#محرم_98
#شب_سوم
#زمینه
بند1⃣
توی دل کویر بارون اومده از راه
نیمه شبه ولی مهمون اومده از راه
شب غم به سحر رسیده
دیگه وقت سفر رسیده
به سر اومده انتظارم
دیگه قصه به سر رسیده
ای بابا سلام
ای اجابت گریه هام
ماه من تو شب های شام بابا سلام
با سر اومدی
آخر ای پدر اومدی
اما بی خبر اومدی بابا سلام
اومدی وقتی واسم صدایی نمونده
اومدی اما وقتی که پایی نمونده
اومدی اما وقتی که نایی نمونده
بند2⃣
روی دامن من با سر میشینی بابا
حال و روز منو داری میبینی بابا
اگه رو صورتم نشونس
کار سیلیِ بی بهونس
اگه بازوی من کبوده
یادگاریِ تازیونس
از رو نیزه ها
دیدی مردم بی حیا
ناسزا میگفتن به ما بابای من
توی بزم می
دیدی ما رو با کعبِ نی
میزدن جلو چشمت ای بابای من
تازه خبر نداری که حرفِ کنیز شد
تازه خبر نداری سکینه مریض شد
تازه خبر نداری چرا زجر عزیز شد
بند3⃣
سرتو میبینم با چشمِ نیمه بسته
شبیه تو شدم با ابروی شکسته
دیگه خسته و نیمه جونم
مث مادر قد کمونم
راه میرم ولی دست به دیوار
مث پیرِزنا می مونم
دور از قافله
با پای پر از آبله
بی عمو چقد مشکله بابای من
زجر از راه رسید
بی هوا موهامو کشید
جوری زد که رنگم پرید بابای من
خوب میدونم که دیدی رو خارا دویدم
خوب میدونم که دیدی چه زجری کشیدم
خوب میدونم که دیدی چه حرفا شنیدم
شعر و سبک: محمدرضا محمدی
✼═══┅🔶🍁
این پا و اون پا نکن بابا
چشمامو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری
امروز و فردا نکن بابا
امشب نیای دیگه فردا دیره
امشب نیای دخترت میمیره
امشب نیای کی دیگه از خولی
گوشواره های منو پس میگیره
تنم زخمی_تنت زخمی
سرم زخمی_سرت زخمی
چقدر شد خواهرت زخمی(سرت زخمی)
...........................................
این پا و اون پا نکن بابا
چشمامو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری
امروز و فردا نکن بابا
الان بابایی کجا هستی
شاید روی نیزه ها هستی
شاید که کنج تنوری و
شاید تو تشت طلا هستی
راستی بابا دیگه چشمام تاره
راستی بابا پیرهنم شد پاره
راستی بابا اگه دیدی پیرم
این آثار رد شدن از بازاره
هزار دفعه بابا مردم
رو نی زخماتو میشمردم
زمین خوردی زمین خوردم
منم مردم...
این پا و اون پا نکن بابا
چشمامو دریا نکن بابا
دارم میمیرم از این دوری
امروز و فردا نکن بابا
...........................................
رخت مهن گیمیشم بابا
عمه می اینجیتمیشم بابا
بیر گئجه ناقه نین اوستوندن
یره دوشوب ایتمیشم بابا
دوشدوم یره_باشا غوغا گلدی
من سسلئدیم_داده زهرا گلدی
دینجلممیش_زجری گوردوم گورخدوم
قاشدیم منیم_سمتیمه تا گلدی
غمه قلبیم الولاندی
ویروب سیلی یوزوم یاندی
منه بابا اجیخلاندی
ئورک یاندی...
شاعر: محسن عرب خالقی
📢حاج مهدی رسولی
🔶 این پا و اون پا نکن بابا...
شب سوم محرم 1440
#حاج_مهـدی_رسـولـے
#زمینه
#شب_سوم
#محرم97
✼═══┅🔶🍁🔶┅═
یاخادم الحسین و یا ناصرالحسین
حی علی الحسین و سلام علی الحسین
یا سیدی سلام علیک_قلبی دمی و مالی لدیک
قتل الله قوما_قتلوک۳
و من الماء عذب_منعوک۳
ای مستجات توبه های آدم
ای نور خانه ی رسول خاتم
ای کشتی نجات اهل عالم
(یابن الحیدر...)
.........................................
دوشسه یولون صبا بابامون کربلاسینه
ویررن خبر او قانلی دیارین آقاسینه
زجرین محبتی یتشوبدی بالاسینا
ویررن خبر رقیه ن جان اوسته
قمچی ییوب غم هجران اوسته
گجه گونوز گلور آخر_فغان اوسته۳
چاتوب عمروم گلی ایندی_خزان اوسته۳
باخ_خرداجا ایاقلاریم یارادی
باخ_تترین دوداقلاریم یارادی
باخ_گور نجه قولاقلاریم یارادی
(مظلوم بابا...)
.........................................
بابا سرم شکست ، به فدای سرت شکست
برگ و برم شکست ، به فدای سرت شکست
بال و پرم شکست ، به فدای سرت شکست
تو رفتی و دلم غصه ای شد
موهای من عجب قصه ای شد
دخترت را نشناسی_به نگاهی۳
نه سری مانده نه گیسوی سیاهی
وای_تاب پیکر مرا بردند
وای_جان لاغر مرا بردند
وای_معجر سر مرا بردند
(مظلوم بابا...)
شاعر: علی حنیفه
📢حاج مهدی رسولی
🔶دوشسه یولون صبا...
شب سوم محرم 1440
#حاج_مهـدی_رسـولـے
#واحد
#شب_سوم
#محرم97
✼═══┅🔶🍁
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#شور
#عالیه_رجبی
#چیمیشهنیزهدارتبذاره
#ملودی_مشابه_چشامترهلبامغرقآهه
#حلقه_ادبی_ریان
چی میشه نیزه دارت بذاره
منو بغل بگیری،دوباره
ببین منو توی خرابه با
لباس پاره
از رو نیزه حالمو ببین
نشسته غم توی چشام بابا
حالمو ببین
که جون نداره دست وپام بابا
حالمو ببین
چجور شکسته دندونام بابا
منو به زیر دست وپا،،زدن
تورو که میزدم صدا،،زدن
میون گریه ناهوا ،،زدن
ببین چقد منو بابا،،،زدن
بند دوم
بدون تو دلم غرق درده
روی لبم بابا آهه سرده
دلم برا بغل گرفتنت
بهونه کرده
بابا جونم کاش بدونی که
به روی صورتم رد دسته
کاش بدونی که
ورم ،نگاه خیسمو بسته
کاش بدونی که
ازاین جداییا شدم خسته
شکسته سنگا ابرومو،،، ببین
لرزیدنای زانومو،،، ببین
کبودیه رو بازمو،،،ببین
زخمای روپهلومو ،،،،ببین
بندسوم
ببین کبوترت نیمه جونه
کف پاهاش همه غرق خونه
چیا کشیده تو سفر فقط
خدامیدونه
دیگه بابا ،جون من نرو
یا میری منم ببر دیگه
جون من نرو
تا نشم شکسته تر دیگه
جون من نرو
جام نذار تواین سفر دیگه
ببین چقد حالم بده،،،بابا
پاهام چقد تاول زده،،بابا
جون به لب من اومده،،،بابا
بهم جواب رد نده،،،بابا
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#زمینه
#محسن_بیننده
#عالیه_رجبی
#عمهکمکمکن
#بنداول
عمه کمکم کن
باید پاشم از جام
آخه داره امشب
سر میرسه بابام
باید یه جوری بپوشونم کبودیامو
میخوام که ازش قایم کنم زخمای پامو
از درد دلام هیچی نمیگم
از زجر مدام هیچی نمیگم
از،اینکه سرم چیا آوردن
اصلا به بابام هیچی نمیگم
#بنددوم
یادم باشه پیشش
پهلومو نگیرم
بادستای لرزون
بازومو نگیرم
یادت باشه عمه نگی از حرمله چیزی
اصلا نمیخوام بدونه از آبله چیزی
از سنگای بام هیچی نمیگم
از مجلس شام هیچی نمیگم
از دندونی که برام نذاشتن
اصلا به بابام هیچی نمیگم
#بندسوم
چشماش تره انگار
چیزیش شده بابام
حتما همی چی رو
دیده خوده بابام
حالا اومده تا ببره منو شبونه
آخه پدره حق داره که دل نگرونه
حاله دلمو میدونه بابا
از توی چشام میخونه بابا
میخواد ببره منو که دیگه
اینجا نمونم بدونه بابا
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#واحد
#منصوره_محمدی_مزینان
#علی_کبیری
#صورتآسموندرهمه
#حلقه_ادبی_ریان
#بند۱
صورت آسمون درهمه
بزم ابرای پر ماتمه
توی قلبم یه دنیا غمه
بابا ...ببین سرم چی اومده
دست و پاهام چقد تاول زده (۲)
بی حیایی حرف بد زد
من رو خولی با لگد زد
واغریبا ..... واغریبا
#بند۲
بابایی جون، ببین دخترت
جون میده پای زخم سرت
تا بیاد زیرِ بال و پرت
بابا...یه مرد بی حیا و مست
باحرفِ بد دل منو شکست (۲)
وقتی دختر...بی پناهه
زنده موندن اشتباهه
واغریبا ..... واغریبا ۳
#بند3
چِشمَم از این سفر ترسیده
مثلِ ابر بهار باریده
بس که تو این سفر بد دیده
ای وای...مَن الذی اَیْتَمَنی؟
ای وای... چرا آخه بی کفنی
قد کمون و دلشکسته
جون می دم با حالِ خسته
واغریبا ..... واغریبا
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#شور
#تصنیف_روضه
#امیر_اسدی
#منازدوردیدمتروینیزهبابا
#حلقه_ادبی_ریان
من از دور دیدمت، روی نیزه بابا
صدات کردم بینِ، آتیش خیمه ها
شنیدم تو آتیش، با چشمای گریون
صدای دشمن بود، صدای اسباشون
گوشواره:
تو دین و دنیای من، من الذی ایتمنی؟
صدای دادشون، پیچید توی سرم
دیدم عمه میگه، فرار کن دخترم
دويیدم تو صحرا، اومد رام و سد کرد
میلرزیدم بابا، اومد سمتم نامرد
گوشواره:
تو دین و دنیای من، من الذی ایتمنی؟
نفس هام بند اومد، ازش می ترسیدم
گوشم رو خون آورد، دیگه من نشنیدم
بابا جون ترسیدم، که تنهام تو صحرا
با سیلی افتادم، منم مثل زهرا سلام الله علیها
گوشواره:
تو دین و دنیای من، من الذی ایتمنی؟
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زمینه
#شب_سوم
#حضرت_رقیه(س)
#مجید_رضایی
#سپردم_آئینه_هاروازجلوچشمات_بردارن
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول :
سپردم آئینه ها رو از جلو چشمات بردارن
هنوزم تو قشنگی سر به سر تو میذارن
شرمندم
گله سری برات نداشتم
گل بوسه
رو زخمای سرت گذاشتم
بخند تا بخندم/ عمه به قربون تو
زخماتو خودم میبندم / عمه به قربون تو
بند دوم :
بخواب که دیگه دیر وقته میدونم بابا دیر کرده
شاید که توی تشته شاید به نیزه گیر کرده
میدونی
چقد سرش شلوغه بابا
میدونی
کجاها که نرفته شبها
بخواب تا بخوابم / عمه به قربون تو
به فکر غم ربابم / عمه به قربون تو
بند سوم :
زخمای تنت خوب میشن نگران نباش عمه جان
دس نکش روی لثه هات دندونات بازم درمیان
میبینم
ورم دارن لبات هنوزم
میبینم
کبوده سرتا پات هنوزم
بمون تا بمونم / عمه به قربون تو
سخته واسه تو میدونم / عمه به قربون تو
#حلقه_ادبی_ریان
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
4_5837032130617542854.mp3
1.86M
#زمینه
#شب_سوم
#وحید_خیری
#مهدی_قربانی
#بابایی_میدونی_بی_تو_چی_کشیدم
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول:
بابایی، می دونی بی تو چی کشیدم
بابایی، حتی یه روزِ خوش ندیدم
بابا ببین، قدِّ خمیدم
بابا ببین، مویِ سفیدم
سه سالمه، اما می بینی
بدجوری از، دنیا بریدم
کوچولویِ سه ساله کجا وُ، سر بریده
صورتِ آلاله کجا وُ، رنگ پریده
بنددوم:
بابایی، عمه کمک میکرد نیفتم
بابایی، می زَدَنم هر چی میگفتم
امشب دیگه، آخر کاره
حال و روزم، می بینی زاره
میشه بابا، برام بخندی
اینجا کسی، که چوب نداره
زمین سرد این خرابه، میده عذابم
کاشکی میشد بابا یه لحظه، روو پات بخوابم
بندسوم:
بابایی، تویِ بیابونا دویدم
بابایی، توو خرابه بهت رسیدم
انقد زدن، با تازیونه
توو این مسیر، به هر بهونه
بابا دیگه، نایی ندارم
حرفام دیگه، بزار بمونه
پیاده راه اومدم انقد، پاهام گرفته
یه چیزیم بگو تو بابا، صدام گرفته
#حلقه_ادبی_ریان
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✅کانال سبک وشعر باب الحرم
#شب_سوم
#حضرت_رقیه(س)
#شعر_غزل
#مهدی_قربانی
#شب_شدو_دخترکت_باز_تماشا_دارد
#حلقه_ادبی_ریان
زبان حال حضرت رقیه(س)
شب شد و دخترکت باز تماشا دارد
بیشتر، شب، دلِ من حسرتِ بابا دارد
پس چه شد آنهمه زیر لبِ خود میگفتی؟
دخترم در وسطِ سینهٔ من جا دارد
خبری دیگر از آغوشِ پُر از مِهر تو نیست
این خرابه که فقط سختی و سرما دارد
سرِ صبحی چقٙدٙر بر سرِ من داد کشید
مانده ام شمر، چرا این همه دعوا دارد
وسطِ راه کسی گفت بدو، پرسیدم
بعدِ شلاق، مگر دخترکی نا دارد؟
تا سحر رویِ دو پهلویِ خودم میگردم
دستِ من نیست کتک خورده تقلا دارد
#حلقه_ادبی_ریان
4_5850455767433349154.mp3
1.26M
⭕ بند دوم
#عالیه_رجبی
#شب_سوم
#زمینه
#چهکارخوبیکردیکه
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول :
چه کار خوبی کردی که
پیش من آخر اومدی
فدای تو بشم که با سر اومدی
روشن شده با اومدنت چشای تارم
وقتی که توباشی باکسی کاری ندارم
شرمنده اگه پیش تو با لباس پاره م
بابا میدونی ازچی
دلگیرم و غمگینم
آخه با چشه تارم
روتو خوب نمی بینم
بند دوم
باباتو راه این سفر
هرچی بلا سرت اومد
همون بلاها سر دخترت اومد
سوخته تو آتیش موی تو و موی رقیه
خونی شده هم روی تو هم روی رقیه
زخمه مثه ابروی تو ابروی رقیه
ماهردوتامون داریم
لبهای ترک خورده
عین تو بابا خیلی
دخترت کتک خورده
بند سوم
بیا بشین تو بغلم
میخوام ببندم زخماتو
این دفه هرجا که بری میام باتو
موندن نداره اینجایی که حرمله باشه
هرجای تنم کبوده جای لگداشه
بابا دیگه عمر دختر تو آخراشه
وقتی که بیام باتو
دیگه نمیشم اذیت
از گریه ی هر روزم
عمه جون میشه راحت
#حلقه_ادبی_ریان
4_5846094485842298856.mp3
1.62M
#زمینه
#شب_سوم
#امیر_اسدی
#سعیده_کرمانی
#عالیه_رجبی
#شباتاسحرازغصه
#حلقه_ادبی_ریان
بند اول
شبا تا سحر از غصه، دل من بیتابه
دختر تو خیلی وقته، راحت نمیخوابه
من فقط تو رو میخوام/ بی تو نیمه جونم
بی تو تاره این شبهام/ ماه آسمونم
دردسر شده بابا برام/ لکنت زبونم
میبینی که پام سوخته
تموم موهام سوخته
الهی من بمیرم
صورت بابام سوخته
بند دوم
از بالای نیزه بابا، که منو میدیدی
وقتی صدات میزدم من، صدامو میشنیدی
پای نیزه بودم با/ قامت کمونی
درد دل میکردم تا/ دردمو بدونی
تو دلم میگفتم بابایی/ کاش پیشم بمونی
تاری چشام بسه
دوری بابام بسه
میشه منو ببری بابا
یتیمی برام بسه
بند سوم
سفیده همه موهام و/ سو نداره چشمام
می بینی که نیستم دیگه/شبیه هم سِنّـــام
زخمام و اگه بابا/ من بدم نشونت
حق داری که از غصه/ بند بیاد زبونت
خورشید خونت حالا شده/ ماه قد کمونت
پیری واسه من زوده
خمیده شدن زوده
برای دختر تو
تابوت و کفن زوده
#حلقه_ادبی_ریان
4_5848371870776167147.mp3
5.57M
#زمینه
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_س
#علی_مشرف
#ضربه_های_دست_عدو
#حلقه_ادبی_ریان
بند1:
ضربه های دست عدو
صورتم رو کرده کبود
راستی یادم نبود بگم
یکی بود یکی نبود
حال و هوامون خزونی بود
به ماها گفتن مهمونی بود
آرزو داشتم که ای خدا....!!
توقّعم مهربونی بود
گلای لالۀ گلشن و می زدن
با سیلی و با نیزه ها زن و می زدن
با هرچی دستشون اومد من و می زدن آی می زدن آی می زدن
آی می زدن
بند2:
به خدا اهل معرفت
مثه بابام کسی نبود
یکی میگه بهم چرا؟؟
سر بابام رو نیزه بود
هر دفعه با طعنه آب می داد
من و با خنده اش عذاب می داد
وقتی می پرسیدم از بابام
با کعب نی جواب می داد
با بغض و کینۀ جدّمون می زدن
ما رو شبا تو اوج گریمون می زدن
حالا دارم لک.. نت زبون می زدن آی میزدن آی می زدن
آی می زدن
بند3:
به تمنّای بوی تو
به تماشای روی تو
بیا تا بوسه بزنم
طرّه های گیسوی تو
باشه.. میگین آسمونی بود..
آخه بابام همونی بود...
که شما دعوتش گرفتین
این چه رسم مهمونی بود؟؟
برای غارت خیمه گاه می زدن
تو رو میونه قتله گاه می زدن
عمه می گفت رو یک سپاه می زدن آه می زدن آه می زدن
آی می زدن
4_5882114860430395675.mp3
512.3K
#نوحه_ده_شب
سربند : #صلیاللهعلیک
#حسام_سلیمانی
#جواد_پورعباسیان
#حلقه_ادبی_ریان
صلی الله علیک یا خامس ال الله
وعده ی ما کربلا اربعین انشالله
من از همین پیرهن سیاه
گرفتم ابرو حسین
سفارش کرده مادرم
تشنه شدی بگو حسین
تشنه لب کربلا / شاه شهیدان حسین
راس تو بر نیزه ها / پیکرت عریان حسین
سیدناالمظلوم
سیدناالعطشان
سیدناالعریان
#شب_اول
#حضرت_مسلم علیه السلام
#حسام_سلیمانی
#کوفیاچهنامردن
کوفیا چه نامردن دیگه ندارم یاری
کاش نمیگفتم بیا کاش اصغرو نیاری
بادستای بسته به تو میدم ای اربابم سلام
میشیم فدای تو حسین خودمو هردو بچه هام
در نفس آخرین یاد تو بودم حسین
کشیدنم رو زمین یاد تو بودم حسین
بی یار و بی یاور
کشتن تو رو آخر
سردار بی لشگر
#شب_دوم
#ورودیه
#حسام_سلیمانی
#بیابرگردیمداداش
بیا برگردیم داداش از این خاک پربلا
آشوبه دله زینب تو یه دشت نینوا
میبینم با چشم خودم
انگشترت رو میبرن
نمیخوام ببینم حسین
روزیکه سنگت میزنن
نبینم اون روزی رو که میری رو نیزه ها
تنت بشه زیرورو با لگد بی حیا
اون لحظه غمگینه
شمرِ پر از کینه
میشینه رو سینه
#شب_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#حسام_سلیمانی
#چیشدهلبتبابا
چی شده لبت بابا خاکستره رو موهات
سرت رو کی بریده جون رقیه فدات
بابا جون روی نیلی و موی سوخته م رو تو ببین
من رو با خودت تو ببر تنها ارزومه همین
کبوده کل تنم آبله هامو ببین
شبیه زهرا منم توکوچه خوردم زمین
سه ساله ی پیرم
از زندگی سیرم
پیش تو میمیرم
#شب_چهارم
#دوطفلانحضرت_زینب سلام الله ع
#سبک_زمینه_حضرت_رقیه_س
#شب_سوم
#محرم_۱۴۰۰
🏴بند اول:
مهمون ویرونه، ماه شبهام شدی
چه عجب باباجون، سر به ماهم زدی
رفتی و پیش من، خیلی دیر اومدی
کجا بودی که هر چه قد صدا زدم بابا
انقد منو کتک زدن، خمید قدم بابا
نیومدی حالا ببین، چی اومده سرم
دیگه نمونده مو و معجری روی سرم
همه تنم شده کبود، بابا
عمه اگه پیشم نبود، بابا
(رقیه دیگه مُرده بود، بابا ۲)
مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا
🏴بند دوم:
مثل بال و پرم، سوخته موهات بابا
چشم و ابروت سیاه و کبوده چرا
صورتت خونیه، رفته بودی کجا؟
چه جوری آخه باباجون شکسته دندونات
انگار زدن با خیزرون محکم روی لبات
بهم بگو چرا آخه با سر آوردنت؟
چه جوری اومدی اصن الان کجاس تنت؟
زخمی شده چه قد سرت، بابا
کاشکی بمیره دخترت، بابا
(واسه رگای حنجرت، بابا ۲)
مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا
🏴بند سوم:
بیدارم شب تا صب، بسکه درد میکشم
سیلی انقد زدن، تار میبینه چشم
بغلم کن بابا، یِکّم آروم بشم
منو ببر شدم از این زمونه دیگه سیر
سه سالمه ولی ببین بابا شدم چه پیر
نپرس ازم چرا چون هرچی که بگم کمه
تو بازارای شام عذاب دیدم یه عالَمه
چشم عمو رو دور دیدن، بابا
جلوی ما میرقصیدن، بابا
(به اشکامون میخندیدن، بابا ۲)
مَنِ الّذی اَیْتَمَنی بابا
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#مناجات_با_خدا در #شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه
منم گدای همین لطف بیکران رقیه
اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی
رسانده ام سر خود را به آستان رقیه
نمیزند لب خود را به لقمه ای که حرام است
هر آنکه میخورد از رزق آب ونان رقیه
خداکند نزنم باز زیر قول وقرارم
و سربلند بمانم در امتحان رقیه
گره گشایی ما روضه های سوم ماه است
که میهمان خدائیم و میهمان رقیه
به ناله های منِ تحبس الدعا نظری کن
به نالهء ابتا یاحسین جان رقیه
نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش
زبان لال مرا لکنت زبان رقیه
کمان شده قد من با گناه های زیادم
مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه
به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر
تمام گریه کنانند در امان رقیه
خمیده راه اگر میرود بخاطر این است
که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه
گرفته است چه محکم به دست معجر خود را
رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه
شاعر: #رضا_دین_پرور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#مناجات_با_خدا در #شب_سوم #ماه_مبارک_رمضان
شمیم عفو خدا بر مشام می آید
برای زخم گناه التیام می آید
اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است
ز سوی حضرت حق فیض عام می آید
بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم
دوباره مرغ اجابت به بام می آید
ملائکه همه چشم انتظار ما بودند
ز عرش و فرش طنین سلام می آید
اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست
اگرچه نفس به همراه دام می آید...
بناست پاک شود نامه ی گناهانم
اگر که از منِ شرمنده نام می آید
شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی
برس به داد خدایا! صِدام می آید؟...
چه روشن است دل من در این شب تاریک
برات رفتن تا کربلام می آید
و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه
گریز مرثیه از سمت شام می آید
گرسنه است به ویرانه دختری اما
ز خانه ها همه بوی طعام می آید...
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
⚜زمینه ی حضرت رقیه س:
#ویژه_ی_محرم_۱۴۰۰
#شب_سوم
بند اول:
به من خندیدن
یه عده هرزه
میدونم دیدی
تو از رو نیزه
نگفتی که چجور رقیه
با درد آبله بخوابه
نگفتی که چجوری باید
از ترس حرمله بخوابه
ببین که صورتم بابایی
شبیه مادرت کبوده
ماها رو خارجی میخونن
اینا که نسل شون یهوده
پیشم بمون بابای خوبم
بند دوم:
خرابه سرده
تنم تب داره
واسم بعد تو
بلا می باره
عمو کجاست ببینه که من
تو دست زجرم و اسیرم
چجور باید عروسکامو
از دست دخترا بگیرم
برای من سپر که می شد
لگد به خواهر تو میخورد
یه بی حیا که سیلی میزد
نبودی گوووشواره رو برد
پیشم بمون بابای خوبم
بند سوم:
بابا دشمن چی
سرت آورده
تو هم دندون هات
که ضربه خورده
نپرسی از موهام که سوختن
نپرسی از خراش اَبرو
منم که قول میدم نپرسم
حالا که اومدی تنت کو
اگه چشام بزاره بابا
میخوام فقط تو رو ببینم
اگه بزاره پای زخمیم
میام کنار تو می شینم
پیشم بمون بابای خوبم
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی
#سبک_زمینه_ده_شبی
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۲🏴
#واسم_اومد_مهمون
#شب_سوم
#بسیار_زیبا😍
#اجرانشده
بند اول:
واسم اومد مهمون
دلمو فرشِ گذرگاش میکنم
واسم اومد مهمون
خودمو قربونیِ راش میکنم
واسم اومد مهمون
با چشای خسته نیگاش میکنم
دستِ تنهامو
چجوری، بردارم، سرِ بابامو😭
زخمه لبهامو
چجوری، ببوسم، همه دنیامو😭
تارِ چشمامو
چجوری، ببینم، ماهِ زیبامو
بابا، اومدی اما دیر، زمین گیرم من
بابا، کبوده دست و پام به زنجیرم من
بابا، میدونم اینو خوب، که میمیرم من
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
بند دوم:
بابا حسین جونم
شدی درگیره خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
میبینم حالت خرابه مثلِ من
بابا حسین جونم
صورتت با خون خضابه مثلِ من
غمگین و زارم
بابایی با تو من، دردِ دل دارم
خیلی بیمارم
بسکه زجر، توی راه، داده آزارم
شبا بیدارم
شبیهِ فاطمه، پهلو درد، دارم😭
بابا، بین شامی های یهود، میمردم
بابا، اگه عمه نبود، که زود، میمردم
بابا، اگه واسم سپر نبود، میمردم😭
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
بند سوم:
منو ببر بابا
که دیگه از این زمونه سیر شدم
سه سالمه اما
تو نگاه کن بابا جون که پیر شدم
دستم به دیواره
مثه مادرم به غم اسیر شدم
ای بابا جونم
ببرم، که دیگه، ندارم جونی
اینجا توی شام
ندادن، حتی یک، تیکّه ی نونی
ببرم بابا
دلِ من، شده تنگ، اینو میدونی
بابا، دخترای شامی، به من خندیدن
تا که، روی گوشای من، یه کم خون دیدن
بابا، با لباسای نو، جلوم رقصیدن😭
خیلی اینا بدن ( بابا جونم ۳ )
منو کتک زدن ( بابا جونم ۳ )
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امیر_حسین_سلطانی
#وحید_زحمتکش_شهری
#سبک_شور_حضرت_رقیه_س
#شب_سوم
#محرم_۱۴۰۰
#خلقا_خلقا_منطقا_فاطمهای
🏴بند اول:
خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، فاطمه ای یا رقیه
زیباترین و شیرین ترین، زمزمه ای یا رقیه
وقتی که حب تو واسه ما، ناجی روز محشره
پس قیامت دیگه قاضیِ، مَحکَمه ای یا رقیه
قصره شام و، رو سره یزید، خراب کردی رقیه
تو یزید و، توی خوابشم، عذاب دادی با گریه
تا بشه کور، چشم دشمنات، میگم علنی بانو
تا قیامت، لعنت خدا، به خاندان امیه
زینتِ حسینی
نور نیرینی
ماه عالمینی، یا رقیه یا رقیه
دختره امامی
واجب احترامی
حامی قیامی، یا رقیه یا رقیه
یا رقیه یا رقیه
🏴بند دوم:
کعبه ی عشق و محبت و، آرامشی یا رقیه
معدن لطفی و لایق، ستایشی یا رقیه
اسمتو هرجا که می برم، حل میشه کلّ مشکلات
با دستای کوچیکت درِ، گشایشی یا رقیه
تو خرابه، روبه روی ظلم، قیام کردی رقیه
روز خوش رو، واسه اهل شام، حرام کردی رقیه
با نثار، جون تو داره، دوام نسل امامت
چون خودت رو، قربون دوتا، امام کردی رقیه
حسن اختتامی
نور مستدامی
صاحب مقامی، یا رقیه یا رقیه
بانوی جلیله
دلبره عقیله
منکرت ذلیله، یا رقیه یا رقیه
یا رقیه یا رقیه
🏴بند سوم:
اول و آخره هر سخن، مددی بی بی رقیه
ای قدیمی ترین عشق من، مددی بی بی رقیه
کرب و بلام توی دستاته، باب دعا و حاجتی
صاحبه نوکره سینه زن، مددی بی بی رقیه
افتخارم، اینه واللهِ، که عمری غلامتم
منه مجنون، خیلی وقته که، اسیره مرامتم
میزنم جار، از ته دلم، تو هر جا و هر زمان
عمریه که، منه رو سیاه، کبوتره بامتم
رحمته تمامی
ختم هر کلامی
مظهر خدامی، یا رقیه یا رقیه
با تو اهل رازم
دینمو میسازم
یاده تو نمازم، یا رقیه یا رقیه
یا رقیه یا رقیه
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علی_مهدوی_نسب
#محمد_جواد_رودی
4_5985822167256796390.mp3
4.59M
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#چیبگمازسختیایقافله
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیانفر
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم