eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه امام حسین علیه السلام ای آبروی دو عالم،معظّمی و مکرّم از مِیِ جامِ ولایت،رفعِ عطش کرده زمزم حسین حسین یابن زهرا... مادح تو ذات اَقدس،طاهر و پاک و مقدّس همین که خاک درِ تو،شوم حسین جان مرا بس حسین حسین یابن زهرا... بی سر و پا هستم آقا،وَ دل به تو بستم آقا چو شیشه با سنگِ غفلت،ببین که بشکستم آقا حسین حسین یابن زهرا... کرببلایت بهشتم،عشق شما سرنوشتم سر درِ بیت دل و جان،ذکرِ حسین جان نوشتم حسین حسین یابن زهرا... بی مِثلی و بی قرینی،قبلهٔ اهل یقینی نور دل و نورِ دیده،به خاتمُ المرسلینی حسین حسین یابن زهرا... شهید دشت بلایی،مِهرِ سپهرِ ولایی لالهٔ از کینه پرپر،به دشت کرببلایی حسین حسین یابن زهرا... راهِ تو راه سعادت،بردنِ نامت عبادت آرزوی نوکرانِ،حریمِ عشقَت شهادت حسین حسین یابن زهرا... ای به علی نورِ دیده،سَروَری و سر بریده غریب مثل تو مولا،کسی به عالَم ندیده حسین حسین یابن زهرا... ۹۸ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
به سبک ، اما فیکم مسلم ینفر نیست بهش آب بده ، اما فیکم مسلم ینفر آب به ارباب بده مردی پیدا نمیشه جواب طفل سه ساله سیلی نیست قلب زینبو نکن انقده نزن توروخدا بایست نزن که نایی دیگه نمونده تو دستو پاش بسکه زدی نانجیب نمونده سو تو چشاش صورتش اندازه ى دست توه پس نزن به یادگارحسین جلو چشام دس نزن غریب زهرا حسین 2 روی نی میبینه چی آوردین سر طفلای حرم نزنید زنهارو میبینه رو نیزه ها برادرم چشاشو بسته حسین شرمنده از بچه هاست پر از غروره نگاش اگرچه رو نیزه هاست غیرته چشم حسین نذاشت که چش وا کنه نذاشت که زخم دلش رو نیزه سر وا کنه غریب زهرا حسین 3 شامیای ملعون که همه برا تماشا اومدین نون و خرماتونو جلو چشمای حسین بما ندین میترسم از نیزه ها بیافته با سر حسین غرورشو نشکنید غریب مادر حسین روسریایی که رفت به غارت از دخترا الان دیدم یا حسین روى سره شامیا غریب زهرا حسین سبک ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
آواره ام آواره ام بابا دنیا خرابه رو سرم بابا سیلی زدن جوری که چند روزه دائم میسوزه صورتم بابا گوشواره های من رو تا دیدن با خنده دور من میچرخیدن گفتم بابا حالا میاد اما به گریه های من میخندیدن پیراهنم سوخته نمیبینی بابا چرا پیشم نمیشینی رو خاکا باعمه نشستم من قدم خمیده بابا میبینی از رو طبق پایین بیا بابا سخته من این پایین تو اون بالا رو دامنم میذارم این سر رو خاکی نشه ریش شما بابا تغییر کرده صورتت بابا دیدم یکی با سنگ زدت بابا دیدم شفا الذابلاتت رو رو نى بده جای سرت بابا بابا منو برده صدا کردن دندون من رو جابجا کردن گفتن یتیمی و میخندیدن خیلی جسارت ها بما کردن چونه زدن نرخ اسیرا رو سنگ میزدن رو نیزه سقا رو بر ما تصدق میکنن اینجا خیلی اذیت میکنن ما رو با ما بدن این شامیا بابا کی میبری طفلا رو از اینجا سنگت زدن شور میزنه قلبم نیافتی از رو نیزه ها بابا دیدن که چند روزه نخوردیم آب روی زمین میریزن آبا رو اما تو کل این مصیبتها دیدم رو نیزه اشک بابارو از نون و خرماهم بگم یانه با بغض میندازن جلو پامون هر لحظه قد عمه خمتر بود آخه نبود تو کوچه ها جامون یکی منو خیلی اذیت کرد موتو کشید بر تو شماتت کرد با چوب اشاره به لبت میکرد سه ساله ی تو رو ناراحت کرد عمه بجام خیلی کتک میخورد نازم میکرد زخم منو میشمرد دلم شکست تو خیل نامحرم عمه یه شب بدجوری سیلی خورد فرق منو زهرا اینه بابا زهرا قباله داشت اما من یه گوشواره تا سر میذارم روی خاکا میسوزه گوشم میخوام بخوابم زخم گوش من نمیذاره اجرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═
مردی پیدا نمیشه جواب طفل سه ساله سیلی نیست قلب زینبو نکن انقده نزن توروخدا بایست نزن که نایی دیگه نمونده تو دستو پاش بسکه زدی نانجیب نمونده سو تو چشاش صورتش اندازه ى دست توه پس نزن به یادگارحسین جلو چشام دس نزن غریب زهرا حسین 2 روی نی میبینه چی آوردین سر طفلای حرم نزنید زنهارو میبینه رو نیزه ها برادرم چشاشو بسته حسین شرمنده از بچه هاست پر از غروره نگاش اگرچه رو نیزه هاست غیرته چشم حسین نذاشت که چش وا کنه نذاشت که زخم دلش رو نیزه سر وا کنه غریب زهرا حسین 3 شامیای ملعون که همه برا تماشا اومدین نون و خرماتونو جلو چشمای حسین بما ندین میترسم از نیزه ها بیافته با سر حسین غرورشو نشکنید غریب مادر حسین روسریایی که رفت به غارت از دخترا الان دیدم یا حسین روى سره شامیا غریب زهرا حسین سبک ✼═══┅🔶🍁
حرم سوخت دلم سوخت چادره روی سرم سوخت چشام سوخت پاهام سوخت توی خیمه معجرم سوخت آروم آروم آروم باقد خمیده دنبال تو میدوم نفس بریده پدری رو نیزه دختری تو صحرا جز سکینه بابا جون بگو کی دیده آروم آروم آروم میگیره نفسهام چی بگم نمونده سو بابا تو چشمام هرچی بابا میگم نمیدی جوابم میبینی زخمی شده بابایی پاهام بابا میشنوی صدامو ، سوز گریه هامو ، گوشوارمو بردن بابا ،چادرو کشیدن ، گوشمو دریدن ، معجرمو بردن 2 نمیدی جوابم اولین باره نمیگیری سراغم یادت هست میگفتی که تویی چشم و چراغم آروم آروم آروم میباری رو نی ها ینفر داره میاد با تازیونه خوبه بسته چشمات نمیبینی بابا روی صورتم گذاشته یک نشونه بابا ، کاش بشه برگردیم ، مدینه بهتربود ، حرمله ول کن نیست بردن ، گهواره رو بابا ، زنده نمیمونه رباب نه، ممکن نیست 3 تو رو نی من اینجا نمیدونم نیزه بهتره یا خارا خوبه اون بالایی به موهات نگیره شعله های صحرا آروم آروم آروم پیر میشه سکینه کاش میشد بیای برگردیم مدینه آروم آروم آروم میمیرم باباجون رسم مهمون نوازیه کوفه اینه غمای دل من غمای ربابه میبینی هنوز پی دو قطره آبه همسفر میشم من با شما بابا جون بازار کوفه و شام کنج خرابه باهم همسفریم اما ، یه فرقایی داره ، این دفعه باباجون مارو باعزت آوردی ، الان میشیم کنج خرابه ها مهمون اجرا ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
ببار بارون لااقل تو همدردی کن با دلامون میبینی چی اومد سر خیمه هامون بیا سایه بنداز سر عمه هامون ببار بارون کجا موندی خودت رو تو کاش کربلا میرسوندی دل مادر چشم به راهو سوزوندی چرا داغ چشمای خیسو نخوندی کجا موندی نگفتی سه سالم نگفتی که تنهامو بابا ندارم دارم میرم اما شده زخمای رو تنم یادگارم چه سخته اسارت چه جوری بابا رو تو صحرا بذارم نگفتی که تنهاست تنش رو زمین و سرش روی نی هاست نفهمیدی بارون چه سخته که جسمش زیر دست و پاهاست بابای رقیست تنی که روی خاکای داغ صحراست خداحافظیه منه و این دلی که واسه بابا بیتابه دلم تنگه لالاییه باباست سه ساله بی بابا نمیخوابه خداحافظی سخته بابایی واسه دخترا سخته مخصوصا بابا من میرم چون که مجبورم ولی تو بمن سر بزن حتما خداحافظی سخته باب 3 ببار بارون با چشمای خیسم بازم هم قسم شو با طفل سه ساله بیا هم قدم شو تو سایبون بابای بی سرم شو امید حرم شو دلت اومد نباری رو چشمایی که نیمه بازه سری که روی نیزه گرم نمازه دل من چه جوری با این غم بسازه نمیسازه نباریدی بارون تو وقتی سیاهی میرفت چشم بابا نباریدی بارون گذاشتی تو لب تشنه اونو رو خارا نباریدی بارون چه فرقی داری آخه با اون نامردا نباریدی بارون دیدی دشمنای بابایی زیادن نباریدی بارون جلوش خوردن آب اما آبش ندادن نباریدی بارون دیدی همه با نیزه هاشون آمادن به بابا نگو چی سرم اومد نگو چی به روز حرم اومد نگو یکی گوشواره هامو برد یکی هم پی معجرم اومد نگو به بابا کی سوزوند مومو کی با سنگ شکسته دو ابرومو یا اون دست سنگینی که میزد نگو ماجرای دو گیسومو 3 ببار بارون میبینی تو وضع بد عمه هارو جای تازیونه ها و سیلیا رو برسون تو بارون سلام بابارو ببار بارون ببار بارون سلام بابا رو برسون و برگرد خبر از بابایی بیار باد شبگرد نگو زجر ملعون چیا با دلم کرد ببار بارون نباریدی بارون رو لبهایی که سوخته بود از تب اون شب نباریدی بارون تماشا نداشت اشکای عمه زینب نباریدی بارون لبام روضه خونه بابامه مرتب نباریدی بارون با اينکه دیدی زخمای رو لباشو نباریدی بارون بشوری غبارای روی چشاشو نباریدی بارون با اینکه دیدی اشکای بچه هاشو دیگه نیست نیازی نبار بارون شده ماهه رو نیزه سقامون دیگه نیست نیازى بتو خوش باش حالا که دیگه رفته بابامون فقط کاش نفهمه النگوهام همونایی که هدیه ی باباست یکی برده با سیلی از دستم الان دست اون بچه شامی هاست ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼