eitaa logo
🌧️💧شعر باران💧🌧️🇵🇸
195 دنبال‌کننده
33 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🌧️باراךּ ڪـہ شـدے نپر๛ این خانه‌ے ڪیست🌧️ 💧سقـف حرᓄ و مسجـد و مےخانـــہ یڪےست💧 گزیده ای از بهترین ابیات شاعران قدیمی و معاصر فارسی زبان حرفی حدیثی پیشنهادی🤗 https://abzarek.ir/service-p/msg/1553022 اگه شعری به دلتون نشست دل ما رو هم قابل بدونید
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچند حیا می‌کند از -ی ما دوست دلتنگی ما بیشتر از دلهره‌ی اوست الفت چه طلسمی‌ست که باطل‌شدنی نیست اعجاز تو ‌ای عشق نه سحر است نه جادوست ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم زهری که بنوشم ز سرخ تو داروست یک بار دگر بار سفر بستی و رفتی تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست از کوشش بیهوده‌ی خود دست کشیدم در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
امشب دل بیدارم دارد سحری دیگر وز زمزمه‌ام بر دل دارد اثری دیگر در سامره می‌بینم قرص قمری دیگر وز بیت وِلا بر لب دارم خبری دیگر 🌹🌸میلاد امام منتظران بر منتظران و دوستداران مبارک🌸🌹 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
لاله دیدم روی زیبای توأم آمد به یاد شعله دیدم سرکشی‌های توأم آمد به یاد سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند روی و موی مجلس‌آرای توأم آمد به یاد بود لرزان شعله‌ی شمعی در آغوش نسیم لرزش سمن‌سای توأم آمد به یاد در چمن پروانه‌ای آمد ولی ننشسته رفت با حریفان قهر بی‌جای توأم آمد به یاد از بر صید افکنی آهوی سرمستی رمید اجتناب رغبت‌افزای توأم آمد به یاد پای سروی جویباری زاری از حد برده بود های‌های در پای توأم آمد به یاد شهر پرهنگامه از دیوانه‌ای دیدم رهی از تو و دیوانگی‌های توأم آمد به یاد ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
هزار جهد بکردم که سر بپوشم نبود بر سر آتش میسر که نجوشم بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
هرچه به جز خیال او قصد حریم دل کند در نگشایَمَش به رو از درِ دل بِرانَمش ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
تصور‌میڪنم‌درذهنِ‌خود‌ایوانِ‌زرین‌را براۍ‌دردها‌پیدا‌نمودم‌راه‌تسڪین‌را ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون‌ می‌کند با ما نهانی می‌کند ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
یک به من بده که فردا است ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت باید بسنده کرد به رویای دیدنت یوسف ترین عزیز جهان هم که باشی ام در سینه آتشی است به داغ خریدنت من جلد بام خانه ی خود مانده ام و تو هفت آسمان کم است برای پریدنت ترسم رها کنم نفسم را و ناگهان پیراهنی نباشد و شوق دریدنت در دامن دلم چو ترنجی نشسته ای شیرین ترین توهم دستم بریدنت رویای کال سیبی و هرچند در خیال یک عمر، منتظر به امید رسیدنت بالاتر از نگاه منی! آه! ماه من! دستم نمی رسد به بلندای چیدنت ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
خود را اگرچــــــه سخت نگه داري از گاهی شرایطی است که ناچاري از گناه هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه بر دوش تــــــــو نهـــاده شود باري از گناه گفتم: گنــــــاه کردم اگر عاشقت شدم... گفتی تو هم چه ذهنیتی داري از گناه ! سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم از این نفس کشیدن اجبــاری، از گنـــــــــاه بالا گرفته ام سرِ خود را اگرچه عشق یک عمر ریخت بــر سرم آواری از گناه دارند پیله های دلم درد می کشند باید دوباره زاده شوم عاری از گنـاه ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
است و سلامی دگر از دور به دوست جانم به فدای آن که عشقش نیکوست ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
روزِ خلقت‌ در گل‌ ما شوق‌ دیدار تو بود از همان‌ آغاز ما را کم‌ تحمل‌ ساختَند😔 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـا ایـن همه جـدایی، دنـیا ادامـه دارد تلـخ اسـت و سخـت و مبهم، اما ادامه دارد.. مجـنون اگر چه چـندی‌ست، دست از جنون کشیده لطفاً به او بگویید: «لـیلا ادامـه دارد... 》 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
‌میروی‌با‌فرقِ‌خونین‌‌پیش‌بازوۍ‌ڪبود شهر‌بی‌زهرا‌که‌مولاقابل‌ماندن‌نبود ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
تا بنده نواز است به خلقش چه نیاز میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
نمی دانم چه رازی خفته در چشمان زیبایت که عاقل سمت -ت می‌رود دیوانه می‌آید ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین پنداشته بودیم که این پنجره باز است ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند؟! بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری برای غصه خوردن نیز دندانی نمی ماند اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم! برای دستهای تنگ، ایمانی نمی ماند… اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی ماند بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
روزِ ، میفشان که بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
گویند که یار دگری جوی و ندانند بایست که دگری داشته باشم ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
تو آن ابری که بر ما سایه داری و نمی باری نمی دانم چرا دست از سر ما بر نمی داری🤔😔 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم ما نیکی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ🤥 گفته باشیم ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir
با کــه بگـــویـم غــ😔ــربــت قبــــر شـمـــا را🥀 علیه السلام تسلیت باد🍂 ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔻کانال 🖋شعر باران✒️ @baaraan_ir