eitaa logo
باعلی (ع) تا مهدی(عج)
50 دنبال‌کننده
240 عکس
80 ویدیو
0 فایل
ما نهج البلاغه میخوانیم ارتباط با ادمین👇👇 @Sarbaz31377 انتقادات و پیشنهادات خود را به ما برسانید
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 روش نابود کردن بدی ها 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: بدی را از سينه ديگران، با كندن آن از سينه خود، ريشه كن نما. 🔻 بسیاری از علمای اخلاق و تربیت معتقد هستند کلید تربیت و اصلاح فرد و جامعه انصاف است. انصاف در یک تعبیر ساده خودمانی یعنی نصف تو، نصف دیگران. اگر انسان هرچه که برای خودش میپسندد ، همان را برای دیگران بپسندد، هرچه را که برای خودش نمیپسندد برای دیگران هم نپسندد، همه چیز درست میشود. 🔻 مولا امیرالمومنین(علیه السلام) در حکمت ۱۷۸ نهج البلاغه میفرمایند: شر و بدی را از سینه دیگران با کندن آن از سینه خودت درو کن. یعنی اگر میخواهی دیگران نسبت به تو نیت شر و قصد سوء و بد نداشته باشند، اول خودت قصد و نیت شر نسبت به دیگران را از قلبت بیرون کن. درباره این حقیقت که بنده تعبیر به انصاف کردم. 🔻مولا امیرالمومنین(علیه السلام) در بی نظیرترین منشور تربیتی تاریخ یعنی نامه ۳۱ نهج البلاغه در بند ۸ خطاب به فرزند دلبندشان اینگونه مینویسند: ای پسرکم! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای ديگران نيز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی پسندی، برای ديگران هم مپسند؛ ستم روا مدار، آن گونه که دوست نداری به تو ستم شود. نيکوکار باش، آن گونه که دوست داری به تو نيکی کنند و آنچه را که برای ديگران زشت می دانی برای خود نيز زشت بشمار و چيزی را برای مردم رضايت بده که برای خود می پسندی. آنچه نمی دانی نگو، گرچه آنچه را می دانی اندک است؛ آنچه را دوست نداری به تو نسبت بدهند، درباره ديگران مگو. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه(4).mp3
1.79M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۳.mp3
2.39M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۳ تا ۱۱۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۳ تا خطبه ۱۱۲ ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 1⃣ پرهيز دادن از دنياپرستی ♦️شما را از دنياپرستی می ترسانم زيرا منزل گاهی است برای کوچ کردن نه منزلی برای هميشه ماندن. دنيا خود را با غرور زينت داده و با زينت و زيبايی می فريبد. خانه ای است که نزد خداوند بی مقدار است؛ زيرا که حلال آن با حرام و خوبی آن با بدی و زندگی در آن با مرگ و شيرينی آن با تلخی ها در آميخته است. خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندک و شرّ آن آماده و فراهم آمده اش پراکنده و ملک آن غارت شده و آبادانی آن رو به ويرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پايه های آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان می پذيرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر به آخر می رسد؟ 2⃣ روش برخورد با دنيا ♦️مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانيد و در پرداختن حقوق الهی از او ياری طلبيد و پيش از آن که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهيد. همانا زاهدان در دنيا اگر چه خندان باشند، قلبشان می گريد و اگر چه شادمان باشند، اندوه آنان شديد است و اگر چه برای نعمت های فراوان مورد غبطه ديگران قرار گيرند، امّا با نفس خود در دشمنی بسياری قرار دارند. 3⃣ نكوهش از غفلت زدگان ♦️ ياد مرگ از دل های شما رفته و آرزوهای فريبنده جای آن را گرفته است. و دنيا بيش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنيا بيش از متاع جاويدان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنيازدگی قيامت را از يادتان برده است. همانا شما برادران دينی يکديگريد؛ چيزی جز درون پليد و نيّت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه يکديگر را ياری می دهيد، نه خيرخواه يکديگريد و نه چيزی به يکديگر می بخشيد و نه به يکديگر دوستی می کنيد. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنيا شادمان می گرديد و از متاع بسيار آخرت که از دست می دهيد، اندوهناک نمی شويد. امّا با از دست دادن چيزی اندک از دنيا مضطرب شده که آثار پريشانی در چهره ها آشکار می گردد و بی تابی می کنيد، گويا اين دنيا محلّ زندگی جاودان شما و وسايل آن برای هميشه از آن شماست. چيزی شما را از عيب جويی برادر دينی باز نمی دارد، جز آنکه می ترسيد مانند آن عيب را در شما به رُخِتان کشند. در بی اعتنايی به آخرت و دوستی دنيا يکدل شده ايد و هر يک از شما دين را تنها بر سر زبان می آوريد و از اين کار خشنوديد همانند کارگری که کارش را به پايان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است. ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄ 📜 : ( در این خطبه درباره فرشته مرگ و کیفیت گرفتن ارواح سخن ایراد فرمود.) 🔹عجز انسان از درك فرشتگان (فرشته‌ مرگ) ♦️آيا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای درآمد از آمدن او آگاه می شوی؟ آيا هنگامی که يکی را قبض روح می کند او را می بينی؟ بچّه را چگونه در شکم مادر می ميراند؟ آيا از راه يکی از اندام های مادر وارد می شود؟ يا روح به اجازه خداوند به سوی او می آيد؟ يا همراهِ کودک در شکمِ مادر به سر می برد؟ آن کس که آفريده ای چون خود را نتواند وصف کند چگونه می تواند خدای خويش را وصف نمايد؟ ┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و هفتم ❇️ آتش‌بس موقت 🔻[ با رسیدن ماه محرم و برای حفظ حرمت ماه حرام، جنگ یک ماه متوقف شد. معاویه سه تن از بزرگان شام را به عنوان نمایندهٔ خویش برای مذاکره فرستاد. آنها قضایایی را در مورد قتل عثمان مطرح کردند و خواستار تحویل قاتلان عثمان به آنها شدند و از من خواستند که از حکمرانی بر مردم کناره گیری کنم تا کار مردم به شورایی بین خودشان واگذار شود و کسی عهده‌دار حکمرانی مردم شود که همگان درباره او اتّفاق نظر دارند! ] 🔻من پاسخ‌های قاطعی در مورد مسائل قتل عثمان و بیعت مردم با خودم و بعد از آن تهدیدهای آنها، دادم و در نهایت، آنها را به کتاب خداوند متعال و سنّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دعوت کردم و به نابودکردن باطل و زنده‌نگه‌داشتن نشانه‌های دین فراخواندم. 🔻 نمایندگان معاویه می‌خواستند من بر کشته شدن مظلومانه عثمان، گواهی دهم! و من از این کار امتناع کردم و آنها به خاطر این موضوع از من اظهار بیزاری کردند و رفتند. من نیز این آیه را تلاوت کردم: « إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ؛ مسلماً تو نمی‌توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمی‌توانی کران را هنگامی که روی برمی‌گردانند و پشت می‌کنند، فراخوانی! و نیز نمی‌توانی کوران را از گمراهی‌شان برهانی. تو فقط می‌توانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیم هستند». [ سپس، رو به یارانم کردم و گفتم: ] 🔻مبادا طرفداران معاویه با جدیّت و پافشاری بر طریق گمراهی خود، از شما در سپردن راه حق و اطاعت از امامتان، کوشاتر باشند! ❇️ پدربزرگ و عمو و دایی تو به دست من کشته شدند 🔻[ نامهٔ تهدید‌آمیزی از معاویه به دستم رسید که نوشته بود: ای علی، چنان شعله آتشی بر سر تو خواهم ریخت که هیچ تند‌بادی دورش نکند و هیچ آبی خاموشش نسازد! شعله‌های آتش همه چیز را فرا‌گیرد و به خاکستر مبدل سازد. والسلام. با خواندن این نامه، دستور دادم کاغذ و قلم آوردند و پاسخ وی را نوشتم: ] بسم الله الرحمن الرحیم 🔻اما بعد، ای معاویه، چه دروغ‌هایی بر زبان می‌آوری! من علی فرزند ابوطالبم، پدر حسن و حسینم. 🔻پدربزرگ و عمو و دایی تو را من به دست خود کشتم. در جنگ بدر و اُحد و در فتح مکه بود که تیره و تبار تو به دست من راه فنا پیش گرفتند و امروز همان شمشیر در دست من است و هنوز با قوّت قلبی که دارم، بازویم توان برداشتن آن شمشیر را دارد؛ همان‌گونه که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را به امانت به دست جانشینشان سپردند. تا امروز خدای دیگری برای خویش بر نگزیده‌ام و جز محمد صلی الله علیه و آله پیامبر دیگری نداشته‌ام و شمشیر را نیز به کناری ننهاده‌ام. سلام بر کسی که راه هدایت را در پیش گرفت. [ نامه را به طرماح‌بن‌عدی طایی دادم و به او گفتم: ] این نامهٔ مرا بگیر و به سراغ معاویه برو و پاسخش را بده. 📚منابع: ۱. سوره نمل، آیه ۸۰ و ۸۱ ۲. وقعة صفین، ص۲۰۰ ۳. تاریخ طبری، ج۴، ص۴ ۴. الفتوح، ج۱، ص۲۴۶ ۵. الإختصاص، ص۱۳۸ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۷۹ نهج البلاغه.mp3
2.32M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ لجاجت و سستی اراده 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 لجاجت و سستی اراده 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: لجاجت تدبير را سست می كند. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) درحکمت ۱۷۹ نهج البلاغه درباره تأثیر لجاجت در سست شدن رأی و نظر قطعی می فرمایند: لجاجت تدبیر را سست می کند. 🔻انسانها گاهی وقتها نسبت به آنچه که باید تصمیم بگیرند جهل دارند و صادقانه جهل خودشان را می پذیرند لذا با مشورت و مطالعه و رجوع به خبرگان و تفکر، جهلشان را به علم تبدیل می کنند و بر اساس آن علم تصمیم میگیرند و قاطعانه عمل میکنند. عده ای دیگر علم دارند، دانش دارند، این دانش را از مبادی مختلف مثل مطالعه، تفکر، الهام الهی، مشاوره با نخبگان و... به دست آورده اند. با این علم در مورد آن موضوع به قطعیت می رسند و قاطعانه تصمیم می گیرند و اقدام می کنند. اما گاهی وقتها بر چیزی که می داند ناحق است لجاجت می کند و همین لجاجت باعث می شود آن تصمیمِ درست سست بشود. مولا علی(علیه السلام) در پایان بند ۱۴ از نامه ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند : "بپرهیز از سوار شدن بر مرکب چموش لجاجت که تو را به سوی هلاکت می برد". یا در اواخر نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر اینگونه می نویسند : مبادا هرگز در کاری که وقت آن فرا نرسیده شتاب کنی. یا در کاری که وقت آن رسیده سستی ورزی یا در چیزی که حقیقت آن برای تو روشن نیست لجاجت به خرج بدهی و یا در کارهای واضح و آشکار کوتاهی کنی. تلاش کن تا هر کاری را در جای خودش و در زمان مخصوص به خودش انجام بدهی. 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطبه ۱۰۵ بند ۳ نهج البلاغه شریف اینگونه می فرمایند: ای بندگان خدا! به نادانی های خود تکيه نکنيد و تسليم هوای نفس خويش نباشيد، که چنين کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد و بار سنگين هلاکت و فساد را بر دوش می کشد و از جايی به جای ديگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند و آنچه را که دور می نمايد نزديک جلوه دهد. خدا را، خدا را، مبادا شکايتتان را نزد کسی ببريد که نمی تواند آن را برطرف سازد و توان گره گشايی از کارتان را ندارد. کنایه از اینکه بعضی ها هستند ادعای حل مسأله و گره گشایی می کنند، اما جاهل هستند و بر جهالت خودشان هم اصرار و لجاجت دارند. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
ختم روزانه نهج البلاغه(5).mp3
2.98M
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : در نكوهش دنيا 1⃣ هشدار از دنياپرستی ♦️پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را از دنيای حرام می ترسانم، زيرا در کام شيرين و در ديده انسان سبز و رنگارنگ است، در شهوات و خواهش های نفسانی پوشيده شده و با نعمت های زودگذر دوستی می ورزد، با متاع اندک زيبا جلوه می کند و در لباس آرزوها خود را نشان می دهد و با زينت غرور خود را می آرايد، شادی آن دوام ندارد و کسی از اندوه آن ايمن نيست. 2⃣ شناخت ماهيت دنيا ♦️ دنيای حرام بسيار فريبنده و بسيار زيان رساننده است، دگرگون شونده و ناپايدار، فناپذير و مرگبار و کشنده ای تبهکار است و آنگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهش های آنان دمساز شد می نگرند که جز سرابی بيش نيست که خدای سبحان فرمود: «زندگی چون آبی است که از آسمان فرو فرستاديم و به وسيله آن گياهان فراوان رويد، سپس خشک شده، باد آنها را پراکنده کرد و خدا بر همه چيز قادر و تواناست». کسی از دنيا شادمانی نديد جز آنکه پس از آن با اشک و آه روبرو شد؛ هنوز با خوشی های دنيا روبرو نشده است که با ناراحتی ها و پشت کردن آن مبتلا می گردد؛ شبنمی از رفاه و خوشی دنيا، بر کسی فرود نيامده جز آنکه سيل بلاها همه چيز را از بيخ و بُن می کَنند. هر گاه صبحگاهان به ياری کسی برخيزد شامگاهان خود را به ناشناسی می زند، اگر از يک طرف شيرين و گوارا باشد، از طرف ديگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمت های دنيا کام نگرفت جز آنکه مشکلات و سختی ها دامنگير او شد. شبی را در آغوش امن دنيا به سر نبرده، جز آنکه صبحگاهان بالهای ترس و وحشت بر سر او کوبيد، بسيار فريبنده است و آنچه در دنياست نيز فريبندگی دارد، فانی و زودگذر است و هر کس در آن زندگی می کند فنا می پذيرد. 3⃣ روش برخورد با دنيا ♦️در زاد و توشه آن جز تقوا خيری نيست. کسی که به قدر کفايت از آن بردارد، در آرامش به سر می بَرَد و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بيشتری از دنيا باشد وسايل نابودی خود را فراهم کرده و به زودی از دست می رود. بسا افرادی که به دنيا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصيبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمينانی که به خاک و خونش کشيد. چه انسان های با عظمتی را که خوار و کوچک ساخت و بسا فخرفروشانی را که به خاک ذلّت افکند. حکومت دنيا ناپايدار، عيش و زندگانی آن تيره و تار، گوارای آن شور و شيرينی آن تلخ، غذای آن زهر و اسباب و وسايل آن پوسيده است؛ زنده آن در معرض مردن و تندرست آن گرفتار بيماری است؛ حکومت آن بر باد رفته و عزيزان آن شکست خورده؛ متاع آن نکبت آلود و پناه آورنده آن غارت زده خواهد بود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۱ ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 4⃣ عبرت از گذشتگان ♦️آيا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی بريد که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان بادوام تر و آرزويشان درازتر و افرادشان بيشتر و لشکريانشان انبوه تر بودند؟ دنيا را چگونه پرستيدند و آن را چگونه بر خود گزيدند؟ و سپس از آن رخت بربستند و رفتند. بی توشه ای که آنان را برای رسيدن به منزلگاه کفايت کند و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آيا شنيده ايد که دنيا خود را فدای آنان کرده باشد؟ يا به گونه ای ياری شان داده يا با آنان به نيکی به سر برده باشد؟ نه هرگز، بلکه سختی و مشکلات دنيا چنان به آنها رسيد که پوست و گوشتشان را دريد، با سختی ها آنان را سُست و با مصيبت ها ذليل و خوارشان کرد و بينی آنان را به خاک ماليد و لگدمال کرد و گردش روزگار را بر ضدّ آنها برانگيخت. شما ديديد که دنيا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد و آن را برگزيد و بر همه چيز مقدّم داشت که گويا جاودانه می ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آن که از دنيا رفت. آيا جز گرسنگی توشه ای به آنها سپرد؟ آيا جز در سختی فرودشان نياورد؟ و آيا روشنی دنيا جز تاريکی و سرانجامش جز پشيمانی بود؟ 5⃣ پرهيز از دنيای حرام ♦️ آيا شما چنين دنيايی را بر همه چيز مقدّم می داريد و بدان اطمينان می کنيد؟ يا در آرزوی آن به سر می بريد؟ پس دنيا بد خانه ای است برای کسی که خوش بين باشد و يا از خطرات آن نترسد. پس بدانيد -و می دانيد- که آن را ترک می کنيد و از آن رخت بر می بنديد و پند گيريد از آنها که گفتند: «چه کسی از ما نيرومندتر است؟»، سپس آنان را به گورهايشان سپردند، بی آنکه سوارکاران شان خوانند و در قبرها فرود آوردند، بی آنکه همسايگانشان نامند. از سطح زمين قبرها و از خاک کفن ها و از استخوان های پوسيده، همسايگانی پديد آمدند که هيچ خواننده ای را پاسخ نمی دهند و هيچ ستمی را باز نمی دارند و نه به نوحه گری توجّهی دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحط سالی نوميد می گردند. گرد هم قرار دارند و تنهايند، همسايه يکديگرند امّا از هم دورند، فاصله ای با هم ندارند، ولی هيچ گاه به ديدار يکديگر نمی روند. نزديکان از هم دورند بردبارانی هستند که کينه ها از دل آنان رفته، بی خبرانی که حسد در دلشان فرو مرده است. نه از زيان آنها ترسی و نه به دفاع آنها اميدی وجود دارد. درون زمين را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه های تنگ و تاريک را به جای خانه های وسيع برگزيدند. به جای زندگی با خويشاوندان غربت را و به جای نور ظلمت را برگزيدند، به زمين بازگشتند چونان که در آغاز آن را پا برهنه و عريان ترک گفتند و با اعمال خود به سوی زندگی جاويدان و خانه هميشگی کوچ کردند، آنگونه که خدای سبحان فرمود: «چنان که آفرينش را آغاز کرديم آن را باز می گردانيم، وعده ای بر ماست و همانا اين کار را انجام خواهيم داد». ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و هشتم ❇️ پیامی به لشکر شام [ اواخر ماه محرم فرارسید. به مرثد‌بن‌حارث‌ الجشمی که هنگام غروب آفتاب، لشکریان شام را خطاب کند و پیام مرا به آنان برساند. مرثد خطاب به آنان گفت: آگاه باشید که امیرالمومنین به شما می‌گوید: ] 🔻من به شما فرصت دادم تا به سوی حق بازگردید و پیروی از حق را گردن نهید و در این فرصت، از کتاب خدا برای شما دلیل آوردم و شما را به پذیرش کتاب خدا دعوت کردم. ولی شما از سرکشی دست برنداشتید و زیر بار حق نرفتید. اکنون عادلانه و منصفانه شما اعلام جنگ می‌کنم؛ زیرا خداوند خیانت‌کاران را دوست ندارد. ❇️ آغازگر جنگ با دشمن نباشید [ روز اول صفر، جنگ بین دو لشکر آغاز شد. در میان لشکریانم خطبه‌ای ایراد کردم و تذکراتی به آنها دادم، از جمله: ] 🔻شما جنگ با دشمن را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند. آن‌کس را که پشت کرده است و می‌گریزد، نکشید. به آن که لز پای افتاده است و قدرت دفاع ندارد، آسیب نرسانید. کسانی را که بر زمین افتاده‌اند، برهنه و بی‌آبرو نسازید. اعضای بدن کشتگان را قطع نکنید. وارد خیمه‌های آنان نشوید. به زنان تعرض نکنید. به هیچ‌کس اهانت و فحاشی نکنید. ❇️ فراخوانی به سوی خدا و جهاد با دشمن خدا 🔻[ در روزهای آغازین ماه صفر، یکی از فرماندهان لشکر شام به نام شمربن‌ابرهه به همراه جمعی از سپاهیان شام به لشکر ما پیوستند و موجب ضعف و تخریب روحیه لشکریان شام شدند. در میان یارانم، در حالی که جمع پرشماری از اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز در اطرافم ایستاده بودند، سخنرانی کردم: ] 🔻ای مردم، به سخن گوش فرا دهید و آن را به خاطر بسپارید و حفظش کنید. خودبزرگ‌بینی و تکبر شاخه‌ای از احساس قدرت و زورمندی است و فخرفروشی به دیگران، نتیجه کبر و غرور است. به راستی که شیطان دشمنی حاضر است و وعده‌های پوچ و باطل به شما می‌دهد. 🔻بدانید که مسلمان برادر مسلمان است. به یکدیگر اهانت نکنید و همدیگر را خوار نسازید؛ زیرا گذرگاه‌های دین به یک راه منتهی شده و همه در نهایت، به مقصد می‌رساند. هر کس از آن راه‌ها حرکت کند، به موفقیت دست می‌یابد و هر کس راه دیگری در پیش گیرد، از حق دور می‌افتد و نابود می‌شود. به طور حتم، مسلمان در امانت خیانت نمی‌ورزد و خلف وعده نمی‌کند و در سخن گفتن دروغ نمی‌گوید. 🔻ما اهل بیت رحمتیم که سخن راست می‌گوییم و رفتار ما صحیح و توأم با میانه‌روی است. خاتم پیامبران از ما بود و رهبران اسلام در میان ما حضور دارند و قاریان قرآن نیز از ما هستند. ما شما را به سوی خدا، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، جهاد با دشمن خدا، سخت‌کوشی و شدت عمل در راه خدا، کسب رضای الهی، برپایی نماز، اعطای زکات، انجام حج خانه خدا، روزه‌داری ماه رمضان و پرداخت حقوق صاحبان حق دعوت می‌کنیم. 🔻از شگفت‌ترین شگفتی‌ها این است که امروز معاویةبن‌ابی‌سفیان و عمرو‌بن‌عاص مدعی شده‌اند مردم را به یاری دین خدا دعوت می‌کنند! حال‌آنکه شما به یقین می‌دانید من حتی لحظه‌ای به مخالفت با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نپرداخته‌ام و هرگز نافرمانی او نکرده‌ام؛ بلکه با تمام وجود به یاری او شتافتم... 🔻به خدا سوگند، هر امتی پس از پیامبر خویش گرفتار اختلاف و پریشانی شد، به‌یقین در آن اختلاف، اهل باطل بر طرف‌داران حق پیروزی یافتند؛ مگر زمانی که خدا جز این خواسته باشد! 📚منابع؛ ۱. تاریخ طبری، ج۴، ص۶ ۲. مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۸ ۳. الکامل، ج۳، ص۲۹۳ ۴. شیخ طوسی، الأمالی، مجلس اول، ح۱۳، ص۱۰ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۱۸۰ نهج البلاغه.mp3
2.63M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ طمع ورزی و بردگی 🎙حجت الاسلام
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 طمع ورزی و بردگی 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: طمع ورزی بردگی هميشگی است. 🔻خیلی وقتها ما انسانها در تشخیص مسائل از نظر نظری و تئوری خیلی قوی هستیم، اما در اقدام متناسب با آن تشخیص و فهم درست فشل می شویم و به اشتباهات فاحشی مبتلا می شویم. 🔻 مهمترین دلیل این تفاوت در فهم با عمل این است که انسان گرفتار هوای نفس و خواسته های دلش می شود. یکی از خطرناک ترین این خواسته ها و رذیله هایی که مانع میشود عقل انسان آنگونه که میفهمد عمل کند "طمع" است. 🔻حضرت علی(علیه السلام) درباره این اسارت کلی عقل در حکمت ۲۱۱ فرمودند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى اَمير »؛ چه بسا عقل هایی که اسیر هستند زیر دست هواهای نفسانی که فرمانروایی می کنند. 🔻 در حکمت ۲۱۶ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام ) میفرمایند: "کسی که طمع کار مي شود در غل و زنجیر ذلت قرار می گیرد." در حکمت دوم خواندیم: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ » ؛ کسی که طمع را لباس شخصیت خودش قرار داده باشد خودش با دست خودش خودش را خوار میکند. 🔻با این نگاه حکمت ۱۸۰ نهج البلاغه برای ما روشن می شود. حضرت در حکمت ۱۸۰ میفرمایند:« الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ» ؛ « طمع ورزی بردگی دائمی است». بردگی ابدیست! چرا؟ به جهت اینکه در حکمت ۲۷۵ می خوانیم :« إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَيْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَيْرُ وَفِيٍّ وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِيِّهِ وَ كُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّيْ‏ءِ الْمُتَنَافَسِ فِيهِ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ لِفَقْدِهِ وَ الْأَمَانِيُّ تُعْمِي أَعْيُنَ الْبَصَائِرِ وَ الْحَظُّ يَأْتِي مَنْ لَا يَأْتِيهِ »؛ طمع آن چیزی است که انسان را لب چشمه می برد اما تشنه بر می گرداند. ضمانت کننده ای است که در لحظه نیاز وفا به ضمانتش نمی کند. چه بسا کسی می آید آبی را بخورد قبل از اینکه سیراب بشود گلوگیرش می شود. هرچه قدر آن چیزی که دنیا طلبان در آن باهم اختلاف می کنند، بزرگتر باشد مصیبت از دست دادنش هم سنگین تر میشود. خلاصه اینکه طمع یعنی اینکه دنبال این بودن که هرآنچه دیگران دارند من هم داشته باشم چشم به داشته های دیگران داشتن باعث می شود که انسان اول ذلت را پیش خودش بپذیرد و بعد خودش را به ذلت بیندازد تا چیزی که میخواهد دیگران به او بدهند. 🔻با این نگاه او مثل یک برده و غلام و بنده ذلیلی خواهد شد در نزد دیگران. در حالیکه مولا علی(علیه السلام ) در نامه ۳۱ نهج البلاغه خطاب به امام حسن(علیه السلام) می نویسند:«َ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً» ؛ هرگز برده و بنده غیر از خودت نشو، زیرا که خداوند متعال انسان را آزاد آفرید. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
سهم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۱۰ ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄ 📜 این خطبه قبل‌ از سید رضی، در میان دانشمندان به خطبه‌ دیباج معروف بود. 1⃣ ره آورد برخی از مبانی اعتقادی ♦️همانا، بهترين چيزی که انسان ها می توانند با آن به خدای سبحان نزديک شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و جهاد در راه خداست، که جهاد قلّه بلند اسلام و يکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است. بر پاداشتن نماز، آيين ملّت اسلام، و پرداختن زکات تکليف واجب الهی، و روزه ماه رمضان، سپری در برابر عذاب الهی است، و حجّ و عمره، نابودکننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مايه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی، نابودکننده گناهان است و صدقه آشکار، مرگ های ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نيکوکاری، از ذلّت و خواری نگه می دارد. به ياد خدا باشيد که نيکوترين ذکر است، و آنچه پرهيزگاران را وعده دادند آرزو کنيد که وعده خدا راست ترين وعده هاست. از راه و رسم پيامبرتان پيروی کنيد که بهترين راهنمای هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر(صلی الله علیه و آله) تطبيق دهيد که هدايت کننده ترين روش هاست. 2⃣ ارزش قرآن ♦️و قرآن را بياموزيد، که بهترين گفتار است، و آن را نيک بفهميد، که بهار دل هاست. از نور آن شفا و بهبودی بخواهيد که شفای سينه های بيمار است، و قرآن را نيکو تلاوت کنيد که سودبخش ترين داستان هاست، زيرا عالمی که به غير علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بيماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا به نکوهش سزاوارتر است. ┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه.mp3
1.62M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۱۰ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم روزانه نهج البلاغه(6).mp3
892.8K
🔈 نهج البلاغه گویا 🌹سهم روزانه نهج البلاغه ✅ خطبه ۱۱۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرالمومنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و سی‌ و نهم ✳️ دعوت معاویه به جنگ تن‌به‌تن 🔸خود به مصاف بیا! [ در یکی از نامه‌هایی که برای معاویه فرستادم، به وی نوشتم: ] 🔻مرا به جنگ فرا‌خوانده ای. اگر راست می‌گویی، مردم را به یک سو بگذار و خود به جنگ من بیا و دو لشکر را از جنگ معاف بدار، تا بدانی کدام یک از ما قلبش تیره و تاریک است و پردهٔ غفلت بر دیدگان چه کسی افتاده است. 🔻من ابوالحسنم، کُشندهٔ جدّ تو و دایی و برادر تو، که در روز نبرد بدر سر آنان را شکافتم. امروز نیز همان شمشیر با من است و با همان قلب با دشمنانم روبرو می‌شوم. نه دین دیگری برگزیده‌ام و نه پیامبر جدیدی؛ بلکه بر همان راه و روش روشنی هستم که شما با اختیار ترکش کردید و البته با اکراه نیز پذیرفته بودید! 🔸تو خود برای مبارزه با من به میدان بیا [ جنگ به روزهای سختی رسیده بود و تعداد کشته‌ها رو به فزونی گذاشته بود. به کمیل گفتم: ] 🔻نزد معاویه برو و این پیغام را به او برسان: تورا به طاعت و همراهی با جماعت فراخواندیم؛ ولی تو امتناع ورزیدی! اکنون که جنگ و کشتار در میان امت رو به فزونی گذاشته است، تو خود برای مبارزه با من به میدان بیا، تا مردم از این همه سختی‌ها و مصیبت‌ها رهایی یابند. 🔻[ معاویه در این‌باره با یارانش مشورت کرد‌ و همگی‌ وی را از آمدن‌ به میدان منع کردند؛ فقط عمروبن‌عاص بود‌ که‌ او را به این کار تشویق کرد! معاویه به کمیل پاسخی نداد. بر بلندی مُشرف به خیمهٔ معاویه رفتم. معاویه بُسر‌بن‌أرطاة را به مقابله با من فرستاد تا بتواند معرکه را ترک کند؛ اما بُسر نیز با آشکار‌کردن عورتش توانست جانش را نجات دهد. در این هنگام بود که خطاب به لشکریان شام گفتم: ] 🔻اي مردم شام، به خدا سوگند، ما دربارهٔ هیچ امتی نشنیده‌ایم که به پیامبری ایمان آورده باشند و پس از آن با اهل‌بیت آن پیامبر بجنگند، مگر شما مردم! 🔸سخنی موجب شادمانی 🔻[ یکی از بزرگان لشکر معاویه به نام ابرهة‌بن‌صباح خطاب به مردم یمن گفت: وای بر شما ای جماعت اهل‌یمن! به خدا سوگند، گمان می‌کنم نابودی شما رقم خورده است! دریغ از شما! میدان را برای این دو مرد خالی بگذارید تا با هم تن‌به‌تن بجنگند. هر یک در این نبرد پیروز شد، ما همگی به او می‌پیوندیم. وقتی این خبر به من رسید، گفتم: ] 🔻ابرهة‌بن‌صباح سخنی نیکو گفته است. به خدا سوگند، از آن لحظه که به سرزمین شام وارد شده‌ام، هیچ سخنی بیش از این موجب شادمانی من نشده است. [ ولی معاویه با شنیدن این خبر گفت که ابرهه عقلش را از دست داده و مجنون شده است. قضاوت اهل شام این بود: ابرهه در دین و رأی و شدت عمل از همهٔ ما برتر است؛ ولی معاویه جرأت جنگ تن‌به‌تن با علی را ندارد. ] 📚منابع: ۱. وقعة‌صفّين، ص۲۲۳ ۲. شیخ مفید، الأمالی، مجلس۲۷،ح۱۳، ص۱۰ ۳. نهج البلاغه، نامه۱۰، ص۳۷۰ ۴. تذکرة‌الخواص، ص۹۰ ۵. أنساب‌الااشراف، ج۲، ص۳۰۳ ۶. الامامةوالسیاسة، ج۱، ص۱۲۶ ۷. الفتوح‌، ج۱، ص۳۴۲ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح 🔷 ارزش دوراندیشى و پرهیز از کوتاهى 🔰 درود خدا بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند:حاصل كوته فکری پشيمانی، و حاصل دورانديشی سلامت است. 🔻بارها به مناسبتهای مختلف عرض شد که اگر بخواهیم برای نهج البلاغه یک عنوانی بگذاریم که اشاره کند به محتوای نهج البلاغه میتوانیم عنوان کتاب را "عقل و جهل" بگذاریم. آنقدر که مولا علی(علیه السلام) از ابعاد مختلف عقلانیت و جهالت را هم توصیف فرمود ه اند، هم تحلیل فرمودند که میتوان اسم این کتاب نورانی را "کتاب عقل و جهل" گذاشت. 🔻در حکمت ۱۸۱ نهج البلاغه مولا علی(علیه السلام) یکی از نشانه های عقل و جهل را بیان میکنند و میفرمایند:«ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ».نتیجه و میوه تفریط پشیمانی است و ثمره و میوه دور اندیشی سالم ماندن است». 🔻چرا بنده این را ربط به جهالت و عقلانیت دادم؟ چون مولا علی(علیه السلام) در نهج البلاغه معتقدند که افراط و تفریط کار جاهل است. در حکمت ۷۰ میخوانیم:«لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً». جاهل را نمیبینی مگر اینکه یا در حال افراط و زیاده روی یا در حال تفریط و کند روی است. 🔻 با این نگاه حتی کسی بواسطه امیرالمومنین (علیه السلام ) و محبت ایشان اگر دچار افراط بشود یعنی از حد و مرز عقلانیت خارج بشود، قطعا هلاک خواهد شد. هم در حکمت ۴۶۹ میخوانیم:« يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ». دو گروه به خاطر من هلاک میشوند یکی محب افراطی که به خاطر جهالتش من علی را بالاتر از خودم میبرد و نعوذ باالله از پیامبر برتر و حتی گاهی خدا میداند. و دیگری تهمت زننده به من، کسی که از روی بغض و کینه به من دروغ میبندد، هر دو هلاک میشوند. در خطبه ۱۲۷ بند ۲ حضرت فرمود:«وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ ». در آینده دو گروه به واسطه من هلاک خواهند ، اولی دوست افراطی است و دیگری دشمن افراطی. 🔻 حتی حضرت در ادامه همین بند دوم در ادامه خطبه ۱۲۷، کسانی را که بواسطه محبت علی(علیه السلام) در بین امت اسلامی تفرقه افکنی میکنند را مستوجب قتل میدانند. و میفرمایند:آگاه باشید هر کس شما را حتی به بهانه محبت من به شعار تفرقه دعوت کرد، او را بکشید حتی اگر زیر عمامه علی پنهان شده باشد. بنابراین جهالت ریشه افراط است همچنان که جهالت ریشه تفریط است. حالا عاقل که در مقابل جاهل است نه افراط دارد، نه تفریط. چون تفریط ندارد کوتاهی نمیکند آینده ها را فکر میکند و چون آینده را میخواهد، و میخواهد به سلامت از دنیا عبور کند، رنج، زحمت و سختیهای امروز را تحمل میکند. سعی میکند، تلاش میکند، و کوتاهی و تفریط نمیکند. 🔻 لذا; «ثَمَرَةُ التَّفْرِيطِ النَّدَامَةُ». قیامت معلوم میشود اکثر ما به پشیمانی مبتلا هستیم چون کوتاهی کردیم. «ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ». اما بعضی ها هم هستند که در آخرت خیلی خوشحال هستند و مثل برق از صراط رد میشوند چون اینها همه اهل حزم بودند یعنی آینده و عاقبت را اندیشیده بودند و میدانستند که بهشت را به بها دهند نه به بهانه! 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
شرح حکمت ۱۸۱ نهج البلاغه.mp3
3.18M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 ⭕️ ارزش دوراندیشى و پرهیز از کوتاهى 🎙حجت الاسلام