قدری چشید از #لب سرخت فقیه و گفت:
زین پس حلال، خوردن الکل؛ ولی کمش!
#سجاد_شهیدی
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
برق #لب های تو یاد آور شاتوت و شراب
چشمهی اشک تو بی قدر کند زمزم را
#بهمن_صباغ_زاده
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
هرچند حیا میکند از #بوسه-ی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهرهی اوست
الفت چه طلسمیست که باطلشدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست
ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز #لب سرخ تو داروست
یک بار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست
از کوشش بیهودهی خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست
#فاضل_نظری
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
دوش در خواب، #لبِ نوشِ تو را بوسیدم
#خوابِ ما بِه بُوَد از عالمِ بیداریِ ما...!
#فروغی_بسطامی
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir
شبیه قاصدک های رها در دشت میدانم
#لب-ت برباد خواهد داد روزی، دودمانم را
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔻کانال 🖋شعر باران✒️
@baaraan_ir