✍ابراهیم در مقابل #خدا برای خودش شخصیتی نمیدید. هرکاری میتوانست برای #رضای_خدا انجام میداد.
💢 یکبار وارد مسجد شدم. میخواستم به دستشویی بروم. دیدم دو نفر دیگر از زیرزمین برگشتند و گفتند چاه دستشویی گرفته. برای نماز #برمیگردیم به خانه!
💢 من هم خواستم برگردم که همون موقع ابراهیم رسید. وقتی ماجرا را شنید آستینش رو بالا زد و رفت توی زیر زمین و در رو بست! یک ربع بعد در را باز کرد. چاه دستشویی رو #باز کرده بود و همه جا رو #شسته و تمیز کرده بود!
💢ابراهیم خودش رو درمقابل خدا کوچک میدید و #افتادگی داشت. خدا هم در چشم مردم، به او #عظمت_عجیبی داد!
📚سلام بر ابراهیم2
🌺 باب الحوائج رقیه (س) بابلسر
@babalhavaej_roghayee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
در هر شبِ #خدا اینو به ما میگه👆
ویدیوخط با کلامزیبای آقا مجتبیطهرانی(ره)
🌺 باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
#داستان بسیار زیبا
نواختن برای خدا
در زمانهاى قديم، مردی ساز-زن و خوانندهای بود؛ بنام"برديا" که با مهارت تمام، همیشه در مجالس شادی و محافل عروسی مینواخت و وقتی برای رزرو نداشت.
بردیا چون به سن شصت سال رسید، روزی در دربار شاه مینواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر میلرزند و توان ادای نتها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش، میلرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش، ناهنجار میشود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید. بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمیتوانست کار کند و برایژشان خرجی بیاورد، بسیار آشفته شدند.
بردیا سازش را که همدم لحظههای تنهاییش بود، برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد. در دل شب، در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار، بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا مینواخت و خدا خدا میگفت و گریه میکرد و بر گذر عمرش و بر بیوفایی دنیا اشک میریخت و از خدا طلب مرگ میکرد.
در دل شب، به ناگاه دست گرمی را بر شانههای خود حس کرد، سر برداشت تا ببیند کیست. شیخ سعید ابو الخیر را دید، در حالی که کیسهای پر از زر، در دستان شیخ بود. شیخ گفت: این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر، دکّانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید: ای شیخ! آیا صدای ناله من تا شهر میرسید که تو خود را به من رساندی؟ شیخ گفت هرگز؛ بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود، خالقش میشنود و خالقت مرا که در خواب بودم، بیدار کرد و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم که مخلوقی مرا میخواند، برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت: خدایا عمری در جوانی و در شادابیام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر، اما چون دستانم لرزید، مرا از خود راندند و فقط یک بار برای تو زدم و خواندم؛ اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی. تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بیوفا هستی. به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار و زیر بار منت ناکسان قرار نده.
#خدا
#توبه
🖤 باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر کجا هستین من با شما هستم...
#خدا
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
📎 پس زمینه 🌸
#خدا
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
✍ #خدا در #قرآن به دو گروه #چک_سفید داده و فرموده است خودتان مبلغش را بنویسید....
یک گروه کسانی هستند که بر #مصیبت ها #صبر میکنند. چون این افراد ثابت کردهاند که حقیقتا خدا را میخواهند. «إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ»(زمر، ۱۰)
گروه دوم هم افرادی هستند که #نماز_شب میخوانند. «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ»(سجده، ۱۷)
#خداوند میفرماید: هیچکس نمیتواند بفهمد برای اینها چه آماده کردهام!
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee
♥️/𝒶𝓈ℎ𝒾ℊℎ_𝓂𝒶𝓏ℎ𝒶𝒷ℯ𝓂
نگران فردا نباش،" خدا "
قبل از تو اونجاست!🍃🌸
#تلنگر #خدا #انگیزشی
❤️ باب الحوائج رقیه/بابلسر
@babalhavaej_roghayee