#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی
دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی
منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم
رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی
تبسم های تو دل برده از عباس و از اکبر
تلظی های تو داده حرم را شغل سقایی
به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر
دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی
تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت
صدای العطش گردیده بود آوای لالایی
تبسم کن که می بینم سر ببریده ات با من
چهل منزل کند بالای نیزه راه پیمایی
تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما
تو بهر آب گفتن هم نبودت هیچ یارایی
زبس زیبا شدی برروی دستم دم به دم ازمن
گلویت دل ربایی می کند، رویت دل آرایی
به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما
تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی
اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم
تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی
استاد حاج غلامرضا سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
به تبسّم لب خشکیده ی خود وا میکرد
هر زمانی که نظر بر رخ بابا میکرد
قطره ای اشک چو بر صورت او می افتاد
یادی از تشنه لبان لب دریا میکرد
مثل ماهی که جدا از لب دریا باشد
روی دستان پدر بود و تلظّی میکرد
وَ پدر نیز برای لب عطشان پسر
طلب آب غریبانه ز اعدا میکرد
سند غربتش این بس که ازآن کوردلان
چشمه ی آب بقا ، آب تمنّا میکرد
روی دستان پدر ، حرمله سیرابش کرد
مادرش غمزده از خیمه تماشا میکرد
خنده بر تیرِ سه شعبه نزد اصغر ، هرگز
او برای دل ما طرح معمّا میکرد
فاطمه آمد و آغوش گشودش ، که بیا
او هم از رویِ ادب خنده به زهرا میکرد
در جهانی که بُود عشقِ علی ، نیست عجب
معجزاتی که نفسهای مسیحا میکرد
اسماعیل پورجهانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
يارب اين خورشید سوزان از کدامین خاور است؟
کز شرارش شعله ور هم روح و جان و پیکر است
از چه نیلی آسمان گردیده و گریان شده؟
کاینچنین در قعر ظلمت بزم چرخ اخضر است
هر طرف بانگ غم انگیز عزا آید به گوش
کز نفیرش تا همیشه قلب شیعه مضطر است
از چه بر زانو نشسته شاه مظلومان حسین؟
کز غمش آه و فغان بر پا به کوی و معبر است
اینکه تیر حرمله بنشسته بر حلقوم کیست
این رضیعِ نینوا یعنی (علیِ اصغر) است؟!
این گل نشکفتهٔ باغ حسین بن علی است؟
کاینچنین بر خاک افتادهست و خونین حنجر است
بشکند تیری که بر آل عبا گردد روان...
بشکند دستی که بر ضد ولای حیدر است
گرچه این شش ماهه (اصغر) بود در كرببلا
بیگمان از بعدِ سلطان شهیدان، اکبر است
از دو دست کوچکش حاجات ما گردد روا
آری او باب الحوائج نزد حیّ داور است
آنچه میماند به جا از دشمنان ددسرشت
کفر مطلق بوده و پاداش شان در محشر است
لعن و نفرین تا ابد بر شمر دون و حرمله...
هم بر ابنِ سعد و هم سفیانیان کافر است
(ساقیا) از داغ جانسوز رضیع نینوا...
جای اشک و جای باده، خون به چشم و ساغر است
سیدمحمدرضاشمس
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم
قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم
پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد
کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم
داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم
مادرت دیده به راه است که سیراب آیی
با چه رویی تن تو خیمه رسانم چه کنم
بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد
با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم
خون من گردن آنکس که گلوی تو برید
حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم
صبر کن تا پر قنداقه ی تو پاره کنم
سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم
ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است
خندهی آخر تو برده توانم پسرم
می کَنم قبر تورا دور ز چشم مادر
پدرم داده ره چاره نشانم پسرم
با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک
باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم
قاسم نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
عجب حال خوشی در روضه ها هست
به قدر وسعت عالم صفا هست
در این شهر سیه رو بین روضه
نفس تنگی نمیگیری هوا هست
به دور هم جمعند عاشقان و
به قدر وُسع عشق است و وفا هست
حرم را در حسینیه ببینید
به هر جا روضه باشد کربلا هست
سگ کهف حریم کربلا شو
فنای جای دگر اینجا بقا هست
اگر داری مریض لا علاجی
بیا روضه بیا دارالشّفا هست
به این خانه بیا تا که ببینی
سر این سُفره شاه است و گدا هست
خضاب دیگران رنگی ندارد
در این وادی زخون آری حنا هست
اگر با گوش دل، دل داده باشی
صدای گریهء یک آشنا هست
هزار و چار صد سال است مهدی(عج)
عزادار غمِ خون خدا هست
روایت از امام صادق(ع) آمد
که گریه بهر جدّم کیمیا هست
خدا این اشک را از ما نگیرد
که هر چه خیر از حال بُکا هست
بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم
برای تشنه ای که سر جدا هست
به لطف مادرش زهرا همیشه
میان روضه ها آب و غذا هست
اگر چه آب مهر مادرش بود
ولی شرح غمش پُر ماجرا هست
به منّت بهر طفلش آب خواهد
ز قومی که تماما اشقیا هست
پدر فریاد زد رحمی به طفلم
اگر یک مرد در بین شما هست ...
بگیرد طفل من سیراب سازد
اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست
به جای آب تیر آمد چه تیری
که بهر صید زخمش بی دوا هست
چه تیری اُستخوان حلق بشکست
چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟
علی را تا نبیند مادر او
چه جایی بهتر از زیر عبا هست
به حیرانی بابا خنده کردند
بگو آیا که یک ذره حیا هست
الهی مادرش اصلا نبیند
سرِ ششماهه در طشت طلا هست
مجتبی صمدی شهاب
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ای از تلظّیهای تو در چشم من دریا خجل
مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل
در خون، خدا را دیدهای جان دادی و خندیدهای
تا دامن محشر بود از خندهات بابا خجل
از حنجر خشکیدهات خون خورده تیر حرمله
پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل
در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت
هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل
خشکیدهلب بردم تو را لبتشنه آوردم تو را
هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل
از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز
از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل
دعویِّ دین و کشتن ششماهه آن هم تشنهلب
اینجا مسلمان میشود از گبر و از ترسا خجل
با این عذار لالهگون، با این جمال غرقه خون
جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل
ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده!
پیش گل لبخند تو، از باغبان، گلها خجل
بابالنّجات عالمی، خون خدا را همدمی
شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل
استاد حاج غلامرضا سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته
شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته
گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها
تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته
باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد
لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته
بیشتر شد تشنگی ها، او خودش آب، آب بود
پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته
با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد
رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته
آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف
پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته
ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید
با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته
زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید
تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته
این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته
روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
علی اکبر لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
پسرم از نفس افتاد به دادم برسید
داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید
تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم
باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید
بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم
طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید
آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید
باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان
شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید
بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین
میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید
آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت
گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید
حاج حیدر توکلی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مثل تو بین همه دنیا نیست
کسی اینقد نفسِ بابا نیست
تو به اهل دنیا ثابت کردی
مرد بودن به قد و بالا نیست
مرد بودن یعنی حامی مولا شدن
مرد بودن یعنی فدای بابا شدن
مرد بودن یعنی عزیزِ دنیا شدن
به تنم جان بده لطفی کن و فرمان بده تا سر به قدوم تو بیندازم
تویی دنیای من ای حضرت والای من ای نام قشنگت پرِ پروازم
"یا علی اصغر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فوق ادراکِ همه دنیایی
از تصور ما خارج هستی
چه مقامی داری ای شهزاده
که تو هم باب حوائج هستی
علیِ اصغر نورِ نور خدایی آقا
علیِ اصغر عزیز قلب زهرا
علیِ اصغر نور خدای اعلی
جان و جانان علی و قدیم الاحسان علی ای نام تو درمانم
صاحب دم علی و عشق مجسم علی ای عشق تو میزانم
"یا علی اصغر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد_چکشی_یا_تند
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#محرم_۱۴۰۱
🎤 #کربلایی_یاسر_یزدانی
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سردمداری ، حیدر کراری
بر این عالم سرور و سالاری
خیبر چیزی نبود برات آقا
تو میتونی عالمو برداری
وقتی که قدم میزاری تو میدون
کار و بارِ جنگیدن تعطیله
پهلوونا رو دو تا نیمه کرده
ذوالفقارت انگاری عزرائیلِ
مولا ، اسداللهی ، تو یداللهی ، غیرت اللهی حیدر حیدر
مولا ولی اللهی اذن اللهی عین اللهی حیدر حیدر
یا علی مولا جانم حیدر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هم آقایی ، هم شهِ مردایی
جانم مولا ، قاتل الاعدایی
هم زهرا شد ، جانِ ولی الله
هم تو جانِ ، ام ابیهایی
فاتح بدر و حنین و خندق حیدر
پهلوونِ پیروز مطلق حیدر
قسیم النار و الجنت مولا
دین ما داره با تو رونق حیدر
مولا ، مرد مردایی ، عشق دنیایی ، جان طاهایی ، حیدر حیدر
مولا ، صاحب منبر ، اول و آخر ، فتاح خیبر ، حیدر حیدر
یا علی جانم مولا حیدر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
4_5969558895633369848.mp3
3.59M
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور یا زمینه و زمزمه سبک مسیر روضه حضرت علی اصغر
صحبت اب می شه گریم می گیره من
حرف رباب می شه گریم می گیره من
شیر خواره می بینم تو بغله مادر
اروم تاخواب می شه گریم می گیره من
شدم از غصه ی تو پیر اصغر
با گلوی تو چه کرد تیر اصغر
یه جوری گلوتو پاره کرده
انگاری که خرده شمشیر اصغر
لالایی اصغر من لالایی
مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که
وقته جواب می شه گریم می گیره من
دست خودم نیست که هر جایی حرفی از
جام شراب می شه گریم می گیره من
نیزه داره لاابالیه مست
سرتو دیدم گرفت توی دست
کنار سر عمو عباست
سر تو به نوک نیزه می بست
لالایی اصغر من لالایی
مادری از بچش که بی خبر باشه
پر اضطراب می شه گریم می گیره من
ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست
حالم خراب می شه گریم می گیره من
حرمله به حال من می خنده
شدم از مادرتو شرمنده
دست و پا می زنی و می بینم
سرتو تنها به پوستی بنده
لالایی اصغر من لالایی
#شب_هفتم_محرم
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
4_5965475687404930489.mp3
596K
#زمینه_لطمه_زنی_علی_اصغر_ع
#سبک_بین_جنجال
#به_تب_وتاب
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول
به تب و تاب داری می سوزی
از غمه اب داری می سوزی
از تو شرمنده هستم مادر
زیر افتاب داری می سوزی
نشستم پهلوی تو اصغر «ع»
تا گرفتم بوی تو اصغر «ع»
اللهی که بمیره مادر
زده تاول روی تو اصغر «ع»
کاشکی بارون بیاد
از اسمون بیاد
یک کم بخواب علی علی علی علی
به جای جرعه آب
هی می بینم سراب
چیکار کنه رباب علی علی علی علی
لالا لالا لالایی اصغر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
تشنه لب اصغرم ای بابا
ای گله زیبای بی هم تا
یک کم آروم بگیر شش ماهه
رفته که آب بیاره سقا
....
لالا لالا لالا لالایی
به تن تو نمونده نایی
روی دستای من ای اصغر
یکم آروم بگیر بابایی
....
یکم آروم بگیر
رباب نداره شیر
لالا لالا لالا علی علی علی (ع)
خشکی زده لبات
درنمیادصدات
لالا لالا علی علی علی علی(ع)
لالا لالا لالایی اصغر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
دیدی سیراب شدی توآخر
روی دستام زدی بال و پر
باتير حرمله ي ملعون
پاره شدحنجرت ای اصغر
...
شده روزم مث شب تیره
غصه توی دلم زنجیره
دست و پایی بزن که بابا
نفسم از غمت میگیره
.....
روم نمیشه برم
اینجوری به حرم
چیکار کنم بابا بابا بابا بابا
چه قدر تو بیصدا
تو آغوشم بابا
کرده ای تو لالا لالا لالا لالا
لالا لالا لالایی اصغر«ع»
💠💠8⃣7⃣7⃣💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#زمینه_شور
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#رنگی_به_رخ_نداری
🔘🔘🔘116🔘🔘🔘
بند1⃣
رنگی به رخ نداری
الهی مادر فدات
این قده گریه نکن
گرفت علی جوون صدات
.....
میدونم که تشنه ی آبی
تب داری و خیلی بی تابی
لالایی میخونم بخوابی(لالا لالایی)۲
محتضری نایی نداری
خدا کنه طاقت بیاری
داغ تو به دلم نذاری(لالا لالایی)٢
لالایی علی،لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
امیدم این بود عمو
میره وآب میاره
ولی برگشته بابا
با مشک پاره پاره
.....
تشنه ای آروم نمیگیری
من ندارم واسه تو شیری
داری از تشنگی میمیری (لالا لالایی)۲
پیش چشمای مثل دریام
داری جون میدی توی دستام
نوگل لب تشنه ی تنهام(لالا لالایی)۲
لالای علی , لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
نداری راه چاره
داری میری تو میدون
مواظب خودت باش
فدات بشم مادرجون
.....
میری و من دلنگرونم
کاشکی برگردی بپوشونم
سفیدی گلوتو جونم. عزیزمادر۲
فدای خشکی لبات شم
میری زود برگردی فدات شم
نداری منتظر به رات شم عزیز مادر۲
لالایی علی لای لای علی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
کی آخه اینجوری پس
أمانتی رو میده؟
تورو برام آوردن
باگلوی دریده
.....
اونا که ترسو و پلیدن
سفیدی گلوتو دیدن
سرتو گوش تا گوش بریدن عزیز مادر۲
منو ازبند غم رها کن
اصغر من چشماتو وا کن
منو یکبار مادر صدا کن. عزیز مادر۲
لالایی علی،لای لای علی
💠💠💠1⃣1⃣6⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
شعرای مشترک:
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سیدمرتضی_پیرانیان
✅ مناجات با امام زمان ارواحنا فداه در شب جمعه
🔻سعید نسیمی
خدا کند که دمی غافل از شما نشوم
تمام عمر ز دامانتان جدا نشوم
به حال خویش رهایم نکن که من بی تو
ز دام غفلت و نفس و گنه رها نشوم
عجب بلای عظیمیست غیبتت آقا
که راحت از گنه تنزل البلا نشوم
بگیر دست مرا و خودت دعایم کن
اسیر معصیت تحبس الدعا نشوم
طبیب عشق دلم از گناه بیمار است
تو گر نظر نکنی درد من دوا نشوم
دوباره شد شب جمعه گدایتان آمد
بدون اذن تو من وارد عزا نشوم
به حق فاطمه برگرد یا اباصالح
که بیشتر به فراق تو مبتلا نشوم
مرا ببر به حرم همرهت که می ترسم
دگر بمیرم و راهی کربلا نشوم
امید ماست فقط گریه بر عزای حسین
قبول جز با این اشک روضه ها نشوم
#امام_زمان علیه السلام
#سعید_نسیمی
#محرم_1401
﷽
#مناجات_محرمی_امام_زمان_عج
#شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع
غمِ دوری و فراق تو عذابم کرده
معصیت عاقبت کار، خرابم کرده
قطره ای اشک، به گلدان دو چشمم برسان
دیدهء خشک، بیابان و سرابم کرده
شُبهه، در سفره ام آمد که ز تو سیر شدم
وای بر من! که همین داغ، کبابم کرده
نکند از سگِ بازار نجف خسته شدی
نکند حیدر کرار، عقابم کرده
به تنفس دم ایوان طلا محتاجم
به خدا هرچه طبیب است جوابم کرده
آنقدر پشتِ درِ بسته نشاندند مرا...
مادرت نوکر دربار خطابم کرده
پای دیگِ غم تو جوش حرم را زده ام
غوره ام! مستی شش گوشه شرابم کرده
به حسابم برس اما برسانم به حسین
تا بدانم که مرا باز حسابم کرده
گره ام را بده در دست علی اصغر او
آنکه با اشک خودش رود پر آبم کرده
غنچهء خشک، تلنگر بخورد می ریزد
حنجر پارهء او، آه مُذابم کرده
آب که بود، چرا تیر به خوردش دادند
حرمله، سوختهء طفل ربابم کرده
رضا دین پرور
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
نوحه شهادت علی اصغر
ای علی اصغر، شش ماهه دلبر
بروی دستم، زدی تو پرپر
سیراب از خون گلو گشتی علی جان
بر پدر خود آبرو گشتی علی جان
جانم علی جانم علی جانم علی جان2
_________________
تیر سه شعبه، آمد بسویت
بریده آن تیر، کل گلویت
دیدار ما افتاد بابا در قیامت
لعن خدا بر حرمله آن بی مروت
جانم علی....
________________
جانم بسوزد، بهر تو بابا
تو تشنه بودی، رفتی زدنیا
لبخند تو بابا شرر برجان من شد
حسن ختام لحظه ی پایان من شد
جانم علی..
__________________
مادر به خیمه، چشم انتظار است
بهر تو بابا، او بی قرار است
بابا بیفتاده گره حالا به کارم
ماندم چگونه رو بسوی خیمه آرم
جانم علی....
_________________
در پشت خیمه، غلاف شمشیر
یک قبر کوچک، این طفل بی شیر
ناگه صدا آمد زمادر گوش مولا
صبری نما بینم گل خود یابن زهرا
جانم علی...
شعر :اسماعیل تقوایی
نوحه شهادت حضرت علی اصغر
روی دستم، گشته پرپر اصغر شیرین زبانم
خنده اش در، آخرین دم، می زند آتش به جانم
آخرین سرباز بابا ای علی جان
کرده ای شرمنده اعدا ای علی جان
ای علی جان ای علی جان ای علی جان۲
__________________
کودک من، تشنه بود و، دشمنان آبش ندادند
با سه شعبه، داغ او را، بر دل بابا نهادند
این گلوی ناز واین تیرِچو شمشیر
با نظر بر حلق اصغر گشته ام پیر
ای علی جان....
_____________________--
کن قبولش، ای خدایا، آخرین قربانی ام را
می برم دیگر به پایان، کار گل افشانی را
آخرین گل کرده دنیا را معطر
می درخشد هر زمانی، همچو اختر
ای علی جان....
_______________________
مادر او، بین خیمه، مضطرب در انتظار است
زینب من در کنار خیمه ی او بیقرار است
رفته از دستم خدایا راه چاره
من چسازم با گلوی پاره پاره
ای علی جان...
شعر:اسماعیل تقوایینوحه شهادت حضرت علی اصغر
روی دستم، گشته پرپر اصغر شیرین زبانم
خنده اش در، آخرین دم، می زند آتش به جانم
آخرین سرباز بابا ای علی جان
کرده ای شرمنده اعدا ای علی جان
ای علی جان ای علی جان ای علی جان۲
__________________
کودک من، تشنه بود و، دشمنان آبش ندادند
با سه شعبه، داغ او را، بر دل بابا نهادند
این گلوی ناز واین تیرِچو شمشیر
با نظر بر حلق اصغر گشته ام پیر
ای علی جان....
_____________________--
کن قبولش، ای خدایا، آخرین قربانی ام را
می برم دیگر به پایان، کار گل افشانی را
آخرین گل کرده دنیا را معطر
می درخشد هر زمانی، همچو اختر
ای علی جان....
_______________________
مادر او، بین خیمه، مضطرب در انتظار است
زینب من در کنار خیمه ی او بیقرار است
رفته از دستم خدایا راه چاره
من چسازم با گلوی پاره پاره
ای علی جان...
شعر:اسماعیل تقوایی