eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
28 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 09052226697 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک ۵۰ فروشگاه فرهنگی بابُ الحَرَم 🔸کانال متن روضه: @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5967392003028159872.ogg
628.7K
‍ ‍ 💔🍃🖤🔹💔 🍃🖤🔹💔 🖤🔹💔 ﷽ 🔹💔 💔 (س) (ع) حرفی نزن كه نیزه تو را زیر و رو كند حرفی نزن كه پیكر تو پشت و رو كند 😭😭😭 حرفی نزن كه قاتل امانت نمی دهد سر نیزه اش امان به دهانت نمی دهد حرفی نزن برادر من خسته می شوی در زیر ضربه های سنان كشته می شوی حرفی نزن كه با جگرت خوب تا كنند این نا نجیب ها بدنت را رها كنند 😭😭😭 حرفی نزن عزیز دلم پیش ناكسان راحت نمی شوی دگر از دست این سنان حرفی نزن كه می پرد او روی پیكرت با خنجری شكسته زند روی حنجرت حرفی نزن كه پاره ای و سخت درهمی با تیر و نیزه های شكسته تو هم دمی😭😭😭 ✍ گودرزی 🎧(ع) 🎤 👌 دعای فرج
ناگفته ها دارد دل غم پرورت با من حرفی بزن از گوشۀ چشم ترت با من   بانوی محجوبم بیا و در میان بگذار شرح بلایی را که آمد بر سرت با من   از اتفاقاتی که پیش آمد در آن کوچه آن ماجراهایی که گفته دخترت با من   ای کاش امکان داشت راز رو گرفتن را یکبار می گفتی به غیر از معجرت با من   از تازیانه با اشاره شکوه ها دارد لرزیدن انگشت های لاغرت با من   یک روز کارِ خانه، نان پختن، کمی لبخند اما چه کاری کرد روز دیگرت با من   امروز از اول فقط گفتی"حلالم کن" ای وای اگر این است حرف آخرت با من   قبل از تو من جان می دهم، احیاء من با تو بعدش عزیزم کار غسل پیکرت با من   متولی   @babollharam
فاطمی سلام الله علیها دوباره سفره دل وا شد امشب دمیکه صحبت یلدا شد امشب شبی که مثل زلف یار تار است بلندیش چنان گیسوی یار است درِِ رحمت بروی خلق باز است اگر طولانی اما چاره ساز است شب دلدادگی عاشقان است شب جمعیت سوته دلان است همه اقوام با هم جمع باشند ولی پروانه یک شمع باشند بزرگ قوم مادر هست و بابا همه دردانه ها در گرد آنها پس از ذکر خدا و حمد سرمد صلوات است بر آل محمد اگر اهل ولا باشند آنها بخوانند با ترنم ذکر مولا حضور جمع وقتی دلنشین است که صحبت از امیر المومنین است دمیکه گل کند اقبال حافظ پدر میگیرد آنجا فال حافظ چه فالی شد نصیبم بی قرینه دلم رابرد امشب تا مدینه « شب وصل است و طی شد نامهٔ هجر » «سلام هیَ حتی مطلع الفجر» مدینه قصه گوی شهر لیلاست مدینه داستان غصهٔ ماست مدینه می بری از دیده خوایم « مدینه گفتی و کردی کبابم» مدینه هم شب یلدا گرفته عزای غربت مولا گرفته اگر حافظ ز وصل یار گوید مدینه از در و دیوار گوید سحر هرگز ندارد این شب تار دمیکه نقش بسته روی دیوار علی یک یار جانی داشت اما سقیفه با دسیسه کشت اورا بهانه شد فدک با زور سیلی علی را مُهر زد بر روی لیلی مدینه شرمسار از روی مولاست که یلدایش غروب هجر زهراست مدینه محور آن جمع پاشید چه شد که لاله دور شمع پاشید چه یلدایی که ماتم دارد امشب گرفته ذکر وااماه زینب چه یلدایی حسن در شور و شین است کباب غربت حیدر حسین است مدینه روضه حساس دارد گل سرخی روی دستاس دارد شب یلدا بگو با آه و افغان علی جانم علی جانم علی جان سحر هرگز نگردد این شب تار مگر پرده بگیرد از رخش یار سلام الله علیهم اجمعین نظری طهرانی 
رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز بعد از تو سوی چشم مرا اشک میبرد ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز قلبم، سرم، تمام تنم تیر میکشد از آن لگد که خورد به پهلوی تو، هنوز مسمار اگر نبود تو بودی و دخترت سر میگذاشت بر سر بازوی تو هنوز مانده است روی معجرت از رو گرفتنت آثاری از جراحت ابروی تو هنوز ای کاش مانده بود به شانه یکی دوتا از تارهای سوخته موی تو هنوز از اینکه پیش روی حسن سیلی ات زدند شرمنده ام بجان تو از روی تو هنوز متولی