بزرگترین اهدافمان را که تخیل میکنیم، هنوز با آنچه سردار سلیمانی، در سالهای پیش از شهادتش انجام داد، قابل مقایسه نیست؛ بلکه بعد از شهادتش، کاری کرد کارستان و زندگی بسیاری از ما را، تغییر داد.
اما...
اما در وصیتنامهاش میگوید «من از #بیقراری و #رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من به #امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم.»
شهید عزیز! تو دنبال به چه بودی؟ چه افق بلندی را میدیدی؟ کدام امید، باعث شده که خود را رسوا و جامانده بدانی؟ چشم مرا هم بینا کن🤲
سردار در ادامهی وصیتنامهاش میگوید:
«کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی #دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت #متصل کن.»