eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5832680066026314896.mp3
1.1M
🌴 شور حضرت زینب (س) 🌴 ✍🎼 شعر و سبک : برادر علی صمدی بند اول : سلاله ی زهرا ای زینت مولا فدات بشم خانم یا زینب کبری دلم برای تو جونم فدای تو میخوام تا عمر دارم باشم گدای تو ای هوای عشق کنارت بی قرارت آسمون ای بهشت ما کنارت تو بهشتی واسمون جان بده ای جانانم درد بده ای درمانم ای همه ی سامانم یا زینب من به بلا مشتاقم کم نکنی از داغم ای جلوه ی آفاقم یا زینب جان عمه جان یا زینب ( - ) بند دوم : نور ازل بانو شعر و غزل بانو حلاوت نامت مثل عسل بانو طراوت بارون لیلی هر مجنون جای قدمهاته به روی چشمامون روزگارم خوبه با تو سایت از سر کم نشه این نگاه ذره پرور روز محشر کم نشه تو گرمی خورشیدی یا هاله ی امیدی که بر دلم تابیدی یا زینب من خادم دربارت یا عاشق و آوارت نه بی دل و بیچارت یا زیب جان عمه جان یا زینب ... بند سوم : کبوتر دل ها تو زینبیه پا بذاره دیگه پر نمیزنه هیچ جا یه گنبد زردو یه قلب پر دردو مدافعات دورت غیرتی و مردو جون میذارند سر میذارند در دفاع از مرقدت واسه اینه مثل خورشید میدرخشه گنبدت شد سپر این سینه ها تا نذاره دشمن پا به حرمت عشق ما یا زینب ما عاشق پروازیم در کوی تو سربازیم سر پای تو میبازیم یا زینب جان عمه جان یا زینب .... @babollharam
شب جمعه شب زیارتی امام حسین ع -(باز پیچیده سرم عطر فضای کربلا) ‍ ‍ باز این مرغِ دلم کرده هوای کربلا باز پیچیده سرم عِطر فضای کربلا باز می خواهد دلم دارالشٌَفا ی کربلا باز می خواند مرا گلدسته های کربلا می زند بوسه به خاک با صفای کربلا می رسد از تربتش بوی گلاب و بوی سیب می رسد هر دم مشامم عطر گلزار حبیب کربلا باشد بهشت و قبّه ی شاهِ غریب از دلِ خاکش بر آید ناله ی ام یجیب جان فدای صحن و ایوانِ طلای کربلا کربلا و مرقد شش گوشه ی شاهِ شهید کربلا و آن علمدار و دو دستان امید کربلا و اکبر و آن قد رعنا و رشید کربلا و اشک و آهِ زینب گیسو سفید می رسد بوی عبیر از هر کجای کربلا ای خوشا آن سر زمین و دجله و آب فرات ای خوشا آن روضه ها و آن نسیم و رایحات از همه صحن و سرایش می وزد باد حیات ای خوشا یاد حسین و کشتیِ کوی نجات شاکر آنیم بنا کرده بنای کربلا ای خوشا حالِ کسی که گشته زوٌار حسین کربلا شد زائر یاران و انصار حسین شد غلام و نوکرِ وادی دربار حسین سر نهاده بر ضریح و قبر خونبار حسین ذکر ایامش شده مدح و ثنای کربلا ! شاعر:
متن شعر و سبک شور شب جمعه اما حسین علیه السلام -(به تو محتاجم حسین، من به اون حال و هوای حرمت محتاجم) بند اول: به تو محتاجم حسین، من به اون حال و هوای حرمت محتاجم به تو محتاجم حسین، دستو بگیر به دست کرمت محتاجم به تو محتاجم حسین، حتی رو چشام به جای قدمت محتاجم خرابم، بیشتر از این دیگه نده عذابم میخوام ببینمت شده تو خوابم، اربابم حرم فقط کربلا، کرم فقط کربلا من از این دنیا میخوام، برم فقط کربلا (جان حسین) بند دوم: به تو دلبسته م حسین، من همون نوکر پابسته ی تو هستم حسین به تو دلبسته م حسین، بوی سیب شب جمعه ت میکنه مستم حسین به تو دلبسته م حسین، میرسه یه روزی به ضریح تو دستم حسین امیرم، حاجتمو بگو چه جور بگیرم حرم ندیده نکنه بمیرم، اربابم هوا هوای حسین، سرم فدای حسین الهی محشور بشم، با بچه های حسین (جان حسین) بند سوم: به تو مدیونم حسین، منو دست مادرت می سپری ممنونم حسین به تو مدیونم حسین، یه نگاه کن به چشای خیسِ بارونم حسین به تو مدیونم حسین، شور سینه زنی تو بسته به جونم حسین سراغم، رو نمیگیری ای چش و چراغم چرا داری میکنی نقره داغ، اربابم بسمه دربه دری، بده یه بال و پری یه کاری کن مادرت، واسم کنه مادری (جان حسین) شاعرمظاهر کثیری نژاد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای عرش و فرش، گوشه ای از ماسوای تو پر می زند دوباره دلم در هوای تو محتاج آمدم دم دارالشفا بیا من خوب می شوم به خدا با دوای تو نشناختم ترا وسط روضه ها ببخش تو آمدی و پا نشدم پیش پای تو تو بوده ای مراقب دلشوره های من من بوده ام مسبّب دلشوره های تو یاایها العزیز دری باز کن فقط تنها شده میان جماعت، گدای تو سوی گناه رفته ام و قهر کرده ای! دردسر است نوکری من برای تو دست مرا بگیر که آلوده ام ولی مهمان سفره حسنم با دعای تو می گفتی ای عزیز دلم کاشکی شبی این هم ضریح و تذکره ی سامرای تو ما را ببر سحر دمِ سرداب سامرا جانم فدای چهره ی مشکل گشای تو حق دلم وصال شما بود، ادا نشد راه زیارت حرم ِبسته وا نشد @babollharam
بسم‌ الله الرحمن الرحیم درد و بلاها را تحمل میکنیم آقا اما به جان فاطمه دیگر بیا جانا در زیر صد کوهِ مصیبات و بلا، ماندیم راهی نمانده جز فرج، تعجیل کن آقا غم‌های ما پیش مصیباتت، مصیبت نیست با اینهمه، سخت است دردِ روزگار ما زهرا تو را میخواند از پشت درِ خانه زینب تو را میخواند ای نور دلِ زهرا فرقِ شکسته، از دلِ محراب میگوید برگرد ای زرّیۀ زهرای من، بابا رأس بریده از تنور، از دِیر، از نیزه هر دم تو را خوانَد، بیا یابن الحسن مولا جدِّ غریبت را ببین زیرِ سم مرکب گه استغاثه دارد و گاهی دعا، حاشا حاشا که از گودال آقایت تو را خوانَد تو بی جواب او را رها سازی در آن غمها از گوشۀ ویرانه ای، یک دختر کوچک دستی گرفته بر کمر، دستی بسر، تنها آن دختر دردانه با دندان بشکسته دارد تو را میخواند ای دردانۀ طاها بازآ که درد و داغ های عترت و قرآن درمان ندارد غیر تو ای یوسف زهرا @babollharam
ما سائل غمیم به‌دنبال ماتمیم در روز چند بار سر سفره غمیم بالاى بام خانه تو را جار می‌زنیم زهرا اگر قبول کند مثل پرچمیم دم می‌دهیم و میت‌مان زنده می‌شود حداقل در این دهه عیسى بن مریمیم مابین گریه فاطمه سرمی‌زند به ما فرقى نمی‌کند که زیادیم یا کمیم ما را اگر غلام سیاه آفریده‌اند خیلى شبیه رخت سیاه محرمیم هم تو کنار مایی و هم ما کنار تو یعنى هنوز هم که هنوز است با همیم امروز پاى روضه‌ی تو گریه مى‌کنیم فردا شریک حج رسول مکرمیم هنگام گریه قطره به قطره تبرکیم هنگام گریه آب فراتیم، زمزمیم با تو در این زمین خدا آشنا شدیم ممنون آن گناه نخستین آدمیم ما را بخر، ضرر بده اصلا، چه می‌شود؟ خوبیم یا بدیم همینیم درهمیم واى از کسى که پیر شد و کربلا نرفت ما کربلا نرفته فقیر دو عالمیم گریه بده وگرنه ازینجا نمی‌رویم ما سائل غمیم بدنبال ماتمیم ... ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
(عجل الله فرجه) آسمون چشمام ،مثه ابر بهاریه چن وقتیه فقط ، که کارم گریه زاریه واسه ی دیدنت ،کار من روز شماریه(یا مهدی)۲ بیا آقا؛ از پشت ابرا و به من نگاه کن بیا آقا؛ با یه نگاهت منو رو براه کن آرزومه؛ جمال زیباتو یه روز ببینم اللهی که؛ اون روز بیاد منم پیشت بشینم خسته شدم ازین جدایی ای که به درد من دوایی کی میشه که آقا بیایی ❤️ مولانا یاصاحب الزمان ❤️ کاشکی زودی بیای ، زمستونم بهار بشه نبینی نوکرت ، به کامِ مرگ دچار بشه رو قابِ عکسِ من ، پُرِه گرد و غبار بشه (یامهدی)۲ دلم میخواد؛ پشتِ سرت نمازامو بخونم باشم اون روز؛ تُو لشکرِ تو مثلِ حُر بمونم دلم میخواد؛ سرمو رویِ شونه هات بزارم تُو آغوشِت؛ شبیهِ ابر بشم فقط ببارم ادرکنی مهدی رو لبامه عَجِّل فرج ذکر و دعامه دیدارِ تو من از خدامه ❤️ مولانا یا صاحب الزمان ❤️ ✍ شعر و سبک:
231.3K
ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها به سبک صدای نم نم بارونه... دوباره بوی بهار اومد چلچراغ روزگار اومد مژده بدید واسهء ارباب بهترین همدم و یار اومد پیچیده باز شمیم کوثر کوثر شده صاحبِ دختر دختری که تو صلابت شد المثنیِ باباش حیدر شده روشن خونهء حیدر و زهرا اومده پیغمبر اصلیِ دلها ملیکه ای که شده زینت بابا حضرت زینب جانم جانم .......... غزلِ بی مَثل و نابه گنجینهء عشق نایابه حسین و میبینه میخنده گهواره ش دستای اربابه خواهر برادری شون ساده س یکی دل و یکی دلداده س گفته منو دعا کن ، ارباب به خواهر که روح سجّاده س زینب اومد عالم عشق و صفا داد خدا با زینب کربلا رو بقا داد شیرزن عالم رو به شیر خدا داد حضرت زینب جانم جانم ......... همهء انبیا مدیونش لیلی و مجنونا مجنونش حفاظت کرده امامت رو عقل بشر شده حیرونش باید فداش همه عالم شِه دریا پیش صبوریش نَم شه باحُججی ها نزاشتیم که یه آجُر از حرمش کَم شه مدافعای حرمش بی نظیرن مثه عباس دور حرم مثه شیرن زنده شن بازم برا خانوم میمیرن حضرت زینب جانم جانم
تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
*حسین و جلوه ی جمال خواهرش                   میریم ما برا تبریکِ به مادرش خانم     جشم میلاد گلت مبارک             ما هم     میخونیم اِن یکاد و تبارک اینکه        عصمت داوره       دختر حیدره به ملائک و نبی و زهرا(س)                به علیّ مرتضی مبارک دختر حسینی فاطمه(س)                اومده آی عاشقا مبارک دل و دلبر حسین یا زینب...   *قنداقش به روی دستای مادره               با نگاش دل اهل بیت و می بره اونکه      به علی زینت و نور عینه         چشماش    روشن از نگاهِ بر حسینه ذکرش    از همون ابتدا   یا اباعبدا... این همون بانوییه که داره                دل شب عزم سفر تا سحر  پرچم نهضت کربلا رو              می بره به سوی فتح و ظفر دل و دلبر حسین یا زینب...   *هستی ای قهرمان عشق حسینی                     اُمید همه ی امّت خمینی ما که     همگی پیرو راه عشقیم            کاشکه    ببینیم که زائر دمشقیم میایم    حرمت ایشالا   با ذکر یا زهرا(س) حرمت قرار بی قرارا                     ملجأ و پناه غمگسارا گدایی از در خونه ی تو                   کار عشق هر ندار و دارا دل و دلبر حسین یا زینب
تو شبِ میلادِ زینب دلِ من آروم نداره لبِ من خندون خدایا چشِ من بارون می‌باره نه که یک بار ـ صد هزار بار ـ می‌گم مجنونِ امشبم نه که امشب ـ صد هزار شب ـ می‌گم مجنونِ زینبم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) همه می‌گن بی‌قراری سر و سامونی نداری گاهی می‌خندی ولی از دو تا چشمات خون می‌باری می‌گم امشب ـ غیرِ زینب ـ کس و کاری من ندارم برا زینب ـ شبِ میلاد ـ جونم و هدیه می‌آرم یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲) آخه زینب دختِ شاهِ خندق و بدر و حنینه دختر زهرا اطهر خواهرِ آقام حسینه توی مُلک ـ جود و رحمت ـ بانوی احساسه زینب همه عاشق ـ ها می‌دونند ـ خواهرِ عباسه زینب یا زینب یا زینب مدد عقیلة العرب (۲)
حسن لطفی می نویسم پس ازخدا زینب جمع اسماء و اسمها زینب می نویسم که وَالضُحی زینب ربنا بعد ربنا زینب ای عطا بخش هل اتی زینب نام او تا که بر زبان افتاد کوه برخاست آسمان افتاد علم از شانه ی یلان افتاد هرچه سر بود به آستان افتاد می نویسم که انما… زینب پنج تن حَبل محکم آوردند نام او را که با هم آوردند به زبان اسم اعظم آوردند واژه ها بعد از آن کم آوردند همه گفتند یک صدا زینب مرتضی بعد از این دو کوثر داشت فاطمه بعد از این دو حیدر داشت کعبه این دفعه هم ترک برداشت شور نام حسین بر سر داشت زینت نام مرتضی زینب کعبه ی احترامها آمد قبله گاه پیامها آمد به قدومش سلامها آمد عمه جان امامها آمد عمه جان امامها زینب دست جد مطهرش دادند تا لوای پیمبرش دادند شیر شد شیر مادرش دادند خوش به حالش که خواهرش دادند خوش به حال حسین با زینب کیست مرد آفرین بنیان کن کیست مرد آفرین ولیکن زن در مقامات او فقط ماندن این جهان لال و آن جهال الکن مانده وصفش در ابتدا زینب چادرش را اگر تکان بدهد شور بر هفت آسمان بدهد راه را تا خدا نشان بدهد باید احمد این چنین اذان بدهد اَشهدُاَنتِ مِن کسا زینب حرف تعظیم اوست بسم الله وقت تکریم اوست بسم الله جان که تقدیم اوست بسم الله عشق تسلیم اوست بسم الله یا و سین است و کافُ یا زینب سر بلندی دل زِ دولت اوست کربلا هم رهین همت اوست گردنش زیر بار منت اوست همه عالم گواه عصمت اوست شمع سادات نینوا زینب به علی رفتهُ علی شده است سر و پایش سینجلی شده است مرد نه ،بهترش ولی شده است به بلاهای حق بلی شده است یک تنه رفته تا کجا زینب مریمی در حجابی از نور است یا که موسی به وادی طور است یک زن اما به حق سلحشور است چقدر از مدار ما دور است که خدا گفته مرحبا زینب بال جبریل خاکِ مرکبِ اوست دو سه نهج البلاغه بر لب اوست چند منظوبه نقل هر شب اوست و ابالفضل هم مؤدب اوست حضرت هیبت و حیا زینب همه عالم در احتجابش بود هیبتش حاله ی حجابش بود یک عشیره در التهابش بود و علمدار خود رکابش بود دارد این گونه کبریا زینب مثل سرخی کوه پنهان است گرد باد است مثل کوران است یک تن اما هزار طوفان است شاهدم شام شام ویران است مثل زهراست سر به پا زینب تازه جلوه نکرده با نامش کرده دست حسین آرامش وَرنَه چون خاک می کند گامش کوفه را با همه برو بامش گفت حیدر که لافتا زینب می رود در مقابلش حیدر دو برادر کنار این خواهر پشت سر کوه شرم، آب آور تا رود شب زیارت مادر شب و این احترامها ؟ زینب مثل آئینه هست پیش حسین و حسین آمده است پیش حسین چشمها را که بست پیش حسین دل خواهر شکست پیش حسین رفت آن شب به کربلا زینب آنهمه احترام را می دید کوچه و سنگ و بام را می دید گذر و ازدحام را می دید اشکهای امام را می دید چادرش زیر دست و پازینب ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سید پوریا هاشمی   به سمت خلق نرو جلوه ی تو ربانیست نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن صدای خسته ی تو حجت مسلمانیست شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم که موری در تو برتر از سلیمانیست حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا در این حریم اطاعت کمال سلطانیست مفسران پی تفسیر خطبه های تواند که جمله جمله ی آن آیه های قرآنیست کسی ندید چهل روز بی قراری تو که اجر داغ به این غصه های پنهانیست به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده کمی ز مدح تو بی بی مسیح درمانیست نظر بحال گدا کردن از کرامت توست نشسته بر سر این سفره در پی نانیست نم وضوی نمازت حیات آب بقا نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست پناه عالمیان در پناه چادر توست یقین زمین و زمان در پناه چادر توست ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
 اشعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها – محمد حسین رحیمیان به نام آنکه به ما داد، درس ایمان را همان که زندگی اش زنده کرد انسان را همان که بر همگان درس عاشقی آموخت ز دست لیلی و مجنون گرفت میدان را به نام نامی آن بانویی که با زحمت نشاند بر لب عالم دم حسین جان را اگر نبود، نبودیم نوکران حسین میان سفره ی ما او گذاشت این نان را همان کسی که همیشه حکایت صبرش صبور کرد دل مادر شهیدان را به نام آن زن مرد آفرین کرببلا همان که از دل ما برد ترس طوفان را کجاست دشمن شیعه حریف می طلبیم مرید حضرت زینب عقیله العربیم دوباره در دلم آشوب محشر کبراست چگونه من بنویسم از آن که بی همتاست گرفته ام به روی دست کاسه ی چه کنم و مانده ام که بگویم خدیجه یا زهراست؟ خدا کند که بفهمیم کیست این بانو شناخت هر که مقامش از اولیاء خداست نوشته اند که خیلی به مادرش رفته نوشته اند که خیلی فدائی مولاست نوشته اند که یک عمر اهل نافله بود مراد و پیر تمام نماز شب خوان هاست نوشته اند از آن دم که چشم خود وا کرد اسیر و عاشق و حیران سید الشهداست نوشته اند کرامات کوثری دارد ببین مقام علی را چه دختری دارد رسیده شیعه به اینجا به همت زینب زمین حسینیه شد با عنایت زینب چه با شکوه سپاهی چه لشکری دارد حسینیان جهانند امت زینب بزرگ و کوچک عالم ، محرمِ هر سال شوند راهی روضه به دعوت زینب هزار طایفه در روز اربعین جا شد میان کرببلا با کرامت زینب هزار شکر خدا را که خانواده ی ما شدند نوکر دربار و رعیت زینب برای دیدن آن جمعه ی فرج باید قسم دهیم خدا را به حرمت زینب اگر نبود کسی سینه زن نبود الان دلی اسیر حسین و حسن نبود الان قسم به حرمت چادر سیاهتان بانو من آمدم بشوم سر به راهتان بانو بَدَم درست ولی افتخار من این است گذشت زندگی ام در پناهتان بانو بده اجازه ای امشب دل مرا خوش کن که خدمتی بکنم در سپاهتان بانو خدا کند که مرا بعد مرگ بشناسند به نام کارگر خیمه گاهتان بانو خدا کند برسد عقل من به تفسیرِ قیام کرببلا از نگاهتان بانو غلام کوچک و پستم بیا بزرگم کن قسم به جان حسینت رسول ترکم کن تویی که قبله ی اولاد مرتضی بودی تویی که فاطمه شهر کربلا بودی حرام بود نگاهِ به سایه ات حتی تو یادگاری پیغمبر خدا بودی تویی که نام شریفت همیشه حرمت داشت به روی ناقه ی عریان بگو چرا بودی تویی که بود همیشه حسین همراهت چه شد که همسفر شمر بی حیا بودی کسی که خواند تو را خارجی نبود اصلا در آن زمان که به آغوش مصطفی بودی به احترام تو باید فرشته گل می ریخت میان شام چه شد زیر سنگ ها بودی شکست حرمت بال و پرت زبانم لال چه آمده به سر معجرت زبانم لال   ******* اشعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها – سید پوریا هاشمی   به سمت خلق نرو جلوه ی تو ربانیست نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن صدای خسته ی تو حجت مسلمانیست شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم که موری در تو برتر از سلیمانیست حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا در این حریم اطاعت کمال سلطانیست مفسران پی تفسیر خطبه های تواند که جمله جمله ی آن آیه های قرآنیست کسی ندید چهل روز بی قراری تو که اجر داغ به این غصه های پنهانیست به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده کمی ز مدح تو بی بی مسیح درمانیست نظر بحال گدا کردن از کرامت توست نشسته بر سر این سفره در پی نانیست نم وضوی نمازت حیات آب بقا نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست پناه عالمیان در پناه چادر توست یقین زمین و زمان در پناه چادر توست ****** اشعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها – سید حجت بحرالعلومی   خوب است که از زینب کبری بنویسم از حضرت صدیقه ی صغری بنویسم تا نقش ببندد به دلم نام عقیله از آمدن دختر زهرا بنویسم از حال و هوای قدم تازه رسیده از پشت در و جمع گداها بنویسم با کسب اجازه بنویسم خود زهرا یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او شاید بشود ام ابیها بنویسم تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن از روشنی چشم دو دنیا بنویسم من منتظرم حضرت جبریل بیاید یک اسم پر از عطر و مسما بنویسم جبریل کنار پر قنداقه رسیده باید ملکی محو تماشا بنویسم حالا که رسیده به علی مژده ی مولود بگذار که من زینت بابا بنویسم بانو بخدا زیر قدمهای تو جنت دستان تو را عرش معلی بنویسم آنجا که دمد روح مدیح تو به مرده مداح تو را جای مسیحا بنویسم وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند بد نیست که یک چند تمنا بنویسم هر چند که دیریست تمنای من این است از کرببلای شده امضا بنویسم حالا که مبدل شده لبخند به گریه یک قطره ی درد از همه دریا بنویسم با اینکه محال است جدایی ز حسینت مجبور شدم واژه ی تنها بنویسم از عصر غم انگیز وداع تو به گودال با راس روی نیزه تسلی بنویسم هنگام غروب است نه سر مانده
نه پیکر از پیرهن رفته به یغما بنویسم ماندم به خدا از تو و از غارت خیمه یا دختر جا مانده به صحرا بنویسم باید بروم علقمه با حضرت زهرا جا مانده ای از پیکر سقا بنویسم اینجاست که دیگر قلمم تاب ندارد از بی کسی ات در دل اعدا بنویسم   ******* اشعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها – شاعرناشناس   ظاهرش این است که ارباب خواهر دار شد باطنش این است که آقا برادر دار شد ظاهر و باطن همین یک جمله ی طوفانی است فاطمه از حیدر کرار ، حیدر دار شد چشم های آمنه از اشک لبریز است چون بعد عمری فاطمه امروز مادر دار شد آیه های سوره ی کوثر پسر معنا شدند العجب زهرا سرِ این آیه دختر دار شد یک نفر امشب برادر شد یکی بابا ولی حضرت کوثر بدین ترتیب کوثر دار شد غصه را بردار با یا زینبی از دل اگر میثم تمار با یا زینبی بر دار شد هرکسی یک جور شاگردش شده عمری رباب در وفا چون محو زینب گشت اصغر دار شد تحت فرمان علی ، عباس شد ساقی ولی تحت فرمان تو عباسِ علی سردار شد شیرهای کربلا رفتند در اوج بلا جان به قربان کسی که ماند و سنگر دار شد   اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید ****** اشعار ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها – قاسم نعمتی   عاشق طواف کعبه ی آمال می کند اخلاص را چکیده ی اعمال می کند عاشق شراب می چکد از دیده ی ترش با گریه مست می شود و حال می کند دیوانه ی حسین شدن اوج بندگی ست این کار را عقیله ی این آل می کند زینب همان کسی ست که نام معظمش هر قامت الف شده را دال می کند شاگردی کنیز خدا را نموده است این راه را چو فاطمه دنبال می کند آنجا که جبرییل امین هم حجاب بود او سجده روی تربت گودال می کند اشک از رزق اعظم و رزاق زینب ست فرمانروای کشور عشاق زینب ست ما را خدا ز حاصل زینب درست کرد از خورده هایی از دل زینب درست کرد دلواپس ادامه ی راه حسین بود ما را خدا مقابل زینب درست کرد در پاسخ حسین که من اشک مومنم بنیاد گریه را دل زینب درست کرد خلاق روزگار گِل هرچه گریه کن با اشک های نازل زینب درست کرد عشاق سرشکسته ی بازار عشق را از چوبه های محمل زینب درست کرد هرگز کسی حقیقت او را ندیده است نور عظیم حائل زینب درست کرد نور حسین شد همه جا بحر او حجاب مسطوره بود و عابده ی آل بوتراب وقتی نماز شب که به حال قیام بود مانند کعبه جلوه ی نورش تمام بود پنجاه و هفت سال ز هر کجا گذر نمود گرم طواف او سه امام بود پای حسین زندگی خویش را گذاشت او در مسیر عاشقیش مستدام بود جایی که احترام به او وحی نازل است در پیش پای او قیام نکردن حرام بود گرچه علی شهیده ی خود زنده کرده است دانی که فرق زینب و حیدر کدام بود او از تن بدون سری حرف می کِشید با حنجره بریده شده هم کلام بود عقل این زبان بسته به زنجیر میکشد ورنه مسیر عشق به تکفیر میکشد آیین دار صبر خدا دخت حیدرست زهرای روزگار تجلی کوثرست گویند در حدیث کساء نیست نام او زینب همان عبای یمانی دلبرست زینب خلاصه ی همه ی پنج تن شده شأن و مقام و مرتبه اش فوق باورست زینب غریب آمد و زینب غریب رفت آری ظهور جلوه ی او روز محشرست یک یاحسین گفت سپاهی عقب کِشید خاتون خانواده یفتاح حیدرست در کربلاست معجر او مُحی  الحسین تنها گواه گفته ی من نعش اکبرست داده نجات با نفسش نُه امام را تا دید روی ناقه امامی که مضطرست ما قائلیم یک تنه او یک سپاه بود دعوای عصر روز دهم پای معجرست این روزها که بیت علی ریخته بهم با دستهای کوچک خود یار مادرست با دستمال خیس کمی پاک می کند خون آبه راکه بر لب بیمار بسترست با فضه گفت هر چه سر مادر آمده تقصیر داغ بودن مسمار آن دَر ست ******** ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شاعرناشناس   ظاهرش این است که ارباب خواهر دار شد باطنش این است که آقا برادر دار شد ظاهر و باطن همین یک جمله ی طوفانی است فاطمه از حیدر کرار ، حیدر دار شد چشم های آمنه از اشک لبریز است چون بعد عمری فاطمه امروز مادر دار شد آیه های سوره ی کوثر پسر معنا شدند العجب زهرا سرِ این آیه دختر دار شد یک نفر امشب برادر شد یکی بابا ولی حضرت کوثر بدین ترتیب کوثر دار شد غصه را بردار با یا زینبی از دل اگر میثم تمار با یا زینبی بر دار شد هرکسی یک جور شاگردش شده عمری رباب در وفا چون محو زینب گشت اصغر دار شد تحت فرمان علی ، عباس شد ساقی ولی تحت فرمان تو عباسِ علی سردار شد شیرهای کربلا رفتند در اوج بلا جان به قربان کسی که ماند و سنگر دار شد ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
سید پوریا هاشمی   به سمت خلق نرو جلوه ی تو ربانیست نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن صدای خسته ی تو حجت مسلمانیست شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست بتاب گرچه هوای دل تو بارانیست به ریزه خواری خوان کرامت تو خوشم که موری در تو برتر از سلیمانیست حریم قرب ندارد حساب فقر و غنا در این حریم اطاعت کمال سلطانیست مفسران پی تفسیر خطبه های تواند که جمله جمله ی آن آیه های قرآنیست کسی ندید چهل روز بی قراری تو که اجر داغ به این غصه های پنهانیست به پای فضل تو موسی به لکنت افتاده کمی ز مدح تو بی بی مسیح درمانیست نظر بحال گدا کردن از کرامت توست نشسته بر سر این سفره در پی نانیست نم وضوی نمازت حیات آب بقا نوشتن از حسناتت بضاعت ما نیست پناه عالمیان در پناه چادر توست یقین زمین و زمان در پناه چادر توست ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam