eitaa logo
باعلی (ع) تا مهدی(عج)
50 دنبال‌کننده
240 عکس
80 ویدیو
0 فایل
ما نهج البلاغه میخوانیم ارتباط با ادمین👇👇 @Sarbaz31377 انتقادات و پیشنهادات خود را به ما برسانید
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 راه درمان ترس (2) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هنگامی كه از چيزی می ترسی، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهی ترسيدن از چيزی، از خود آن سخت تر است. 🔻مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۱۷۵ اینگونه می فرمایند: هنگامی که از چیزی ترسیدی، خودت را در آن بیفکن زیرا ترسیدن از چیزی از خود آن چیز بزرگتر است. یعنی توهّم میکنی ترسناک است. همه بچّه ها دارند در این استخر به راحتی می پرند، بازی می کنند، شادی می کنند، لذّت می برند، اما تو چرا می ترسی بیایی توی آب؟ چون فکر می کنی می روی خفه می شوی؟ در حالیکه اصلاً اینجوری نیست. مگر ندیدی آن طرف کسانی که حرفه ایِ شنا کردن هستند برای اینکه بتوانند بروند زیر آب ، مجبور هستند بروند از دور دورخیز کنند، با شدت شیرجه بزنند تا تازه بتوانند زیر آب. مگر به این راحتی انسان می تواند برود زیر آب بماند؟ این ترس، ترسهای توهّمی است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این نگاه فوق العاده دقیق روانشناختی، می فرمایند: آنجایی که باید اقدام کرد، اگر ترسیدی اشتباه کردی.خودت را بینداز در آن موقعیت، آن موقع خواهی دید که اصلاً اینجور هم نبود که فکر می کردی. اینقدرها هم نگران کننده و خطرناک نبود. بنابراین این نوع ترس یک نقصان است، یک کمبود است، یک عیب است. 🔻لذا مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۱۰۸ نهج البلاغه معتقد هستند کسی که بیش از حد از چیزی بترسد، دچار محافظه کاری افراطی می شود. در حکمت ۱۰۸ که درباره حالات قلب فرمایش کردند، اینگونه می فرمایند: «وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ»؛ یعنی اگر ترس آن را فرا بگیرد پرهیز کردن و دوری کردن از موقعیت ها آن را مشغول می کند. 🔻بنابراین در این نوع از ترس که پایه عقلانی ندارد، انسان باید یک آن دل را به دریا بزند، آن موقع خودش قشنگ احساس می کند که این ترسی که قبل از اقدام داشته، یک ترس پوشالی و توهّمی بوده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه ...mp3
2.09M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷.mp3
1.8M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۲۰ تا ۱۱۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : یادآوری ویژگیهای اهل بیت (علیهم السلام) و اندرز یاران ♦️به خدا سوگند، تبليغ رسالت ها وفای به پيمان ها و تفسير اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنايی امور انسان ها نزد ما اهل بيت پيامبر است. آگاه باشيد که قوانين دين يکی و راههای آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد و غنيمت برد و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشيمان گردد. مردم! برای آن روز که زاد و توشه ذخيره می کنند و اسرار آدميان فاش می گردد عمل کنيد. کسی که از خرد خويش بهره مند نگردد، برای پند گرفتن از عقل و فکر ديگران عاجزتر است، چرا که آن غايب برای کمک کردن، از عقل حاضر او ناتوان تر است. از آتشی بپرهيزيد که حرارتش شديد و عمق آن ناپيدا و زيور آن غل و زنجير، آشاميدنی آن زردآب و چرک جوشان است. آگاه باشيد، نام نيکی که خدا برای کسی ميان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است که برای ديگران باقی می گذارد که او را ستايش نمی کنند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : (پس‌ از جنگ صفین و نهروان در سال ۳۸ هجری مردم را برای سرکوبی معاویه فراخواند سکوت‌ کردند. فرمود شما را چه شده آیا لال‌ هستید؟ گروهی گفتند: ای‌ امیرالمومنین! اگر تو حرکت کنی با تو حرکت می کنیم.) 1⃣ علل نكوهش كوفيان ♦️شما را چه می شود؟ هرگز راه رستگاری نپوييد و به راه عدل هدايت نگرديد! آيا در چنين شرايطی سزاوار است از شهر خارج شوم؟ هم اکنون بايد مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمينان داشته باشم به سوی دشمن کوچ کند. 2⃣ مسؤوليتهای رهبری ♦️ و برای من سزاوار نيست که لشکر و شهر و بيت المال و جمع آوری خراج و قضاوت بين مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آنگاه با دسته ای بيرون روم و به دنبال دسته ای به راه افتم و چونان تير نتراشيده در جعبه ای خالی به اين سو و آن سو سرگردان شوم! من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيد. اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد به حقّ خدا سوگند که اين پيشنهاد بدی است. به خدا سوگند اگر اميدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از ميان شما می رفتم و شما را نمی طلبيدم، چندان که بادِ شمال و جنوب می وزد؛ زيرا شما بسيار طعنه زن، عيب جو، رويگردان از حق و پر مکر و حيله ايد. مادام که افکار شما پراکنده است فراوانی تعداد شما سودی ندارد. من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاک خواهان هلاک نگردند؛ آن کس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت و آن کس که لغزيد در آتش سرنگون شد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : ( در آغاز جنگ جمل در سال ۳۶ هجری در ستایش ياران خود فرمود.) 🔹ستودن ياران نيكوكار ♦️شما ياران حق و برادران دينی من می باشيد در روز جنگ چون سپرِ محافظ، دورکننده ضربت ها و در خلوت ها محرم اسرار من هستيد. با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم و به راه می آورم و فرمانبرداری استقبال کنندگان را اميدوارم. پس مرا با خيرخواهی خالصانه و سالم از هر گونه شکّ و ترديد ياری کنيد. به خدا سوگند من به مردم از خودشان سزاوارترم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : سرزنش انسانهای خودپرست ♦️ نه اموال خود را در راه خدايی که آن مالها را روزی شما کرد می بخشيد، نه جان ها را در راه خدایِ جان آفرين به خطر می افکنيد. دوست داريد مردم برای خدا شما را گرامی دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی داريد. از فرود آمدن در خانه های گذشتگان عبرت گيريد و از جدايی با نزديک ترين برادران و دوستان پند پذيريد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و چهارم ❇️ قدردانی و تشکر از یاران 🔸بشارت 🔻[ مُنذِر‌بن‌حمیصه همدانی در جمع سپاهیان برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین، قبیله "عکّ" و "اشعر" از معاویه ثروت و هدایا خواستند و امتیازات فراوان از بهره‌های دنیوی طلب کردند و به‌راستی که دین خود را به دنیا فروختند و در مقابل هدایت، راه گمراهی برگزیدند. ولی ما آخرت را بر دنیا و عراق را بر شام ترجیح دادیم و تو را در مقابل معاویه برگزیدیم. به خدا سوگند، مطمئن هستیم که آخرت ما بسیار نیکوتر از دنیای آنان است و عراق ما بهتر از شام آنان و امام ما هدایت‌یافته‌تر از امام آنان است؛ پس در این نبرد ایستادگی کن و ما را به کام مرگ بفرست که ما همگی در رکاب تو آماده‌ی جان‌فشانی هستیم. او را نزد خویش را فراخواندم و بین دو چشمش را بوسیدم و گفتم: ] 🔻بر شما بشارت باد! امیدوارم که شما از جمله کسانی باشید که فردای قیامت در بهشت برین از همسایگان نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله باشید. 🔸شما سپر و نیزه من هستید 🔻[ نماز صبح را در میان قبیله ربیعه خواندم و خطاب به آنان گفتم: ] چه افتخار بزرگی برای توست ای ربیعه! شما سپر و نیزه من هستید! 🔻[ و هنگامی که پرچم‌های قبیله ربیعه را دیدم و به من گفتند که آنها پرچم‌های ربیعه است، گفتم: ] در حقیقت آنها پرچم‌های خداست. خداوند اهل آن پرچم‌ها را محافظت فرماید و مقاومتشان را بیشتر و گام‌هایشان را ثابت کند. 🔸شما به یاری خدا شتافتید 🔻[ در جمع قبیله "همدان"حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ] ای جماعت همدان، به راستی که شما یپر و نیزه‌ی من هستید. ای همدانیان، شما جز خدا را یاری نکردید و غیر از خدا را پاسخ نگفتید! 🔻[ سعید‌بن‌قیس در پاسخ من عرض کرد: ما به دعوت خدا و نیز به دعوت تو پاسخ گفتیم و رسول خدا صلی الله علیه و آله را یاری کردیم و در رکاب تو با آن‌کس که همانند تو نیست جنگیدیم؛ پس ما را به هر میدان که دوست داری، گسیل دار. در این جمع بود که گفتم: ] اگر من دربان دروازه بهشت باشم، بی‌گمان به قبیله همدان گویم: با سلام و سلامتی وارد شوید. 🔸اندوهم تسکین یافت [ در یکی از روزهای جنگ، جناح راست لشکر بر اثر حمله دشمن عقب‌نشینی کرد. مالک اشتر را به سراغ آنها فرستادم و گفتم به آنها بگو: ] 🔻آیا از کام مرد فرار می‌کنید. که هیچ‌گاه توان عاجزکردن آن را ندارید و به دنبال زندگانی کوتاهی هستید که هیچ‌گاه برای شما باقی نخواهد ماند؟! [ حضور مالک اشتر در جمع آنان مؤثر واقع شد و آنها با حمله به لشکر شام، توانستند به موضع قبلی خویش بازگردند و لشکر شام را به عقب‌نشینی وادار کنند. در جمع آنها حاضر شدم و خطاب به آنان گفتم: ] 🔻فرار و عقب‌نشینی شما از صف‌هایتان را مشاهده کردم و دیدم که جفاکاران ستمگر و فرومایگان حقیر و اعراب بیابانگرد شام، شما را عقب می‌رانند. شما از بزرگان و سرشناسان شریف عرب و شب‌زنده‌داران به تلاوت قرآنید و آنگاه که خطاکاران گمراه شوند، شما دعوت کننده به حقید. 🔻 پس از آن فرار و عقب‌نشینی، اگر حمله و پیشروی نمی‌کردید، گناه فرار از جنگ و گریز از میدان نبرد بر شما نوشته می‌شد و به نظر من همگی هلاک می‌شدید. اما از سوز دلم کاسته شد و داغ اندوهم تسکین یافت آنگاه که دیدم شما دشمن را عقب راندید و صف‌هایشان را درهم شکستید و همان‌گونه که شما را کنار زده بودند، شما نیز آنان را از لشکرگاهشان بیرون راندید و با شمشیر‌ها کشته‌های دشمن را بر روی هم انباشته کردید و فراریان دشمن را همچون شتران تشنه افسارگسیخته، از آبشخورشان راندید و به هر سو گریزان کردید. 🔻اکنون پایداری کنید که آرامش و سکینه بر شما نازل شد و خداوند در پرتو یقین، گام‌هایتان را استوار کرد. باشد تا هر گریزنده از جنگ بداند که خداوند را به خشم می‌آورد و خویشتن را به هلاکت می‌اندازد. آری، فرار از میدان جنگ موجب خشم و غضب الهی، ذلّت و خواری همیشگی، ننگ جاودانه، از کف دادن غنیمت و تباهی زندگی است و به‌راستی که فرارکننده، بر عمر خویش نمی‌افزاید و پروردگارش را راضی نمی‌کند و در حقیقت، مرگ بهتر است از اینکه مردی گرفتار چنین رسوایی‌هایی شود و به فرار اعتراف کند. 📚منابع: ۱. الفتوح، ج۱، ص۳۶۴ ۲. الکامل، ج۳، ص۲۹۹ ۳. الفتوح، ج۱، ص۲۵۴ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۲۶ ۵. وقعة صفّین، ص ۲۸۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۶ نهج البلاغه.mp3
3.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ ابزار ریاست (بردبارى فراوان) 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ابزار ریاست (بردبارى فراوان) 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بردباری و تحمل سختيها ابزار رياست است. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۷۶ درباره مهمترین صفتی که باید رئیس، فرمانده و کسی که نیروها و مجموعه هایی را زیر نظر دارد باید، داشته باشند بیان می فرمایند. "سعهٔ صدر" به نظر مولا علی(علیه السلام) ابزار ریاست است. 🔻در حکمت ۱۷۶ می خوانیم: «آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ»؛ ابزار ریاست سعه صدر داشتن است. 🔻مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) اساساً قلب مؤمن واقعی را وسیع ترین چیز در عالم می دانند و در حکمت ۳۳۳ میفرمایند: «الْمُؤْمِنُ أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً»؛ سینهٔ مؤمن از هر چیزی فراختر و وسیع تر است. مؤمن به خودی خود باید سعه صدر داشته باشد، چه برسد وقتی که ریاست پیدا کند. وقتی ریاست پیدا کرد، چون در مقابل ناملایمت های زیادی قرار میگیرد، از طرفی قدرت هم دارد برای اینکه اقدام بکند، اگر سعه صدر بالایی نداشته باشد، کارش به ظلم و اجحاف کشیده میشود. 🔻 لذا مولا علی(علیه السلام) در مترقّی ترین منشور حکومت داری و مدیریت که "عهدنامه مالک اشتر" (نامه ۵۳ نهج البلاغه) است، خطاب به ایشان در بند دوم، سوم، چهارم، مطالبی نوشتند که بسیار بسیار به این موضوع مرتبط هست. می نویسند: «مهربانی با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز مانند حيوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنيمت دانی، زيرا مردم دو دسته اند؛ دسته ای برادر دينی تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می باشند. اگر گناهی از آنان سر می زند يا علّتهایی بر آنان عارض می شود، يا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتكب می گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گير، آن گونه كه دوست داری خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتری و امام تو از تو برتر و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداری مصر داد والاتر است كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتی نيست و از بخشش و رحمت او بی نياز نخواهی بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادی مكن و از خشمی كه می توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو به من فرمان دادند و من نيز فرمان می دهم، پس بايد اطاعت شود كه اين گونه خود بزرگ بينی دل را فاسد و دين را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی كه داری، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينی شدی به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از حکومت تو است بنگر كه تو را از آن سركشی نجات می دهد و تند روی تو را فرو می نشاند و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلی باز می گرداند. بپرهيز كه خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری و در شكوه خداوندی همانند او دانی زيرا خداوند هر سركشی را خوار می سازد و هر خود پسندی را بی ارزش می كند. با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادی از رعيّت خود كه آنان را دوست داری انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكنی ستم روا داشتی و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود و آن را كه خدا دشمن شود دليل او را نپذيرد، كه با خدا سر جنگ دارد تا آنگاه كه باز گردد يا توبه كند و چيزی چون ستمكاری نعمت خدا را دگرگون نمی كند و كيفر او را نزديك نمی سازد كه خدا دعای ستمديدگان را می شنود و در كمين ستمكاران است». 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 : (این خطبه در شهر کوفه در سال ۳۸ هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد.) 1⃣ ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را فرستاد تا دعوت کننده به حق و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدون سُستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانيد و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران و روشنی بخش چشم هدايت شدگان است. (و از همين خطبه است؛) 2⃣ اندرز ياران ♦️ مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد از خانه ها کوچ می کرديد، در بيابان ها سرگردان می شديد و بر کردارتان اشک می ريختيد و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه می زديد و سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها می کرديد و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختيد، و به ديگری توجهّی نداشتيد. افسوس آنچه را به شما تذکّر دادند فراموش کرديد و از آنچه شما را ترساندند ايمن گشتيد. گويا عقل از سرتان پريده و کارهای شما آشفته شده است. 3⃣ تعريف يارانی كه به شهادت رسيدند ♦️ به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا ميان من و شما جدايی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند نيک انديش، ترجيح دهنده بردباری، گويندگان حق و ترک کنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاويدان آخرت و کرامت گوارا پيروز شدند. 4⃣ خبر از خونريزی و شكمبارگی حجاج بن يوسف ثقفی. ♦️ آگاه باشيد به خدا سوگند، پسرکی از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف ثقفی) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است. سبزه زارهای «اموال و دارايی ها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وَذَحه: بس کن. (وَذَحه نوعی سوسک است چون ماجرايی با حَجّاج دارد، او را «ابووذحه» خطاب فرمود که اينجا جای آوردن آن نيست. می گويند وَذَحَه سوسک مخصوصی است حَجّاج را گزيد که بدنش وَرَم کرد و مُرد) ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 🔹دعا برای طلب باران ♦️"خداوندا! کوههای ما از بی آبی شکاف خورده و زمين ما غبارآلود و دام های ما در آغُل های خود سرگردانند و چون زنِ بچّه مرده فرياد می کشند و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاه ها و آبشخورها خسته شده اند. بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران مادّه رحمت آور. خدايا! به سرگردانی آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاه ها رحمت آور. بار خدايا! هنگامی به سوی تو بيرون آمديم که خشکسالی پياپی هجوم آورده و ابرهای پُر باران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران گذشتند. خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی. خدايا! تو را می خوانيم در اين هنگام که همه نااميد شده اند و ابر رحمت بر ما نمی بارد و حيوانات ما نابود گرديدند. ما را به کردارمان عذاب نکنی و به گناهان ما کيفر ندهی. خدايا! رحمت خود را با ابر پُر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما؛ بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مُردِگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. خدايا! ما را با بارانی سيراب کن که زنده کننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاکيزه و با برکت، گوارا و پُر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه های آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آبدار باشد تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدايا! بارانی ده که بسيار ببارد تا زمين های بلند ما پر گياه شود و در زمين های پست روان گردد و نعمت های فراوان در اطراف ما گسترش يابد تا با آن ميوه های ما بسيار، گلّه های ما زنده و فراوان و سرزمين های دورتر از ما نيز بهره مند گردند و روستاهای ما از آن نيرومند شوند. اينها همه از برکات گسترده و بخشش های فراوان تو باشد که بر سرزمين های فقرزده و حيوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده دانه درشت که پياپی برای سيراب شدن گياهان ما ببارد چنان که قطرات آن يکديگر را برانند و دانه های آن به شدّت بر هم کوبيده شوند؛ نه رعد و برقی بی باران و ابری بی ثمر و کوچک و پراکنده و نه دانه های ريز باران همراه با بادهای سرد. خدايا! بارانی پُر آب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمت های فراوان رسند و آثار خشکسالی از ميان برود که همانا تويی خداوندی که پس از نااميد شدن مردم باران را فرو می فرستی و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تويی سرپرست نظام آفرينش که به ستودن سزاواری. می گويم: «انصاحت جبالنا» يعنی کوه ها بر اثر خشکی از هم شکافته است و «انصاح الثّوب» وقتی گفته می شود که لباس از هم شکافته باشد «انصاح النّبت و صاح وصوح» به هنگامی که گياه خشک گردد می گويند و همه اين چند واژه به يک معنا است. و جمله «وهامت دوابّنا» از ماده «هيام» به معنی عطش است و «حدابير السّنين» جمع «حدبار» به معنای شتری است که بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام(علیه السلام) سال های قحطی را به چنين شتری تشبيه کرده است. «ذوالرمه» شاعر می گويد: حدابير ما تنفکّ الّا مناخة علی الخسف او نرمی بها بلدآ قفرآ شتران ناتوانی که هيچ گاه از هم جدا نمی گردند جز در خوابگاه ها يا اينکه آنها را در محيط های بی آب و علف قرار دهند. و جمله «ولاقزع ربابها» يعنی از قطعات کوچک و پراکنده اَبر نباشد و جمله «ولا شفان ذهابها» در تقدير «ولا ذات شفان ذهابها» است «شفان» به معنی باد سرد و «ذهاب» به معنی باران های نرم می باشد. و کلمه «ذات» حذف گرديد زيرا شنونده به آن آگاه بود." ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
ختم روزانه نهج البلاغه(1).mp3
3.37M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۶ تا ۱۱۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیر مومنان علی علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و پنجم ❇️ حوادثی درجنگ 🔸️اجل، بهترین نگهبان 🔻[ براسب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سوار بودم و شمشیرم، ذوالفقار را در دست داشتم و از سپاهیانم بازدید می‌کردم. یکی ازیارانم گفت: ای امیرمومنان، مراقب خویش باش که ما نگرانیم معاویه‌ی ملعون برای ترور شما توطئه‌ای کرده باشد. به او گفتم: ] 🔻آری، اطمینانی به دین او نیست و از همه ستمکاران بدبخت‌تر است و در میان کسانی که در مقابل امامان برحق ایستادگی کرده‌اند، از همه ملعون‌تر خواهد بود، امّا اجل بهترین نگهبان است. به همراه هر انسانی فرشتگانی برای نگهبانی از وی هستند و مراقبت می‌کنند که او در چاهی نیفتد یا دیواری بر رویش فرود نیاید یا حادثه‌ی بدی به او نرسد. وقتی اجل انسان فرارسد، هیچ تدبیری مانع رسیدن حادثه نخواهد شد.اجل من هنگامی فرا می‌رسد که بدبخت‌ترین فرد این امت برخیزد و محاسنم را با خون سرم رنگین کند. این عهدی است که بسته شده و وعده‌ای حتمی است که دروغی در آن راه ندارد. 🔸️مراقب این جوان باشید [ دریکی از روزهای صفین، دیدم فرزندم حسن با شتاب به سمت میدان جنگ می‌رود. به یارانم تذکر دادم: ] 🔻مراقب این جوان باشید. او را از جنگ بازدارید تا با مرگ خود پشت مرا نشکند! نگرانم که این دو، حسن وحسین، به کام مرگ افتند و با مرگ آنها نسل رسول الله صلی‌الله‌علیه‌و‌آله منقطع شود. 🔸️حسن و حسین، فرزندان رسول خدا(ص) [ فرزندم، محمّد، را صدا کردم و به او دستور دادم: ] به جناح راست دشمن حمله کن. 🔻[ او با یارانش به جناح راست لشکر معاویه حمله کرد و با موفقیت برگشت، ولی لخته‌های خون از میان حلقه‌های زره وی بیرون می‌زد و تشنه بود.جرعه‌ای آب به وی دادم وبه او گفتم: ] فرزندم، اکنون به قلب دشمن حمله کن. [ او با شدت بیشتری حمله کرد و قلب لشکر شام را شکافت و با پیروزی برگشت. زخم‌های فراوانی بر تن داشت و می‌گریست. بین دو چشمانش رابوسیدم و گفتم: ] خوشحالم کردی! پدرت به فدایت! به خدا سوگند، با این جهادی که در مقابلم کردی، مسرورم ساختی. اما چرا گریه می‌کنی؟ آیا گریهٔ شوق و شادی است یا گریهٔ ناراحتی؟ 🔻[ اودر پاسخ گفت: چرا گریه نکنم؟! سه بار مرا درمعرض کشته شدن قرار دادی وخداوند متعال حفظم کرد و هربار که برگشتم تا فرصتی برای استراحت بدهی، فرصت ندادی، درحالی‌که برادرانم؛ حسن وحسین، اینجا هستند و دستوری به آنها نمی‌دهی! سر محمّد را بوسیدم و به وی گفتم: ] فرزندم! تو پسر من هستی، ولی این دو فرزندان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هستند. آیا نباید آن دو را از کشته شدن مصون بدارم؟ [ محمّد گفت: آری پدرجان، چنین است. خداوند مرا فدای تو و فدای آن دو کند! ] 📚منابع: ۱. التوحید، ص ۳۶۸ ۲. نهج البلاغه، خطبه۲۰۷ ۳. تذکرة الخواص، ص ۳۲۴ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۴۴ ۵. وقعة صفّین، ص ۳۰۷ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۷ نهج البلاغه.mp3
2.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ روش برخورد با بدان 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش برخورد با بدان 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بدكار را با پاداش دادن به نيكوكار آزار ده. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۱۷۷ نهج البلاغه می فرمایند : "بدکار را از طریق پاداش دادن به نیکوکار آزار بده". عبارت عربی این حکمت دقیق تر از ترجمه است. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ». 🔻" ازْجُرِ" یعنی کاری کن که دست بردارد. مانع بشو، مانع شو در مقابل خطاکار با پاداش دادن به نیکوکار. 🔻 می دانید که تنبیه و تشویق یکی از اصول تربیتی اکثر مکاتب تربیتی است. به درستکار پاداش می دهند و بدکار را تنبیه می کنند، مجازات می کنند. اما در مکتب امیرالمؤمنین (علیه السلام) یعنی در مکتب کاملاً عاقلانه و وحیانی اسلام، اگرچه تنبیه هم هست، اما تشویق غلبه دارد بر تنبیه. چرا که رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد؛ « سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ» و معلوم می‌شود که انسان از طریق مهربانی و رحمت بیشتر و بهتر و سریعتر به مدار صراط مستقیم برمی گردد تا تنبیه. اگر چه تنبیه هم در شرایط و لایه هایی ضرورت پیدا می کند؛ حتی در آن شرایطی هم که ضرورت پیدا می کند جلوه ای از رحمت است چون خطاکار را از فرو افتادن به ورطه های هلاکت باز می دارد. 🔻 بر این اساس مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۳۶۸ نهج البلاغه حتی فلسفه ثواب و عقاب قیامت را هم همین اصلاح انسانها و بندگان خدا می دانند. در حکمت ۳۶۸ می فرمایند: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت و كيفر را بر نافرمانی قرار داد، تا بندگان را از عذابش بِرَهاند و به سوی بهشت بكشاند. 🔻اصلاً خداوند اگر وعده بهشت داده است و وعده عذاب جهنّم داده است، برای اینکه همینجا قبل از رسیدن به قیامت بندگان خطاکاری مثل بنده هم به شوق بهشت و ترس از جهنم، دست از گناه بردارند تا به جای سقوط در جهنم به بهشت برسند. در حکمت ۱۵۸ هم این معنا را در عبارت دیگری خواندیم که اگر برادر تو خطایی کرد، یا شرّی خواست برساند، با احسان و انعام او را به سوی خوبی برگردان. 🔻 برادرت را با احسانی که در حق او می کنی سرزنش کن و شرّش را با بخشش بازگردان. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۴ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 : در اندرز به مردم 1⃣ ارزش ستايش و شهادت به يگانگی خدا ♦️ستايش خداوندی را سزاست که حمد و ستايش را به نعمت ها و نعمت ها را به شکرگزاری پيوند داد. خدای را بر نعمت هايش آن گونه ستايش می کنيم که بر بلاهايش. و برای به راه آوردن نفسِ سرکش که در برابر اوامر الهی سُستی می کند و در ارتکاب زشتی ها که نهی فرمود شتاب دارد، از خدا ياری می خواهيم و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را برشمرده و ثبت کرده طلب آمرزش می کنيم. علم خداوندی که کمترين نارسايی نداشته و کتابی که چيزی را وانگذاشته است. به خدا ايمان داريم، ايمان کسی که غيب ها را به چشم خود ديده و بر آنچه وعده داده اند آگاه است، ايمانی که اخلاص آن شرک را زدوده و يقين آن شک را نابود کرده است. و گواهی می دهيم که خدايی نيست جز خدای يکتا نه شريکی دارد و نه همتايی و گواهی می دهيم که محمد بنده و فرستاده اوست «که درود خدا بر او و خاندانش باد». اين دو گواهی (شهادتين) گفتار را بالا می برند و کردار و عمل را به پيشگاه خدا می رسانند، ترازويی که اين دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد و اگر بردارند با چيز ديگری سنگين نخواهد شد. 2⃣ سفارش به تقوی ♦️ ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم که زاد و توشه سفر قيامت است. تقوا توشه ای است که به منزل رسانَد، پناهگاهی است که ايمن می گرداند. بهترين گوينده آن را به گوش مردم خوانده و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده دعوت خود را به خوبی شنواند و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرّمات باز می دارد و قلب هايشان را پر از ترس خدا می سازد، تا آنکه شب های آنان با بی خوابی و روزهايشان با تحمّل تشنگی و روزه داری سپری می گردد، که آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمّل تشنگی دنيا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزديک ديده و در اعمال نيکو شتاب کرده اند، آرزوهای دنيايی را دروغ خواندند و مرگ را به درستی نِگَريستند. ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۴ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 3⃣ شناخت دنيا ♦️ آری همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها و عبرت گرفتن است و از نشانه نابودی آنکه روزگار کمان خود را به زِه کرده، تيرش به خطا نمی رود و زخمش بهبودی ندارد؛ زنده را با تير مرگ هدف قرار می دهد و تندرست را با بيماری از پا درمی آورد و نجات يافته را به هلاکت می کشاند. دنيا خورنده ايست که سيری ندارد و نوشنده ای است که سيراب نمی شود. و نشانه رنج دنيا آنکه آدمی جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد و می سازد بنايی که خود در آن مسکن نمی کند، پس به سوی پروردگار خود می رود، نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنيا آنکه کسی که ديروز مردم به او ترحّم می کردند، امروز حسرت او را می خورند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحّم می کنند و اين نيست مگر برای نعمت هايی که به سرعت دگرگون می شود و بلاهايی که ناگهان نازل می گردد و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا آنکه آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده اميدش را قطع می کند، نه به آرزو رسيده و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان الله، شادی دنيا چه فريبنده و سيراب شدن از آن چه تشنگی زاست. و سايه آن چه سوزان است، نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان بازگرداند، پس منزّه و پاک است خداوند، چقدر زنده به مرده نزديک است برای پيوستن به آن و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشته. 4⃣ ارزيابی دنيا و آخرت ♦️چيزی بدتر از شرّ و بدی نيست جز کيفر و عذاب آن و چيزی نيکوتر از خير و نيکی وجود ندارد جز پاداش آن. همه چيز دنيا شنيدن آن بزرگتر از ديدن آن است و هر چيز از آخرت ديدن آن بزرگتر از شنيدن آن است. پس کفايت می کند شما را شنيدن از ديدن و خبر دادن از پنهانی های آخرت. آگاه باشيد، هرگاه از دنيای شما کاهش يابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنيای شما افزوده شود. چه بسا کاهش يافته هايی که سودآور است و افزايش داشته هايی که زيان آور بود، همانا به آنچه فرمان داده شديد، گسترده تر از چيزی است که شما را از آن باز داشتند و آنچه بر شما حلال است بيش از چيزی است که بر شما حرام کرده اند. پس آنچه را که اندک است برای آنچه که بسيار است ترک کنيد و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشايش قرار دادند انجام ندهيد. خداوند روزیِ شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده، پس نبايد روزیِ تضمين شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم داريد، با اينکه به خدا سوگند آن چنان نادانی و شکّ و يقين به هم آميخته است که گويا روزیِ تضمين شده بر شما واجب است و آنچه را که واجب کرده اند برداشتند. پس در اعمال نيکو شتاب کنيد و از فرارسيدن مرگ ناگهانی بترسيد، زيرا آنچه از روزی که از دست رفته اميد بازگشت آن وجود دارد، امّا عمر گذشته را نمی شود بازگرداند. آنچه را امروز از بهره دنيا کم شده می توان فردا به دست آورد، امّا آنچه ديروز از عمر گذشته اميد به بازگشت آن نيست، به آينده اميدوار و از گذشته نااميد باشيد. (از خدا بترسيد چنان چه شايسته خداترس بودن است تا جز بر مسلمانی نميريد). ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۴.mp3
2.3M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۴ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم روزانه نهج البلاغه(2).mp3
2.74M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۴ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و ششم ❇️ جنگ آسان‌تر از غل و زنجیر جهنم 🔻[ مردی از اهل شام بین صفوف دو لشکر قرار گرفت و درخواست کرد با من گفت‌و‌گو کند. من از میان سپاهیان خویش خارج شدم و با آن مرد ملاقات کردم. او گفت: ای علی، تو در اسلام‌آوردن و هجرت‌کردن پیش‌گام بودی. آیا قبول می‌کنی پیشنهادی کنم که مانع از این خونریزی‌ها شود و این جنگ‌ها به تأخیر بیفتد تا نیک بیندیشی و نظردهی؟ پرسیدم: پیشنهادت چیست؟ گفت: تو به عراق خود بازگرد و ما مزاحمتی در آنجا برای تو نخواهیم داشت. ما نیز به شام خود برمی‌گردیم و تو دست از شام ما بردار و آن را به ما واگذار. به او گفتم: ] 🔻متوجه سخن تو شدم. می‌دانم که این پیشنهاد را از سر خیرخواهی و دلسوزی ارائه کردی؛ ولی من در این کار بسیار اندیشیده‌ام و شبها بیدار مانده و تامل کرده‌ام و با دقت بسیار، تمام جوانب این کار را سنجیده‌ام. در نتیجه دو راه بیشتر نیافتم: یا تن دادن به جنگ یا کفر به آنچه خداوند بر محمد صلی الله علیه و آله نازل کرده است! 🔻حقیقت این است که خداوند متعال راضی نمی‌شود در زمین، معصیتش انجام گیرد و اولیای او خاموش مانند و بلکه به آن تن در دهند و امر به معروف و نهی از منکر نکنند. در نهایت، به این نتیجه رسیدم که جنگ برای من، از تحمل غل و زنجیر در جهنم آسان‌تر است. [ آن مرد شامی برگشت، در حالی که می‌گفت: انا لله و انا الیه راجعون. ] ❇️ مومنان و کافران 🔻[ یکی از یارانم سوال کرد: یا امیرالمومنین، این جماعت که با آنها می‌جنگیم، همانند ما خدای واحد را قبول دارند. پیامبر ما نیز یکی است و در نماز و حج نیز یکسان هستیم. پس آنان را چه بنامیم؟ به او گفتم: ] 🔻آنها را به همان نام می‌خوانی که خداوند در کتاب خود ایشان را نامیده است. [ او گفت: من از تمام مطالب قرآن آگاهی ندارم. گفتم: ] آیا نشنیده‌ای که خداوند فرمود: « تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ؛ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم. خدا با برخی از آنها سخن می‌گفت و بعضی را درجاتی برتر داد و به عیسی‌بن‌‌مریم نشانه‌های روشن دادیم و او را با روح القدس تایید کردیم و اگر خدا می‌خواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‌های روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی‌کردند؛ ولی امت‌ها با هم اختلاف کردند و بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست، با هم پیکار نمی‌کردند؛ ولی خداوند آنچه می‌خواهد، انجام می‌دهد». 🔻پس هنگامی که اختلاف پدید آمد، نسبت ما با خداوند و قرآن و رسول خدا صلی الله علیه و آله بیشتر و ارتباط ما با حق محکم‌تر بود. ما همان گروه مومنان هستیم و دشمنان ما همان گروه کافران هستند که در این آیه ذکر شده است. این جنگ نیز بر اساس مشیت الهی است که ما با هدایت الهی و مشیت و اراده او با آن می‌جنگیم. 📚منابع: ۱. وقعة صفّین، ص۴۷۴ ۲. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۷ ۳. سوره بقره، آیه۲۵۳ ۴. مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۱۸ ۵. کشف الغمة، ج۱، ص۳۹۱ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...