🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#نداره_دردم_تمومی
🏴بند اول
نداره دردم تمومی
چهارده سال اسیرم
گوشه ی زندون هارون
معذب و گوشه گیرم
به ضربه شلاق سندی
اومده جونم رو لبام
ّبا غُل و زنجیره زخمی
گردنم و دستم و پام
میشنوم ناسزا
میکِشم از دل آه
(من غریبم غریب)
ناله هام بی صداس
دشمنم بی حیاس
(رفته از من شکیب)
آه و واویلتا
من غریبم غریب
🏴بند دوم
بشنو تو از قصه ی من
شمه ای از اینهمه سال
قصه ی پُر غصه ی من
تمومِشه توو سیاه چال
این منم و تنهایی و
دلهره و ترس و وحشت
یه جای تاریک و تنگ و
یهودیه بی مروت
طعنه و خنده هاش
اذیتم میکنه
(من غریبم غریب)
اونکه بی رحمه و
کارشم سبّه و
(برده از من شکیب)
آه و واویلتا
من غریبم غریب
🏴بند سوم
لحظه ی آخر به یاده
جد غریبم میدم جون
میسوزه لبهام به یاده
العطشش توو بیابون
منو تو زندون با زهر و
جدمو با دشنه کشتن
نمینوشم آب چرا که
جدمو لب تشنه کشتن
سر اطهرش رو
از قفا بریدن
(وا غریب یا جدا)
با مرکب از روی
پیکرش دویدن
(وا غریب حسینا)
آه و واویلتا
وا غریب حسینا
۱۴۰۰/۱۲/۰۲
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام
#زمینه_امام_کاظم_ع
#شور_امام_کاظم_ع
#قعر_سیاچال_بلام
🏴بند اول
قعر سیاچال بلام
اسیرم و شده دعام
(خلصنی یا رب)
خسته ی این جور و جفام
مرگمو از خدا میخوام
(خلصنی یا رب)
منی که بی گناه و تقصیرم
از این فضای بسته دلگیرم
خون گریه میکنه به حال من
به گردنم این غُل و زنجیرم
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
🏴بند دوم
سایه ی رو سر منه
یه بی حیا که دشمنه
(خلصنی یا رب)
شلاق و مشت و هم لگد
میزنه میگه حرف بد
(خلصنی یا رب)
میزنه آتیش به منه مضطر
با خنده این سندیِ خیره سر
میرسه جونم به لبم وقتی
ناسزا میگه به بابام حیدر
یا باب الحوائج
یا موسی بن جعفر
🏴بند سوم
روز منه شام سیاه
قوت منه ناله و آه
(خلصنی یا رب)
قاتل من زهر جفا
مثل غریب نینوا
(هستم تشنه لب)
شد حاصلم پاره جگر آخر
جدا نشد سر من از پیکر
تنم نشد پاره به زیر سم
از من نشد غارت انگشتر
واویلا واویلا
مظلوم وا حسینا
۱۴۰۰/۱۲/۰۲
🙏التماس دعای خیر
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
#امام_کاظم
چه عالمی ست عالم باب الحوائجی
با توست نورِ اعظم باب الحوائجی
مهر تو است حلقهی وصل خدا و خلق
داری به دست خاتم باب الحوائجی
در عرش و فرش واسطهی فیض و رحمتی
بر دوش توست پرچم باب الحوائجی
در آستانهی تو کسی نا امید نیست
آقا برای ما همه باب الحوائجی
بی شک شفیع ماست نگاه رئوف تو
در رستخیز واهمه باب الحوائجی
دیوانهی سخای ابا الفضلی توام
مانند ماه علقمه باب الحوائجی
صحن و سرات غرق گل یاس می شود
وقتی که میهمان تو عباس می شود
در ساحل سخاوت دریای کاظمین
مائیم و خاک پای مسیحای کاظمین
با دست های خالی از اینجا نمی رویم
ما سائلیم، سائل آقای کاظمین
رشک بهشتیان شده حال کسی که هست
گوشه نشین جنت الاعلای کاظمین
نور الهی از همه جا موج می زند
توحیدی است بسکه سراپای کاظمین
داریم در جوار حرم، حق آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزه خوار صحن و سرای کریمه ایم
این افتخار ماست، گدای کریمه ایم
در سایه سار کوکب موسی بن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم
فیضش به گوشه گوشهی ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانه زاد زینب موسی بن جعفریم
قم آستان رحمت آل پیمبر است
در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم
با مهر و رأفتش دل ما را خریده است
ما بندهی مُکاتَب موسی بن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگی ست
مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم
دلسوخته ز ندبهی چشمان خسته اش
دلخون ز ناله و تبِ موسی بن جعفریم
آتش زده به قلب پریشان، مصیبتش
با دست بسته غرق سجود است حضرتش
از طعنه های دشمن نادان چه میکشید
بین کویر، حضرت باران چه میکشید
در بند ظلم و کینهی قوم ستمگری
تنها پناه عالم امکان چه میکشید
خورشید عشق و رحمت و نور و سخا و جود
در بین این قبیلهی عصیان چه میکشید
با پیکرش چه کرده تب تازیانه ها
با حال خسته گوشهی زندان چه میکشید
شکر خدا که دختر مظلومه اش ندید
بابای بی شکیب و پریشان چه میکشید
اما دلم گرفته ز اندوه دیگری
طفل سه ساله گوشهی ویران چه میکشید
با دیدن سر پدرش در میان طشت
هنگام بوسه بر لب عطشان چه میکشید
وقتی که دید چشم کبودش در آن میان
خونین شده تلاوت قرآن چه میکشید
می گفت با لب پر از آهی که جان نداشت:
ای کاش هیچ سنگدلی خیزران نداشت
یوسف رحیمی
#امام_کاظم
ترسي از فقر ندارند گدايان كريم
دستِ خالي نروند از در ِ احسان كريم
حاجتِ خواسته را چند برابر داده ست
طيب الله به اين لطف دو چندان كريم
كاظميني نشديم و دلمان هم پُر بود
بار بستيم سويِ شاه خراسانِ كريم
بي نياز از همه ام تا كه رضا را دارم
به قسم هاي خداوند به قرآن كريم
طلبِ رزق نكرديم ز دربار كسي
نان هر سفره حرام است مگر نان كريم
هر كسي وقت مناجات ضريحي دارد
دست ما هم كه رسيده ست به دامان كريم
نااميدم مكنيد از كرمش فرض كنيد
باز بدكاره اي امشب شده مهمان كريم
سپر ِ درد و بلايش نشديم و ديديم
سپر درد و بلاي همه شد جان كريم
ظاهرش فقر ولي باطن او عين غنا
ترسي از فقر ندارند گدايان كريم
علی اکبر لطیفیان
#امام_کاظم
باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد
در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد
با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد
این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد
رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده
درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد
سادات روی مادر خود غیرتی هستند
اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد
وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد
تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد
از چند جا رد کبودی بر گلویش بود
از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد
سر دارد و او را کفن روی کفن کردند
آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد
هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد
چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد
خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند
درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد
قاسم نعمتی
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذّیّت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد ؟
بُردند چرا مثل غریبان بدنش را ؟
این مردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلویِ آن دهنش را ...
این هفت کفن روضه ی گودال حسین است
ای کاش نیارند برایش کفنش را ...
نه پیرهنی داشت حسین نه کفنی داشت
مدیون حصیرند مرتب شدنش را ...
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
#شهادت_امام_کاظم
#امام_کاظم
در دو عالم در دلش هرگز نباشد درد و غم
بر درِ این خانه هر کس شد عزیز و محترم
خانه ای که حک شد از روز ازل بر سردرَش
ذکر «یاموسی بن جعفر(ع)» یا امام ذوالکرم
آمدم! چون راه دادی و نمیگویی که این؛
روسفید و روسیاه است و عرب یا که عجم
سفره ام برکت گرفت از ریزه نانِ سفره ات
کم شده اما نمیدانم چرا رزق حرم؟!
در هوای مشهد و قم بارها حس کرده ام
فاصله دارم فقط با کاظمینت یک قدم
حضرت باب ٱلحوائج هستی و شد مستجاب
حاجتم یا از تو یا از حضرت صاحب-علَم
عاشقِ شش گوشه ام! هنگام امضایِ برات
جا نمانم از نگاه تو... نیفتم از قلم
بسکه خوبی سائلت را پرتوقع کرده ای
کم نمیخواهم! نخواهد رفت چون دستت به کم
صبر کن آقا... بماند بقیه را فردا بده
من نمک نشناسم و حاجت بگیرم میروم!
مرضیه عاطفی
نوحه سنتی شهادت امام کاظم علیه السلام
کنج زندان بلا جان میدهم
جان به جانان میدهم
سر به خاک سرخِ هجران می نَهَم
جان به جانان میدهم
بر دل خون من،درد غربت نشست
قامتم خم شد و،ساق پایم شکست
آه و واویلتا آه و واویلتا...
کشته در زندان هارونِ دَغا
ظلم زندان بان،مرا
میزند آتش شب و روز از جفا
ظلم زندان بان،مرا
این جراحاتِ بر،پیکرم یک طرف
طعنه ها بر من و،مادرم یک طرف
آه و واویلتا آه و واویلتا...
در اسارت جان من شد بر لبم
یادِ عمه زینبم
همدم اشکم به هر روز و شبم
یادِ عمه زینبم
یاد نامَحرمان،یادِ شامِ بلا
یاد بزم مِی و،یادِ طشت طلا
یا حسین یا حسین...
#امام_کاظم
#شهادت_امام_کاظم