eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
68 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
داغ تو آتش زد . بر دل آشفتم آب که میبینم . یاد تو می افتم تشنه شدم هر جا .حسین حسین گفتم آب که میبینم . یاد تو می افتم بابامو با لبای تشنه کشتن با نیزه و شمشیر و دشنه کشتن وای حسین وای حسین وای حسین ....... غروب عاشوراس . علت فریادم خیمه در آتش سوخت . نرفت از یادم تو شعله ها یاد . مادرم افتادم عمه گرفتار شد . نرفت از یادم سجاده مو از زیر پام کشیدن زینت زگوش خواهرام کشیدن وای حسین وای حسین وای حسین ...... تموم این چل سال . دلم پریشانه دیدم تن بابام . رو خاک عریانه یکی نگفت که این . کشته مسلمانه دیدم تن بابام رو خاک عریانه فقط نه اشک قافله مرا کشت سه شعبه های حرمله مرا کشت وای حسین وای حسین وای حسین ... دروازه ساعات . چه ازدحامی شد دور و بر زینب . پر از حرامی شد به دختر زهرا . بی احترامی شد دور و بر زینب . پر از حرامی شد به اشک ما میخندیدن واویلا رقاصه ها میرقصیدن واویلا وای حسین وای حسین وای حسین ...
نوحه امام سجاد علیه السلام باغبانم ولی شده باغم خزان سر گلهای من روی نیزه عیان سوی آلاله ها چشم خونبار من آه و واویلتا، آه و واویلتا آتشی کربلا قلب تنگم زدند کوفیان از ستم کعب و سنگم زدند برده هوش از سرم تن بیمار من آه و واویلتا، آه و واویلتا پیکر خسته ام بسته در سلسله روی ناقه ز کین همره قافله من عزادار تو او به پیکار من آه و واویلتا، آه و واویلتا کوفه داغ مرا ابتا زنده کرد تا که هجده گلم زیب دروازه کرد خصم دون یکسره پی آزار من آه و واویلتا، آه و واویلتا شاهد بزم خون از منای توام خونجگر از غمِ بچه های توام داغ خواهر شده بعد تو یار من آه و واویلتا، آه و واویلتا موضوع: علیه السلام سبک: شاعر: @babollharam
نوحه امام سجاد علیه السلام نور حقّ الیقین زینت عابدین ای گل فاطمه سید الساجدین یا علی یا علی قلب تو بر غمی تا ابد مبتلا آتش جان تو داغ کرب و بلا یا علی یا علی یاد دشت بلا ناله داری به دل داغ هفتاد و دو لاله داری به دل یا علی یا علی بوده ای سیّدی با ستم روبه رو یوسفان تو را سر بریده عدو یا علی یا علی سر بابای تو شد جدا از بدن پیکرش مانده در قتلگه بی کفن یا علی یا علی موضوع: علیه السلام سبک: شاعر: @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
161K
بند اول یه عمره از داغت میسوزم داغت برام تازه ست هنوزم میگذره با غم شب و روزم هر روز،تیره و تاره برام با روضه هات هر روز،میسوزم به یاد خشکیه لبات ای وای ای وای هر روز ،روضه ها پیش چشام مرور میشه هر روز خاطرم زخمی دود و آتیشه ای وای ای وای بند دوم بنی اسد وقتی رسیدن پیکر بی سرت رو دیدن رو یه حصیر تنت رو چیدن سخت بود ،پیدا کردن تموم بدنت سخت بود ، اینکه بوریا شد آخر کفنت ای وای ای وای سخت بود ، اینکه از قفا جدا شده سرت سخت بود ، بوسه دادم به رگای حنجرت ای وای ای وای بند سوم یادم نمیره شام و ازار امون از این مردم بی عار خیلی شلوغ شد سر بازار سخت بود، دست بسته رفتنِ با سلسله سخت بود، خنده های شوم شمر و حرمله ای وای سخت بود، همسفر شدن با اون حرومیا سخت بود، طعنه و زخم زبون شامیا ای وای @babollharam
4_6024075856119336066.mp3
1.04M
۱۴۰۱ نزدیک چِل ساله بیقرارم ، شادیِ من رو ، کسی ندیده اشک چشام جاریه همیشه ، به یاد جسمِ ، به خون تپیده من به درد و غم ، مبتلا بودم یاد وقتی که ، کربلا بودم زهر کینه شد ، مرهمِ دلم خیلی وقته که ، چشم به را بودم آه و واویلا ، عزیز زهرا سَرم نرفت روی نیزه اما ، دلم به روی ، سرنیزه ها رفت هربار که چشمم به آبی افتاد ، فکرم به سَمتِ ، کرببلا رفت با تَداعیِ ، غربتِ بابام خونِ قلبم و ، بارونِ چشام آب خوش نرفت ، پایین از گلوم بعدِ کربلا ، بعدِ شهر شام آه و واویلا ، عزیز زهرا بعدِ چهل سال هنوز می بینم ، هر روز و هرشب ، اون صحنه هارو هر روز می خونم میونِ روضه ، مصیبت‌های ، کرببلارو توی ذِهنَمه ، بین قتلگاه خاطرات اون ، آخرین نگاه دست و پا می زد ، بین خاک و خون من تو خیمه ها ، می کِشیدم آه آه و واویلا ، عزیز زهرا ✍بهمن عظیمی @babollharam
151.7K
◾بنداول ذکر لبهایم الشام الشام فکر شبهایم الشام الشام الشام الشام الشام الشام(۲) مارو به بزم ناکسان بردند با ناسزاها مارو افسرده‌ند گلای نیلوفر و پژمرده‌ند الشام الشام(۲) ◾بنددوم همراه بابام الشام الشام طناب به دستام الشام الشام الشام الشام الشام الشام(۲) بچه‌ها رو تا به رسن بستند سرمارو همه بشکستند روبرومون با خنده بنشستند الشام الشام(۲) @babollharam
voice-changer-۲۰۲۲-۰۸-۲۲-۱۸-۲۲_1.mp3
341.8K
◾بنداول به شام ویران شده‌ام من غریب اسیر کوفیان شدم بی شکیب به ناقه سوارم مات نیزه دارم رحمی نما خدا به حالم ز سنگ کین شکسته بالم واویلتا آه واویلا(۲) ◾بنددوم قاتل من مجلس شوم شراب کشته مرا گریه و آه رباب راس طفل رباب به نی رفته بخواب به پای نیزه جان سپارم خدا دگر طاقت ندارم واویلتا آه واویلا(۲) ◾بندسوم شاهد گریه‌های من مدینه‌ست شاهد سقای حرم سکینه‌ست گوئیا در حرم نشسته در برم گوید عمو عمو کجایی از چه به پیش ما نیایی واویلتا آه واویلا(۲) @babollharam
آتش گرفت خیمه میسوخت پا به پایش خورشید شعله ور شد در آسمان برایش زنجیر می زدند و بزم عزا گرفتند ‌زنجیرهای بسته بر رویِ دست و پایش دستان عمه زینب(س) را بسته دید و بی شک هر آن از این مصیبت شد بیشتر عزایش در ازدحام شام و در تنگنایِ بازار در زیر دست و پا رفت در هر قدم عبایش یک روز داغ دید و یک عمر روضه خوان شد با لرزشی که افتاد از بغض، در صدایش میرفت سمت مسجد افتاد یادِ بابا از دست پیرمردی افتاد تا عصایش یادِ غروبِ گودال سر میگذاشت بر خاک آرام گریه میکرد با ذکرِ سجده هایش یادِ محاسنی که خون می چکید از آن یادِ تنی که پُر بود از زخم، جای-جایش لعنت به تیر و شمشیر، لعنت به ذات نیزه لعنت به خنجری که شد واردِ قفایش تصویرِ نعل تازه از خاطرش نمیرفت یک داغِ بیکران بود سوغاتِ کربلایش!
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت زین‌العباد باز به گیتی قرار داد ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت او شمع راه قافله در شام تار بود حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت... با کوله‌بار درد در آن دشت پر لهیب جز دود آه بر سر خود سایه‌بان نداشت گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او نقش حماسه‌ساز «ولی» را بیان نداشت در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز دوران چو او سوار حقیقت‌نشان نداشت... حق را زیان ز جانب باطل نمی‌رسد بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت «پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت