی بکند، نهج البلاغه منبع بسیار قابل و کاملی است. اما آنچه که در حکمت ۱۷۵ پیرامون ترس بیان شده است، مربوط به ترس غیر واقعی است. خیلی وقتها می شود انسان برای اظهار نظر در یک جمعی در مورد یک مسأله ای دچار ترس می شود، به اصطلاح استرس می گیرد. خوب این ترس، ترس واقعی نیست؛ چون تو اگر در آن مسأله اطلاعات خوبی داری، قبلا رویش کار کرده ای، چرا جرأت نداری بیان کنی؟ یا وقتی که کسی می ترسد اقدامی را انجام بدهد که در آن سود هست، اما ممکن است که یک مقداری هم ریسک داشته باشد، خوب این ترس خوبی نیست، این همان ترسی است که از روی خجالت بیان میشود، همان ترسی است که در واقع باعث می شود که انسان نتواند به آن خیری که حقش بوده یا توانش را داشته است برسد. 🔻در واقع این نوع ترس یک جوری با نقص است. حضرت علی(علیه السلام) در حکمت سوم نهج البلاغه فرمود: « وَالْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ»؛ ترس نوعی کمبود شخصیت است. یعنی اینکه انسان اگر شخصیتش پر و قوی و نرمال باشد، در اینجور مواقع نمی ترسد و اقدام می کند و ریسک پذیری می کند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه(1).mp3
3.37M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄═❁✦❈🌿•🌺•🌿❈✦❁═┄ 📜 : (این خطبه در شهر کوفه در سال ۳۸ هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد.) 1⃣ ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را فرستاد تا دعوت کننده به حق و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدون سُستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانيد و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران و روشنی بخش چشم هدايت شدگان است. (و از همين خطبه است؛) 2⃣ اندرز ياران ♦️ مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد از خانه ها کوچ می کرديد، در بيابان ها سرگردان می شديد و بر کردارتان اشک می ريختيد و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه می زديد و سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها می کرديد و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختيد، و به ديگری توجهّی نداشتيد. افسوس آنچه را به شما تذکّر دادند فراموش کرديد و از آنچه شما را ترساندند ايمن گشتيد. گويا عقل از سرتان پريده و کارهای شما آشفته شده است. 3⃣ تعريف يارانی كه به شهادت رسيدند ♦️ به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا ميان من و شما جدايی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند نيک انديش، ترجيح دهنده بردباری، گويندگان حق و ترک کنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاويدان آخرت و کرامت گوارا پيروز شدند. 4⃣ خبر از خونريزی و شكمبارگی حجاج بن يوسف ثقفی. ♦️ آگاه باشيد به خدا سوگند، پسرکی از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف ثقفی) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است. سبزه زارهای «اموال و دارايی ها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وَذَحه: بس کن. (وَذَحه نوعی سوسک است چون ماجرايی با حَجّاج دارد، او را «ابووذحه» خطاب فرمود که اينجا جای آوردن آن نيست. می گويند وَذَحَه سوسک مخصوصی است حَجّاج را گزيد که بدنش وَرَم کرد و مُرد) ┄═❁✦❈🌿•🌺•🌿❈✦❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄═❁✦❈🌿•🌺•🌿❈✦❁═┄ 📜 🔹دعا برای طلب باران ♦️"خداوندا! کوههای ما از بی آبی شکاف خورده و زمين ما غبارآلود و دام های ما در آغُل های خود سرگردانند و چون زنِ بچّه مرده فرياد می کشند و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاه ها و آبشخورها خسته شده اند. بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران مادّه رحمت آور. خدايا! به سرگردانی آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاه ها رحمت آور. بار خدايا! هنگامی به سوی تو بيرون آمديم که خشکسالی پياپی هجوم آورده و ابرهای پُر باران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران گذشتند. خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی. خدايا! تو را می خوانيم در اين هنگام که همه نااميد شده اند و ابر رحمت بر ما نمی بارد و حيوانات ما نابود گرديدند. ما را به کردارمان عذاب نکنی و به گناهان ما کيفر ندهی. خدايا! رحمت خود را با ابر پُر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما؛ بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مُردِگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. خدايا! ما را با بارانی سيراب کن که زنده کننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاکيزه و با برکت، گوارا و پُر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه های آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آبدار باشد تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدايا! بارانی ده که بسيار ببارد تا زمين های بلند ما پر گياه شود و در زمين های پست روان گردد و نعمت های فراوان در اطراف ما گسترش يابد تا با آن ميوه های ما بسيار، گلّه های ما زنده و فراوان و سرزمين های دورتر از ما نيز بهره مند گردند و روستاهای ما از آن نيرومند شوند. اينها همه از برکات گسترده و بخشش های فراوان تو باشد که بر سرزمين های فقرزده و حيوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده دانه درشت که پياپی برای سيراب شدن گياهان ما ببارد چنان که قطرات آن يکديگر را برانند و دانه های آن به شدّت بر هم کوبيده شوند؛ نه رعد و برقی بی باران و ابری بی ثمر و کوچک و پراکنده و نه دانه های ريز باران همراه با بادهای سرد. خدايا! بارانی پُر آب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمت های فراوان رسند و آثار خشکسالی از ميان برود که همانا تويی خداوندی که پس از نااميد شدن مردم باران را فرو می فرستی و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تويی سرپرست نظام آفرينش که به ستودن سزاواری. می گويم: «انصاحت جبالنا» يعنی کوه ها بر اثر خشکی از هم شکافته است و «انصاح الثّوب» وقتی گفته می شود که لباس از هم شکافته باشد «انصاح النّبت و صاح وصوح» به هنگامی که گياه خشک گردد می گويند و همه اين چند واژه به يک معنا است. و جمله «وهامت دوابّنا» از ماده «هيام» به معنی عطش است و «حدابير السّنين» جمع «حدبار» به معنای شتری است که بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام(علیه السلام) سال های قحطی را به چنين شتری تشبيه کرده است. «ذوالرمه» شاعر می گويد: حدابير ما تنفکّ الّا مناخة علی الخسف او نرمی بها بلدآ قفرآ شتران ناتوانی که هيچ گاه از هم جدا نمی گردند جز در خوابگاه ها يا اينکه آنها را در محيط های بی آب و علف قرار دهند. و جمله «ولاقزع ربابها» يعنی از قطعات کوچک و پراکنده اَبر نباشد و جمله «ولا شفان ذهابها» در تقدير «ولا ذات شفان ذهابها» است «شفان» به معنی باد سرد و «ذهاب» به معنی باران های نرم می باشد. و کلمه «ذات» حذف گرديد زيرا شنونده به آن آگاه بود." ┄═❁✦❈🌿•🌺•🌿❈✦❁═┄
‏عکس از محسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و پنجم ❇️ حوادثی درجنگ 🔸️اجل، بهترین نگهبان 🔻[ براسب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سوار بودم و شمشیرم، ذوالفقار را در دست داشتم و از سپاهیانم بازدید می‌کردم. یکی ازیارانم گفت: ای امیرمومنان، مراقب خویش باش که ما نگرانیم معاویه‌ی ملعون برای ترور شما توطئه‌ای کرده باشد. به او گفتم: ] 🔻آری، اطمینانی به دین او نیست و از همه ستمکاران بدبخت‌تر است و در میان کسانی که در مقابل امامان برحق ایستادگی کرده‌اند، از همه ملعون‌تر خواهد بود، امّا اجل بهترین نگهبان است. به همراه هر انسانی فرشتگانی برای نگهبانی از وی هستند و مراقبت می‌کنند که او در چاهی نیفتد یا دیواری بر رویش فرود نیاید یا حادثه‌ی بدی به او نرسد. وقتی اجل انسان فرارسد، هیچ تدبیری مانع رسیدن حادثه نخواهد شد.اجل من هنگامی فرا می‌رسد که بدبخت‌ترین فرد این امت برخیزد و محاسنم را با خون سرم رنگین کند. این عهدی است که بسته شده و وعده‌ای حتمی است که دروغی در آن راه ندارد. 🔸️مراقب این جوان باشید [ دریکی از روزهای صفین، دیدم فرزندم حسن با شتاب به سمت میدان جنگ می‌رود. به یارانم تذکر دادم: ] 🔻مراقب این جوان باشید. او را از جنگ بازدارید تا با مرگ خود پشت مرا نشکند! نگرانم که این دو، حسن وحسین، به کام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله منقطع شود. 🔸️حسن و حسین، فرزندان رسول خدا(ص) [ فرزندم، محمّد، را صدا کردم و به او دستور دادم: ] به جناح راست دشمن حمله کن. 🔻[ او با یارانش به جناح راست لشکر معاویه حمله کرد و با موفقیت برگشت، ولی لخته‌های خون از میان حلقه‌های زره وی بیرون می‌زد و تشنه بود.جرعه‌ای آب به وی دادم وبه او گفتم: ] فرزندم، اکنون به قلب دشمن حمله کن. [ او با شدت بیشتری حمله کرد و قلب لشکر شام را شکافت و با پیروزی برگشت. زخم‌های فراوانی بر تن داشت و می‌گریست. بین دو چشمانش رابوسیدم و گفتم: ] خوشحالم کردی! پدرت به فدایت! به خدا سوگند، با این جهادی که در مقابلم کردی، مسرورم ساختی. اما چرا گریه می‌کنی؟ آیا گریهٔ شوق و شادی است یا گریهٔ ناراحتی؟ 🔻[ اودر پاسخ گفت: چرا گریه نکنم؟! سه بار مرا درمعرض کشته شدن قرار دادی وخداوند متعال حفظم کرد و هربار که برگشتم تا فرصتی برای استراحت بدهی، فرصت ندادی، درحالی‌که برادرانم؛ حسن وحسین، اینجا هستند و دستوری به آنها نمی‌دهی! سر محمّد را بوسیدم و به وی گفتم: ] فرزندم! تو پسر من هستی، ولی این دو فرزندان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند. آیا نباید آن دو را از کشته شدن مصون بدارم؟ [ محمّد گفت: آری پدرجان، چنین است. خداوند مرا فدای تو و فدای آن دو کند! ] 📚منابع: ۱. التوحید، ص ۳۶۸ ۲. نهج البلاغه، خطبه۲۰۷ ۳. تذکرة الخواص، ص ۳۲۴ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۴۴ ۵. وقعة صفّین، ص ۳۰۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۷ نهج البلاغه.mp3
2.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ روش برخورد با بدان 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش برخورد با بدان 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار آزار ده. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۷۷ نهج البلاغه می فرمایند : "بدکار را از طریق پاداش دادن به نیکوکار آزار بده". عبارت عربی این حکمت دقیق تر از ترجمه است. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ». 🔻" ازْجُرِ" یعنی کاری کن که دست بردارد. مانع بشو، مانع شو در مقابل خطاکار با پاداش دادن به نیکوکار. 🔻 می دانید که تنبیه و تشویق یکی از اصول تربیتی اکثر مکاتب تربیتی است. به درستکار پاداش می دهند و بدکار را تنبیه می کنند، مجازات می کنند. اما در مکتب امیرالمؤمنین (علیه السلام) یعنی در مکتب کاملاً عاقلانه و وحیانی اسلام، اگرچه تنبیه هم هست، اما تشویق غلبه دارد بر تنبیه. چرا که رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد؛ « سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» و معلوم می‌شود که انسان از طریق مهربانی و رحمت بیشتر و بهتر و سریعتر به مدار صراط مستقیم برمی گردد تا تنبیه. اگر چه تنبیه هم در شرایط و لایه هایی ضرورت پیدا می کند؛ حتی در آن شرایطی هم که ضرورت پیدا می کند جلوه ای از رحمت است چون خطاکار را از فرو افتادن به ورطه های هلاکت باز می دارد. 🔻 بر این اساس مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۶۸ نهج البلاغه حتی فلسفه ثواب و عقاب قیامت را هم همین اصلاح انسانها و بندگان خدا می دانند. در حکمت ۳۶۸ می فرمایند: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت و كيفر را بر نافرمانی قرار داد، تا بندگان را از عذابش بِرَهاند و به سوی بهشت بكشاند. 🔻اصلاً خداوند اگر وعده بهشت داده است و وعده عذاب جهنّم داده است، برای اینکه همینجا قبل از رسیدن به قیامت بندگان خطاکاری مثل بنده هم به شوق بهشت و ترس از جهنم، دست از گناه بردارند تا به جای سقوط در جهنم به بهشت برسند. در حکمت ۱۵۸ هم این معنا را در عبارت دیگری خواندیم که اگر برادر تو خطایی کرد، یا شرّی خواست برساند، با احسان و انعام او را به سوی خوبی برگردان. 🔻 برادرت را با احسانی که در حق او می کنی سرزنش کن و شرّش را با بخشش بازگردان. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه(2).mp3
2.74M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۴.mp3
2.3M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۴ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 : در اندرز به مردم 1⃣ ارزش ستايش و شهادت به يگانگی خدا ♦️ستايش خداوندی را سزاست که حمد و ستايش را به نعمت ها و نعمت ها را به شکرگزاری پيوند داد. خدای را بر نعمت هايش آن گونه ستايش می کنيم که بر بلاهايش. و برای به راه آوردن نفسِ سرکش که در برابر اوامر الهی سُستی می کند و در ارتکاب زشتی ها که نهی فرمود شتاب دارد، از خدا ياری می خواهيم و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را برشمرده و ثبت کرده طلب آمرزش می کنيم. علم خداوندی که کمترين نارسايی نداشته و کتابی که چيزی را وانگذاشته است. به خدا ايمان داريم، ايمان کسی که غيب ها را به چشم خود ديده و بر آنچه وعده داده اند آگاه است، ايمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و يقين آن شک را نابود کرده است. و گواهی می دهيم که خدايی نيست جز خدای يکتا نه شريکی دارد و نه همتايی و گواهی می دهيم که محمد بنده و فرستاده اوست «که درود خدا بر او و خاندانش باد». اين دو گواهی (شهادتين) گفتار را بالا می برند و کردار و عمل را به پيشگاه خدا می رسانند، ترازويی که اين دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چيز ديگری سنگين نخواهد شد. 2⃣ سفارش به تقوی ♦️ ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم که زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه ای است که به منزل رسانَد، پناهگاهی است که ايمن می گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده دعوت خود را به خوبی شنواند و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرّمات باز می دارد و قلب هايشان را پر از ترس خدا می سازد، تا آنکه شب های آنان با بی خوابی و روزهايشان با تحمّل تشنگی و روزه داری سپری می گردد، که آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمّل تشنگی دنيا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزديک ديده و در اعمال نيکو شتاب کرده اند، آرزوهای دنيايی را دروغ خواندند و مرگ را به درستی نِگَريستند. ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۴ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 3⃣ شناخت دنيا ♦️ آری همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است و از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد و تندرست را با بيماری از پا درمی آورد و نجات يافته را به هلاکت می کشاند. دنيا خورنده ايست که سيری ندارد و نوشنده ای است که سيراب نمی شود. و نشانه رنج دنيا آنکه آدمی جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد و می سازد بنايی که خود در آن مسکن نمی کند، پس به سوی پروردگار خود می رود، نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنيا آنکه کسی که ديروز مردم به او ترحّم می کردند، امروز حسرت او را می خورند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحّم می کنند و اين نيست مگر برای نعمت هايی که به سرعت دگرگون می شود و بلاهايی که ناگهان نازل می گردد و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا آنکه آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده اميدش را قطع می کند، نه به آرزو رسيده و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان الله، شادی دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن چه تشنگی زاست. و سايه آن چه سوزان است، نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان بازگرداند، پس منزّه و پاک است خداوند، چقدر زنده به مرده نزديک است برای پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشته. 4⃣ ارزيابی دنيا و آخرت ♦️چيزی بدتر از شرّ و بدی نيست جز کيفر و عذاب آن و چيزی نيکوتر از خير و نيکی وجود ندارد جز پاداش آن. همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس کفايت می کند شما را شنيدن از ديدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت. آگاه باشيد، هرگاه از دنيای شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنيای شما افزوده شود. چه بسا کاهش يافته هايی که سودآور است و افزايش داشته هايی که زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد، گسترده تر از چيزی است که شما را از آن باز داشتند و آنچه بر شما حلال است بيش از چيزی است که بر شما حرام کرده اند. پس آنچه را که اندک است برای آنچه که بسيار است ترک کنيد و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد. خداوند روزیِ شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزیِ تضمين شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم داريد، با اينکه به خدا سوگند آن چنان نادانی و شکّ و يقين به هم آميخته است که گويا روزیِ تضمين شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند برداشتند. پس در اعمال نيکو شتاب کنيد و از فرارسيدن مرگ ناگهانی بترسيد، زيرا آنچه از روزی که از دست رفته اميد بازگشت آن وجود دارد، امّا عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه را امروز از بهره دنيا کم شده می توان فردا به دست آورد، امّا آنچه ديروز از عمر گذشته اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد. (از خدا بترسيد چنان چه شايسته خداترس بودن است تا جز بر مسلمانی نميريد). ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و ششم ✳️ اعزام نماینده به شام 🔸انتخاب جریر‌بن‌عبدالله برای پیام‌رسانی به معاویه [ برای فرستادن نماینده‌ای به شام، با اصحابم مشورت کردم و گفتم: ] 🔻به من مشورت دهید و مردی را پیشنهاد کنید که اهل تجربه و استوار و محکم باشد تا وی را نزد معاویه بفرستم، شاید بتواند معاویه را از راه نادرستی که انتخاب کرده است باز دارد و مانع گمراهی وی شود. اگر معاویه از این راه غلط بازگشت که مطلوب ماست؛ در غیر این صورت تصمیم خواهیم گرفت و با تمام توان با وی وارد جنگ می‌شویم. [ جریر که بیشتر قوم و قبیله‌اش در شام بودند، داوطلب شد این مسؤولیت را برعهده بگیرد. پذیرفتم و در برابر اعتراض مالک اشتر که مخالف فرستادن وی بود گفتم: ] 🔻بگذارید او برود. اگر صادقانه و خیر خواهانه رفتار کرد، از کسانی خواهد بود که امانت‌داری کرده است؛ اما اگر خیانت ورزید، در واقع از اعتمادی که به وی کرده‌ایم سوء‌استفاده کرده و از کسانی خواهد بود که امانت را ادا نکرده و با اینکه به او اعتماد شده، بر خلاف انتظار رفتار کرده است. 🔻افسوس بر کسانی که از من روی‌گردان می‌شوند و به سراغ دیگران می‌روند! به خداوند سوگند، من از این مردم هیچ انتظار و درخواستی ندارم جز بر پایی حق؛ ولی آنها که در مقابل من قرار دارند، از مردم فقط انتظار باطل دارند. ✳️ تذکراتی به جریر [ قبل از حرکت جریر به سوی شام به وی تذکر دادم: ] 🔻چنان که می‌بینی، پیرامون من از اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بسیارند که مردمی دین‌دار و صاحب‌نظرند و من تو را به سبب سخنی از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله که درباره تو فرمودند: " تو از بهترین مردم یمن هستی"، بر همه آنان برگزیدم. نامه مرا به معاویه برسان. اگر او هم مانند دیگر مسلمانان به راه آمد چه بهتر، وگرنه او را از نتیجه وخیم پیمان‌شکنی و گردنکشی آگاه کن و هشدار ده و به او بفهمان که من به استانداری او راضی نیستم و مردم نیز به خلافت او تن نمی‌دهند. ✳️ متن نامه همراه جریر به معاویه بسم الله الرحمن الرحیم 🔻اما بعد، بیعتی که مردم در مدینه با من کرده‌اند، برای تو نیز که در شام اقامت داری، الزام‌آور است. در این نامه همان موارد بیعت را که در نامه‌های قبل به او نوشته بودم، متذکر شدم. و اینکه باید به انتخاب شورای مهاجر و انصار احترام گذارد، چرا که انتخاب آنها و اتفاقشان بر رهبری و امامت مردی، مورد رضای خداست و اگر کسی به مخالفت برخیزد، او را به بازگشت دعوت می‌کنند و بر جای خویش می‌نشانند! اگر امتناع ورزد با او می‌جنگند؛ زیرا از راهی که مومنان برگزیده‌اند، سرپیچی کرده و خداوند نیز او را به دلیل آنکه راه جداگانه‌ای در پیش گرفته است، بازخواست و گرفتار آتش جهنم کند و عاقبتش تباه شود. 🔻در مورد بیعت طلحه و زبیر و نقض بیعتشان نوشتم؛ و اینکه جنگ با آنها به دلیل این بود که حق پیروز و امر خدا غالب شود. در نهایت او را دعوت به بیعت با خودم کردم و او را از بهانه تراشی‌ها به خاطر قتل عثمان برحذر داشتم. 🔻به او نوشتم: بدان که تو در شمار آزادشدگان فتح مکه هستی و اسیران آزاد شده سزاوار خلافت و شرکت در شورا نیستند. اکنون جریر‌بن‌عبدالله را که از مومنان و مهاجران است، نزد تو و اطرافیان تو می‌فرستم. پس بیعت کن. و لا قوّه الا بالله. 📚منابع: ۱.الفتوح، ج۱، ص۱۵۳ ۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۴ ۳. وقعه صفّین، ص۲۸ ۴. مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۲ ۵. خوارزمی، مناقب،ص۲۰۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۸ نهج البلاغه.mp3
1.54M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 178 ⭕️ روش برخورد با بدان 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش نابود کردن بدی ها 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بدی را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما. 🔻 بسیاری از علمای اخلاق و تربیت معتقد هستند کلید تربیت و اصلاح فرد و جامعه انصاف است. انصاف در یک تعبیر ساده خودمانی یعنی نصف تو، نصف دیگران. اگر انسان هرچه که برای خودش میپسندد ، همان را برای دیگران بپسندد، هرچه را که برای خودش نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد، همه چیز درست میشود. 🔻 مولا امیرالمومنین(علیه السلام) در حکمت ۱۷۸ نهج البلاغه میفرمایند: شر و بدی را از سینه دیگران با کندن آن از سینه خودت درو کن. یعنی اگر میخواهی دیگران نسبت به تو نیت شر و قصد سوء و بد نداشته باشند، اول خودت قصد و نیت شر نسبت به دیگران را از قلبت بیرون کن. درباره این حقیقت که بنده تعبیر به انصاف کردم. 🔻مولا امیرالمومنین(علیه السلام) در بی نظیرترین منشور تربیتی تاریخ یعنی نامه ۳۱ نهج البلاغه در بند ۸ خطاب به فرزند دلبندشان اینگونه مینویسند: ای پسرکم! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای ديگران نيز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی پسندی، برای ديگران هم مپسند؛ ستم روا مدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود. نيکوکار باش، آن گونه که دوست داری به تو نيکی کنند و آنچه را که برای ديگران زشت می دانی برای خود نيز زشت بشمار و چيزی را برای مردم رضايت بده که برای خود می پسندی. آنچه نمی دانی نگو، گرچه آنچه را می دانی اندک است؛ آنچه را دوست نداری به تو نسبت بدهند، درباره ديگران مگو. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه(4).mp3
1.79M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۳ تا خطبه ۱۱۲ ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 1⃣ پرهيز دادن از دنياپرستی ♦️شما را از دنياپرستی می ترسانم زيرا منزل گاهی است برای کوچ کردن نه منزلی برای هميشه ماندن. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايی می فريبد. خانه ای است که نزد خداوند بی مقدار است؛ زيرا که حلال آن با حرام و خوبی آن با بدی و زندگی در آن با مرگ و شيرينی آن با تلخی ها در آميخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندک و شرّ آن آماده و فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده و آبادانی آن رو به ويرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پايه های آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان می پذيرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر به آخر می رسد؟ 2⃣ روش برخورد با دنيا ♦️مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانيد و در پرداختن حقوق الهی از او ياری طلبيد و پيش از آن که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان در دنيا اگر چه خندان باشند، قلبشان می گريد و اگر چه شادمان باشند، اندوه آنان شديد است و اگر چه برای نعمت های فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند، امّا با نفس خود در دشمنی بسياری قرار دارند. 3⃣ نكوهش از غفلت زدگان ♦️ ياد مرگ از دل های شما رفته و آرزوهای فريبنده جای آن را گرفته است. و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنيازدگی قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينی يکديگريد؛ چيزی جز درون پليد و نيّت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه يکديگر را ياری می دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزی به يکديگر می بخشيد و نه به يکديگر دوستی می کنيد. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنيا شادمان می گرديد و از متاع بسيار آخرت که از دست می دهيد، اندوهناک نمی شويد. امّا با از دست دادن چيزی اندک از دنيا مضطرب شده که آثار پريشانی در چهره ها آشکار می گردد و بی تابی می کنيد، گويا اين دنيا محلّ زندگی جاودان شما و وسايل آن برای هميشه از آن شماست. چيزی شما را از عيب جويی برادر دينی باز نمی دارد، جز آنکه می ترسيد مانند آن عيب را در شما به رُخِتان کشند. در بی اعتنايی به آخرت و دوستی دنيا يکدل شده ايد و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان می آوريد و از اين کار خشنوديد همانند کارگری که کارش را به پايان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است. ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 : ( در این خطبه درباره فرشته مرگ و کیفیت گرفتن ارواح سخن ایراد فرمود.) 🔹عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته‌ مرگ) ♦️آيا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای درآمد از آمدن او آگاه می شوی؟ آيا هنگامی که يکی را قبض روح می کند او را می بينی؟ بچّه را چگونه در شکم مادر می ميراند؟ آيا از راه يکی از اندام های مادر وارد می شود؟ يا روح به اجازه خداوند به سوی او می آيد؟ يا همراهِ کودک در شکمِ مادر به سر می برد؟ آن کس که آفريده ای چون خود را نتواند وصف کند چگونه می تواند خدای خويش را وصف نمايد؟ ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۳.mp3
2.39M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄