eitaa logo
کلبه عُشاق
3.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
670 ویدیو
2 فایل
با دوقبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید، یا هوای خویشتن (سنایی) ⚘️کپی حلال ⛔تبلیغ نداریم #بابارکن_الدین شیرازی،بابایی که دستِ فرزندِ ناخَلفش را گرفتو..ادامه👇 https://eitaa.com/babarokn/2600 💌کانال احراز هویت شد @babaroknodin1400
مشاهده در ایتا
دانلود
اصفهان، خیابان لسان‌الارض 🍃سعید،۱۵ ساله بود که به جبهه رفت. اواخر ماه رمضان بود. 🍃سعید در جبهه فرمانده بوده، اما نه پدر از این قصه خبر داشته است، نه مادر؛ تا موقعی که به شهادت می‌رسد. 🍃مادر از خلوص نیّت سعید می‌گوید: آنموقع به بسیجی‌ها ماهی دوتومن می دادند. یک روز دیدم با پسربرادرم یک دسته پول دست شونه.گفتم این چه پولیه؟ گفت: مامان این پول‌های بیت الماله. همه حقوقم را گرفتم تا ببرم به بیت المال بدهم. 😮 🍃مادر می‌گوید:زیاد اهل تعریف کردن از جبهه نبود. فقط یادش است که؛ یکبار که سعید اصفهان بود و صدای بلند شد، رنگ صورتش یکدفعه مثل گچ دیوار می‌شود. به پسرم گفتم مامان سعید شما که بدتر از اینها را آنجا می‌بینی، چرا برای یک آژیر قرمز این حال شدی؟ گفت: مامان اینجا ناموس مردم زندگی می‌کند. کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc
اصفهان، خیابان لسان‌الارض 🍃سعید،۱۵ ساله بود که به جبهه رفت. اواخر ماه رمضان بود. 🍃سعید در جبهه فرمانده بوده، اما نه پدر از این قصه خبر داشته است، نه مادر؛ تا موقعی که به شهادت می‌رسد. 🍃مادر از خلوص نیّت سعید می‌گوید: آنموقع به بسیجی‌ها ماهی دوتومن می دادند. یک روز دیدم با پسربرادرم یک دسته پول دست شونه.گفتم این چه پولیه؟ گفت: مامان این پول‌های بیت الماله. همه حقوقم را گرفتم تا ببرم به بیت المال بدهم. 😮 🍃مادر می‌گوید:زیاد اهل تعریف کردن از جبهه نبود. فقط یادش است که؛ یکبار که سعید اصفهان بود و صدای بلند شد، رنگ صورتش یکدفعه مثل گچ دیوار می‌شود. به پسرم گفتم مامان سعید شما که بدتر از اینها را آنجا می‌بینی، چرا برای یک آژیر قرمز این حال شدی؟ گفت: مامان اینجا ناموس مردم زندگی می‌کند. 【برای مطالعه مطالب قبلی شهید سعید چشم‌براه، لطفا روی هشتکِ بزنید.】 کلبه عشاق https://eitaa.com/joinchat/1612055109C9004ffddfc