بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زينب_س_مدح_و_مصائب
#غلامرضا_سازگار
تو اي پاينده پيغام آور خون
که بعثت يافتي ازسنگر خون
کتاب سينه ات سرمايه عشق
به هر آهت هزاران آيه عشق
نبوّت را چراغ مکتبي تو
حسيني ياحسن، نه زينبي تو
کلام عشق را حسن ختامي
وفا راهم پيامبر هم امامي
قيامت کرده اي در استقامت
پناه آورده برصبرت امامت
چو دردامان مقتل پانهادي
امام صابران را صبردادي
اگر گاهي به ره وامانده بودي
وگر يک لحظه از پامانده بودي
شرف، مردي، شهامت، کشته مي شد
امامت نه، امامت کشته مي شد
ألا انوارِ توحيد از چراغت
به دل يک روزه هفتادو دو داغت
گريبان چاک، شادي از غم توست
زمان آيينه دار ماتم توست
به جز تو اي زجام گريه سرمست
که قرباني گرفته برسرِ دست
تو در درياي خون خورشيد جُستي
توگل را باگلاب اشک شُستي
سرشکت پاکبازي را وضو داد
خدا داند که خون را آبرو داد
صلاة الليل را بنشسته خواندي
خدارا از درون خسته خواندي
حسين آن کز قيامش شد قيامت
به پيش تيردشمن بست قامت
چوشد آماده بهر جان فشاني
تورا فرمود اي زهراي ثاني
که اي از خود تهي از عشق سرشار
مراهم در نماز شب بياد آر
تو خون باغ هفتاد و دو داغي
تو شبهاي اسارت را چراغي
توپيغام آور خون خدائي
تو فرياد خموشان را صدايي
تو دربند اسارت شرزه شيري
که گفته تو اسيري؟ تو اميري
امير شهر کوفه شد اسيرت
زبون و کوچک وخوار و حقيرت
تو شهر کوفه را تسخير کردي
تو شاه شام را تحقيرکردي
تو پيمان بسته بودي با برادر
که همگامي کني تاگام آخر
به اشک چشم گريان تو سوگند
به سوز آه سوزان تو سوگند
به سقّايي که آبش دادي ازاشک
به آن چشم و به آن دست وبه آن مشک
به سرهاي جدا درمقدم يار ***
به پاهاي پر از گلبوسه خار
به ماهي که فراز ني عيان بود
به خورشيدي که دورت سايه بان بود
به قرآني که از تو جان ودل برد
به لبهايي که چوب خيزران خورد
سرشکي تاکه زنگ دل بشوييم
زباني غير يا زينب نگوييم
مرا بهتر ز دنيا و ز عقباست
که درمحشر بگويي «ميثم» از ماست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎤کانال سبک و شعر #باب_الحرم
📲تخصصی ترین اشعار و سبک ها💥
👇عضویت👇
♨️ eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f ✅
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
شاعر: #محمد_رستمی
السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین
السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا
السلام ای دختر حبل المتین
وارث حلم امیرالمومنین
السلام ای بانوی مردآفرین
گفته بر صبرت خدایت آفرین
رخصتی ده تا بگویم شرح تو
فرصتی ده تا بگویم مدح تو
مدح تو فوق بیان و درک ماست
مدح تو کار خدای ماسواست
ای امیر المومنین حیران تو
حضرت روح الامین دربان تو
انبیا و اولیا پابست تو
گریه ماه محرم دست تو
عالم و آدم گدای خوان تو
ما همه شرمنده احسان تو
ای سراپا عصمت و عز و وقار
حضرت صدیقه را آئینه دار
ای فدای ذکر یارب یاربت
ای ملائک عاشق اشک شبت
از تو خواهش می کند خون خدا
در نماز شب کنی او را دعا
ذوالفقار حیدری در کام تو
کوفه با تیغ سخن شد رام تو
تو حسین بن علی را یاوری
کشتی نوح خدا را لنگری
ای که نامت ذکر هر روز و شب است
ای خدا فرموده نامت زینب است
ای فدای نام تو عالم همه
تو حسینی یا حسن یا فاطمه (س)
بعد زهرا بر زنان سرور تویی
بر حسین بن علی مادر تویی
بعد زهرا دیده ای رنج و محن
گریه کردی بحر مادر چون حسن
بعد زهرا دیده ای شق القمر
بسته ای با معجرت فرق پدر
بعد زهرا دیده ای داغ پدر
بعد زهرا دیده ای لخت جگر
بعد مادر دیده ای رنج و بلا
با برادر بوده ای کرب و بلا
پیکر صد چاک اکبر دیده ای
ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای
دیده ای خون خدا مضطر شده
دیده ای سبط نبی بی سر شده
آمدی از خیمه ها با چشم زار
زینبا کردی عبور از نیزه زار
آمدی در قتلگه با اشک و آه
دیده ای تو پیکر صد چاک شاه
با دلی آرام و قلبی استوار
دست بردی بر تن خونین یار
لب گشودی کای خدایا کن قبول
این قلیل قربانی از آل رسول
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
سوگند به ربنای زینب
من سجده کنم به پای زینب
زینب علیِ پس حجاب است
او امِّ ترابِ بوتراب است
او صاحب معجزات تام است
شمشیر برنده اش کلام است
هشتاد و چهار اسیر هرشب
بودند دخیل صبر زینب
هم معنی پنج اصل دین است
هم بر دل پنج تن نگین است
یک ممتحنه مثال زهراست
در قامت او جلال زهراست
معنای صراط مستقیم است
شاگرد خطابه اش کلیم است
هرچند غم است روزگارش
یک ذره نشد کم از وقارش
گیرم برسد هزارلشگر
هیچ است به پیش دخت حیدر
بانوی دوعالم است زینب
نام دگرش غم است زینب
او دیده هرانچه کس ندیده
از کوچه به کربلا رسیده
ای کاش اگرسوار میرفت
بامحمل پرده دار میرفت
ای کاش اگر به شام میرفت
باعزت و احترام میرفت
درغصه و غم نشست زینب
درکوچه سرش شکست زینب
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
(تضمينی از شعر مرحوم #منزوی)
#حسن_لطفی
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است
جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است
خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است
زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است
آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است
با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی
صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی
جودی و یَغما و نَیِر شهریار و مولوی
می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر
خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر
غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر
محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر
گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است
شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است
مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است
سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است
عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
عشق وقتی می تپد عاشق پرستو میشود
دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو میشود
هر که با خورشید شد آیینه ی او میشود
دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو میشود
یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است
از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین
اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین
فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین
گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین
او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زينب است
گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز
او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز
میرود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز
با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز
آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
شاعر: #محمد_رستمی
السلام ای دختر سلطان دین
السلام ای زینت عرش برین
السلام ای تالی خیرالنسا
السلام ای جلوه ی اهل کسا
السلام ای دختر حبل المتین
وارث حلم امیرالمومنین
السلام ای بانوی مردآفرین
گفته بر صبرت خدایت آفرین
رخصتی ده تا بگویم شرح تو
فرصتی ده تا بگویم مدح تو
مدح تو فوق بیان و درک ماست
مدح تو کار خدای ماسواست
ای امیر المومنین حیران تو
حضرت روح الامین دربان تو
انبیا و اولیا پابست تو
گریه ماه محرم دست تو
عالم و آدم گدای خوان تو
ما همه شرمنده احسان تو
ای سراپا عصمت و عز و وقار
حضرت صدیقه را آئینه دار
ای فدای ذکر یارب یاربت
ای ملائک عاشق اشک شبت
از تو خواهش می کند خون خدا
در نماز شب کنی او را دعا
ذوالفقار حیدری در کام تو
کوفه با تیغ سخن شد رام تو
تو حسین بن علی را یاوری
کشتی نوح خدا را لنگری
ای که نامت ذکر هر روز و شب است
ای خدا فرموده نامت زینب است
ای فدای نام تو عالم همه
تو حسینی یا حسن یا فاطمه (س)
بعد زهرا بر زنان سرور تویی
بر حسین بن علی مادر تویی
بعد زهرا دیده ای رنج و محن
گریه کردی بحر مادر چون حسن
بعد زهرا دیده ای شق القمر
بسته ای با معجرت فرق پدر
بعد زهرا دیده ای داغ پدر
بعد زهرا دیده ای لخت جگر
بعد مادر دیده ای رنج و بلا
با برادر بوده ای کرب و بلا
پیکر صد چاک اکبر دیده ای
ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای
دیده ای خون خدا مضطر شده
دیده ای سبط نبی بی سر شده
آمدی از خیمه ها با چشم زار
زینبا کردی عبور از نیزه زار
آمدی در قتلگه با اشک و آه
دیده ای تو پیکر صد چاک شاه
با دلی آرام و قلبی استوار
دست بردی بر تن خونین یار
لب گشودی کای خدایا کن قبول
این قلیل قربانی از آل رسول