eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ~~~~~~~~~~~~ دل ما مست سراب است بیا یابن الحسن عالمی غرقه ی خواب است بیا یابن الحسن یابن زهرا ، همگی تشنه باران توایم باز هم قحطی آب است بیا یابن الحسن بی حضور تو به سامان نرسد کار جهان خانه از پایه خراب است بیا یابن الحسن این جهان پر شده از حرمله هایی بی رحم شیعه درگیر عذاب است بیا یابن الحسن روزیِ ریزه خورانِ شب هفتم ، همگی دست دلبند رباب است بیا یابن الحسن صحبت از ذبح عظیم است خدا رحم کند مادرش در تب و تاب است بیا یابن الحسن باز گهواره خالی و دل خون رباب صحبت از قلب کباب است بیا یابن الحسن ~~~~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۵/۲۴
به نام خدا ~~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~~ این سرِ بر نیزه ، جانِ زینب است ، آهسته تر آخر او ،روح  و روانِ  زینب است ، آهسته تر قد  کشیده  دلبر  زینب  به  روی  نیزه ها این همان سروِ چمان زینب است ، آهسته تر ساربان ! آهسته تر ، تا  سر نیفتد  بر  زمین جای  او در آسمانِ   زینب است ، آهسته تر سمتِ من، سر را نچرخان ، چون که از بالایِ نی شاهدِ قدّ  کمانِ   زینب است ، آهسته تر بس که این سرنیزه بر رگها اصابت کرده است شرمسار از دیدگانِ  زینب است ، آهسته تر سایه دارد بر سَرِ این قافله ، رأس  حسین سر پناه  کاروانِ  زینب است ، آهسته تر رَدّ زنجیر ، آبله ، خار مغیلان ، زخمِ  نِی روی پای کودکانِ  زینب است ، آهسته تر ناخدایِ  صبرم ، امّا  دیدن  این  کودکان خارج از صبر و توانِ  زینب است ، آهسته تر کاش راهِ  ما جدا می گشت از  شامِ  بلا آتشی دیگر به جانِ  زینب است ، آهسته تر آیه ی «أَمَّن یُجیب» و ذکرِ «لا حَولَ وَ لا» دائماً وِردِ زبانِ  زینب است ، آهسته تر ~~~~~~~~~~~~ ~~~~~~~~~~~~ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۲
به نام خدا ************** اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸
به نام خدا ****************** غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد ****************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸