eitaa logo
باعلی تامهدی علیهما السلام
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
897 ویدیو
9 فایل
نهج البلاغه بخوانیم باعلی همراه شویم تا دورنمای عصر ظهو ودوران زیست با امام معصوم را تجربه کنیم برای زمینه سازی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم : خطبه ۶۴ تا ۵۹ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : تشويق به عمل صالح 🔹 شتافتن به سوی اعمال پسنديده ♦️ای بندگان خدا! تقوا پيشه کنيد و با اعمال نيکو به استقبال أجل برويد. با چيزهای فانی شدنی دنيا آنچه که جاويدان می ماند خريداری کنيد. از دنيا کوچ کنيد که برای کوچ دادنتان تلاش می کنند. آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است. چون مردمی باشيد که بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله کردند. خدای سبحان شما را بيهوده نيافريد و به حال خود وا نگذاشت. ميان شما تا بهشت يا دوزخ فاصله اندکی جز رسيدن مرگ نيست. زندگی کوتاهی که گذشتن لحظه ها از آن می کاهد و مرگ آن را نابود می کند، سزاوار است که کوتاه مدّت باشد. زندگی که شب و روز آن را به پيش می راند به زودی پايان خواهد گرفت. مسافری که سعادت يا شقاوت همراه می برد، بايد بهترين توشه را با خود بردارد. از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد که فردای رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد و بر شهوات غلبه کند، زيرا مرگ او پنهان و پوشيده است و آرزوها فريبنده اند و شيطان همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه می دهد تا بر او تسلّط يابد. انسان را در انتظار توبه نگه می دارد که آن را تأخير اندازد و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. وای بر غفلت زده ای که عمرش بر ضدّ او گواهی دهد و روزگار او را به شقاوت و پستی کشاند. از خدا می خواهيم که ما و شما را برابر نعمت ها مغرور نسازد، و چيزی ما را از اطاعت پروردگار بازندارد و پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيمانی و اندوه نگرداند. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : روش برخورد با دنيا ♦️آگاه باشيد، دنيا خانه ای است که کسی در آن ايمنی ندارد، جز آنکه به جمع آوری توشه آخرت پردازد و از کارهای دنيايی کسی نجات نمی يابد. مردم به وسيله دنيا آزمايش می شوند؛ پس هر چيزی از دنيا را که برای دنيا به دست آورند از کفشان بيرون می رود و بر آن محاسبه خواهند شد و آنچه را که در دنيا برای آخرت تهيّه کردند به آن خواهند رسيد و با آن خواهند ماند. دنيا در نظر خردمندان چونان سايه ای است که هنوز گسترش نيافته، کوتاه می گردد و هنوز فزونی نيافته کاهش می يابد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در سال ۴۰ هجری روزهای آخر عمر شریف امام علیه السلام در کوفه در پاسخ به برخی از تهدیدها و کشته شدن ناگهانی فرمود:) 🔹موضع گيری امام برابر تهديد به قتل و ترور ♦️پروردگار برای من پوششی استوار قرار داد که مرا حفظ نمايد، هنگامی که عمرم بسر آيد، از من دور شده و مرا تسليم مرگ می کند که در آن روز نه تير خطا می رود و نه زخم بهبود می يابد.
🌹سهم (2) : خطبه ۶۴ تا ۵۹ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۸ هجری، پس از پایان جنگ نهروان، نسبت به آینده خوارج فرمود: ) 🔹نهی از كشتار خوارج ♦️بعد از من با خوارج نبرد نکنيد، زيرا کسی که در جستجوی حق بوده و خطا کرد مانند کسی نيست که طالب باطل بوده و آن را يافته است. (مَنظور امام علیه السلام از گروه دوم معاويه و ياران او هستند.) ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در پایان جنگ با خوارج، در سال ۳۸ هجری شخصی گفت: ای امیرالمومنین! خوارج همه نابود شدند:) 🔹خبر از تداوم تفکر انحرافی خوارج ♦️نه سوگند به خدا هرگز ، آنها نطفه هايی در پشت پدران و رَحِمِ مادران وجود خواهند داشت، هر گاه که شاخی از آنان سر برآورد قطع می گردد، تا اينکه آخرين شان به راهزنی و دزدی تن در می دهند. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : (در سال ۳۸ هجری به هنگام حركت برای جنگ با خوارج شخصی گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند امام فرمود:) 🔹خبر از قتلگاه خوارج ♦️"قتلگاه خوارج اين سوی نهر است؛ به خدا سوگند، از آنها جز ده نفر باقی نمی ماند و از شما نيز ده نفر کشته نخواهد شد. منظور امام(علیه السلام) از «نطفه» آب نهر است که از فصيح ترين کنايه در رابطه با آب است، هر چند زياد و فراوان باشد. ما به اين مطلب در گذشته، در مورد مسأله ای شبيه همين مطلب اشاره کرده ايم." ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
🌹سهم (1) : خطبه ۳۸ تا ۳۵ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۷ هجری پس از جنگ صفین و ماجرای حکمیت در تعریف شبهه فرمود:) 🔹ضرورت شناخت شبهات ♦️شُبْهه را برای اين شُبهه ناميدند که به حق شباهت دارد. امّا نور هدايت کننده دوستان خدا، در شبهات يقين است و راهنمای آنان مسير هدايت الهی است. امّا دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری است. آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی يابد و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای هميشه در دنيا نخواهد ماند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از فرو نشاندن شورش نهروان در سال ۳۸ هجری در کوفه ایراد فرمود که شبیه یک سخنرانی است) 1⃣ ويژگی ها و فضائل امام علی (علیه السلام) ♦️آنگاه که همه از ترس سُست شده کنار کشيدند، من قيام کردم و آن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به ميدان آمدم و آن زمان که همه لب فروبستند، من سخن گفتم و آن وقت که همه باز ايستادند من با راهنمايی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود امّا در عمل برتر و پيشتاز بودم. زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم و پاداش سبقت در فضيلت ها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت در نمی آورد، و طوفان ها آن را از جای بر نمی کند، کسی نمی توانست عيبی در من بيابد و سخن چين جای عيب جويی در من نمی يافت. ذليل ترين افراد نزد من عزيز است تا حقِّ او را باز گردانم و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم. 2⃣ علت سكوت و كناره گيری از خلافت ♦️در برابر خواسته های خدا راضی و تسليم فرمان او هستم، آيا می پنداريد من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين کسی هستم که او را تصديق کردم و هرگز اوّل کسی نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت پيمان اطاعت و پيروی از سفارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله)را برعهُده دارم، که از من برای ديگری پيمان گرفت. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم : خطبه ۳۸ تا ۳۵ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( برای هشدار و نصیحت خوارج نهروان و تذکر اشتباهات آنان در ماه صفر سال ۳۸ هجری فرمود) 🔹تلاش در هدايت دشمن ♦️شما را از آن می ترسانم، مبادا صبح کنيد در حالیکه جنازه های شما در اطراف رود نهروان و زمين های پَست و بلند آن افتاده باشد، بدون آنکه برهان روشنی از پروردگار و حجّت و دليل قاطعی داشته باشيد. از خانه ها آواره گشته و به دام قضا گرفتار شده باشيد. من شما را از اين حکميّت نهی کردم، ولی با سرسختی مخالفت کرديد، تا به دلخواه شما کشانده شدم. شما ای گروه کم خِرَد و بی خِرَد، ای ناکسان و بی پدران، من که اين فاجعه را به بار نياوردم و هرگز زيان شما را نخواستم. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از اطلاع از ماجرای حکمیت و نیرنگ عمروعاص که ابوموسی را فریب داد و طبق شروطی که برای حکمیت قبول کردند عملی نشد امام علیه السلام این خطبه را در سال ۳۸ هجری ایراد فرمود) 1⃣ ضرورت ستايش پروردگار ♦️خدا را سپاس، هر چند که روزگار دشواری های فراوان و حوادثی بزرگ پديد آورد. شهادت می دهم جز خدای يگانه و بی مانند خدايی نباشد و جز او معبودی نيست و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه و آله)بنده و فرستاده اوست. 2⃣ علل شكست كوفيان ♦️ پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد که نافرمانی از دستور نصيحت کننده مهربانِ دانا و باتجربه، مايه حسرت و سرگردانی و سرانجامش پشيمانی است. من رأی و فرمان خود را نسبت به حکميّت به شما گفتم و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (ای کاش که از قصير پسر سعد اطاعت می شد) ولی شما همانند مخالفانی ستمکار و پيمان شکنانی نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا که نصيحت کننده در پند دادن به ترديد افتاد و از پند دادن خودداری کرد. داستان من و شما چنان است که برادر هَوازَنی سروده است: «در سرزمين مُنْعَرِج، دستور لازم را دادم امّا نپذيرفتند، که فردا سزای سرکشی خود را چشيدند.» ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم (1) : خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( این خطبه را پس از شکست شورشیان خوارج، در سال ۳۸ هجری برای بسیج کردن مردم جهت مبارزه با شامیان در نخیله کوفه ایراد فرمود.) 1⃣ نكوهش از سستی و نافرمانی كوفيان ♦️نفرين بر شما کوفيان که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آيا به جای زندگی جاويدان قيامت به زندگی زودگذر دنيا رضايت داديد؟ و به جای عزّت و سربلندی، بدبختی و ذلّت را انتخاب کرديد؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت می کنم، چشمانتان از ترس در کاسه می گردد، گويا ترس از مرگ، عقل شما را ربوده و چون انسان های مَست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد. گويا عقلهای خود را از دست داده و درک نمی کنيد. من ديگر هيچ گاه به شما اطمينان ندارم و شما را پشتوانه خود نمی پندارم. شما ياران شرافت مندی نيستيد که کسی به سوی شما دست دراز کند. به شتران بی ساربان می مانيد که هرگاه از يک طرف جمع آوری گرديد، از سوی ديگر پراکنده می شويد. 2⃣ علل عقب ماندگی مردم كوفه ♦️ به خدا سوگند، شما بد وسيله ای برای افروختن آتش جنگ هستيد؛ شما را فريب می دهند امّا فريب دادن نمی دانيد، سرزمين شما را پياپی می گيرند و شما پروا نداريد. چشمِ دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر می بريد. به خدا سوگند، شکست برای کسانی است که دست از ياری يکديگر می کشند. سوگند به خدا، گمان می کنم اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در برگيرد، از اطراف فرزند ابوطالب، همانند جدا شدن سر از تن جدا و پراکنده می شويد. به خدا سوگند، آن که دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد و استخوانش را بشکند و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی اش بسيار بزرگ و قلب او بسيار کوچک و ضعيف است. تو اگر می خواهی اينگونه باش، امّا من به خدا سوگند از پای ننشينم و قبل از آنکه دشمن فرصت يابد با شمشير آبديده چنان ضربه ای بر پيکر او وارد سازم که ريزه های استخوان سرش پراکنده شود و بازوها و قدم هايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 3⃣ حقوق متقابل مردم و رهبری ♦️ ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حقّ شما بر من، آن که از خيرخواهی شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم کنم و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشيد و شما را تربيت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانيد. و امّا حقِّ من بر شما اين است که به بيعت با من وفادار باشيد و در آشکار و نهان برايم خيرخواهی کنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنيد. ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
🌹سهم (2) : خطبه ۳۴ تا ۳۳ ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۶ هجری به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين فرمود) (ابن عباس می گويد در سرزمين ذی قار، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه می زد، تا مرا ديد فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايی ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بی ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقی را با آن به پا دارم، يا باطلی را دفع نمايم. آنگاه از خيمه بيرون آمد و برای مردم خطبه خواند) 1⃣ آثار بعثت پيامبر اسلام ♦️همانا خداوند هنگامی محمد(صلی الله علیه و آله) را مبعوث فرمود که هيچ کس از عرب، کتاب آسمانی نداشت و ادّعای پيامبری نمی کرد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) مردم جاهلی را تا به جايگاه کرامت انسانی پيش برد و به رستگاری رساند، که سرنيزه هايشان کندی نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحکام گرفت. 2⃣ ويژگيهای نظامی و اخلاقی امام علی(علیه السلام) ♦️به خدا سوگند، من از پيشتازان لشکر اسلام بودم تا آنجا که صفوف کفر و شرک تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسيدم، هم اکنون نيز همان راه را می روم، پرده باطل را می شکافم تا حق را از پهلوی آن بيرون آورم. 3⃣ شكوه از فتنه گری قريش ♦️مرا با قريش چه کار، به خدا سوگند آن روز که کافر بودند با آنها جنگيدم و هم اکنون که فريب خورده اند، با آنها مبارزه می کنم. ديروز با آنها زندگی می کردم و امروز نيز گرفتار آنها می باشم. به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمی گيرد جز به آن علّت که خداوند ما را از ميان آنان برگزيد و گرامی داشت. ما هم آنان را در زندگی خود پذيرفتيم، پس چنان بودند که شاعر گفته است: «به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدی و سرشير و خرمای بی هسته خوردی. ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالیکه بلند مرتبت نبودی. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانی داديم و تو را حفظ کرديم.» ┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
🌹سهم (1) : خطبه ۳۰ تا ۲۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از پخش شایعات دخالت امام علیه السلام در قتل عثمان در سال ۳۵ هجری این خطبه افشاگرانه را ایراد فرمود.) 🔹پاسخ به شايعات دشمن ♦️اگر به کشتن او (عثمان) فرمان داده بودم، قاتل بودم و اگر از آن باز می داشتم از ياوران او به شمار می آمدم، با اين همه کسی که او را ياری کرد، نمی تواند بگويد که از کسانی که دست از ياری اش برداشتند بهترم و کسانی که دست از ياری اش برداشتند نمی توانند بگويند ياورانش از ما بهترند. من جريان عثمان را برايتان خلاصه می کنم: عثمان استبداد و خودکامگی پيشه کرد و شما بی تابی کرديد و از حد گذرانديد و خدا در خودکامگی و ستمکاری و در بی تابی و تندروی حکمی دارد که تحقّق خواهد يافت. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (پس از آنکه ضحاک بن قیس از طرف معاویه در سال۳۸ هجری به کاروان حجاج بیت الله، حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، فرمود.) 🔹 علل شكست كوفيان ♦️ای مردم کوفه! بدن های شما در کنار هم، امّا افکار و خواسته های شما پراکنده است؛ سخنان ادّعايی شما سنگ های سخت را می شکند، ولی رفتار سُست شما دشمنان را اميدوار می سازد؛ در خانه هايتان که نشسته ايد، ادّعاها و شعارهای تند سر می دهيد، امّا در روز نبرد می گوييد: ای جنگ! از ما دور شو و فرار می کنيد. آن کس که از شما ياری خواهد، ذليل و خوار است و قلبِ رها کننده ی ما آسايش ندارد. بهانه های نابخردانه می آوريد، چون بدهکارانِ خواهانِ مهلت، از من مهلت می طلبيد و برای مبارزه سسُتی می کنيد. بدانيد که افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمی توانند ظلم و ستم را دور کنند و حق جز با تلاش و کوشش به دست نمی آيد. شما که از خانه خود دفاع نمی کنيد چگونه از خانه ديگران دفاع می نماييد؟ و با کدام امام پس از من به مبارزه خواهيد رفت؟ به خدا سوگند! فريب خورده آن کس که به گفتار شما مغرور شود. کسی که به اميد شما به سوی پيروزی رود با کندترين پيکان به ميدان آمده است و کسی که بخواهد دشمن را به وسيله شما هدف قرار دهد با تيری شکسته تيراندازی کرده است. به خدا سوگند، صبح کردم در حالیکه گفتار شما را باور ندارم و به ياری شما اميدوار نيستم و دشمنان را به وسيله شما تهديد نمی کنم. راستی شما را چه می شود؟ دارويتان چيست؟ و روش درمان شما کدام است؟ مردم شام نيز همانند شمايند؟ آيا سزاوارست شعار دهيد و عمل نکنيد؟ و فراموش کاری بدون پرهيزکاری داشته، به غير خدا اميدوار باشيد؟ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم (2) : خطبه ۳۰ تا ۲۸ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (این خطبه را در یکی از روزهای عید فطر ایراد فرمود) 🔹دنياشناسی ♦️"پس از حمد و ستايش الهی؛ همانا دنيا روی گردانده و وداع خويش را اعلام داشته است و آخرت به ما روی آورده و پيشروان لشکرش نمايان شده. آگاه باشيد! امروز روز تمرين و آمادگی و فردا روز مسابقه است. پاداش برندگان، بهشت و کيفر عقب ماندگان آتش است. آيا کسی هست که پيش از مرگ از اشتباهات خود توبه کند؟ آيا کسی هست که قبل از فرا رسيدن روز دشوار قيامت، اعمال نيکی انجام دهد؟ آگاه باشيد! هم اکنون در روزگار آرزوهاييد که مرگ را در پی دارد؛ پس هر کس در ايّام آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ، عمل نيکو انجام دهد بهره مند خواهد شد و مرگ او را زيانی نمی رساند و آن کس که در روزهای آرزوها، پيش از فرا رسيدن مرگ کوتاهی کند، زيانکار و مرگ او زيانبار است؛ همانگونه که به هنگام ترس و ناراحتی برای خدا عمل می کنيد، در روزگار خوشی و کاميابی نيز عمل کنيد. آگاه باشيد! هرگز چيزی مانند بهشت نديدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند و نه چيزی مانند آتش جهنّم که فراريان آن چنين در خواب فرو رفته باشند. آگاه باشيد! آن کس را که حق، منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند و آن کس که هدايت راهنمای او نباشد، گمراهی او را به هلاکت خواهد افکند. آگاه باشيد! به کوچ کردن فرمان يافتيد و برای جمع آوری توشه آخرت راهنمايی شديد. همانا وحشتناک ترين چيزی که بر شما می ترسم، هواپرستی و آرزوهای دراز است. پس از اين دنيا توشه بر گيريد تا فردا خود را با آن حفظ نماييد. (می گويم: اگر سخنی باشد که مردم را به سوی زهد بکشاند و به عمل آخرت وادار سازد همين سخن است، که می تواند علاقه انسان را از آرزوها قطع کند و نور بيداری و تنفّر از اعمال زشت را در قلب ايجاد کند و از شگفت آورترين جمله های مزبور اين جمله است که فرمود: «الا و انّ اليوم المضمار و غدآ السّباق والسبقئ الجنئ والغايئ النار». «آگاه باشيد امروز روز تمرين و آمادگی و فردا روز مسابقه است و جايزه برندگان بهشت و سرانجام عقب ماندگی آتش خواهد بود». زيرا با اينکه در اين کلام الفاظ بلند و معانی گرانقدر و تمثيل صحيح و تشبيه واقعی می باشد سرّی عجيب و معنايی لطيف در آن نهفته شده است و آن جمله «والسبقئ الجنئ والغايئ النار» است، امام(علیه السلام) بين اين دو لفظ «السبقئ» و «الغايئ» به خاطر اختلاف معنا جدايی افکنده است، نگفته «السّبقئ النار» چنانکه «السّبقئ الجنّئ» گفته است، زيرا سبقت جستن در مورد امری دوست داشتنی است، و اين از صفات بهشت است و اين معنا در آتش «که از آن به خدا پناه می بريم» وجود ندارد، امام جايز ندانسته که بگويد: «السبقئ النار» بلکه فرموده است: الغايئ النّار، زيرا مفهوم غايت پايان مفهوم وسيعی است که در موضوعات مسرّت بخش و غيرمسرّت بخش به کار می رود و در حقيقت مرادف «مصير» و «مآل» است که به معنی سرانجام می آيد، چنانکه خداوند می فرمايد: «قل تمتّعوا فانّ مصيرکم الی النّار» «به کافران بگو بهره بگيريد که سرانجام شما به سوی آتش است». در اين خطبه دقّت کنيد که باطنی شگفت آور و عُمقی زياد دارد. و چنين است ديگر سخنان امام(علیه السلام). و در بعضی نسخه های اين خطبه چنين آمده است «والسُّبقئ الجنئ» به ضم سين به جايزه ای گفته می شود که به پيشتازان و برندگان مسابقه داده می شود خواه وجه نقد باشد يا جنس ديگری و معنی هر دو کلمه به هم نزديک است؛ زيرا پاداش را برابر کار نيک می پردازند نه بد.") ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم : خطبه ۱۰ تا ۴ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹آگاهی امام علیه السلام برای مقابله با اصحاب جمل ♦️آگاه باشيد که شيطان حزب خود را جمع کرده و سواره و پياده های لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشيده داشتم و نه حق بر من پوشيده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد؛ آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بيرون آيند و آنان که بگريزند خيال بازگشت نکنند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹شناخت طلحه و زبير (و اصحاب جمل) ♦️چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند، اما کاری از پيش نبردند و سر انجام سُست گرديدند. ولی ما اين گونه نيستيم، تا عمل نکنيم رعد و برقی نداريم و تا نباريم سيل جاری نمی سازيم. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( این سخنان ارزشمند در سال ۳۶ هجری به بیعت زبیر، اشاره دارد.) 🔹پيمان شكنی زبير ♦️زبير می پندارد با دست بيعت کرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار کرده، ولی مدّعیِ انکار بيعت با قلب است. بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنی بياورد يا به بيعتِ گذشته بازگردد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 🔹شناخت پيروان شيطان ♦️منحرفان شيطان را معيار کار خود گرفتند و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد و در دلهای آنان تخم گذارد و جوجه های خود را در دامانشان پرورش داد. با چشم های آنان می نگريست و با زبانهای آنان سخن می گفت. پس با ياری آنها بر مرکب گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد؛ مانند رفتار کسی که نشان می داد در حکومت شيطان شريک است و با زبان شيطان سخن باطل می گويد. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم : خطبه ۱۰ تا ۴ ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( در سال ۳۶ هجری در شهر مدینه آن گاه که از امام علیه السلام خواستند طلحه و زبیر را تعقیب نکند، فرمود:) 🔹آگاهی و مظلوميت امام (علیه السلام) ♦️به خدا سوگند، از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگير نمی شوم، که دشمنان ناگهان مرا محاصره کنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. من همواره با ياری انسان حق طلب بر سر آن کس می کوبم که از حق روی گردان است و با ياری فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را در هم می شکنم، تا آن روز که دوران زندگانی من به سر آيد. پس سوگند به خدا، من همواره از حقِّ خويش محروم ماندم و از هنگام وفات پيامبر(صلی الله علیه و آله) تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگری اختصاص دادند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( پس از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ماجرای سقیفه، عباس و ابوسفیان، پیشنهاد خلافت داده که با امام علیه السلام بیعت کنند.) 1⃣ راههای پرهيز از فتنه ها ♦️ای مردم! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات در هم بشکنيد و از راه اختلاف و پراکندگی بپرهيزيد و تاج های فَخر و برتری جويی را بر زمين نهيد. رستگار شد آن کس که با ياران به پاخاست، يا کناره گيری نمود و مردم را آسوده گذاشت. اين گونه زمامداری چون آبی بد مزّه و لقمه ای گلوگير است و آن کس که ميوه را کال و نارس بچيند، مانند کشاورزی است که در زمينِ شخصِ ديگری بکارد. 2⃣ فلسفه سكوت ♦️ در شرايطی قرار دارم که اگر سخن بگويم، می گويند بر حکومت حريص است و اگر خاموش باشم، می گويند: از مرگ ترسيد. هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا! اُنس و علاقه فرزند ابيطالب به مرگ در راه خدا از علاقه طفل به پستان مادر بيشتر است. اين که سکوت برگزيدم، از علوم و حوادث پنهانی آگاهی دارم که اگر باز گويم مضطرب می گرديد، چون لرزيدن ريسمان در چاههای عميق. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : ( گفته شده که پس از فتح بصره در سال ۳۶ هجری و کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرمود.) 1⃣ ويژگیهای اهل بيت(علیهم السلام) ♦️شما مردم به وسيله ما از تاريکی های جهالت نجات يافته و هدايت شديد و به کمک ما به اوج ترقّی رسيديد. صبح سعادت شما با نور ما درخشيد. کر است گوشی که بانگِ بلندِ پندها را نشنود و آن کس را که فرياد بلند، کر کند، آوای نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد کرد؟ قلبی که از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد. من همواره منتظر سرانجام حيله گری شما مردم بصره بودم و نشانه های فريب خوردگی را در شما می نگريستم. تظاهر به دين داری شما پرده ای ميان ما کشيد ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم. 2⃣ ویژگی های امام علی علیه السلام ♦️من برای واداشتن شما به راه های حق، که در ميان جادّه های گمراه کننده بود، به پاخاستم در حالیکه سرگردان بوديد و راهنمايی نداشتيد. تشنه کام هرچه زمين را می کنديد قطره آبی نمی يافتيد، امروز زبانِ بسته را به سخن می آورم. دُور باد رأیِ کسی که با من مخالفت کند. از روزی که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک و ترديد نکردم، کناره گيری من چونان حضرت موسی(علیه السلام) برابر ساحران است که بر خويش بيمناک نبود، ترس او برای اين بود که مبادا جاهلان پيروز شده و دولت گمراهان حاکم گردد. امروز ما و شما بر سر دو راهی حقّ و باطل قرار داريم، آن کس که به وجود آب اطمينان دارد تشنه نمی ماند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
🌹سهم (1) : خطبه ۱ بخش ۱ تا ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) 1⃣ عجز انسان از شناخت ذات خدا ♦️سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حق او درمانده اند. خدايی که افکار ژرف انديش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دريای علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعريف کاملی نمی توان يافت و برای خدا وقتی معيّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعيين کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد. 2⃣ دين و شناخت خدا ♦️ سرآغازِ دين، خداشناسی است و کمال شناخت خدا باور داشتن او و کمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان می دهد که غير از موصوف و هر موصوفی گواهی می دهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده و با نزديک کردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده و با تصوّر اجزا برای خدا او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده به شمارش آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟»، او را در چيز ديگری پنداشته است و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟»، به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينکه همنشين آنان باشد و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديده ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─
🌹سهم : خطبه ۱ بخش ۱ تا ۳ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─ 📜 : ( امام علیه السلام در این سخنرانی از آفرينش آسمان و زمین و آفرینش انسان یاد می کند.) 3⃣ راههای خدا شناسی 🔹اوّل - آفرينش جهان ♦️خلقت را آغاز کرد و موجودات را بيافريد، بدون نياز به فکر و انديشه ای، يا استفاده از تجربه ای، بی آنکه حرکتی ايجاد کند و يا تصميمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پديد آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد و در هر کدام، غريزه خاصّ خودش را قرار داد و غرايز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آنکه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهی داشت و حدود و پايان آنها را می دانست و از اسرار درون و بيرون پديده ها آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوایِ به آسمان و زمين راه يافته را آفريد و در آن آبی روان ساخت، آبی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که يکی بر ديگری می نشست، آب را بر بادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به بازگرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلّط ساخت و حدّ و مرز آن را به خوبی تعيين فرمود. فضا در زير تندباد و آب بر بالای آن در حرکت بود. سپس خدای سبحان طوفانی برانگيخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم کوبيد. طوفان به شدّت وزيد و از نقطه ای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج درياها را به هر سو روان کند و بر هم کوبد و با همان شدّت که در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّلِ آن برمی داشت و به آخرش می ريخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آب ها روی هم قرار گرفتند و چون قلّه های بلند کوه ها بالا آمدند. امواج تُند کف های برآمده از آب ها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد که از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نيازمند به ستونی باشد يا ميخ هايی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پايين را به وسيله نور ستارگانِ درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغی روشنايی بخش (خورشيد) و ماهی درخشان، در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحه ای بی قرار به جريان انداخت. 🔹دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان ♦️سپس آسمان های بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و يارای ايستادن ندارند و گروهی در صف هايی ايستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبيح گويند و خسته نمی شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمی يابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امينان وحی الهی و زبان گويای وحی برای پيامبران می باشند، که پيوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هايشان استوار است، برابر عَرش خدا ديدگان به زير افکنده و در زير آن، بال ها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پايين تری قرار دارند، حجابِ عِزّت و پرده های قدرت فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خيال در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پديده ها را بر او روا نمی دارند؛ هرگز خدا را در جايی محدود نمی سازند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔•✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀🌹❀✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𖣔༅═•┅─