eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
32 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 02155970902 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت راه عروج تا ملکوت سما گرفت بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت حاجت گرفته سائلت اما نمی رود از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت از درگه شما به خداوند می رسیم بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت: "عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف" مجتبی قاسمی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
عاشق کوچک ترین کوره دهاتِ مشهدم کیش مال دیگران! عمریست ماتِ مشهدم یک حرم دارد طلا، آیینه باران، غرقِ نور تا قیامت محو موصوف و صفات مشهدم بیقرار روضه خوانی های صحن کوثر و عاشق جشن و سرور و سور و ساتِ مشهدم کاملا زائر مدار است و کرَم خیز است و من؛ سالیانی هست محوِ خُلقیات مشهدم حسرت پابوس دارم ای اجل مهلت بده جرعه جرعه تشنهٔ آب فرات مشهدم شخص ِ میکاییل بی منّت تبرّک برده است بارها از زعفران و از نبات مشهدم صبح جمعه، غرقِ «ندبه» کنج صحن انقلاب عصر جمعه عاشقِ بغضِ «سمات» مشهدم از کجا باید بگیرم؟! کربلایم پیشکش ... چند وقتی هست که گیرِ برات مشهدم! مرضیه عاطفی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است: «کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد» ها می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها از شفای درد پشت پنجره فهميده أم نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟ پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم می تواند حک کند نام مرا در ياد ها پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها مجتبی خرسندی ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است باید برسم زود، خریدار زیاد است من دربه‌در پنجره‌ فولادم و دیری‌ست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است آن‌قدر کریمی که بدهکار تو کم نیست آن‌قدر کریمی که طلبکار زیاد است پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم این‌جا چقدر چادر گل‌ دار زیاد است با بار گناه آمده‌ام مثل همیشه با بار گناه آمدم این بار زیاد است گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است نوروز به نوروز، محرم به محرم سرمست زیاد است، عزادار زیاد است هر گوشه ایران حرم توست که با تو همسایه دیوار به دیوار زیاد است از دور سلامی تو و از دور جوابی این فاصله انگار نه انگار زیاد است آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی هر قدر که می‌خواهی بردار، زیاد است علیرضا قنبری ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم ...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن "آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد" اسماعیل‌ شبرنگ ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت ایام کم کم مسافران سحر را خبر کنید باذکر یا حسین به مشهد سفر کنید خودرا میان صحن رضا دربه در کنید شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم آماده زیارت مخصوصه می‌شویم باید تمام همت خورا به کار بست حالا که بار عام شده کوله بار بست یا جبر عشق در بروی اختیار بست دل را به حلقه های ضریح نگار بست در طوس برگزار شده اعتکاف ما صد حجِ واجب است ثواب طواف ما شکرخدا که از فقراییم تا ابد از حاجیان کوی رضاییم تا ابد پیش رضا کنار خداییم تاابد ما راهیان کرببلاییم تا ابد در صحن کهنه بود که تأیید ما رسید آقا نگاه کرد و روادید ما رسید ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن یک گوشه ای ز صحن رضا آشیانه کن پیش کریم نوکری عاشقانه کن آنجا برات کرببلا زود می‌رسد هی خون دل نخور بخدا زود می‌رسد آقا خودش غریب و به فکر غریب هاست مرثیه خوان روضه یابن شبیب هاست هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب هاست آزرده از مزاحمت نانجیب هاست یک عمه بود و لشگر اوباش بی حیا عالم فدای شیرزن دشت کربلا ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
روضه یابن شبیبت روز مارا تارکرد مادرت باروضه تو گریه بسیار کرد گوسفندی را مثال آوردی و این کار تو کل چوپان های ده را تاابد بیمار کرد گفتی از خنجر که هرگز از جلو کاری نشد شاه وقتی پشت و رو شد تیغ دیگر کار کرد وقت مثله کردنش بالاسرش زهرا رسید آمد و با یک تن غارت شده دیدار کرد سربه خورجین رفت و آخر بی برادر بودنش خواهری را همسفر با دسته اشرار کرد اینهمه شال و کتیبه یادگاری از شماست ماحسینی گر شدیم از برکت نام رضاست... سید پوریا هاشمی @babollharam
تمام صحن تو از اشک زائران تر شد دلم ز فیض همین قطره ها مطهر شد چه زود ثانیه های وصال می گذرد زیارت تو نخوانده فراز آخر شد ازل که دست خدا می نوشت تقدیرم غلامی تو مرا تا ابد مقرر شد نیامدم که ز دست تو حاجتی طلبم گرفته بود دلم پر زد و کبوتر شد به شوق پای تو هر کس که چون غبار آمد به یک نگاه تو خورشید ذره پرور شد یکی ز معجزه های نگاه تو این است خرابه های دلم بارگاه دلبر شد علی ناظمی @babollharam
قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است حجی که مثل عمره و حج پیمبر است هر کس که گشت زائر تو زائر خداست این گفته ام روایت موسی بن جعفر است قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر از زائرین کل امامان فراتر است زوّار تو که شیعة کامل عیار توست زوّار چارده حجج الله اکبر است نام دو پارة تن احمد اگر برم نام مقدس تو و زهرای اطهر است حسرت برند خیل عظیم فرشتگان بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است روح هزار عیسی مریم در این مزار چشم هزار موسی عمران بر این در است روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن این حوض صحن توست و یا حوض کوثر است بوی بهشت می وزد از چار صحن تو از بس نسیم بارگهت روح پرور است "میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست استاد حاج غلامرضا سازگار @babollharam
یاامام رضا😭😭😭 فعلا که تو سرگرم عزیزان جدیدی فعلا که به پابوس نداریم امیدی معلوم تر از پیش شده روی سیاهم درچشم همه شهر تو از بس که سپیدی ایام زیارت شده مخصوص که در طوس زوّار بگیرند دو دفعه ز تو عیدی با اینکه خودش قفل شده بر حرم تو شد پنجره فولاد عجب شاه کلیدی! لطفی کن و یک بار سوالات مرا هم؛ پاسخ بده هرگونه و هروقت رسیدی گفتند رئوفی تو و هر خواسته ای را من قبل تر از اینکه بگویم تو شنیدی پس خواسته ای نیست به جز عرضِ ارادت باشد گله وقتی که مرا هم طلبیدی @babollharam
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده نه اربابم نه سلطانم خدا را شکر می گویم که ما را در حریم حضرت سلطان گدا کرده عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق محرم شد کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده ولی جنت نمی آید به چشم زائرت وقتی... ...شبی را در کنار تو سحر کرده صفا کرده خجالت می کشم وقتی که می آیم حضور تو ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده به سقا خانه ات بردم پناه از درد و بیماری چه سقاخانه ای که درد عالم را دوا کرده همه آیینه ها لبیک می گویند آن کس را که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده قسم بر خطّه ی طوست، قسم بر شوق پابوست زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده نمی گوید گنهکاری، نمی گوید خطا داری فقط آغوش بگشوده، محبت ها به ما کرده نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون حوائج را به لطف و رحمتش یک یک روا کرده تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده قیامت هست پشت پنجره فولاد یعنی که خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده چه سِرّی هست در پایین پایش هر که می آید تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده صفا در قلب این صحن و،  بساط روضه هم پهن و دو چشمم اشک می بارد هوای نینوا کرده قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو تو می دانی که عاشورا به قلب ما چه ها کرده قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت... چه کس با یک غریب بی دفاع اینگونه تا کرده؟ برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل چگونه نیزه ها را در دل گودال جا کرده؟ تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت تنت را بی کفن روی زمین ، عریان چرا کرده؟ صدای مادرت پیچیده در عالم که می گوید: بمیرم...بی کفن،جا در میان بوریا کرده بُنَیَّ روی دامان خودم بودی ،خودم دیدم چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده شاعر: @babollharam
یاامام رضا گم کرده بودم کل اعضای خودم را چشم و سر و ابرو و لب های خودم را هر زائری با عضوی از من بود، دیدم بی آینه در صحن سیمای خودم را من پخش بودم بین زوّار تو درصحن پایین پا دیدم دوتاپای خودم را پس اینچنین هی تنگ می کردم به شدت در صحن ها انگار که جای خودم را برخاستم یک صحن روی پاش برخاست در حوض دیدم قد رعنای خودم را مِنهای خود گشتم ولی با یا رضایی من جمع کردم با تو مَنهای خودم را پس با زبان دیگران این بار خواندم وقت زیارت نامه آقای خودم را می خواند مردی در کنارم غصه اش را آخرشنیدم صوت زیبای خودم را در موی پیری تکیه بر دیوار دیدم با حسرت امروز فردای خودم را سی سال بعد از گم شدن حس کردم اینجا بر روی دوشم دست بابای خودم را مخصوص شد وقتی زیارت با اجازه دادم به خوبان جهان جای خودم را @babollharam
خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما در دل من بار خواهد داد احسان شما هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما جای درس‌ومشق‌خواندن..،گنبدت را می کِشم دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است من تمام عُمر را هستم مسلمان شما آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد! هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست ای به قربان لب خندان دربان شما دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم دربه‌در افتاده ام دنبال درمان شما هفت‌پُشت من نمک‌پروده ی این سفره اند آن‌قَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما! یک طرف معصومه‌خانم،یک‌طرف سلطان‌طوس... در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما! نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟! آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما! روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند هرکسی که چشم‌هایش گشته گریان شما بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده یا علی‌موسَی‌الرِّضا! دستم به دامان شما رفته رفته دارد ایّام محرم می رسد... آه!می آید همان ماهِ پریشان شما ▪️ ▪️ حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقب‌تر می روند... شمر تنها می شود با جد عطشان شما عمه‌جانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست... وای از اهل حرم وای از عزیزان شما شاعر: