شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵.mp3
1.81M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وپنجاه_وششم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۶ تا ۱۰۵
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
📜 #خطبه105 : (نوشته اند: امام علیه السلام این سخنرانی را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسی کشور، در آخر ذی الحجه سال ٣٥ هجری ایراد فرمود. )
1⃣ ويژگيهای پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️تا اينکه خدا محمّد(صلی الله علیه و آله) را برانگيخت، گواهی دهنده، بشارت دهنده و هشداردهنده. پيامبری که بهترين آفريدگان در خردسالی و در سنّ پيری نجيب ترين و بزرگوارترين مردم بود. اخلاقش از همه پاکان پاک تر و باران کرمش از هر چيزی با دوامتر بود.
2⃣ هشدار از آينده تلخ فرزندان اميه
♦️شما ای فرزندانِ اميّه! زمانی از لذّت و شيرينیِ دنيا بهره مند شديد و از پستانِ آن نوشيديد، که افسارش رها و بندِ جهازش محکم نبود (در حکومت عثمان)، تا آنجا که حرامِ دنيا نزد گروهی، چونان ميوه درختِ سدر بی خار آسان و حلالِ آن دشوار و غير ممکن شد. به خدا سوگند، دنيايی که در دست شماست چونان سايه ای است گسترده که زود به سرآمد خود نزديک می شود. امروز زمين برای شما خالی و گسترده و دست هايتان برای انجام هر رفتار نادرستی باز و دست های رهبران واقعی بسته است. شمشير شما بر آنان مسلّط و شمشير آنان از شما بازگرفته شده است. آگاه باشيد هر خونی خونخواهی دارد و هر حقّی را جستجوگری است. انتقام گيرنده خون های ما چونان حاکمی است که برای خود داوری کند و او خداوندی است که از گرفتن کسی ناتوان نگردد و کسی از پنجه عدالت او نمی تواند بگريزد. ای فرزندان اميّه! سوگند به خدا زود باشد که اين خلافت و دولت را در دست ديگران و در خانه دشمنان خود بنگريد. آگاه باشيد بيناترين چشم ها آن است که در دل نيکی ها نفوذ کند و شنواترين گوش ها آنکه پندها و تذکّرات سودمند را در خود جای دهد.
3⃣ اندرزهای جاودانه و توجه دادن مردم به اهل بيت (علیهم السلام )
♦️ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوينده با عمل، روشن سازيد و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هايی که از آلودگی ها پاک است پُر نماييد. ای بندگان خدا! به نادانی های خود تکيه نکنيد و تسليم هوای نفس خويش نباشيد که چنين کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگين هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جايی به جای ديگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند و آنچه را که دور می نمايد نزديک جلوه دهد. خدا را، خدا را، مبادا شکايت نزد کسی بريد که نمی تواند آن را برطرف سازد و توان گره گشايی از کارتان را ندارد. همانا بر امام واجب نيست جز آنچه را که خدا امر فرمايد و آن کوتاهی نکردن در پند و نصيحت، تلاش در خيرخواهی، زنده نگهداشتن سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان، رساندن سهم های بيت المال به طبقات مردم است. پس در فراگيری علم و دانش پيش از آنکه درختش بخشکد تلاش کنيد و پيش از آنکه به خود مشغول گرديد از معدن علوم اهل بيت (علیهم السلام) دانش استخراج کنيد. مردم را از حرام و منکرات بازداريد و خود هم مرتکب نشويد، زيرا دستور داده شديد که ابتدا خود محرّمات را ترک و سپس مردم را بازداريد.
┄═❁๑🍃๑•🌺•๑🍃๑❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهلویکم
✳️ پاسخ به نامههای معاویه برای نجات از جنگ
🔶 من، استوار بر یقین
[ کار جنگ برای معاویه سخت شده بود و خود را در آستانه شکست میدید. برایم نامههایی نوشت؛ درخواستها، ادّعاها و خواستههای غیر معقولی داشت که لازم بود به آنها پاسخ دهم!
🔻در یکی از نامهها که با مشورت عمروبنعاص نوشته بود، اظهار کرده بود که اگر تو و من میدانستیم که جنگ صفین چه مصائبی خواهد داشت، درگیر جنگ نمیشدیم! همچنین از هراس خود و من از مرگ گفته بود.
من در پاسخ گفتم: ]
🔻بدان که من اگر در راه خدا کشته شوم و سپس به این جهان به زندگی بازگردم و هفتاد بار این کشتهشدن و بازگشتن تکرار شود، به هیچوجه از شدت عمل در راه خدا و جهاد با دشمنان خدا دست برنمیدارم.
🔻درباره اینکه در نامهات حکمرانی شام را درخواست کردهای، من چیزی را که دیروز به تو ندادم، امروز نیز حتماً به تو نخواهم داد.
🔶 نزد من جز شمشیر، برای تو نیست
🔻[ معاویه در نامه دیگری، با ظاهر زیبای کلمات در مقام پندواندرز من درآمده بود و زبان به نصایح گشوده بود. من در پاسخ به او که در انتهای نامهاش خواستار خاموشی آتش جنگ بود، این آیه را نوشتم: ]
«فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ»
(با گروه متجاوز پیکارکنید تا به فرمان خدا بازگردد.)
🔻ما به هر دو گروه نگریستیم و گروه متجاوز را گروهی یافتیم که تو در میان آنان هستی؛ زیرا بیعت من در مدینه برای تو نیز که در شام بودی الزامآور بود. همانگونه که وقتی مردم در مدینه با عثمان بیعت کردند، آن بیعت نیز بر تو الزامآور بود و تو در آن هنگام از طرف عمر، استانداری شام را بر عهده داشتی؛ و همان گونه که بیعت عمر بر برادر تو الزامآور بود که از طرف ابوبکر استاندار شام بود.
🔻پس در جایگاه حقیر خویش توقف کن و از حدود خویش تجاوز مکن. از لباس گمراهی خویش بیرون آی و آنچه برای تو فایدهای ندارد رها ساز؛ زیرا نزد من جز شمشیر، برای تو چیز دیگری یافت نمی شود، تا روزی که در نهایتِ ذلّت در برابر خداوند تسلیم شوی و برخلاف میل خود، بیعت را بپذیری. والسلام.
🔸چه ژرف در هوا و هوسها فرو رفتهای!
[ در پاسخ به نامه دیگری که درخواست پایان دادن به جنگ و ابقای در زمامداری شام را داشت، به وی نوشتم: ]
🔻اینکه گفتهای تو را عمر به استانداری شام منصوب کرده است، پاسخش این است که خود عمر کسانی را از مسئولیتها عزل کرد که قبل از او ابوبکر منصوبشان کرده بود. عثمان نیز کسانی را عزل کرد که عمر منصوبشان کرده بود. فلسفه تعیین امام برای مردم همین است که صلاح امت را تشخیص دهد و بنابر مصلحتها تصمیم بگیرد. برخی مصلحتها برای زمامداران قبل روشن بود و برخی نیز برای آنها مخفی مانده بود و کارهای جدیدی نیز پیش میآید که لازم است امام تصمیم دیگری بگیرد و البته هر زمامداری نیز نظری و اجتهادی دارد.
سبحان الله، تو تا چه اندازه پیرو هوسها و هواهای بدعتآمیز خود هستی و چه گران سرگردانی شده ای!
📚 منابع:
۱. وقعةصفین، ص۴۷۰
۲. کتاب سلیم بن قیس، ح۳۴، ص۸۰۹
۳. ألإمامة و السیاسة، ج۱ ، ص۱۳۸
۴. قرآنکریم، سوره حجرات، آیه۹
۵. شرح نهجالبلاغة، ج۱۴ ، ص۴۲
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت183
🔷 باطل گرایی و اختلاف
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دو دعوت به اختلاف نرسد جز اينکه يكی باطل باشد!
🔻در هر مسأله و موضوع و سؤالی اگر دو نفر، یا دو نگاه همزمان نظر بدهند ، این دو نظر و دو نگاه و دو پاسخ از سه حالت خارج نیستند:
🔸1. هر دوتا درست هستند.
🔸2. هر دو تا غلط هستند.
🔸3 . یکی درست است و یکی غلط
🔻آنجایی که هر دوتا درست هستند، معلوم می شود اصلاً دوتا نیستند، چون در هر مسأله یک حق بیشتر نیست. اگر هر دو درست هستند یعنی هر دو دارند یک حقیقت را فقط تکرار می کنند. پس آنجا اصلاً اختلاف نیست.
🔻 اگر اختلاف هست، یا هر دو دارند اشتباه می کنند و حرف حق و جواب درست اصلاً چیز دیگری است، یا حداقل یکی دارد اشتباه می کند. باز هم به این جهت که امکان ندارد در یک مسأله یا موضوعی حق دوتا باشد و باهم اختلاف داشته باشند.
🔻بر این اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۸۳ نهج البلاغه می فرمایند: دو دعوت و ادّعا به اختلاف نمی رسند مگر آنکه یکی از آنها حداقل باطل است.
🔻در زندگی مولا علی(علیه السلام) در زندگی انبیاء (علیهم السلام)، در زندگی علما، صلحا و حتی در زندگی انسانهای عادی این حقیقت خودش را خیلی نشان می دهد. وقتی بنده با همسرم، کسی با برادرش، یکی با دوستش، او با همکارش، کسی با رئیسش، رئیس با نیرویش... به اختلاف می خورند، دو تا راننده سر چهار راه یا سر پیچ به هم می خورند، اختلافشان می شود که من مقصّر بودم یا تو؟ امکان ندارد هر دوتایشان درست بگویند. اختلاف اگر شد ، در حق اختلاف هیچ وقت نیست. یعنی امکان ندارد دو نفر حق بگویند و اختلاف کنند. هر جا اختلاف هست که ریشه کینه ها و فتنه ها ها و قتل و غارتها و... است، حتماً و لابد یکی از دو طرف اشتباه می کنند و باطل هستند.
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) سخنی می گویند، عدّه ای با ایشان مخالفت می کنند. از آنجایی که حق با امیرالمؤمنین است و حق همیشه با امیرالمؤمنین است، ادعای مقابل امیرالمؤمنین قطعاً باطل است.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۸۳.mp3
1.84M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت183
⭕️ باطل گرایی و اختلاف
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهفتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۴ تا ۱۰۲
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه103
1⃣ روش برخورد با دنيا
♦️ای مردم! به دنيا چونان زاهدان روی گردان از آن بنگريد. به خدا سوگند، دنيا به زودی ساکنان خود را از ميان می بَرَد و رفاه زدگانِ ايمن را به درد می آورد. آنچه از دست رفت و پُشت کرد هيچ گاه برنمی گردد و آينده به روشنی معلوم نيست تا در انتظارش باشند. شادی و سرور دنيا با غم و اندوه آميخته و توانايی انسان به ضعف و سُستی می گرايد. زيبايی ها و شگفتی های دنيا شما را مغرور نسازد، زيرا زمان کوتاهی دوام ندارد. خدا بيامرزد کسی را که به درستی فکر کند و پند گيرد و آگاهی يابد و بينا شود. پس به زودی خواهيد دانست که از آنچه در دنيا وجود داشت، چيزی نمانده و آنچه از آخرت است جاويدان خواهد ماند. هر چيز که به شمارش آيد پايان پذيرد و هر چه انتظارش را می کشيديد خواهد آمد و آنچه آمدنی است نزديک باشد. (و از همين خطبه است؛)
2⃣ ارزش عالم و بی ارزشی جاهل
♦️ دانا کسی است که قدر خود را بشناسد و در نادانی انسان اين بس که ارزش خويش نداند. بدترين افراد نزد خدا کسی است که خدا او را به حالِ خود واگذاشته تا از راهِ راست منحرف گردد و بدون راهنما برود. اگر به محصولات دنيا دعوت شود تا مرز جان تلاش کند، امّا چون به آخرت و نعمتهای گوناگونش دعوت شود سُستی ورزد، گويا آنچه برای آن کار می کند بر او واجب و آنچه نسبت به آن کوتاهی و تنبلی می کند از او نخواسته اند.
3⃣ سخنی از آينده
♦️ "و اين روزگاری است که جز مؤمنِ بی نام و نشان از آن رهايی نيابد. اگر در ميانِ مردم باشد او را نمی شناسند و اگر در ميانِ مردم نباشد کسی سراغِ او را نمی گيرد، آنها چراغ های هدايت و نشانه های رستگاری اند؛ نه فتنه انگيزند و اهل فساد و نه سخنان ديگران و زشتی اين و آن را به مردم رسانند. خدا درهای رحمت را به روی آنان باز کرده و سختی عذاب خويش را از آنان گرفته است. ای مردم! به زودی زمانی بر شما خواهد رسيد که اسلام چونان ظرف واژگون شده آنچه در آن است ريخته می شود. ای مردم! خداوند به شما ظلم نخواهد کرد و از اين جهت تأمين داده است اما هرگز شما را ايمن نساخت که آزمايش نفرمايد، که اين سخن از آن ذات برتر است که فرمود: (در جريان نوح نشانه هايی است و ما مردم را می آزماييم.)
می گويم: کلام امام(علیه السلام) که فرمود «کلّ مؤمن نومة» يعنی کسی که گمنام و شرّ او اندک است و «المساييح» جمع «مسياح» کسی است که ميان مردم فساد کرده، سخن چين است و «مذاييع» جمع «مذياع» کسی است که چون بدی کسی را شنيد در ميان مردم رواج می دهد و «بُذُر» جمع «بَذوُر» کسی است که بسيار نادان است و سخن بيهوده گويد."
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهفتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۴ تا ۱۰۲
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه104 : (در سال ٣٦ هجری وقتی امام علیه السلام به سوی شهر بصره حرکت می کرد، در صحرای ربذه هنگامی که برخی از حجاج بیت الله نیز به سخنان آن حضرت گوش فرا می دادند ایراد فرمود. )
🔹ره آورد بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️"پس از ستايش پروردگار، همانا خداوند سبحان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) را مبعوث فرمود، در روزگارانی که عرب کتابی نخوانده و ادّعای وحی و پيامبری نداشت. پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات کشاند و پيش از آن که مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا کرد و شکسته حالان را زير بال گرفت تا همه را به راه راست هدايت فرمود، جز آنانکه راه گمراهی پيمودند و در آنها خيری نبود. همه را نجات داد و در جايگاهِ مناسبِ رستگاری استقرارشان بخشيد، تا آنکه آسياب زندگی آنان به چرخش درآمد و نيزه شان تيز شد. به خدا سوگند، من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شکست خورد و عقب نشست و همه رهبری اسلام را فرمانبردار شدند، در اين راه هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم و خيانت نکردم و سُستی در من راه نيافت. به خدا سوگند، درون باطل را می شکافم تا حق را از پهلويش بيرون کشم.
می گويم: جملات برگزيده اين خطبه را در خطبه ۳۳ نيز آورده ام چون در اين نقل، اندک تفاوتی وجود داشت بار ديگر جداگانه آن را آورده ام."
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهفتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۴ تا ۱۰۲
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه102 : (از سخنان امام است که چونان خطبه ای جداگانه است و پس از جنگ جمل در سال ٣٦ هجری در شهر بصره ایراد شد. )
1⃣ وصف روز قيامت
♦️قيامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آينده را برایِ رسيدگیِ دقيقِ حساب و رسيدن به پاداش اعمال گرد آورَدَ. همه فروتنانه به پاخيزند، عرق از سر و رويشان و کنارِ دهانشان جاری است و زمين زير پايشان لرزان است. نيکوحال ترين آنان کسی است که جای گذاشتن دو پايش را پيدا کند يا جايی برای آسوده ماندن بيابد.
2⃣ خبر از آينده خونين بصره و رزم مجاهدانی پيروز
♦️فتنه هايی چون تاريکیِ شب که نيرويی نمی تواند برابر آن بايستد و کسی نتواند پرچم های آن را پايين کشد به سوی شما می آيد، چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند. فتنه جويان کسانی هستند که ضربات آنها شديد و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبّران خوار و در روی زمين گمنام و در آسمان ها معروفند. در اين هنگام وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است، بی گَرد و غبار و صدايی به تو حمله خواهند کرد و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبار آلود دچار می گردند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
ختم روزانه نهج البلاغه(2).mp3
3.08M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰۴ تا ۱۰۲
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهل و سوم
❇️ دوران حکمیت
✳️ قرآن بر سر نیزهها
🔹پروردگارا، تو خود میدانی که این قوم به دنبال قرآن نیستند!
🔻[ جنگ تا پاسی از لیلةالهریر ادامه داشت و شکست معاویه قطعی شد. میدان جنگ بعد از نیمههای شب آرام گرفت؛ اما با روشن شدن سپیده، سپاهیان ما با صحنه جدیدی روبهرو شدند. لشکر شام از آرایش نظامی خارج شده بود و بر بالای نیزهها قرآنهای بزرگ دیده میشدند که با طنابها محکم بسته شده بودند. سخنگویانی از لشکر شام با صدای بلند میگفتند: ای جماعت عرب، شما را به خدا قسم میدهیم که به زنان و دختران خویش رحم کنید. اگر شما نابود شوید، فردا چه کسی در برابر بیگانگان خواهد ایستاد؟ دینتان را حفظ کنید. این کتاب خدا میان ما و شما داور باشد. بعد از نابود شدن اهل شام، مرزهای شام را چه کسانی محافظت خواهند کرد؟ و بعد از نابود شدن اهل عراق، چه کسانی مرزهای عراق را نگهداری کنند؟
با مشاهدهٔ قرآنهایی که بر بالای نیزهها برافراشته شده بود، گفتم: ]
🔻پروردگارا، تو خود میدانی که این قوم به دنبال قرآن نیستند. پس میان ما و آنان داوری کن که تو داوری برحق و روشنگری!
[ در این هنگام، در میان یارانم اختلاف پدید آمد. گروهی به ادامهٔ جنگ معتقد شدند و گروهی گفتند: در موقعیتی که ما را به حکم کتاب خدا فرامیخوانند، جنگ جایز نیست ! ]
🔹آنان برای شما دام گذاشتهاند!
🔻[ به یارانم توضیح دادم: ]
این، توطئه و نیرنگ است. آنها که اهل قرآن نیستند!
[ اما اشعث پاسخ داد که آنها ما را به سوی حق فرامیخوانند! به وی گفتم: ]
🔻آنان برای شما دام گذاشتهاند و به دنبال منصرفکردن شما از جنگ هستند.
آنها شنیدهاند که من در جنگ جمل قرآن را بلند کردم و خواستم قرآن بین ما و آنها داوری کند، امروز همان کار را تکرار کردهاند؛ ولی اینان به دنبال آن چیزی نیستند که من در جنگ جمل در پی آن بودم. فریب ظاهر کارهای اینها را نخورید و برگردید به همان اهدافی که در جنگ داشتید و به ایستادگی خویش ادامه دهید.
ای مردم، برگردید و همان راه خویش را پی بگیرید. به خدا سوگند، عمروبنعاصِ شیّاد به دنبال فریب دادن شماست.
🔹این، توطئه و نیرنگ است
[ با پدید آمدن اختلاف در میان سپاهیانم، خطبهای خواندم: ]
🔻بندگان خدا، من از هر کس دیگری به پذیرش حکم قرآن شایستهترم؛ ولی معاویه و یارانش، اهل قرآن نیستند. من بهتر از شما ایشان رامیشناسم. از کودکی با آنان همراه بودهام و در بزرگسالی نیز با آنان ارتباط داشتهام. آنان شرورترین کودکان بودند و اکنون نیز شرورترین مرداناند.
🔻این شعاری که سر دادهاند، سخن حق است؛ ولی ارادهای باطل از آن کردهاند...
فقط به مدت یک ساعت، بازوان و کاسهٔ سرهایتان را در اختیار من قرار دهید، که اکنون حق به نقطهٔ حساس خود رسیده و چیزی نمانده است که ستمکاران در هم شکسته شوند.
🔻وای بر شما! این توطئه و نیرنگ است. آنها اهل قرآن و در پی حکم قرآن نیستند. از خدا بترسید و با بصیرتی که داشتید به جنگ ادامه دهید. اگر سخن مرا نپذیرید، راه بر شما سخت خواهد شد و هنگامی پشیمان خواهید شد که دیگر برای شما سودی نداشته باشد.
🔻[بیست هزار نفر مسلح که غرق در سلاح و زره بودند و شمشیر بر دوش، جمع شدند. پیشانیهای اینان بر اثر سجدهٔ زیاد سیاه شده بود. در صف اول آنان، گروهی از قاریان قرار داشتند که بعدها «خوارج» نامیده شدند. آنان مرا به نام امیرالمؤمنین خطاب نکردند و فقط گفتند: یا علی، اهل شام تو را به کتاب خداوند دعوت کردهاند. یا به آنان پاسخ مثبت میدهی یا همانگونه که عثمان را کشتیم، تو را نیز میکشیم! سوگند به خداوند، اگر نپذیری به آنچه میگوییم عمل خواهیم کرد!
به آنان گفتم: ]
🔻وای بر شما! من نخستین کس بودم که به قرآن دعوت کردم و نخستین کسی بودم که دعوت قرآن را اجابت کردم و دربارهٔ کسی چون من این تصور نمیرود که مرا به حکم قرآن بخوانند و من به حکم قرآن رضایت ندهم. اصلاً جنگ ما با این قوم از ابتدا برای قرآن بود و میخواستیم آنها حکم قرآن را بپذیرند و از معصیت خداوند و شکستن پیمانهای الهی و بیاعتنایی به کتاب خدا دست بردارند.
اما امروز به اطلاع شما میرسانم: بدانید که آنان خواستار عملکردن به قرآن نیستند و درصدد فریب شما برآمدهاند!
🔻[ آنها بدون توجه به سخنان من، درخواست کردند مالک اشتر از میدان جنگ بازگردد. در آن موقع، مالک به نزدیکی خیمه فرماندهی معاویه رسیده بود! ]
📚منابع:
۱. وقعةصفین، ص۴۷۸
۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۸
۳. أنساب الاشراف، ج۲، ص۳۲۳، ح۳۹۱
۴. تذکرة الخواص، ص۹۵
۵. مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۳
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت184
🔷 ویژگیهاى اعتقادى امام (علیه السّلام )(1)
🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: از روزی كه حق برای من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم.
🔻 بالاترین درجه ایمان یقین است و خود یقین هم دارای مراتب است و عالی ترین مرتبه یقین عین الیقین است.
مولا علی(علیه السلام) در جای جای نهج البلاغهٔ شریف درباره یقین، ایمان و اضداد آنها فرمایشاتی بسیار دقیق و جالبی دارند، از جمله در حکمت ۳۱ ارکان ایمان را که بیان می فرمایند، یکی از چهار رکن ایمان را یقین قرار می دهند و بعد در مقابل ایمان اول ارکان کفر را بیان می کنند و سپس ارکان شک را، یعنی شک هم در مقابل ایمان است. پس فقط کفر در مقابل ایمان نیست.
🔻بنابراین انسان در مسیر تربیت ایمانی خودش ممکن است گاهی به شک گرفتار بشود. این شک اگر به دقت و سرعت برطرف نشود و به پاسخ نرسد و ایمان تقویت نشود، آرام آرام انسان به وادی کفر و انکار و تکذیب سقوط می کند.
پس اگر شما کسی را پیدا کنید که از اولی که با حق مواجه شده، نه تنها انکار نکرده، نه تنها تکذیب نکرده، نه تنها کفر نورزیده، بلکه از اول ایمان آورده و بعد از زمانی که به حق ایمان آورده هرگز در مسیر ایمانش شکی نفوذ نکرده ، می فهمید که این شخصیت خیلی شخصیت برجسته و استثنایی است.
🔻مولا علی(علیه السلام) بر اساس این مقدّماتی که عرض شد، عالی ترین مرتبه ایمان و یقین را دارا هستند.
لذا در حکمت ۱۸۴ نهج البلاغه درباره خودشان و ایمان خودشان اینگونه بیان می فرمایند: «مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ»؛ یعنی چه؟ یعنی اینکه از روزی که حق به من نشان داده شده هرگز در آن شک نکرده ام.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شرح حکمت ۱۸۴ بخش اول.mp3
3.18M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت184 1⃣
⭕️ ویژگیهاى اعتقادى امام (علیه السّلام )
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۱ تا ۹۹
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه101 : (از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد که در شهر کوفه ایراد شد.)
1⃣ ستايش و اندرز
♦️ستايش خداوندی را که اوّل هر نخستين است و آخر هر آخری. چون پيش از او چيزی نيست بايد که ابتدايی نداشته باشد و چون پس از او چيزی نيست پس پايانی نخواهد داشت و گواهی می دهم که جز او خدايی نيست و خدا يکی است؛ آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان هماهنگ باشد. ای مردم! دشمنی و مخالفت با من شما را تا مرز گناه نراند و نافرمانی از من شما را به پيروی از هوای نفس نکشاند و به هنگامِ شنيدنِ سخنِ من به گوشه چشم يکديگر را ننگريد.
2⃣ خبر از حوادث خونين آينده
♦️ سوگند به آن کس که دانه را شکافت و جانداران را آفريد، آنچه به شما خبر می دهم از پيامبر امّی (صلی الله علیه و آله) است. نه گوينده دروغ گفت و نه شنونده ناآگاه بود. گويا می بينم شخص سخت گمراهی را که از شام فرياد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند و چون دهان گشايد و سرکشی کند و جای پايش بر زمين محکم گردد، فتنه فرزندِ خويش را به دندان گيرد و آتشِ جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست و ميوه او آبدار شد و چون شتر مست خروشيد و چون برق درخشيد، پرچم های سپاهِ فتنه از هر سو به اهتزاز درآيد و چونان شب تار و دريای مُتلاطِم به مردم روی آورند. از آن بيشتر چه طوفان های سختی که شهر کوفه را بشکافد و چه تندبادهايی که بر آن وزيدن گيرد و به زودی دَستِجَات مختلف به جان يکديگر يورش آورند. آنها که بر سر پا ايستادند درو شوند و آنها که بر زمين افتادند لگدمال گردند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۱ تا ۹۹
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه100 : ( نوشته اند كه اين سخنرانی را در جمعه سوّم ايّام خلافت خود در سال ۳۵ هجری در روز جمعه ايراد فرمود.)
1⃣ شناخت خدا
♦️ستايش خداوندی را سزاست که احسان فراوانش بر آفريده ها گسترده و دست کرم او برای بخشش گشوده است. او را بر همه کارهايش می ستاييم و برای نگهداری حقِّ الهی از او ياری می طلبيم و گواهی می دهيم جز او خدايی نيست.
2⃣ ويژگی های پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)
♦️و گواهی می دهيم که محمّد(صلی الله علیه و آله)بنده و فرستاده اوست. او را فرستاد تا فرمان وی را آشکار و نام خدا را بر زبان راند. پس با امانت رسالت خويش را به انجام رساند و با راستی و درستی به راه خود رفت و پرچم حق را در ميان ما به يادگار گذاشت. هر کس از آن پيشی گيرد از دين خارج و آن کس که از آن عقب ماند هلاک گردد و هر کس همراهش باشد رستگار شود. راهنمای اين پرچم با درنگ و آرامش سخن می گفت و دير و حساب شده به پامی خاست و آنگاه که بر می خاست سخت و چالاک، به پيش می رفت. پس چون در اطاعتِ او در آمديد و او را بزرگ داشتيد، مرگِ او فرا رسيد و خدا او را از ميان شما بُرد. پس از او چندان که خدا خواهد زندگانی می گذرانيد، تا آنکه خدا شخصی را برانگيزاند که شما را متّحد سازد و پراکندگی شما را جبران نمايد. مردم! به چيزی که نيامده دل نبنديد و از آن که درگذشت مأيوس نباشيد، که آن پُشت کرده اگر يکی از پاهايش بلغزد و ديگری برقرار باشد، شايد هر دو پا به جای خود برگشته و استوار ماند.
3⃣ تدوام امامت تا ظهور امام زمان (علیه السلام)
♦️آگاه باشيد، مَثَلِ آل محمّد چونان ستارگان آسمان است، اگر ستاره ای غروب کند ستاره ديگری طلوع خواهد کرد (تا ظهور صاحب الزمان«عجل الله تعالی فرجه») گويا می بينم در پرتو خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله) نعمت های خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد رسيده ايد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وپنجاه_وهشتم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۰۱ تا ۹۹
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📜 #خطبه99 : (زيد بن وهب از اصحاب امام است، نقل می كند كه اين خطبه در روز جمعه در شهر كوفه ايراد شد)
خدا را بر نعمتهايی كه عطا فرمود ستايش می كنيم و در كارهای خود از او ياری می جوييم، از او سلامت در دين را خواهانيم آنگونه كه تندرستی بدن را از او درخواست داريم.
1⃣ پرهيز از دنياپرستی
♦️ای بندگان خدا! شما را به ترک دنيايی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گر چه شما جدايی از آن را دوست نداريد. دنيايی که بدن های شما را کهنه و فرسوده می کند، با اينکه دوست داريد همواره تازه و پاکيزه بمانيد. شما و دنيا به مسافرانی مانيد که تا گام در آن نهند، احساس دارند که به پايان راه رسيده اند و تا قصد رسيدن به نشانی کرده اند گويا بدان دست يافته اند، در حالیکه تا رسيدن به هدف نهايی هنوز فاصله های زيادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معيّنی در پيش دارد و از آن تجاوز نخواهد کرد!؟ مرگ به سرعت او را می راند و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنيا جدا می سازد.
2⃣ روش برخورد با دنيا
♦️پس در عزّت و ناز دنيا بر يکديگر پيشی نگيريد و فريب زينت ها و نعمت ها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختی آن نناليد و ناشکيبا نباشيد، زيرا عزّت و افتخارات دنيا پايان می پذيرد و زينت و نعمت هايش نابود می گردد و رنج و سختی آن تمام می شود و هر مدّت و مهلتی در آن به پايان می رسد و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود. آيا نشانه هايی از زندگیِ گذشتگان که بر جا مانده شما را از دنياپرستی باز نمی دارد؟ و اگر خردمنديد آيا در زندگانی پدرانتان آگاهی و عبرت آموزی نيست؟ مگر نمی بينيد که گذشتگانِ شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردمِ دنيا را نمی نگريد که در گذشتِ شب و روز حالات گوناگونی دارند: يکی می ميرد و بر او می گريند و ديگری باقيمانده به او تسليت می گويند، يکی ديگر بر بستر بيماری افتاده، ديگری به عيادت او می آيد و ديگری در حالِ جان کندن است و دنياطلبی در جستجویِ دنياست، که مرگ او را در می يابد و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است و آيندگان نيز راه گذشتگان را می پويند. به هوش باشيد! مرگ را که نابودکننده لذّت ها و شکننده شهوت ها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصميم بر کارهای زشت به ياد آوريد و برای انجام واجبات و شکر در برابر نعمت ها و احسان بی شمار الهی از خدا ياری خواهيد.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
ختم روزانه نهج البلاغه(3).mp3
3.25M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۰۱ تا ۹۹
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۱ تا ۹۹.mp3
2.41M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۰۱ تا ۹۹
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و چهل و چهارم
❇️ بازگرداندن مالک اشتر از میدان جنگ
🔹بازگرد که فتنه برخاسته است!
🔻[ بر اثر فشار شدید معترضان و طرفداران حَکمیت که خواهان بازگشت مالک اشتر از میدان جنگ بودند، به یزیدبنهانی دستور دادم: نزد مالک برو و دستور بازگشت از میدان را به وی ابلاغ کن.
مالک در پاسخ وی گفته بود: اکنون زمان آن نیست که مرا از موقعیتم بازگردانی؛ زیرا امیدوارم خداوند پیروزی را نصیبم سازد. در کار من شتاب مکن.
یزیدبنهانی برگشت و سخن مالک را نقل کرد. طرفداران حٓکمیت با کمال گستاخی گفتند: تو به مالک دستور ادامه جنگ دادهای! به آنها گفتم: ]
🔻مگر ندیدید که من فرستادهٔ خود را نزد او فرستادم؟ مگر نه ایناست که من در برابر دیدگان شما با او سخن گفتم و شما خود شنیدید؟
[ آنها اظهار کردند: یا مالک را بازگردان یا اینکه تو را از خلافت عزل میکنیم! به یزیدبنهانی گفتم: ]
🔻ای یزید به مالک بگو: به نزد من بازگرد که فتنه برخاسته است.
[ مالک اشتر که خود را در یکقدمی پیروزی نهایی میدید و از عمق فتنهای که پدیدآمده بود خبر نداشت، از بازگشت امتناع میورزد. ولی یزیدبنهانی به وی میگوید: آیا دوست داری که تو اینجا پیروز شوی و آنجا امیرالمؤمنین را در قرارگاهش تنها گذارند و به دشمن تسلیم کنند؟
مالک با شنیدن این سخن برگشت. با بازگشت مالک آنها همگی شعار دادند: «امیرالمؤمنین حٓکمیت را پذیرفت». در آن موقع، من سر به زیر افکنده بودم و کلمهای حرف نمیزدم! ]
🔹دیروز فرماندهٔ مؤمنان بودم و امروز فرمانبٓر شدهام!
[ هنگامی که دیدم اکثریت سپاهیانم متمایل به توقف جنگ و علاقهمند به پذیرش حٓکمیت هستند، خطاب به آنان گفتم: ]
🔻همواره کار من با شما آنگونه که دوست داشتم پیش میرفت، تا اینکه جنگ آسیبهایی بر شما وارد کرد و مردان شما را برد. به خدا سوگند، فرق شما با دشمنانتان این بود که جنگ بر شما آسیب وارد کرد، ولی شما در آستانهٔ پیروزی قرار گرفتید و به دشمنانتان آسیب وارد کرد و آنها در آستانهٔ شکست قرار گرفتند. آری، صدمات جنگ برای دشمنان شما بسیار بیشتر و گزندش فراوانتر بود.
🔻آگاه باشید که من دیروز فرمانده و امیرمؤمنان بودم و امروز فرمانبٓر شدهام! دیروز در موقعیتی بودم که امر و نهی میکردم و امروز به من امر و نهی میکنند! چارهای نیست. شما زندگی و بقا را دوست دارید و من نمیتوانم شما را به آنچه خوش ندارید، اجبار کنم.
🔹از این پس خون خواهید دوشید!
[ در سخنرانی دیگری خطاب به سپاهیانم گفتم: ]
🔻اهل شام هیچگاه به سوی حق بازنمیگردند و زیر بارِ عدالت و مساوات نمیروند، مگر آن که لشکری انبوه، پیاپی بر آنها حمله آورد و سپاهی از پس سپاهی بر آنها هجوم برد و اطراف سرزمینشان و زراعتهایشان زیر پای اسبان جنگی کوبیده شود و از هر کران هدف تاختوتاز قرار گیرند و احساس ناامنی کنند. چنین موقعیتی برای آنان فقط به دست رزمندگانی بهوجود میآید که اهل صدق و راستی هستند و ایستادگی میکنند و از کشته شدن در راه خدا هراسی ندارند؛ بلکه هرچه بیشتر در راه خدا کشته دهند، برجدیت و قاطعیت آنها میافزاید و اشتیاق آنها را به ملاقات با خداوند بیشتر میکند.
🔻ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خویش در جنگ روبهرو میشدیم و آنان را میکشتیم و آن جنگ بر تسلیم و ایمان ما میافزود.
خداوند صداقت ما را در جنگ دید، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و پیروزی را نصیب ما کرد. به جان خودم سوگند، اگر ما همچون شما عمل میکردیم اساس دین برپا نمیشد و اسلام عزت و استیلا نمییافت.
به خدا سوگند، از این پس خون خواهید دوشید! این را که میگویم به خاطر بسپارید.
🔹میبینید یارانتان به مخالفت با شما برخاستهاند
[ گروهی از یارانم که اهل بصیرت بودند و به حکمیت راضی نمیشدند به سراغم آمدند و تقاضا کردند که جنگ را ادامه دهیم. به آنان گفتم: ]
🔻ای قوم، می بینید که یارانتان به مخالفت با شما برخاستهاند و تعداد نفرات شما کمتر از آنان است. اگر شما جنگ را از سر بگیرید، برخورد آنها با شما تندتر و شدیدتر از اهل شام خواهد بود و اگر آنها با اهل شام متحد شوند و به جنگ شما بیایند، نابودی شما حتمی است. به خدا سوگند، من به این اتفاق راضی نبودم و تمایلی به آن نداشتم؛ ولی جانب اکثریت را گرفتم، چون نگران از بینرفتن شما بودم.
📚منابع:
۱. تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵
۲. الکامل، ج۳، ص۳۱۷
۳. وقعةصفین، ص۴۹۰
۴. ألاخبارالطوال، ص۱۹۰
۵. الفصولالمهمة، ص۹۵
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی