برید آهسته ، ای نیزه دارا
سخته دویدن پا برهنه روی خارا
ای زجر ملعون ، نزن با سیلی
خسته شدم از راه طولانی صحرا
مسیر عمه رو سد نکن
طفل مریضو لگد نکن
بی معجرن زنای حرم
برو نگاهای بد نکن
نگاه نکن گوشوارمو
هدیه ی باباییه بمن
نمونده نا تو پیکرم
تورو خدا دیگه نزن
نزن چشمام نمیبینه
یا لااقل نزن محکم
نزن با پا بزن با دست
نزن من رو پیش عمم
2
شعله کشیدی، به خیمه هامون
نگفتی تو آتیش میسوزه چادرامون
نگفتی که رو ، خارای صحرا
که میدویم زخمی میشه دست و پاهامون
منو روی خاکا نکش
تنم رو خارا نکش
دستت قد صورتمه
دستتو رو موها نکش
عمه داره میخوره زمین
یکی با تازیونه اومد
خودم دیدم پشت سرم
عممو با سیلی میزد
میدونی کی زمین خورده
بهش میگن بنت الحیدر
یکم حرمت نگهدارو
با کعب نی نزن رو سر
3
اینجا کجاست که ، غیرت ندارن
چرا مارو تو نگاهای بد میارن
زبون ندارن ، مگه چرا پس
مارو با تازیونه و لگد میارن
علی همونه که کوفیا
نون و نمک خوردن از کفش
چرا با سنگ و چوب اومدین
اینه جواب لطف و رحمتش
اگه نمیشناسید زینبو
بگم که ناموس حیدره
چرا نشونش میدین بهم
خواهر سقای لشکره
عمو عباس کفیلش بود
ندیده سایشو هیچ کس
حالا میخوره سیلی و
لگد از هرکس و ناکس
#خادم_زینب
#شور_مقتلی
#شب_سوم_محرم
#شور_طوفانی
#شب_سوم_محرم_شور_طوفانی
#پست_ویژه
#پیشنهاد_دانلود
راه رفتنت رو آهسته تر کن
فکری برای خستگی همسفر کن
ای نیزه داری ، که روبرومی
فکری برای این زنای خون جگر کن
مسیر عمه رو سد نکن
طفل مریضو لگد نکن
بی معجرن زنای حرم
برو نگاهای بد نکن
نگاه نکن گوشواره هامو
هدیه ی باباییه بمن
نمونده نایی دیگه برام
تورو خدا آرومتر بزن
نزن چشمام شده کم سو نمیبینم
یا لااقل نزن محکم ندارم جون
نزن با پا بزن با دست تنم زخمه
بیا بابا از این صحرا برم گردون
بند دوم
ماه منو به ، آتیش کشوندن
هم رومو هم گیسومو هم دل رو سوزوندن
یادم میمونه ، بابا همیشه
که عمه هامونو روی خارا نشوندن
انگار نمیشناسن عمه رو
بگو که ناموس حیدره
اون که نشونش میدن به هم
خواهر سقای لشکره
اون کسی که زمین خورده
بهش میگن بنت الحیدر
یکم حرمت نگهدارو
با کعب نی نزن رو سر
اونی که پیش چشم دخترت داره
سرتو بین این لشکر میچرخونه
میدونه داغ بابا از همه بیشتر
دل دختر بچه هارو میسوزونه
بند سوم
از نی طلوع کرد ، خورشیدم امروز
کم سو شده مثل چشام امیدم امروز
به اون کسی که ، انگشتتو برد
گوشواره هامو با یه سیلی میدم امروز
منو روی خاکا میکشن
تنم رو رو خارا میکشن
دستی که قد صورتمه
رو روی موها میکشن
افتاده عمه روی زمین
یکی با تازیونه اومد
هردفعه عمه سپر میشد
با هرچی داشت عمه رو میزد
تا وقتی که عمو عباس کفیلش بود
ندیده بود سایشو هیچ کجا هیچ کس
حالا میخوره سیلی میشنوه دشنام
داره میچرخه بین هرکس و ناکس
#خادم_زینب
#شور_مقتلی
#شب_سوم_محرم
#شب_سوم_محرم_شور_طوفانی
#پست_ویژه
#پیشنهاد_دانلود