#امام_سجاد__ع__زمزمه
من امام ساجدینم ای مدینه دل غمینم
ای مدینه آمد امشب لحظههای آخرینم
ای مدینه بودهام من یار عشق بودهام من قافله سـالار عشق
ای مدینه با دو دست بـستهام رفتهام من بر سر بـازار عشق
وای من ای وای من ای وای من
**
ماندم از كجا بگویم از غم و بلا بگویم
ای مدینه بـا تو امشب من ز كربلا بگویم
دیدهام پـر خون دل آواره را دیدهام تن های پاره پاره را
من بروی دست بابایم حسین دیدهام لبخند شیــر خواره را
وای من ای وای من ای وای من
**
جان من بر لب رسیده دیدهام گلهای چیده
مثل عمه بوسه دادم من به رگهای بریده
بی كفن جسم بابامو دیدهام از تماشایش به خود لرزیدهام
خم شدم من تن پاره پاره رو در میان بوریـا پیچیدهام
وای من ای وای من ای وای من
**
من ز غم افسرده بودم مثل گل پژمرده بودم
اگر عمه نبود اونجا توی خیمه مرده بودم
كاروان اشك و ناله دیدهام چیدن یك باغ لاله دیدهام
نیمه شب در گوشه ویرانه من داغ زهرای سه ساله دیدهام
وای من ای وای من ای وای من
**
كنج ویران در برم بود او سه ساله خواهرم بود
من خودم دیدم كه رویش مثل زهرا مادرم بود
طفل خسته پیكرش آزرده بود پیش چشمم تـازیانه خورده بود
گر نمی شد عمه من سپرش او براه شام و كوفه مرده بود
وای من ای وای من ای وای من
شاعر : سید محسن حسینی
امام سجاد (ع)
زمزمه
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
حال مرا بپرس از این تازییانه ها
دارم ز عشق تو به تن خود نشانه ها
بر روی نیزه قاری قرآن مادرم
پایان بده به اینهمه شک و گمانه ها
تشییع میکنند تو را سنگهای شهر
همراه نیزه ها به سر بام خانه ها
مثل زبان حرمله بددهن مرا
سوزانده است شعله سرخ زبانه ها
آیات حق کجا و شراب و قدح کجا
قرآن کجا و رقص و نوای ترانه ها
یک کاروان بریده و زنجیرها برید
جان اسیرها به لب از دانه دانه ها
منکه حریف اشک رقیه نمیشوم
باید چه داد پاسخ سیل بهانه ها
هر روز زخم تازه به روی تو میخورد
جانم به لب رسیده زدست جوانه ها
رفتی تنور خولی و رفتی به روی نی
دارم به سینه حسرت این آشیانه ها
گاهی به دست باد و گهی هم به دست شمر
خورده گره به موی سر تو ز شانه ها
بین من و تو حرف نگفته زیاد هست
خاموش گشته زمزمه عاشقانه ها
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد__ع__روضه
خطاب به امام زمان (عج)
صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا
جانم فدای غربت پیوسته ی شما
بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی
زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی
داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین
با داغ های کرب وبلایش شدی قرین
حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او
خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او
او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است
سی سال در عزای پدر گریه کرده است
یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او
شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو
آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او
وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او
وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار
دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار
با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را
بر بوریا نهاده تن پاره پاره را
او را سوار ناقه ی عریان نموده اند
تا شهر شام رفته دو دستش میان بند
بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر
او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر
رفته میان هلهله های حرامیان
شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان
مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام
او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام
در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا
دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا
هر چند او گرفته ز زهر جفا امان
شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
امام سجاد (ع)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_سجاد__ع__روضه
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر و تشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
قاسم نعمتی
امام سجاد (ع)
روضه
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شهادت امام سجاد علیه السلام
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر میخواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس برمیخاست
علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا او را به بزم عشقبازی شعلهور میخواست
علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزانتر، علی بودن هنر میخواست
نباید شعلۀ این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر میخواست
به پاهای کبوتر نامهای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر میخواست
مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر میخواست
امامت را زنی با جان و دل میبرد آهسته
که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر میخواست
پدر لبتشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای شرشر باران چه از جان پسر میخواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر میخواست
#سیدحمیدرضا_برقعی
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
السلام علیک یاسید الساجدین
ای سجودت،جنّت سجّاده ها
تا خدا نور تمام جاده ها
برده ای دل از همه دلداده ها
دستگیری کردی از افتاده ها
می رود با بال پروازت به عرش
هر شکسته بال ِ مانده روی فرش
ساختی با یک صحیفه راه را
راه قرب حضرت الله را
پرکشیدن از زمین تا ماه را
تا بگیری دست هر گمراه را
یک صحیفه نه بگو خطّ امان
جان قرآن و مفاتیح الجنان
اشک هم زانو زده در محضرت
ای فدای گریه ی چشم ترت
شهریاری و دو عالم نوکرت
من توسل میکنم بر مادرت
مادرت الگوی عفّت بر همه
از لیاقت شد عروس فاطمه
مادرت آن گوهر والا سرشت
آن که دل داده به آقای بهشت
برده او را عرش،دست سرنوشت
نام او را پیش اربابش نوشت
ماه رویش ماند مخفی از نظر
این صدف که چون تویی دارد گهر
شهربانو نه! که بانوی جهان
وقت مدحش می شود الکن زبان
با وساطت از امام مهربان
اوست بر ایرانیان باب الجنان
هست ایران عزّتش از نام تو
شکر! ما هستیم از اقوام تو
مصلحت این بوده وقت انتقام
از همانکربوبلا تا شهر شام
ذوالفقار تو بماند در نیام
می شود برنده تر تیغ کلام
تو نجنگیدی اگر در کربلا
زندگی بخشیده ای بر کربلا
کم نشد از شوکتت با کوه درد
کوفه را آتش زدی با آه سرد
چه نیازی هست دیگر به نبرد
تیغ صبرت شام را ویرانه کرد
خطبه هایت ضربه های ذوالفقار
کربلا با خطبه ات شد ماندگار
خطبه ی تو کار صد شمشیر کرد
قلب شام و کوفه را تسخیر کرد
شامیان را یک به یک تحقیر کرد
عرشیان را غرق در تکبیر کرد
شام را صحرای محشر کرده ای
کار ده ها فتح خیبر کرده ای
وای ِمن از تازیانه و تنت
سایش زنجیر و زخم گردنت
از فراز ناقه ها افتادنت
قاتلت شد خیزران ِدشمنت
خیزرانی که میان بزم شام
بی هوا می خورد بر لعل امام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
💠💠
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
سبک شور شهادت
امام سجاد علیه السلام
#شور_امام_سجاد_ع
#تموم_پیکرش_کبوده
💥به سبک محاسن تو غرق خونه
بند🌹
تموم پیکرش کبوده
زخمیِ کوچه ی یهوده
مگه گناه اون چی بوده؟
روی تنش جای طنابه
روضه ی شام براش عذابه
به یاده شیرخواره ربابه
موقع قحط آب خون گریه کرد
تو مجلس شراب خون گریه کرد
با گریه ی رباب خون گریه کرد
📿 غریب امام من واویلتا 📿
بند🌹🌹
دیده قِساوت عدو رو
رأس پر از خون عمو رو
رَگای در هم گلو رو
دَم غروب تو جار و جنجال
دیده به روی خاک لگد مال
جسم حسین و ته گودال
کناره پیکرش خون گریه کرد
برای حنجرش خون گریه کرد
شبیه مادرش خون گریه کرد
📿 غریب امام من واویلتا 📿
بند🌹🌹🌹
طعم اسارت و چشیده
از این و اون طعنه شنیده
رقیه رو گرسنه دیده
یادش نمیره کوچه بازار
که جمع شدن یه عدّه بی عار
دادن نَوامیسش رو آزار
تو مجلس یزید خون گریه کرد
انگشترو که دید خون گریه کرد
بمونه چی کشید خون گریه کرد
📿 غریب امام من واویلتا 📿
«التماس دعای خیر»
🖋 #علیرضا_پناهیان #عبدالزینب_س
💠💠
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
🏴سبک زمینه یا شور شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد_ع
#شور_امام_سجاد_ع
#با_گریه_خو_گرفتم
🏴بند اول
با گریه،خو گرفتم
چهل سال،مثل یعقوب
میمردم،اگه نداشتم
نشون از،صبر ایوب
بریدن،جلو چشمام
سر عزیزانم رو
ندیدن،حتی یه لحظه
حال پریشانم رو
بیماره،کرب و بلایم
زخمی از،جور و جفایم
(واویلا آه و واویلا)
🏴بند دوم
نشد تا،که شهید شم
میسوختم،آخه توو تب
قسمتم،بود که باشم
همراهه،عمه زینب
تو کوفه،خطبه خونه
غم شهیدان بودم
جسارت،ها بهم شد
با اینکه مهمان بودم
بیماره،کرب و بلایم
زخمی از،جور و جفایم
(واویلا آه و واویلا)
🏴بند سوم
کربلا،دیدم اما
سخت تر از،کربلا شام
کوفه غم،دیدم اما
فرقشه،خیلی با شام
خدایا،کاش میمردم
نمیدیدم من شام و
نگاهه،هیزشون رو
جسارت و دشنام و
بیماره،کرب و بلایم
کشته ی،زهر جفایم
(واویلا آه و واویلا)
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور شهادت امام زین العابدین علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد_ع
#شور_امام_سجاد_ع
#چل_ساله_که
🏴بند اول
چل ساله که برای بابام
گریه و زاری میکنم
با سلاح دعا و بکاء
من علمداری میکنم
یاد شهر کوفه و شام
سنگ کینه از روی بام
به خدا آزارم میده
یاد اون مجلس حرام
یاد دستای بسته و
کوچه و بازار یهود
هیچ موقع یادم نمیره
سیلی و صورت کبود
(یاحسین بابای غریبم
یا حسین یا حسین حسین)
🏴بند دوم
نصفه روزی بودکه خدایا
خزونی شد بهارمن
به نیزه ها نشوندن آخر
همه ایل و تبارمن
ریختن همه تو خیمه ها
تازیونه زدن به ما
خودم دیدم که بچه ها
بودن به زیر دست و پا
اسیری قسمت ما شد
شکسته حرمت ما شد
بابامو سنگ میزدن و
یه دفعه نوبت ما شد
(یا حسین بابای غریبم
یا حسین یا حسین حسین)
🏴بند سوم
جای زنجیر کینه مونده
هنوزم روپاهای من
شام و غوغایی که بپا شد
شده بود کربلای من
در و دیوار گریه میکرد
هوا آلوده بود و سرد
دور ما جمع شده بودن
عده ای بی شرم و نامرد
چشمای هرزشون هنوز
تو ذهنمه آی شیعه ها
گفتمو باز میگم همش
ای امون از شام بلا
(یا حسین بابای غریبم
یا حسین یا حسین حسین)
🙏التماس دعای خیر
✍️کربلایی امیرحسین سلطانی
🎵کربلایی مجید مراد زاده
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین شهادت امام زین العابدین علیه السلام و روضه ی شام
#زمزمه_امام_سجاد_ع
#واحد_امام_سجاد_ع
#یادم_نمیره
🏴بند اول
یادم نمیره،مصیبتای کربلا
یادم نمیره،اسارت تا شام بلا
یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها
یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا
برای من سخت تر
از کربلا،شام بود
مصیبتش بیشتر
از کربلا،شام بود
اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن
شادی میکردن و همه میرقصیدن
مارو به همدیگه نشون میدادن و
مسخرمون میکردن و میخندیدن
امون از دیده ی عوام
امون از مجلس حرام
امون از شام ای امون از شام۲
🏴بند دوم
یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها
یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا
یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا
یادم نمیره،نگاهشون به معجرا
یادمه که بستن
به دست و پام زنجیر
با طعنه میکردن
ماهارو هی تحقیر
مونده هنوز روی تنم کبودیا
که یادگاری از غم اسارته
زدن با تازیونه من رو بین راه
مثه بابام تنم پر از جراحته
امون از سنگ روی بام
زخمام نداره التیام
امون از شام ای امون از شام۲
🏴بند سوم
یادم نمیره،بزم یزید بی حیا
یادم نمیره،جام می و طشت طلا
یادم نمیره،چشمای هیز شامیا
یادم نمیره،محله ی یهودیا
بردن مارو اونجا
از وسط بازار
خواستن که بفروشن
ماهارو به اغیار
اونجا شنیدم از زبون عده ای
حرف کنیز و قلبمو همین شکست
از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها
با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست
امون از دیده ی عوام
امون از مجلس حرام
امون از شام ای امون از شام۲
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمزمه یا زمینه روضه ای به بهانه ایام شهادت مظلومانه امام زین العابدین علیه السلام
#زمزمه_امام_سجاد_ع
#زمینه_امام_سجاد_ع
#قریب_به_چهل_سال
🏴بند اول
قریب به چهل سال
گریه شده کار من
داره میسوزه دائم
سینه ی تب دار من
قریب به چهل سال
که میکِشم از دل آه
خودم دیدم بابامو
تو گودیِ قتلگاه
که شمر نانجیب
رنگش پریده بود
و خنجرش روی
حنجر رسیده بود
بابام،با تن مجروح
رو خاک،دست و پا میزد
نامرد،خنجرش کُند بود
به سر،ضربه ها میزد
آه،مظلوم مظلوم مظلوم
🏴بند دوم
قریب به چهل سال
نخوردم آب خنک
من دیدم از تشنگی
لبی که خورده ترک
قریب به چهل سال
هر روزو بی قرارم
حال خوشی ندارم
به یاد شیرخوارم
تیر سه شعبه رفت
تو چله ی کمون
دیدم سر علی
به پوسته آویزون
دیدم،پسرو جون داد
روی،دستای پدر
دیدم،بابامو حیرون
دیدم،اصغرو بی سر
آه،مظلوم مظلوم مظلوم
🏴بند سوم
قریب به چهل سال
هر روزو آه کشیدم
خودم تو کوفه بودم
زخم زبون شنیدم
با اینکه چهل سال
گذشته از اون ایام
هر کی به جای من بود
اونم میگفت:《الشام》
ماهارو بُردن از
بازار برده ها
میخندیدن به ما
پیشه یهودیا
گفتن،خارجی هستیم
خواستن،بفروشن مارو
اونجا،زیر دست و پا
دیدم،سر بابارو
آه،الشام الشام الشام
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی