زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
زبان حال امام مجتبی با مادر
#ایام_فاطمیه
#زمینه
➖➖➖➖➖➖
بند1:
آروم آروم میسوزم
گریه کار هر روزم
چشمامو به قتلگاهِ مادرم
به در خونه میدوزم
دیگه حالم بده شبا،میبینم هی«کابوس»3
مادرمو نزن مگه،نداری تو«ناموس»3
نمیشه باورم
که دشمنای ما
دارن ولایت مردمو با پول میخرن
نمیشه باورم
که بین کوچه ها
بابا علی رو با دستای بسته میبرن
نمیشه باورم
که درب خونمون
با کینه های مردم مدینه میسوزه
نمیشه باورم
که دیگ مادرم
نمیتونه یه معجر واسه زینب بدوزه
پاشو مادرم. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند2:
تو کوچه شد آواره
غصه هاش برا یاره
حال مادرو ببین خرابه و
چشای اون تاره تاره
پاشو که چادرت میمونه،روی زمین«مادر»3
پاشو اگه میخوای که زینب،نشه حزین«مادر»3
مادر پاشو بریم
دیدی که بی حیا
غرور بچتو داره چجوری میشکنه
مادر پاشو بریم
خودم دیدم چطور
با مشت و با لگد مادر من رو میزنه
مادر پاشو بریم
که قنفذ اومده
پاشو بریم دور ماها پر از مرد بَدِ
مادر پاشو بریم
آخه نمیتونم
ببینم رو عبات خالیه جای لگده
پاشو مادر. دلم میگیره
پاشو مادر. حسن میمیره
➖➖➖➖➖➖
بند3:
جونی نداره یه تن
غم داره مادر من
واسه باباعلی و برای من به خواهر دادی کفن
چرا داداش حسین من،بی کفنه«مادر»3
یه پیراهن دادی واسه اون لحظه«آخر»3
چه غوغایی میشه
میون قتلگاه
میبینه خواهرم والشمر جالسٌ علی
میگه تو رو خدا
تو دست و پا نزن
نشسته مادرم بالا سرت تو قتلگاه
میمونه خواهرت
داداش بالا سرت
مدام بهونه ی تو رو میگیره دخترت
یکی بالا سرت
جلوی خواهرت
به غارت میبره پیراهن و انگشترت
#حـسیـن_روشـنازاده
#اهواز
4_5980815141627757047.mp3
2.89M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🍁سبک زمزمه یا واحد فراق امام زمان (عج)
#زمزمه_امام_زمان_عج
#واحد_امام_زمان_عج
#گرفته_دل_بهونه
بند🍁
گرفته دل بهونه ی شمارو
منتظرت نشسته جمعه هارو
بگرده دنبالت آقا کجارو
بیا که تو تنها امید مایی
بیا که سر بیاد غم جدایی
نزدیکه اونروزی که تو میایی
داد از جدایی از شما
یابن الحسن آقا بیا
بند🍁🍁
پناه دل شکسته ها کجایی
تا کی بخونیم از تو و جدایی
کی میرسه روزی که تو بیایی
بیا و تو پایان بده به غم ها
بیا که با تو میشه دنیا زیبا
بیا و روشنی ببخش به دنیا
ای سید و سالار ما
یابن الحسن آقا بیا
بند🍁🍁🍁
ندیده عاشقت شدم میدونی
به پای تو ریختم آقا جوونی
بیا به حق اون قد کمونی
تورو به حق سینه ی شکسته
تورو قسم به اون دستای بسته
که مادرت چشم انتظار نشسته
ای خونجگر از روضه ها
یابن الحسن آقا بیا
۱۴۰۰/۰۸/۲۸
🙏التماس دعای فرج
✍♩کربلایی امیرحسین
4_5850343999499406615.mp3
5.14M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
🕯سبک نوحه واحد حضرت زهرا سلام الله علیها طلیعه فاطمیه ۱۴۰۰
#نوحه_ایام_فاطمیه
#واحد_ایام_فاطمیه
#سلام_مابه_فاطمیه
بند🕯
سلام ما به فاطمیه،به اشک نوکرای زهرا
سلام ما به فاطمیه،به مجلس عزای زهرا
سلام ما به بانویی که
خلقته عالمین براشه
ام الائمه مادر عشق
جنت الاعلا زیر پاشه
سلام ما به بانویی که
بهش میگن مادر سادات
تا در پناهشیم امونیم
از غمه دنیا و مکافات
سلام اُمنا یا زهرا...
بند🕯🕯
میگرده کاروبار دنیا،به گردش نگاه زهرا
حساب کتابِمونم عقبا،آسونه در پناه زهرا
هوای مارو داره اونکه
رزقمونو میده تو دنیا
آتیش دوزخم حرومه
برای ما با حب زهرا
هوای مارو داره اونکه
ملیکه ی هفت آسمونه
بهشتو حق زده به نامش
مادره خیلی مهربونه
سلام اُمنا یا زهرا...
بند🕯🕯🕯
درود ما به محضر تو،سیده النساء یا زهرا
شهیده ی راه ولایت،روحی لکِ الفداء یا زهرا
اگه مزارت شده مخفی
داری حرم توی دلامون
ای مهربون مادر ارباب
میشه دعا کنی برامون
اگه مزارت شده مخفی
حضرت معصومه رو داریم
میریم سرو روی ضریحه
بانوی شهر قم میذاریم
سلام اُمنا یا زهرا...
۱۴۰۰/۰۹/۰۸
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5850343999499406597.mp3
2.07M
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
❣﷽❣
✳️#مولودی_حضرت_زینب_س
✳️#پیشنهادم 👌👌
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
جلوه ی تام و کامل رب اومده
دخت علی ولی مذهب اومده
حسینیا کف بزنید شادی کنید
ناخدای کربلا زینب اومده
ملک میخونه،هزار ماشالله
به حیدر میگن،همه ایول الله
چه دختر دختر،شبیه حیدر
چه گوهر گوهر،شبیه مادر
تا اومد زمین و آسمون چراغونی شد
چشای رسول حق یک دفعه بارونی شد
مریم و آسیه و هاجر و ساره اومدن
واسه تبریک خونه ی فاطمه مهمونی شد
✳️یا زینب
مایه ی آبروی پنج تن اومده
به کربلا یگانه شیرزن اومده
شبیه ترینِ همه کس به مرتضی
به فاطمه زینت دامن اومده
شب میلادت،دلم مجنونه
میگم یا زینب،میشم دیوونه
لبم از شوقت،ترانه خونه
میگم یا زینب،میشم دیوونه
اومدی با قدمت تلاطمی بر پا شد
غنچه ی خنده روی لب حسین پیدا شد
اومدی با مقدمت دنیا رو زیبا کردی
کربلا از قدمت زنده و پا بر جا شد
✳️یا زینب
عمه ی صاحب الزمان،عشقه دله
وصف کمالش به خدا،که مشکله
خودمونیم کلمه ی زن،بش نمیاد
باید بگیم بی بی یه مرد کامله
رسول اللهِ،کارش تبلیغه
مثال حیدر،کلامش تیغه
مطیع امره،امام و رهبر
نداره چیزی،کم از پیغمبر
اومده تا بکنه ریشه ی ظلم و ستم
اومده تا بزنه کاخ یزید رو بر هم
اومده تا بخونه خطابه های حیدری
بزنه تو شهر شام با اقتدار یک پرچم
✳️یا زینب
✳️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)✳️
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش
خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش
از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش
مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس
هرقدر میشود از حضرتِ مولا بنویس
دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد
دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد
دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد
آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود
آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود
پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد
فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد
صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد
مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد
مَرد میخواست خدا مَرد تر از مَرد آمد
شانهای آمده تا بارِ بلا را ببرد
قامتی آمده تا کرببلا را ببرد
چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد
فاطمهوار نوشتند حسین آمده است
شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است
آمده تا که نبیند همه را اِلا یار
آمده تا برود سایه به سایه با یار
سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار...
هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او
نیست مانند برای دل زهرایی او
جای گهوارهی او قلبِ حسین است حسین
دلِ آوارهی او قلبِ حسین است حسین
و فقط چارهی او قلب حسین است حسین
ماه و خورشید نَه بر محور او میچرخند
شش برادر همه دورِ سرِ او میچرخند
ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها
ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها
تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها
ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب
کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب
خطبهای خواند که از شام بجز نام نماند
نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند
خطِ خون زنده شد و خِطّهی دشنام نماند
گفت در شام که اسلامِ علی میماند
به رویِ مأذنهها نامِ علی میماند
همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد
به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد
به سویِ سایهای از معجرِ او دست نخورد
آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند
خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند
خواهری بود که بی پنج برادر بود و
با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و
دید در خیمهی آتشزده دختر بود و
یک نفر بود و هرآنکس که نمیزد میزد
بشکند دست حرامی چقدر بد میزد...
تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب
قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب
شرف ما نجف ما حرم ما زینب
ما مسلمان شدهی غیرت زینب هستیم
بنویسید که ما ملت زینب هستیم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
آتشم آتشی از سمت سحر
شعلهام شعلهای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر
نعرهام نعرهای از عمقِ جگر
"ها علی بشر کَیفَ بشر
که بشر میشود اینگونه مگر؟*
مثل یک قایقِ طوفان زدهام
مثل یک شیشهی باران زدهام
مثل یک دست به دامان زدهام
که خوش این فال به دیوان زدهام
آمده جانِ علی جانِ نجف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف
به جلال و جبروتش سوگند
به کمال و ملکوتش سوگند
به قمات و به قنوتش سوگند
به ثُبات و به ثبوتش سوگند
نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست
باء بسمالله زهرا و علیست
باز زهراست که مولا شدهاست
یا علی هست که زهرا شدهاست
چه در این قاب هویدا شدهاست
که حسن غرقِ تماشا شدهاست
جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب
سومین معنیِ زهرا زینب
جلوه در جلوه تنزُل دارد
نور در نور تسلسل دارد
مصطفی در بغلش گُل دارد
فاطمه هست ؛ تامل دارد
روز اول به خدا گفت بَلا
اِنَماالعِشق هوالکرببلا
ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست
آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست
آنکه از صبر قدم دارد اوست
به عُلُوَش که تمام دین است
نام زینب چقدر سنگین است
زینبی هم قدمِ ثارالله
زینبی با عَلَمِ ثارالله
معنیِ محترمِ ثارالله
در حجابِ حرم ثارالله
"زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست"
نَفَس او دو هَجا بود: حسین
زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همهجا بود: حسین
هم حسن هم بخدا بود: حسین
تاکه او هست سری خَم نشود
سرِ مویی زِ علی کم نشود
کیست او راویِ راه سه امام
کیست او خطبهی پولاد و پیام
کیست او شیرِخدا در احرام
کیست او معنیِ ویرانیِ شام
کیست او بیرقِ غیرت باشد
قسمِ حضرت حجت باشد
شب که تا تربتِ مادر میرفت
هر قدم با سه برادر میرفت
پیشِ رو حضرت حیدر میرفت
زود عباس جلوتر میرفت
نور جز نور از این آیه ندید
سایهاش را زنِ همسایه ندید
بارَش از کوه کمر میشکند
داغش از مَرد سپر میشکند
بال او از همه پَر میشکند
زینب است او و مگر میشکند؟
رفت از کوفه جگر درآورد
رفت از شام پدر درآورد
کربلا دید پَرَش تیر کشید
پایِ گودال سَرَش تیر کشید
بی حسینش کمرش تیر کشید
نیزهای زد جگرش تیر کشید
کربلا دید اسیرش کردند
آه یکروزه چه پیرش کردند
*سلیمان امیـنی تبریزی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #حسن_لطفی
مینویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
مینویسم پس از خدا زینب
نامِ او تا که بر زبان اُفتاد
کوه برخاست آسمان اُفتاد
عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد
سرِ ما هم بر آستان اُفتاد
می نویسم که اِنَما... زینب
پنج تَن حَبلِ محکم آوردند
نامِ او را که با هم آوردند
به زبان اسمِ اعظم آوردند
واژه ها بعد از آن کم آوردند
همه گفتند یک صدا زینب
مرتضیٰ بعد از این دو کوثر داشت
فاطمه بعد از این دو حیدر داشت
کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت
شورِ نامِ حسین بر سر داشت
زینتِ نامِ مرتضیٰ زینب
کعبهیِ احترامها آمد
قبلهگاهِ پیامها آمد
به قدومش سلامها آمد
عمه جانِ امامها آمد
عمه جانِ امام ها زینب
دستِ جَدِّ مطهرش دادند
و لوای پیمبرش دادند
شیر شد شیرِ مادرش دادند
خوش به حالش که خواهرش دادند
خوش به حالِ حسین با زینب
کیست مرد آفرینِ بنیان کن
کیست مرد آفرین ولیکن زن
در مقاماتِ او فقط ماندن
این جهان لال و آن جهان اَلکَن
مانده وصفش در ابتدا زینب
چادرش را اگر تکان بدهد
شور بر هفت آسمان بدهد
راه را تا خدا نشان بدهد
باید احمد چنین اذان بدهد
اَشهدُاَنتَ مِن کسا زینب
حرفِ تعظیم اوست بسماله
وقتِ تکریم اوست بسماله
زان که تقدیم اوست بسماله
عشق تسلیم اوست بسماله
حا و سین ، یا و نون ما زینب
سر بلندیِ دل زِ دولت اوست
کربلا هم رَهینِ همت اوست
گردنش زیرِ بارِ منت اوست
همه عالم گواهِ عصمت اوست
"شمعِ ساداتِ نینوا زینب
به علی رفته و علی شده است
سر و پایش سینجلی شده است
جلوهی چارده ولی شده است
به بلاهایِ حق بلی شده است
یک تنه رفته تا کجا زینب
مریمی در حجابی از نور است
یا که موسیٰ به وادیِ طور است
یک زن اما به حق سلحشور است
چقدر از مدارِ ما دور است
که خدا گفته مرحبا زینب
بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست
دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست
آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست
و ابالفضل هم مؤدبِ اوست
حضرتِ هیبت و حیا زینب
همه عالم در استجابش بود
هیبتش حالهی حجابش بود
یک عشیره در التهابش بود
و علمدار خود رکابش بود
دارد این گونه کبریا زینب
مثلِ سرخیِ کوه پنهان است
گرد باد است مثل کوران است
یک تَن اما هزار طوفان است
شاهدم شام شامِ ویران است
مثلِ زهراست سر به پا زینب
تازه جِلوه نکرده با نامش
کرده دستِ حسین آرامش
وَرنَه چون خاک میکند گامش
کوفه را با همه بَرو بامش
گفت حیدر که لافتا...زینب
میرود در مقابلش حیدر
دو برادر کنارِ این خواهر
پشتِ سر کوهِ شرم ، آب آور
تا رَوَد شب زیارتِ مادر
شب و این احترامها زینب
مثلِ آئینه هست پیشِ حسین
و حسین آمده ست پیشِ حسین
چشمها را که بست پیشِ حسین
همه دلها شکست پیشِ حسین
رفت آن شب به کربلا زینب
آنهمه احترام را میدید
کوچه و سنگ و بام را میدید
کوچه و ازدحام را میدید
اشکهایِ امام را میدید
چادرش زیرِ دست و پا زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam