eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه و....شب هفتم(حضرت علی اصغر) میان گهواره،تشنه وبیتاب است غنچه ی نشکفته به حسرت آب است لبش ترک خورده،اصغر بی شیرم پریده رنگ او،شبیه مهتاب است وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر،وای علی اصغر۲ ___________________ عموی او رفته،همره مشک آب دل علی آرام،رفته کمی درخواب علقمه نزدیک است،چرا نیامد او اصغر معصومم،دگر نخواهد آب وای علی اصغر.... ______________________ زبیکسی خود،حرفی مزن بابا مرده مگر اصغر،که تو شدی تنها مرا ببر میدان،شش ماه سربازم راه سعادت را،بروی من بگشا وای علی اصغر... ______________________ سپیدی زیر،گلوی او را دید حرمله با تیرش،گل حسین را چید دلخوشی بابا،این گل شش ماهه پرپر شد اما بر،روی پدر خندید وای علی اصغر... _____________________ رباب در خیمه،منتظر اصغر حسین در میدان،درمانده ومضطر خدا چسازم من،چسان روم خیمه به مادرش گویم،گلش شده پرپر وای علی اصغر شعر؛اسماعیل تقوایی
نوحه سنتی حضرت علی اصغر آماده ام آماده ی جهادم۲ در راه تو سر را به کف نهادم۲ بابا ببر میدان سرباز شش ماهه۲ بابای مظلومم بابای مظلومم۲ ___________ هل من معینت را که من شنیدم از بین گهواره برون پریدم بابا مشو غمگین اصغر شود یارت۲ بابای مظلومم... ______________ ای حرمله تیر خودت کمان گیر آماده ی رزمم مکن تو تاخیر سرباز میدانم بر کف بود جانم بابای مظلومم.... _______________ سیراب از خون گلوی خویشم جانم شده بابا فدای کیشم جان در رهت دادم مسرور ودلشادم بابای مظلومم.... _________________ ای اصغرم رفتی و دل کبابم از بهر تو شرمنده ی ربابم رویی ندارم تا بر خیمه بر گردم شش ماهه ی پرپر بابا علی اصغر بابای مظلومم.... شعر:اسماعیل تقوایی
زمزمه، نوحه و واحد شهادت علی اصغر گل نازم، علی اصغر، کم بزن دست وپا، به گاهواره بگیر آروم، گریه کم کن، رفته عباس عمو که آب بیاره لایی لای لای، لایی لای لای، علی اصغر، علی اصغر، علی اصغر2 ______________________________ من ربابم، تشنه هستم، ندارم شیر برای شیرخواره اصغر من، خیلی تشنه ست، الهی یک کمی بارون بباره لایی لای لای... ______________________________ حمدولله، باباش اومد، ببره براش ز دشمن آب بگیره کاشکی سیراب، بشه اصغر، آخه شش ماهه من خیلی صغیره لایی لای لای... ______________________________ یه بابایی، رو به لشگر،روی دستش یه طفل شیرخواره به سفیدیِ گلویش،حرمله می کنه از اونجا نظاره لایی لای لای.. ________________________ من بمیرم، اون سه شعبه، اومد ونشست روی، گلوی اصغر شده سیراب، دیگه از خون، روی دستای باباش میزنه پرپر لایی لای لای... _______________________ مونده بابا،زار وحیرون، چطوری خبر به خیمه ها بیاره آخه مادر،با امیدی،برا سیراب شدنش.،در انتطاره لایی لای لای.... شعر:اسماعیل تقوایی
بند اول: لالا لالا لالا اصغر بخواب عزیزم ای مادر نکن تلظی ای جونم لالا لالا گلِ پونم رفته عمو، برا، تو آب بیاره (عزیزه دلِ من ، لالایی گلِ من۲) جونه رباب علی بخواب (همه ی حرم شده واسه تو بی تاب۲) لالایی لالایی علی بند دوم: میبینمت که بابایی دیگه نداری تو نایی ولی نمیتونه بابات برای خشکی لب هات برسونه، یه قطره آب علی جان (خجالت کشیدم ، لباتو که دیدم۲) جلو چشام پیشِ نگام (داری جون میدی آروم میونِ دستام۲) لالایی لالایی علی بند سوم: با یه امیدی باباجون آوردمت توی میدون الهی من فدای تو بگیرم آب برای تو که یه دفه، اومد، تیرِ سه شعبه (سرِ تو که برید ، من شدم نا امید۲) یاره پدر بگو آخر (کی جوابِ مادره تو میده اصغر۲) لالایی لالایی علی بند چهارم: بگو بهم آخه بابا چه جوری من برم حالا با این گلوی بریده با این لبای خشکیده با چه رویی، برم، دیگه تا خیمه (بی قراره رباب ، میکشه هِی عذاب۲) چی به رباب بدم جواب (که بریدن سره تو ندادنت آب۲) لالایی لالایی علی 🎵: 📝: (طاها تحقیقی)
4_556979832915756024.mp3
506.7K
‍ ‍⏺دودمه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر علیه السلام⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ای پدر من تشنه هستم تشنه ی آب حیات،بگذر از آب فرات کم تمنا کن برای آب ای فلک نجات،بگذر از آب فرات ⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️ @babollharam
زمبنه شب هفتم لالا تو خیمه قحط آبه/از بسکه تشنه اس نمی خوابه شیش ماهه من بی قراره لباش سفیده ناتوونه/فک نکنم زنده بمونه حتی نای گریه نداره مادرت پریشون لالایی لالایی با دوچشم گریون لالایی لالایی هی دعا می خونه لالایی لالایی کاش بباره بارون لالایی لالایی رفته عموجون آب یباره/کاش علی اصغر تاب بیاره تا برسه زنده بمونه از توی نخلا بابا اومد/بی عموجونم تنها اومد دس به کمر داره کمونه روی دست بابا وای اصغر وای اصغر میشی ذبح عظما وای اصغر وای اصغر روی نیزه مادر وای اصغر وای اصغر می ری بین مردا وای اصغر وای اصغر کاشکی نمی دید تورو مادر/رو نیزه هایی پیش اکبر هنوز بمیرم تشنه هستی برات می خونم باز لالایی/حالا که رو نی با بابایی خوابیدی و چشماتو بستی این غم ربابه واویلا واویلا این براش عذابه واویلا واویلا شیر داره ولی حیف واویلا واویلا اصغرش تو خوابه واویلا واویلا ؛مهدی رحماندوست سبک:عمه سادات بیقراره
4_5798804958883089375.mp3
421.7K
۲۶ ای نور دو چشم من(رفتی به سوی میدان)۲ از جنگ تو در میدان(دشمن شده است حیران)۲ اشبه الناس پیغمبر تویی تو نوه ی حضرت حیدر تویی تو ای نور بصرم یا علی اکبر۲ در خلق و خویت اکبر(چون احمد مختاری)۲ جنگ آور دشت خون(چون حیدر کراری)۲ از تبار حیدر و خیر الناسی پرورده ی دست عمو عباسی ای نور بصرم یا علی اکبر۲ ای میوه ی قلب من(قربان اذان تو)۲ سوزانده دل بابا(آن اشک روان تو)۲ می روی و از فراقت می سوزم از غمت پسرم سیه شد روزم ای نور بصرم یا علی اکبر۲ با رفتن تو اکبر(بابا جگرم خون شد)۲ بعد از تو علی اکبر(ظلم و ستم افزون شد)۲ در راه دین شدی تو اربا اربا ذکر اهل حرم آه و واویلا ای نور بصرم یا علی اکبر۲ از بهر لقای دوست(رفتی ز برم بابا)۲ تا پیکر تو دیدم(خون شد جگرم بابا)۲ ای گل پرپر در خون تپیده در کنارت شدم قامت خمیده ای نور بصرم یا علی اکبر۲ از کینه ی دشمن ها(افتادی به روی خاک)۲ ای نور دل بابا(شد پیکر تو صد چاک)۲ بین ما رشته ی الفت بریدند من گریه کردم و دشمن خندیدند ای نور بصرم یا علی اکبر۲ از داغ تو می ریزد(اشک بصرم بابا)۲ با دیدن جسم تو(خم شد کمرم بابا)۲ ای مه در موج خون آرمیده بهر تسلایم زینب رسیده ای نور بصرم یا علی اکبر۲
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد مثل ارباب کنار تن مجروح علی مستمع در شب هشتم کمری خم دارد روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح که تنش روی عبا چند قلم کم دارد آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد پای این روضه اگر مرد کسی حق دارد روضه خوان شب هشتم بدنش میلرزد مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست کمر روضه خم از واژه ی اربن ارباست از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که... ریخته روی زمین قامت مجروحی که... می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش جای یک بوسه نمانده است برای پدرش دشت را چشم پدر پر ز علی می بیند گل پرپر شده را روی عبا می چیند لشکری کرد اشاره پدر پیرش را خنده ها کشت دوباره پدر پیرش را گیسوان پسرش روی زمین پا خورده دید یک تیغ میان کمرش تا خورده نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام هیچ بابایی نبیند آنچه را من دیده ام من جوانم را غریق موج آهن دیده ام مثل باران می چکید از دست هایم پیکرش هستی ام را روی دستم اربن اربن دیده ام یک تنه میرفت بر جنگ علی نشناس ها وقت برگشتن تنش را چند صد تن دیده ام لشکری دستش به خون لاله ام رنگین شده قاتلش را یک نفر نه جمع دشمن دیده ام بی دفاع از کوچه های سنگ و آهن می گذشت مادرم را در وجودش خوب روشن دیده ام هر چه با غم ناز رویش را کشیدم برنگشت خون مانده در گلویش را کشیدم برنگشت
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود دیدمت جسم تو را بر نیزه ها اویختند ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند تا تنت را لمس کردم غصه ها اغاز شد هر کجا دستم رسید انجا شکافی باز شد پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا
پدرت با تن مجروح تو تنها مانده پدری پیر که در بهت تماشا مانده حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟ اربن اربایی ات از دور به چشمم امد یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم در همین حال کمانی کمرم تا مانده ای جوانان کمک این پدر پیر کنید بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای
کار من نیست تنت را ز زمین بردارم مثل این است که از خاک نگین بردارم عضو های تو در این بادیه تکثیر شدند همه ی گرگ صفت ها ز تنت سیر شدند تا کنار تو مرا محتضر و گریان دید پدری در صف دشمن پسرش را بوسید من کنار تو شکستم همه این را دیدند نیزه ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند شده یک تیر ولی چند نشان کشتن تو مجلس ختم حسین است کنار تن تو خیز از جا و ببین سخت ترین مرحله ها از حرم آمده عمه وسط حرمله ها نیزه ها از کمر تا شده اش دور شوید هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید ترسم این است که در دشت تنش گم بشود نکند زینتیِ نیزه ی مردم بشود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت علی اکبر علیه السلام هشتم محرّم ذکرِ خاکِ پاکِ دشتِ کربلا جانم علی سینه‌زنها شد نوایِ نینوا جانم علی از نجف تا کربلا پایِ پیاده می‌رویم شورِ ما‌ در این مسیرِ باصفا جانم علی حیدرِ صحنِ کرم اللّه‌ُاکبر گفت و رفت هم‌قدم با او دلِ شاهِ وفا جانم علی شرزه‌شیرِ خیمه‌ها در معرکه طوفان کند ندبه‌یِ اهلِ زمین تا ماسِوا جانم علی باز هم ختمِ رسل مثلِ غدیرِ عشق گفت پیشِ چشمانِ همه وحیِ خدا جانم علی یا علی‌اکبر نوایِ نینوایِ جبهه‌ها بوده هر لحظه دَمِ سردارِ ما جانم علی از اَزل تا روزِ محشر می‌زنم دَم از وِلا ندبه‌خوانم تا بگوید دلربا جانم علی
در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا؟ با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست "پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست" سنگ در دستش از اعجاز، قمر میگردد گر به خورشید بگوید نرو، برمیگردد جان علی، جسم نبی، جلوه ی کوثر بوده سرّ لولاک، ازاول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمیخاست نفس پنج تن آل عبا بر میخاست ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش زد قدم زینب کبری به سر زانویش بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به ابالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت:‌ "شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان" زلفش آنروز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر موذن زاده کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه، شمیم صلوات میوزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمیگشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست؟ رحمت واسعه ای، اسب تو از روی کرم وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم میروی پشت سرت باد شده پا به رکاب نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب میشود صید نگاهت دل میدان حتی باز شد روی تو آغوش بیابان حتی رفتی آنگونه که شد دشت پر از عطر تنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را شاعر:
صدای وای وای عالمینه تموم دشت غرق شور و شینه عبا برداشت مولا...چند ساله که تابوتت سر دوش حسینه الهی نشکنه مردِ ستیزی نشینه رو دلی داغ عزیزی برای دلخوشی زینبش بود عبا آورد...یعنی مونده چیزی یه عده تا که اسمش رو شنیدن برای کشتنش با سر دویدن جلو چشم کتاب الله ناطق رسول اکرمو سر میبریدن شاعر:
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام آینه دار شکوه است علی جانِ حسین همچنان سلسله کوه است علیِ جان حسین آمده مثل ابالفضل پناهش بشود یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود زلف بر شانه به سیمای نبی می آید به اُحد می رود و جای نبی می آید صفت سرو بر این قد رسا کم باشد قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید دشمن از کثرت کشته به فغان می آید میرود تا که ولی زنده بماند بی شک اشهَدُ اَنَّ علی زنده بماند بی شک تیر از چله ی ابروی کجش می بارد برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد میمنه میسره را ساده بهم می ریزد دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد دست در قبضه شمشیر شبیه علی است پدرش گفت که این شیر شبیه علی است لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش همه گفتند علی آمده یا فرزندش جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند به جوانمردی او آیه مکرر می خواند می رود میمنه تا میسره را مثل علی زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد برد با حوصله در کوچه دشمن او را می سپارد به دم تیزی آهن او را ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند عضو های تنش انگار که مقراض شدند روی زانو پدر از راه خمیده آمد از همه زندگی اش دست کشیده آمد
خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود جایی برای بوسه که پیدا نمی شود لب را به هم بزن , نفسی زن که هیچ چیز شیرین تر از شنیدن بابا نمی شود این پیرمرد بی تو زمین گیر می شود بی شانه ی تو مانده اگر پا نمی شود هر عضو را که دیده ام از هم گشوده است جز چشم تو که بر رخ من وا نمی شود خشکم زده کنار تو و خنده هایشان خواهم بلند گردم از این جا نمی شود ای پاره پاره تر ز دل پاره پاره ام گفتم بغل کنم بدنت را,نمی شود باید کفن به وسعت یک دشت آورم در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود حجله گرفته پای تنت مادرم ببین اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود حسن لطفی
4_5924609052108654954.mp3
51.5K
✅نوحه سنتی شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) 🔻 مرحوم حاج اکبر ناظم 1️⃣بند اول علی اکبر منی (۲) تو میوهٔ قلب منی اکبر سیمین بدنی علی علی علی علی 2️⃣بند دوم منم سراپا همه گوش چرافتاده ای خموش بگو تو با من سخنی علی علی علی علی 3️⃣بندسوم بخون شدی تو غوطه ور زدی به جان من شرر تو‌نور چشمان منی علی علی علی علی 4️⃣بند چهارم ببین که من پیر شدم خدا زمینگیر شدم تو قوت جان منی علی علی علی علی 5️⃣بند پنجم اکبر گلگون بدنی چرا تو خونین دهنی تو راحت قلب منی علی علی علی علی (علیه السلام) @babollharam
4_556979832915756034.mp3
841.9K
‍ ‍⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام جوانان بنی هاشم بیایید ، علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم ، علی را بر در خیمه رسانم @babollharam
4_6007999587371978661.mp3
2.3M
آقایی و آقا زاده لیلایی و لیلا زاده مجنون ابن مجنونتم جوونیم و مدیونتم قدو قامته ، تو قیامته حسین به اشارته ، استجابته حسین دنیا یه نماز ، بدهکاره به ما با اذان تو ، به امامته حسین کرم علی اکبر ، محترم علی اکبر بهشت پایین پای حرم علی اکبر قاصره از مدح تو قلم علی اکبر فدای مادر تو مادرم علی اکبر یاعلی اکبر… آیینه ی پیغمبری هم یقین دارم حیدری هم حسینی و هم حسن چارتا روحی در یک بدن شیر کربلا، رو‌پر‌و بال عقاب ۱۲۰ نفر ، میکشه علی الحساب باشه مابقی، طلب حرامیان روز رجعت، پسر ابوتراب شرف علی اکبر هر طرف علی اکبر ای نوه ی شاه لوکشف علی اکبر بدون شک رزم تو گرفت در این عرصه صد آفرین از سمت نجف علی اکبر یاعلی اکبر … @babollharam