eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
درد دل زینب(س) سر که از پیکرت جدا کردند ای حسینم به ما جفا کردند تاکه بی پاسبان حرم دیدند قصد غارت به خیمه ها کردند آتش افتد به جانشان، آتش در میان حرم بپا کردند گوشواره زگوشها بردند غرق خون جمله گوشها کردند رحم بر کودکان، زنان،هرگز در بیابان خدا خدا کردند برشهیدان ما بتازاندند خون به قلب تمام ما کردند پسرت را گرفته تا بکشند آمدم بینشان رها کردند شد جدا سرزپیکر شهدا همه سرها به نیزه ها کردند جسم پاک همه شهیدان را بی کفن بر زمین رها کردند آل پیغمبر واسارت،وای این ستم مسلمین به ما کردند برشترهای بی کجاوه سوار عازم شهر بی وفا کردند وای از آن دم که وارد کوفه جمله اولاد مرتضی کردند بی وفایان کوفه جمع شدند گریه ها از برای ما کردند یادشان رفته عهد بشکستند وتو را اینچنین رها کردند سخنان مرا چو بشنیدند طلب بخشش از خدا کردند قصر کوفه حضور ابن زیاد با سرپاک تو چها کردند خیزران را به پیش چشم همه با لبان تو آشنا کردند همچو حیدر سخنوری کردم ناتوان قصد جان ما کردند کاروان را زبعد رسوایی عازم شام پر بلا کردند شاعر : اسماعیل تقوایی
🍂نوحه یازدهم محرم🍂 🍁سبک جاده واسب مهیاست بیا تا برویم🍁 سنگها منتظر توست برو خواهر من سر من همسفر توست برو خواهر من به هدرمی رود این خون حسین گر نروی صبر کن هر چه که تا زخم زبان می شنوی شمع من اشک تر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست بور خواهر من2 بعد من قافله سالار تویی یا زینب جای عباس علمدار تویی یا زینب فتح بابم سحر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 می روی خواهر من راه پر آه ودردی من دعا گوی تو بر نیزه که تا برگردی سایه ی من به سر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 نروی خون حسین تو بجا می ماند کربلا نیز دراین کرب وبلا می ماند پر من بال وپر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 کوفه تا شام تورا با دل خونبار برند کوچه کوچه همه جا تا سر بازار برند شام،روز ظفر توست برو خواهر من سنگها منتظر توست برو خواهر من2 🌼التماس دعا🌼
بسم‌ الله الرحمن الرحیم روضه ی سوختن کرب و بلا را دیده او وداع حرم و خون خدا را دیده قاتل و مقتل کلِّ شهدا را دیده عصر آن واقعه قحطی حیا را دیده هر چه ما روضه شنیدیم تمامش را دید آتش و سوختن اهل خیامش را دید دیده پاهای مغیلان زده ی خواهر را درد شرمندگی از سوختن معجر را خنده ی شمر و سنان زجر به یکدیگر را ساربان و پدر و قصه ی انگشتر را کاش در کرب و بلا این همه نیرنگ نبود کاش انگشتر و انگشت بهم تنگ نبود روز تشییع پدر تیر سه پر پیرش کرد قبر کوچک،تن سقا،چقدر پیرش کرد روی نیزه شدن آن همه سر پیرش کرد خیزران و لب و دندان پدر پیرش کرد زیر زنجیر تمام بدنش زخمی بود تا چهل سال دلش مثل تنش زخمی بود شام بر روح و تنش تیغه ی تکفیر کشید آتش از بام که افتاد سرش تیر کشید درد بسیار تر از خنجر و شمشیر کشید یکسر از قهقهه ی حرمله تحقیر کشید مرد تنهای اسیران شده باشی سخت است شاهدی بر صدقه نان شده باشی سخت است
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد ماجرای آب آبش کرده بود غصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دسته دسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود با تنش زنجیرها درگیر بود در غل و زنجیر امّا شیر بود از نگاه حرمله دلگیر بود اوجوان بود آه امّا پیر بود ماجرای شام پشتش را شکست غصه های شام پشتش را شکست کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت درد و رنج و غصه ی بسیار دید از زبان شامیان آزار دید خواهرانش را سر بازار دید عمه را در معرض انظار دید بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی نیزه بازی با سرش هم جای خود بوریا و پیکرش هم جای خود دست بی انگشترش هم جای خود ماجرای خواهرش هم جای خود خاک را همسایه ی افلاک کرد خواهرش را در خرابه خاک کرد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با تماشای آب می‌گرید یادِ طفلِ رباب، می‌گرید روزها گریه می‌کند، شب‌ها، دیده اش جای خواب، می‌گرید هرکه پرسید، هرچه از این مرد، در ازای جواب، می‌گرید با دلی غم گرفته و قلبی، از مصیبت کباب، می‌گرید ظهرِ روزِ دهم، چه دیده مگر که چنین بی‌حساب، می‌گرید؟ وارثِ کربلا، چرا این‌قدر، شده خانه خراب، می‌گرید؟ سرِ بازار، روی دستِ اسیر، تا ببیند طناب، می‌گرید یادِ آن صورتی که در صحرا، شده با خون، خضاب، می‌گرید "دَخَلَتْ زَيْنَبُ عَلَي ابنِ ‏زِياد" یادِ بزمِ شراب، می گرید
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم اینها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شبهای بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک محرم های خود بسیار دیدم
می رودزینب اسیری سوی کوفه ای خدا یاحسین سرجدا میکنم رسوا عدویت را به کوفه یااخا یاحسین سرجدا دودمه
🍃🌷﷽🌷🍃 ❣غــُلــامــِ قــَنــبــَرَمــ❣: 🌷🌷🌷 ✅بنداول جدا شد تا بابا سر از پیکر تو دیدم روی تل زد به سر خواهر تو تا دستهای ساقی که از تن جدا شد چادر مشکی اون پر از رد پا شد یکی می زدش ضربه با تازیونه یکی می زدش با لگد وحشیونه بمیرم برای غریبیه عمه سیلی خرده و صورتش ارغوونه بابا جون بابا جون ________________ ✅بنددوم پس از تو یه عمری می بینم تا اب و می افتم به یاد رضیه رباب و می افتم به یاد. لب خشک اصغر در اغوش تو شد لب تشنه بی سر می افتم به یاد یه باغ اقاقی یاد صحرا و یاد افتاب داغی می افتم به یاد یه فرق دریده می افتم به یاد لب خشک ساقی باباجون باباجون ______________ ✅بندسوم به یادم اومد از سرای بریده ازون ضربه ها از لگد از کشیده یاد بغض وگریه یاد اشک وناله به یاد سکینه به یاد سه ساله به یاد رقیه دلم درعذابه هنوزم دله من به یادش کبابه یادلحظه ای که بابا بابا میگفت همون لحظه که جون میداد توخرابه بابایی بابایی
4_5839394070572568149.mp3
1.4M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
🌷🌷🌷 ✅بنداول امام متقین منم سیدساجدین منم از کودکی تابه حالا ازغصه هاحزین منم 💦 اگرچه که کاری شده بربدنم زهرجفا ولی میشم راحت دیگه ازغصه های کربلا 💦 لحظه های اخرمه خیلی میسوزه جگرم میادبازم درنظرم لبهای خشک پدرم واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 ✅بند دوم یادم اومدلحظه ای که شمرلعین وبی حیا نشسته بود روسینه ی زخمی و پر تیر بابا 💦 حرومیا باسنگ و چوب ریخته بودن توقتلگاه هرکی بایک سلاح اومد زدبه بابای بی گناه 💦 بابام به زیر نیزه ها نمیدونم که چی کشید که یکدفه شمر لعین سرش رو از قفا برید 💦 واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 ✅بندسوم اگرچه یاد کربلا همیشه جانسوزه برام ولی دایم میگم خدا امون امون از شهر شام 💦 وقتی که روی نیزه ها هجده سر بریده بود جون تموم بچه ها دیگه به لب رسیده بود 💦 خدایی به رقیه مون تواین سفر چه بدگذشت طفلکی روسر بابام توی خرابه درگذشت واویلتا واویلتا واویلتا
4_5839394070572568196.mp3
1.23M
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam