می‌خواستم که سیر ببینم تو را نشد ای چشم بی قرار، چه جای خجالت است #حسین_دهلوی ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir

در نگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم! فکرِ زخمی دیگرم، دنبال مرهم نیستم ظاهرم چون #بید مجنون است و باطن مثل سرو از #تواضع سر به‌ زیر انداختم؛ خم نیستم لطفِ خورشید است اگر از ماه نوری می‌رسد آنچه فهمیدی غلط بود؛ آنچه هستم، نیستم! شیشه‌ای نازک‌دلم؛ اما بدان ای سنگدل خُرد شد هرکس که می‌پنداشت محکم نیستم جام زهرت را بیاور، من برای زندگی بیش از این چیزی که می‌بینی مصمم نیستم...! #حسین_دهلوی ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir

بی‌اعتنا به شرم و خجالت گریستم بر آستین خود ز ندامت گریستم مانند شمع، هستیِ من قطره‌‌قطره سوخت ای سنگدل! ببین به چه قیمت گریستم #حسین_دهلوی ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir

سهمم از زیبایی ات تنها #تماشا کردن است کشوری هستم که گیرافتاده در تحریم ها.... #حسین_دهلوی ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir