بسم الله الرحمن الرحیم هر کس اعتقاد به حقانیت شهدا و امام و انقلاب داره از الان تا لحظه ای که انتخابات برگزار میشه باید هرچه توان دارد بگذارد تا مشارکت عمومی بالاتر بره. امروز روز کنار گذاشتن آسایش و زندگی است، باید هر چه توان داریم برای انجام مشارکت حداکثری بگذاریم. اعتقاد دارم اگر توانی داشته باشیم_ که همه داریم _و برای انقلاب و تحقق مشارکت بیشتر نگذاریم فردای قیامت یقینا شرمنده رسول الله و اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین، امام ، آقا و شهدا خواهیم بود. خدا نیاورد این حال و روز را.

صحنه کاملا روشن است، وظیفه داریم اولا همه رای بدهیم و در ثانی به سیدابراهیم رئیسی رای بدهیم به دلیل صلاحیتهای فراوانی که در او وجود دارد از جمله سابقه و کارنامه روشن در مسئولیتهای بزرگی مانند ریاست قوه قضائیه، جامعیت و شخصیت ممتازی که توانایی به خدمت گرفتن خیلی از مدیران قوی را دارد، توانایی مدیریت، تحول آفرینی و سرعت دادن به جریان امور، مردمی و ضدفساد بودن و....

در این فیلم که این روزها در فضای مجازی در حال تبادل است و سخنران که حقیقتا انسان محترمی است در حال انتقاد از شادی های بعد از انتخابات ۱۴۰۰است. اما با تمام احترام به نظر میرسد در انتقادات خود یک نکته بسیار مهم و کلیدی را از یاد برده است و آن نکته«دشمنی دشمنان داخلی و خارجی با جمهوری اسلامی»است. شما اگر یک گردان ۱۰۰نفره رااز میدان مینی که مینهایش مخفی و با فاصله یک سانت یک سانت کاشته شده است، تازه در تخریبچی هایت هم نفوذی داری، عبور بدهی و ۴۹نفر سالم داشته باشی حقیقتا پیروزی بزرگی به دست آورده ای و باید به نیروهایت تبریک بگویی.این هیچ قابل مقایسه نیست با گردان صد نفره ای که در یک پیاده روی ساده و دور از هر خطری ۵۷نفر تلفات داده و فقط ۳۳نفرش سالم می ماند! آمار انتخابات های ریاست جمهوری می گوید در بهترین حالتها حدود ۷۵ درصد در انتخابات شرکت می کنند یعنی در این دوره حدود ۲۵درصد کاهش داشتیم که اگر ترس از کرونا و مشکلات اجرای انتخابات را هم کم کنیم حدود ۱۵درصد می ماند که دلیلشان برای عدم شرکت در انتخابات اعتراض بوده است، هرچند بسیاری از شرکت کنندگان در انتخابات هم به وضع موجود اعتراض داشتند. خب حالا با این وضع: _به نظرم تبریکهای برای پیروزی بزرگ جمهوری اسلامی بسیار به جاست. _فرانسه هم کاملا به جا احساس خطر کرده و اصلا قابل قیاس با ما نیست. _کسانی که برای اعتراض در انتخابات شرکت نکردند راه اشتباهی را انتخاب کردند و هیچ دلیلی ندارد که تشویق شوند همانطور که دلیلی برای تنبیه هم وجود ندارد.اتفاقا به نظرم اگر در اعتراض شان صادق باشند در پایان این۴سال هم متوجه اشتباه شان می شوند و هم رای میدهند.

_در میان این ۱۵درصد و اصلا تو بگو ۲۰ درصد هم دلیل عدم شرکتها بسیار متفاوت است مثلا بیش از ۴۰۰هزار ایرانی در کانادا امکان رای دادن نداشتند، برخی در داخل از زیادی برخورداری، زیاده خواه شده اند اما بسیاری هم به حق اعتراض دارند. پ.ن: شخص نامحترمی هم گفته است اعتراض مردم ربطی به اوضاع اقتصادی و...ندارد و اگر اینطور بود مردم سیستان آنقدر رای نمیدادند. هرچند گوینده در گفتن این سخن درگیر اغراض سیاسی و منافع شخصی شده است اما به جهت روشن شدن موضوع باید گفت که میزان مشارکت بالای مردم سیستان و دیگر شهرهای کمتر برخوردار از منافع مادی، ریشه در مسایلی فرهنگی دارد مثلا کمتر آلوده شدن به فرهنگ صرفا مادی غرب و زنده بودن فطرت و عقل سلیم در این مناطق که باعث تصمیم سالم و عقلانی برای اعتراض شده است یا حتی تصمیمات قبیله ای و.... این را هم نباید فراموش کرد که در شهرهای بزرگ شرایط زندگی بسیار سختتر و دشوارتر است و این باعث کلافگی و اعتراض شدیدتر مردم میشود. _نکته بسیار مهم آخر هم اینکه همیشه در تمامی تصمیم ها و تحلیل ها باید جامع به موضوعات نگاه کرد و از خطر یک جانبه نگری که گاها دلیلش هیجانات مثبت یا منفی می باشد پرهیز نمود و تا وقتی که به مطلب متقن، جامع و مستندی نرسیدیم از بیان آن کاملا خودداری نماییم.

چند نکته در مورد فرمایشات اخیر نایب امام زمان و برداشتهای اشتباهی که از آن شد: _کلیت این جز از فرمایشات آقا این بود (صحبتهایی که در طول برگزاری انتخابات انجام شد در مورد شورای نگهبان «نابجا»بود و کاملا در راهی خلاف راه حق-تضعیف انتخابات و در نتیجه تضعیف جمهوری اسلامی- استفاده شد.) _اتفاقا آقا دفاع تمام قد و فوق العاده ای از کلیت شورای نگهبان و اعضا آن انجام دادند. _در ضمن این دو مطلب مهم حاشیه ای هم داشتند که حرفی کاملا عقلانی و قابل فهم برای همه حتی بدون بیان کریمانه ایشان بود که فرمودند ممکن است جاهایی ایشان هم با نظر شورا موافق نباشند یا به تعبیر اصح آن نظر شورای نگهبان درست نباشد. خیلی طبیعی است یک عده آدم مومن، انقلابی و باتقوا و معتمد غیر معصوم ممکن است از ده تا تصمیم شان یکی هم اشتباه باشد. پ.ن: متاسفانه ما امت به اصطلاح حزب الله که گاهی هم زیادی احساس حریت و عاقل و روشنفکر بودن میکنیم سعی داریم اینطور وانمود کنیم که آقا هم با ما هماهنگ است و حرفهای ما را میزند و اصلا فکر نمیکنیم قضیه باید برعکس باشد و ما با او هماهنگ باشیم و حرف او را بزنیم! در تمام طول انتخابات که ما داشتیم به شورای نگهبان ان قلت میزدیم و بالا و پایینش را می گفتیم آقا حرفی نزدند و صبر کردند تا انتخابات تمام شود و «دقیقا سر وقتش» ضمن حمایت کامل از شورا، انتقاد مشفقانه خودشان را خیلی با ظرافت و ادب بیان کردند برخلاف ما که دیگر بعد از انتخابات رفتیم سر زندگی مان و حرفی نزدیم!

دارالمومنین و دارالمجاهدین را دریابید الان حدود ۲۵سال است که تقریبا در تمامی صحنه های انتخاباتی حضور فعالی داشته ام یعنی هم رای داده ام و هم در ستادهای تبلیغاتی مختلف فعال بوده ام. نکته ای که در تمامی انتخابات های گذشته غیر از انتخابات اخیر(۱۴۰۰) برگ برتر ایمان و جهاد مردم عزیز همدان بوده درصد مشارکت و حضور مردمی ایشان در تمامی انتخابات های گذشته بوده است به نحوی که همیشه و در همه حال جزو استانها و شهرستانهای فعال و قوی از نظر حضور مردمی بوده است اما در این دوره متاسفانه درصد مشارکت و حضور مردم در انتخابات جزو ضعیفترین درصدها در مقایسه با سایر استانها و خصوصا شهرها بود. و این همان نکته ای هست که باید برای ما و تمامی دغدغه مندان زنگ خطری جدی باشد و باعث تنبه و در نتیجه اقدام مان گردد. اگر حقیقتا بخواهیم به فکر چاره باشیم یقینا باید ابتدا به دنبال دلیل این افت شدید مشارکت در استان و علی الخصوص شهر باشیم. پیدا کردن این دلیل خیلی هم کار سختی نیست فقط مستلزم کمی حضور در بین مردم و هم کلامی با ایشان است.چیزی که به دلایل مختلف که هیچ کدام قابل قبول نیست آنقدر کم شده است که می توان گفت اصلا وجود ندارد. شهر همدان و بعد استان همدان جزو پرهزینه ترین و کم درآمدترین ها در کشور هستند. مسکن بسیار گران، هزینه های بسیار بالای اشتغال خصوصی و در نتیجه هزینه بالای خدمات و فروش، عدم ورود سرمایه و سرمایه گذار، کمبود شغل کافی، درآمدهای غالبا کم و در نتیجه خروج جوانان از استان و تنهایی خانواده ها، ورود مهاجرینی غالبا با ضعف شدید مالی و فرهنگی و....دلایلی است که هرکدام به تنهایی برای عدم رضایت از شرایط، کلافگی و اعتراض شدید و پیری جمعیت و نیز تغییر فرهنگ بومی شهر و استان کافی است! اما چرا شهر و استان مان به این روز افتاده است؟ نظر شخصی بنده مبتنی بر تجارب، دیده ها، تحقیقات و مشورتهایی نه چندان کم این است که دلیل اصلی این میزان معضلات و مشکلات در همدان ضعف مفرط و توامان مدیریت دولتی و خصوصی و نیمه خصوصی است که ارزش کار و فعالیت در جهت رفع مشکلات و پیشرفت را از بین برده و استان را به استانی خسته و تنبل تبدیل است. اما چرا این ضعف مفرط و توامان به وجود آمد؟ چرا برای مثال ستاد اجرایی فرمان امام که در طی این چند سال اخیر در همه جا جور دولت پیر، فرتوت و البته کج فهم را کشید و تا حد توان مسکن و شغل درست کرد در همدان موفق به چنین کاری نشد؟ چرا هزینه مسکن و ساخت و ساز در همدان چند برابر غالب نقاط کشور است آن هم بدون هیچ دلیل مشخص و معقولی؟ اگر خیلی پوست کنده بخواهم بگویم یک دلیل اصلی وجود دارد و آن سو استفاده از قدرت و زیاده خواهی خواسته یا ناخواسته دو جریان منتفذ شهر است که اتفاقا هر دو هم اصولگرا هستند و با بهانه های مختلف ظاهرالصلاح و تکلیف محور جایی برای تنفس دیگران و فعالیت شان نگذاشته و با روابط قوی خود فقط به فکر تامین منافع شخصی یا نهایتا گروهی خود، در قالب خدمت زورکی و بی فایده به مردم هستند. یکی تیمی گسترده تشکیل داده و آنقدر آن تیم را خورانده است که همه بله قربان گو شده اند و دست به سینه، دیگری هم که از جایگاه های مذهبی و انقلابی خود آنقدر سو استفاده کرده است که تمامی سرچشمه های غیردولتی را در انحصار خود در آورده است. امروز همین دو جریان با فشار تمام به دنبال شراکتی بی هزینه در دولت جدید و فشل کردن دوباره استان و شهرستان هستند. پ.ن: این هر دو جریان را قسم میدهیم به آنچه میگویند به آن ایمان دارند که برای اثبات باطن ایمانشان، بروند و با توانایی و استحقاق خودشان دنبال فعالیت باشند و با استفاده از رانت های ناجوانمردانه ای که در دسترس شان هست، ایمان و قدرت جهاد مردم این خطه را لکه دار و یا خدایی نکرده نابود نکنند. از همه انقلابیون و امت حزب اللهی همدان هم میخواهم که به خاطر انقلاب، ایمان و اعتقاد مردم، آگاهانه و عاقلانه شرایط را ببینیم و با بصیرت تمام مانع قدرت گیری بیشتر این جریانات شویم و با حرکتی معقول و مومنانه در مقابل این دو جریان بایستیم تا آنها را به جایگاه استحقاقی شان برگردانیم. حفظ و «پاسداری» از انقلاب امروز در استان در گرو این اقدام شرعی ماست!

امروز باز هم خوزستان غرق در مشکل است همانطور که به تعبیری کل کشور نیز همینطور است. بعضی ها اما امروز در این کلافگی و اعتراض نمی توانند درست تصمیم بگیرند. اعتراض دارند و این اعتراض کاملا به حق است-کسی هم حق ندارد آن را اغتشاش بخواند یا به اغتشاش تبدیل کند- اما نمی دانند به چه کسی اعتراض دارند! امروز اول مظلومی که کمترین حقش ادا نمیشود جمهوری اسلامی است.جمهوری اسلامی ای که کمترین حقش این است کسانی که از ظرفیتش که حاصل بسیاری خونهای پاک و حتی پاک تر از پاک مثل خون دل خمینی نستوه و خامنه ای حکیم است استفاده کردند و در کمال آرامش و متانت به قدرت رسیدند، برای جمهورِ اسلام که مردم شریف ایران هستند چه در خوزستان عزیز و چه در سیستان مظلوم و چه اقصی نقاط این کشور کار کنند و حداقل های زندگی را فراهم آورند! اتفاقا ما به احترام رنجها و مشقاتی که امام و آقا متحمل شدند، به احترام خونهای پاک شهدا باید که اعتراض داشته باشیم اما نه بر علیه جمهوری اسلامی که چیزی جدا از جمهورِ اسلام نیست، بلکه باید اعتراض کنیم برای احقاق حق جمهوری اسلامی از هر که میتوانست کاری کند و نکرد. البته وقتی اعتراض برای جمهوری اسلامی است کاملا قواعد اعتراض فرق خواهد کرد با اعتراض «نابحقی» که بر علیه جمهوری اسلامی است. اینجاست که اگر طرفداران جمهوری اسلامی میداندار اعتراض نباشند معاندین به میدان می آیند و دو گناه برای حزب الله نوشته می شود:یکی عدم دفاع از نظام و دیگری میدان دادن به دشمن.

سومین روز از عیدالله الاکبر، عید باعظمت غدیر، روز ولایت و امامت آقا امیرالمومنین سلام الله علیه مبارک.

بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک..... ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم ماه محرم رسید.... ماه او که فرمود قتیل عبرات هستم و بیشتر دوست دارم عبرات را هم قطرات اشک معنی کنم و هم عبرت ها تا معنی کاملش بشود اشکهایی که نتیجه اش عبرتهایی واقعی باشد. یادمان نرود مردم سپاه یزیدیان هم گاهاً گریستند بر مصیبت سیدالشهدا سلام الله علیه اما کردند آنچه نباید را. حرف تکراری ست اما فرزند رسول خدا، دلبند علی و فاطمه سلام الله علیهم اجمعین بسیار پرقیمت تر از آن بود که صرفا برای گریستن ما قربان شود. .... بسیجی عاشق کربلاست و تو مپندار که کربلا شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها. کربلا حرم حق است....