eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
خورده گره به مویش دلهای خانواده تعبیر شد به خوبی رویای خانواده در این سه سال آخر باور کنید عوض شد با بودنِ رقیه دنیای خانواده یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم وقتی که شد رقیه زهرای خانواده زینب حسین  عباس ، اکبر رباب قاسم مجنون زیاد دارد  لیلای خانواده می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته پر شور تر از امروز ، فردای خانواده دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد دختر دلش بُود با ، بابای خانواده یک آسمان ، دو تا ماه ، این که عجب ندارد او را بغل گرفته سقای خانواده بسکه شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل دُردانۀ حسین و یکتای خانواده هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است طفلی که بود روزی ، گرمای خانواده 🔸شاعر: _____
بند ۱ آسمون ، شده گل بارون ، هر فرشته ای ، شده پر زنون میره تا ، عرش بی نشون، هر ندایی از ، دل مهربون ( اومده کسی که نور دو عینه اختری ، که فروغ مشرقینه میلادِ ، گل یاسی از حسینه ) ۲ ( مدد مدد مدد، یا رقیه ۴ ) ۲ بند ۲ هر سحر ، مث نوبهار ، داره میشکفته ، گل آرزوش میره تا ، اوج آسمون ، وقتی باشه رو، شونه ی عموش ( تا باشه ، به روی دستای بابا میشه با ، خنده ی عمو شکوفا عمه گفت ، خیلی هست شبیه زهرا ) ۲ ( مدد مدد مدد ، یا رقیه ۴ ) ۲ محمدمبشری به سبک زیر ═══✼🍃🌹🍃✼═══
ولادت حضرت رقیه س به سبك : گل دراومد امشب... 🌹🌹🌹➖➖🌷🌷🌷🌷➖➖🌺🌺🌺➖➖🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸 چه شد باز دل امشب امشب بهونه داره مثه بلبل بلبل نغمه مستونه داره بگیره پر امشب امشب مثه کبوتر برا رفتن عزمِ عزمِ شبونه داره گل در اومد امشب-یک گوهر اومد امشب عشق مولا حسین و مادر اومد امشب اومده به دنيا- غنچه گلی ز زهرا ميدرخشه مثل قرآن رو دست مولا يا رقیه مدد ۲ اشفعی لنا عندالله 🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸 خدا درهای رحمت را گشوده گلی. تقدیم ِ برمولا نموده بده مژده مژده. به نا امیدان اونو حلّاله. مشکلها نموده شبه روی زهراست / امیده قلب باباست ماه آسمونه چقدر او ناز و زیباست جون ما فدایش _گل میریزیم به پایش چی میشه که زائر بشیم صحن و سرایش يا رقیه مدد ۲ اشفعی لنا عندالله 🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸 بده ساقی ساقی می از ولایت کند مولا مولا امشب عنایت امّ اسحق گل را آغوش گرفته رقیه جان محتاجیم. بر شفایت یک نظر به ما کن / مارا تو خود سوا کن از روی عنایت درد ما دوا را کن دست ما بسویت / دلها اسیره کویت بی بی جان رقیه می بده از سبویت يا رقیه مدد ۲ اشفعی لنا عندالله 🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌸 شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
در بحر ولا گوهرِ نایاب آمد در شامِ سیاه،دخترِ مهتاب آمد با ذکرِ حسین همه گل ریزید میلادِ رقیّه بِنتُ الارباب آمد در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم دامن شب ستاره باران است جلوه‌اي از خدا نمايان است كودكي آمده كه گيسويش شرح واليل و قدر قرآن است ليلي ايل سبز خورشيد است آيه‌هاي قدش فراوان است سلام من به رقیه ، به خاندان کریمش به گوشواره و زلف و ، به اجتهاد رفیعش سلام من به رقیه ، به شام و کنج خرابه به دست و بال عمویش، به تشنگی حبیبش آمده دخت پدر تا دلبری احیا کند بهر بابایش حسین هردو جهان زیبا کند آمده تا عالمی درس ولایت پس دهد در سه سال عمر خود ، خونخواهی زهرا کند مده دخت پر از مهر حسین دلبر و دلبرده و عشق حسین روشن است چشمان عالم هرزمان از قدوم احسن بنت حسین مرغ دلم عاشق هوای رقیه است عالم امکان همه برای رقیه است عرش ، قلم ، لوح ، همه ارض و سماوات شمس، قمر، نور، مبتلای رقیه است . ای پاک تر از اشکِ زلالِ مهتاب در بحرِ ولا گوهرِ ناب و کمیاب دل گشته دخیلِ چادرِ خاکی تو یا سیِّدتی رُقیّه بِنــتُ الاربــاب در چهره خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضل علی جا دارد . با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد بر طاق جنّان حك شده سیمای رقیه خورشید كمی از رخ زیبای رقیه مهتاب كه شب ها دل عالم برباید یك نور ز رخسارِ دل آرای رقیه هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است صد یوسف مصری بخدا مست رقیه ست جبرییل امیـــن نوکر دربست رقیه ست در لشکر ارباب ، پس از حضرت عباس فــرماندهی کل قـــــوا دست رقیه ست من رقیـــه دخترشیرین زبان شـــاه دینم غنچه ی پژمرده ی بـــاغ امیــرالمومنینم هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مـن تاابدحاجـــت رواگردنـــدازیک آمینــــم محسن بلنج
سرود ولادت حضرت رقیه سلام الله علیها خورشید جهان تابی تابنده چو مهتابی تو ریحانهٔ عشق و گل گلستانِ اربابی ای همهٔ زندگیمون نذرِ یک نگات خادم دست به سینَتَن کلّ کائنات فاطمهٔ امام حسین جون ما فدات یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین یا رقّیه گل فاطمه... از درگاهِ کراماتت نمیشم من جُدا اصلاً اومدی تو به دنیا و گداهاتون خیلی خوشحالن بابات به لب نغمهٔ مدح تو رو داره نگاهش و از نگاهت بر نمیداره سر تو رو میگیره رو شونه میذاره یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین یا رقّیه گل فاطمه... بی بی جان کن دعایم تا همیشه محترم باشم تا روز آخر عمر از مدافعانِ حرم باشم منم منم سائلِ یک دم نگاهتون آرزومه کربلایی شم به راهتون نگاهی کن به عاشقِ روسیاهتون یا رقیّه ثمر حسین قمر حسین جگر حسین یا رقّیه گل فاطمه...
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گره افتاده به کارم نگرانم آقا ذکر استغفار دارم بر زبانم آقا خورده ام من به در بسته به هرجا رفتم تو بیا و بده یک راه نشانم آقا خاطر آزرده شدی از بدیِ اعمالم با گناه انس گرفته تن و جانم آقا غافل از لطف و عطایت شده ام شرمندم همه ی عمر تو دادی آب و نانم آقا دل بریدم ز همه آمده ام با گریه تا همیشه در کنار تو بمانم آقا گرد و خاکی ز معاصی به تن من مانده لطف خود شامل من کن بتکانم آقا خوشبحال همه ی سینه زنان ارباب خاک پای همه ی سینه زنانم آقا خبر از حال و هوای دل زارم داری ببرم کرببلا تا که جوانم آقا ⏹
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود   باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است  - چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد - لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد - موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد - آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود - کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت - نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است - حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید
قائم مقامِ حضرت زهرای اطهر است در عفت و حجاب و حیا از همه سر است بابِ حوائج است شبیه عموی خود یعنی به دردهای گدا آشناتر است دریای بی کران و عظیم فضائلش از انتهای باور ما هم فراتر است اصلا بعید نیست به مُرده نفس دهد دستان کوچکش به خدا معجزه گر است با قدسیان قافله هم خانه می شویم وقتی دهان به نام رقیه معطر است زینب حماسه ساخت وَ نقشِ رقیه هم در انقلاب کرب و بلا حداکثر است افتاد بر زمین و نیفتاد از سرش کوچکترین مدافع سرسخت معجر است سیلی حرمله وَرَمَش داد می زند تصویر پرکشیدن او مثل مادر است فردوس هم برای غمش سینه میزنیم «نوکر بهشت هم برود باز نوکر است»
صاحب عطای‌خانه‌ی ارباب آمده است زیباترین ترانه‌ی مهتاب آمده است از بحر معرفت گوهر ناب آمده است گویا مسبّب همه اسباب آمده است چون او به مثل فاطمه چشمی ندیده است زهراترین ستاره‌ی صبح سپیده است در سایه سار او همه عالم مقیم شد نوزاده‌ خانواده‌ی ذبح عظیم شد با دست کوچکش به دو عالم کریم شد گویا که فاطمه به شباهت دو نیم شد زهرا در این میانه ظهوری دوباره کرد زینب به روی ثانی مادر نظاره کرد عاشقترین شقایق باغ ولا رسید هنگامه‌ی ولادت مهر وفا رسید گویاترین لسان به قالوا بلی رسید زهراترین نشانه‌ی کرببلا رسید لحن نوای گریه‌ی او لحن دیگر است وقتی جدا ز دست علمدار و اکبر است ای شانه بلند ابوالفضل جای تو ای عرش کبریا به تمنای پای تو شاهان عالمند همه چون گدای تو مرغ دلم نشسته به صحن و سرای تو آب و گلم به عشق شما تا سرشته شد در لوحه‌ی نگاه تو نامم نوشته شد من کمترین کجا و تو بالاترین کجا لیلا کجا و جلوه‌ی لیلاترین کجا بی تن کجا و یک تن نازکترین کجا ناقه کجا و محمل حوراترین کجا ای آسمان حسن، ز نور امامتی درپیش خصم، کوه وقار و شهامتی با زانوان خسته چرا راه میروی از پشت نیزه‌ها ز پی ماه میروی درددانه حسینی، دل آگاه میروی ای لاله‌ی سه ساله چه دلخواه میروی با رفتنت چنان دل ما آب میشود عمه کنار جسم تو بیتاب میشود دلبسته‌ی نگاه غریبانه‌ی توام من جرعه نوش ساغر و پیمانه‌ی توام من سائل و گدایِ درِ خانه‌ی توام من روضه خوان خلوت ویرانه‌ی توام یاسی، شقایقی، به مَثَل باغ لاله‌ایی باب الحوائج همه‌ایی گر سه ساله ایی بال و پرت شکسته، سرت درد میکند از کعب نی هنوز کمرت درد میکند گفتی به عمه چشم ترت درد میکند از دوری پدر جگرت درد میکند چشمان نیمه باز ترا باز بسته اند در مجلس یزید حرمتتان را شکسته‌اند