eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼سر حسين علیه‌السلام در دير راهب و زيارت حضرت فاطمه علیهاسلام از آن عَنْ أبی سعیدِ الشّامی ، قالَ : کنتُ یَوماً مَعَ الکفرةِ اللِّئامِ الَّذینَ حَمَلُوا الرؤُوسَ وَ السَّبایا إِلی دمشقِ ؛ فَوَصَلوا إِلی دِیْر النَّصاری . قالَ : فَلَمّا نَظَر القِسّیسُ إِلی رَأسِ الحُسینِ و إِذا بالنّور ساطِعٌ منه إِلی عَنانِ السَّماء ، فَوَقع فی قَلبِه هَیْبةٌ منه . فقال القِسّیسُ : دِیْرنا ما یَسِعُکم بَلْ ادخُلوا الرؤُوسَ و السَّبایا إِلی الدِّیرِ و حیطوا بِالدیرِ مِنْ خارِجٍ فإذا دَهَمَکم عدوٌّ قاتِلوه و لا تکونُوا مضطرِبین عَلی الرؤُّوسِ و السَّبایا . فَاسْتحسَنوا کلامَ القسّیس و قالوا : هذا هُو الرّأیِ . فَحَطّوا رأسَ الحسینِ فی صندوقِ و قَفَلوه وَ أَدخَلوه إِلی الدِّیرِ وَ النساءَ و زینَ العابدینِ و جَعَلوهُم فی مکانٍ یلیقُ بِهم. ثُمَّ إنَّ صاحِبَ الدیرِ أرادَ أنْ یَری الرأسَ الشَّریفِ و جَعَلَ یَنْظُرُ حولَ البیتِ الَّذی فیه الصَنددقُ – و کاَن له رازونةٌ – فحَطّ رأسُه فیها، فرأیَ البیتَ یَشرِقٌ نوراً و رأیَ أنَّ سقفَ البیتِ قد انشقَّ وَ نَزلَ مِنَ السّماءِ تَختَ عظیم، و إذا بِإمرأهٍ أَحَسَنَ مِن الحُورِ جالِسَةً علی التَّختِ و إِذا بشخصٍ یصیحُ : أَطْرقوا و لا تَنْظُروا، و إِذا قَدْ خَرجَ مِن ذلک البیتِ نساءٌ ... قال : فَأخرِجْنِ الرأسَ مِن الصندوقِ وَ کلٌّ مِن تلک النساءِ واحدةٌ بَعدَ واحدةٌ یُقبِّلنَ الرأسَ الشّریفِ . فَلَمّا وَقَعتِ النوبةُ لمولاتی فاطمة الزهراء عَلَیها سَلام غُشِی علیها و غُشِی صاحبُ الدیر، و عادَ لا یَنظُر بالعینِ بَل یَسْمَعُ الکلامَ، و إذا بقائِلة تقول: السلامُ علیک يا قتیلَ الأُمِّ ، السلام علیک یا مظلومَ الأُمِّ السلام علیکَ یا شهیدَ الأُمِّ، لا یَتَداخَلک همٌّ و لا غمٌّ، و إنَّ اللهَ تعالی سَیفرِجُ عنّی و عنکَ؛ یا بنیَّ! من ذا الذی فرَّقَ بینَ رأسِک و جَسدِک ؟ یا بنیَّ ! مَن ذا الّذی قَتَلک و ظَلَمَک؟ یا بنیَّ! من ذا الّذی سُبی حَریمُک؟ یا بنیَّ! مَن الذی أَیتم أطفالَک. ثمَّ إِنَّها بَکَتْ بکاءاً شدیداً. فلمّا سَمِع الدیُرانی ذلک إِندَهَشَ وَ وقَعَ مَغْشِیّاً علیه. ابو سعید شامی می‌گوید: روزی همراه کفار پستی که سرهای شهدا و اسیران را به شام می بردند، بودم. پس به کلیسای مسیحیان رسیدند. هنگامی‌که قسیس به سر امام حسین علیه‌السلام که نوری از آن به سمت آسمان ساطع بود نگريست، هیبت آن حضرت در قلبش واقع شد. قسیس به آن‌ها گفت: دیر ما به اندازه ی جمعیت شما بزرگ نیست. سرها و اسیران را وارد دیر کنید و از بیرون دیر را احاطه کنيد. اگر دشمنی حمله نمود او را بکشید و به خاطر سرها و اسیران نگران نباشید. آن‌ها کلام قسیس را پسندیدند و گفتند این نظر خوبی است. پس سر حسین علیه‌السلام را داخل صندوق قرار داده و قفل نمودند و همراه زنان و امام زین‌العابدین وارد دیر کردند و آن‌ها را در مکانی که تحت نظر داشته باشند قرار دادند. صاحب دیر خواست تا سر مطهر را ببیند و به خانه ای که صندوق در آن قرار داشت نگاه می‌کرد. او رازیانه اى داشت كه سر را در آن پیچید. در آن هنگام نورخانه را فرا گرفته و سقف خانه شکافته شد و از آسمان تختی بزرگ فرود آمد. ناگهان زنی که از حوری ها نیکوتر بود بر آن تخت نشست و شخصی فریاد می‌زد: راه باز کنید و نگاه نکنید. در آن لحظه از آن خانه زن‌هایی خارج شدند. آن زن‌ها سر را از صندوق بیرون آوردند و هر کدام یکی پس از دیگری سر شریف را می‌بوسیدند. هنگامی‌که نوبت به مولای ما فاطمه زهرا علیها سلام رسید، حضرت غش كردند و صاحب دیر نیز غش كرد. راهب با چشم نمی‌دید بلکه تنها کلام و سخن آن‌ها را می‌شنید که گوینده‌ای می‌گفت: سلام بر تو ای کشته ی مادر! سلام بر تو ای مظلوم مادر ! سلام بر تو ای شهید مادر! ناراحتی به خود راه مده و غصه نخور. زیرا خداوند در آینده فرج من و تو را می‌رساند. ای پسرم چه كسى بین سر و بدنت جدایی انداخته است؟ ای پسرم چه کسی تو را کشته و به تو ظلم روا داشته است؟ ای پسرم! چه کسی خانواده ات را به اسارت در آورده؟ ای پسرم چه کسی اطفال و کودکان تو را یتیم كرده است؟ سپس به شدت گریست. هنگامی‌که صاحب دیر این کلام را شنید، مدهوش شد و غش کرد. 📚منابع: الدمعة الساکبة، جلد ۵، صفحه ۷۰ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۶۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼️پيرهن خونين را به طاق عرش مي‌زنند اذا قامَتِ القیامهُ نادی مُنادٍ مِنْ بَطنانِ العَرْشِ: «یا أَهلَ المَحْشَرِ، غُضّوا أَبصارَکُم، فَإِنَّها تُریدُ أَنْ تَجُوزَ فاطمةُ عَلَیها سَلام بنتُ محمدٍ صلی الله علیه و آله. فَتَأتی فاطمةُ و عَلی رأسِها ثَوبُ الحسینِ مخضبٌ بالدماء، فَتَأخُذُ بقائِمةِ العَرشِ وَ تَقولُ: «اللّهُمَ احکُمْ بَینی و بَینَ قَتَلةِ وَلَدی الحُسَیْن »، فَیُدخِلُ اللّهُ تَعالی قتلةَ الحسینِ النّارَ. (وفاطمةُ علیها سلام تَقولُ بَعدَ ذلک: «اللّهمَ اقْبَلْ شَفاعَتی فَیمَنْ بَکی عَلی وَلدی الحُسینِ». فَیَقبلُ اللّهُ شفاعَتَها و یُدخِلُ الباکینَ علی الحسینِ عَلَیه السَّلام فِی الجنهِ) هنگامی‌که قیامت بر پا می‌شود، منادی از قلب عرش ندا می‌دهد: ای اهل محشر چشم بر بندید که همانا فاطمه علیهاسلام دختر محمد صلى‌ اللَّه‌ عليه ‌و آله و سلم قصد دارد از محشر عبور کند. پس فاطمه علیهاسلام می‌آید در حالی که بر سرش لباس خون‌آلود حسین علیه‌السلام است. آن را به ستون عرش آویخته و می‌گوید: خداوندا بین من و قاتلان فرزندم حسین علیه السلام حکم بفرما. پس خداوند قاتلان حسین علیه‌السلام را وارد آتش می‌کند و فاطمه علیهاسلام می‌گوید: خداوندا شفاعت مرا در حق کسانی که بر فرزندم حسین علیه‌السلام گریستند، قبول کن خداوند هم شفاعت او را می پذیرد و گریه کنان بر حسین علیه‌السلام وارد بهشت می‌شوند. 📚منابع: الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج ۲۴، ص۹۹ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۶
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼️فاطمه(س) موجب هدایت المناقب: عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ ذَلِكَ النُّورَ فَقَذَفَهُ فَأَصَابَنِي ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ فَاطِمَةَ ثُلُثُ النُّورِ وَ أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ ثُلُثُ النُّورِ فَمَنْ أَصَابَهُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ اهْتَدَى إِلَى وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ لَمْ يُصِبْهُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ ضَلَّ عَنْ وَلَايَةِ آلِ مُحَمَّدٍ. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند: هنگامى كه خداوند بهشت را آفريد، خلقت آن را از نور وجه خود قرار داد، سپس آن نور را گرفته و پراکنده نمود، پس يک سوم آن نصيب من گرديد و يک سوم آن نصيب فاطمه و يک سوم باقيمانده نصيب على و فرزندانش گرديد. پس هر كس كه از آن نور بهره ‏اى برده باشد به ولايت و محبّت آل محمّد هدايت مى ‏شود و كسى كه چيزى از آن نور به او نرسيده باشد، از ولايت آنها بى‏ نصيب مى‏ ماند. 📚منابع: بحارالانوار، جلد ۴۳، ص ۴۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۵
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼️روضه‌خوانی حضرت زهرا علیها سلام برای حضرت سیدالشهداء در محشر قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیه و آله إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام فِي لُمَّةٍ مِنْ نِسَائِهَا فَيُقَالُ لَهَا ادْخُلِي الْجَنَّةَ فَتَقُولُ لَا أَدْخُلُ حَتَّى أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوُلْدِي مِنْ بَعْدِي فَيُقَالُ لَهَا انْظُرِي فِي قَلْبِ الْقِيَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَى الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَائِماً لَيْسَ عَلَيْهِ رَأْسٌ فَتَصْرُخُ صَرْخَةً فَأَصْرَخَ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِكَةُ لِصُرَاخِنَا فَيَغْضَبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عِنْدَ ذَلِكَ فَيَأْمُرُ نَاراً يُقَالُ لَهَا هَبْهَبُ قَدْ أَوْقَدَ عَلَيْهَا أَلْفَ عَامٍ حَتَّى اسْوَدَّتْ لَا يَدْخُلُهَا رَوْحٌ أَبَداً وَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا غَمٌّ أَبَداً فَيُقَالُ الْتَقِطِي قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَیه السَّلام فَتَلْتَقِطُهُمْ فَإِذَا صَارُوا فِي حَوْصَلَتِهَا صَهَلَتْ وَ صَهَلُوا بِهَا وَ شَهَقَتْ وَ شَهَقُوا بِهَا وَ زَفَرَتْ وَ زَفَرُوا بِهَا فَيَنْطِقُونَ بِأَلْسِنَةٍ ذَلْقَةٍ طَلْقَةٍ يَا رَبَّنَا لِمَ أَوْجَبْتَ لَنَا النَّارَ قَبْلَ عَبَدَةِ الْأَوْثَانِ فَيَأْتِيهِمُ الْجَوَابُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ عَلِمَ لَيْسَ كَمَنْ لَمْ يَعْلَمْ از پيامبر صلی‌ الله‌ علیه‌ و ‌آله نقل است که فرمودند: «در روز قيامت فاطمه عليهاسلام در ميان جمعی از زنان وارد محشر می شود. به ايشان عرضه مي‌شود: وارد بهشت شوید. می‌فرمايد: داخل نمی‌شوم تا بدانم بعد از من با فرزندم چه کردند. پس به او می‌گويند: به ميان محشر نگاه کن. پس نگاه مي‌کند به حسين علیه السلام که ايستاده درحالي‌که سر در بدن ندارد و فرياد مي‌کشد. من نيز با فرياد و شيون او فرياد می‌کشم و ملائکه با او شيون می‌کنند. (در روايتی آمده که ناله می‌کند: اي پسرم! ای ميوۀ قلبم. در آن لحظه خداوند غضب مي‌کند. پس به آتشي -که آن را «هب هب» مي‌خوانند و هزار سال افروخته شده تا سياه شده و روحي داخل آن نشده و از آن خارج نشده است-دستور مي‌دهد که قاتلان حسين علیه السلام را دربرگيرد. پس آن‌ها را برمي‌گيرد. هنگامي که آن‌ها را بر مي‌چيند فرياد مي‌کشد و آنان فرياد می‌کشند؛ ناله می‌زند و آن‌ها می‌نالند؛ بر افروخته می‌شود و آن‌ها برافروخته می‌شوند. سپس با زبان گويا به سخن می‌آيند: پروردگارا! چرا آتش را قبل از بت پرستان بر ما واجب کردی؟ پس جواب از جانب خداوند عز و جل می‌آيد: کسی که علم دارد و آگاه است مانند کسی نيست که نمی‌داند. 📚منابع: الملهوف، صفحه ٢٨ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️اشتقاق نام فاطمه سلام الله علیها از اسم فاطر كنز جامع الفوائد و تأويل الآيات الظاهرة مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هَوْذَةَ عَنِ النَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ صِرْتُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَقَالَ لِي جَبْرَئِيلُ تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ فَدَنَوْتُ دُنُوَّةً وَ الدُّنُوَّةُ مَدُّ الْبَصَرِ فَرَأَيْتُ نُوراً سَاطِعاً فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سَاجِداً فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ مَنْ خَلَّفْتَ فِي الْأَرْضِ قُلْتُ يَا رَبِّ أَعْدَلَهَا وَ أَصْدَقَهَا وَ أَبَرَّهَا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي فَقَالَ لِي أَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ غَضَبَهُ عِزٌّ وَ رِضَاهُ حُكْمٌ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْعَلِيُّ الْأَعْلَى وَهَبْتُ لِأَخِيكَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَسَمَّيْتُهُ عَلِيّاً وَ أَنَا الْعَلِيُّ الْأَعْلَى يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَهَبْتُ لِابْنَتِكَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِي فَسَمَّيْتُهَا فَاطِمَةَ وَ أَنَا فَاطِرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ وَهَبْتُ لِسِبْطَيْكَ اسْمَيْنِ مِنْ أَسْمَائِي فَسَمَّيْتُهُمَا الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ أَنَا الْحَسَنُ الْبَلَاءِ قَالَ فَلَمَّا حَدَّثَ النَّبِيُّ ص قُرَيْشاً بِهَذَا الْحَدِيثِ قَالَ قَوْمٌ مَا أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُحَمَّدٍ بِشَيْ‏ءٍ وَ إِنَّمَا تَكَلَّمَ عَنْ هَوَى نَفْسِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى تِبْيَانَ ذَلِكَ وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏ إِلَى آخِرِ الْآيَاتِ. در کنز الفوائد آمده است، امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «آن شبی که مرا به آسمان می‌بردند، به سدرهًْ المنتهی رسیدم. جبرئیل به من گفت: ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! جلو بیا، خیلی نزدیک شدم، نور بسیار درخشانی را دیدم. خدا را سجده کردم. جبرئیل به من گفت: «ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! چه کسی را در زمین به ‌جای خود گذاشتی»؟ گفتم: «پروردگارا! عادل‌ترین فرد زمین و صادق‌ترین آن و پاک‌ترین آن و امین‌ترین آن علیّ‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام). او جانشین و وارث من است و جانشین من در میان خاندان من است. پس به من گفت: سلام مرا به او برسان و به او بگو: خشم او عزّت است و رضایت او حکم و فرمان است. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خدایی هستم که جز او خدایی نیست؛ همان رفیع الشأن بالا مرتبه. به برادر تو، اسمی از اسم‌های خود را داده‌ام و او را علی (علیه السلام) نامیدم و من خود همان علی اعلی یعنی بلند مرتبه هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من آن خداوندی هستم که جز او خدایی نیست. همان آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین. به دختر تو نامی از نام‌های خودم را داده‌ام. او را فاطمه (سلام الله علیها) نام نهادم و من خود شکافنده‌ی (فاطر) و آفریننده‌ی همه چیز هستم. ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! من همان خدایی هستم که جز او خدایی نیست. همان‌که خوب آزمایش می‌کند. به نوادگان تو، دو اسم از اسم‌های خود را عطا کردم. آن دو را، حسن و حسین (علیها السلام) نامیدم و من خود آن آزمایشگر نیکو (حسن البلاء) هستم». حضرت فرمود: «وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) این حدیث را برای قریش خواند، گروهی گفتند: خداوند، چیزی به محمّد (صلی الله علیه و آله) وحی نکرده است، او از خودش این حرف‌ها را می‌زند. در نتیجه خداوند در بیان آن موضوع این آیات را نازل کرد: و النَّجْمِ إِذَا هَوی، «مَا ضَل صَاحِبُکُمْ و مَا غَوی * و مَا یَنطِقُ عَنِ الهَوی * إِنْ هُو إِلا وحْیٌ یُوحَی * عَلمَهُ شَدِیدُ القُوی 📚منابع: بحار الأنوار، الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۲۴، ص ۳۲۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۲۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهم‌السلام رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله : یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة» روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلی‌الله ‌علیه ‌وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاسلام گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ فرمود: زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم. گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیه‌السلام گریه کند، ما دست او را می‌‌گیریم و داخل بهشت می‌‌‌نمائیم. اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمت‌هاى بهشت به وى داده خواهد شد. 📚منابع: کامل الزیارات، ص ۱۰۳ بحار الأنوار ، ج ۴۸، ص ۲۲۵ بحار الأنوار‏، ج ۴۴، ص ۲۹۳ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️فاطمه عليهاسلام ریشه شرافت، کرامت و نیکویی قال رسول اللّه صلی‌الله‌عليه‌وآله: وَ لَو كانَ الحُسنُ شَخصاً لكانَ‏ فاطِمَةَ عَلیهاسلام، بَل هِي أعظَمُ، إنَّ‏ فاطِمَة اِبنتَي‏ خَيرُ أهلِ الأرض عُنصراً، وَ شَرفاً، وَ كرَماً. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر حُسن و نیکویی شخصیت می‌یافت به شکل فاطمه علیهاسلام می‌بود، بلکه فاطمه علیهاسلام از آن اعظم و بزرگ‌تر است. همانا دخترم فاطمه علیهاسلام بهترین اهل زمین از لحاظ ریشه و شرافت و کرامت است. 📚منابع: فاطمه الزهرا آیت عظمه الله، صفحه ۱۲۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۲۹
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️ هرکس با بغض علی علیه‌السلام بر زمین راه برود حرام است عن ابن عباس قال رسول الله صلی الله علیه و آله لعی علیه السلام: يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزّوَجَلَّ زَوَّجَكَ فَاطِمَةَ وَ جَعَلَ صَدَاقَهَا الْأَرْضَ فَمَنْ مَشَى عَلَيْهَا مُبْغِضاً لَكَ مَشَى عَلَيْهَا حَرَاماً. ابن عباس نقل می‌کند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به علی علیه‌السلام فرمود: ای علی علیه‌السلام! خدا فاطمه عليهاسلام را به ازدواجت درآورد و مهریه‌اش را زمین قرار داد، کسی بر روی زمین گام بردارد و با تو دشمنی داشته باشد راه رفتنش بر زمین حرام است. 📚منابع: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۴۵، حدیث ۴۹ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۲۸
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️ گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهم‌السلام رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله : یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة» روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلی‌الله ‌علیه ‌وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاسلام گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ فرمود: زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم. گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیه‌السلام گریه کند، ما دست او را می‌‌گیریم و داخل بهشت می‌‌‌نمائیم. اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمت‌هاى بهشت به وى داده خواهد شد. 📚منابع: کامل الزیارات، ص ۱۰۳ بحار الأنوار، ‏ج ۴۸، ص ۲۲۵ بحار الأنوار، ‏ج ۴۴، ص ۲۹۳ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۸
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️طلب آمرزش حضرت فاطمه علیهاسلام برای زائران عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام‏ ...وَ مَا مِنْ عَيْنٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ وَ لَا عَبْرَةٍ مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ وَ دَمَعَتْ عَلَيْهِ وَ مَا مِنْ بَاكٍ يَبْكِيهِ إِلَّا وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ سَلامُ الله علَیها وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ وَ أَدَّى حَقَّنَا داود بن کثیر از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها دخت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله برای زوار قبر فرزندش حسین بن علی حاضر شده فَتَستَغفِرُ لَهُم ذُنُوبُهُم و برای گناهان ایشان طلب آمرزش می‌نماید. 📚منابع: كامل الزيارات، ص ۸۱ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️شیعیان فاطمه عليهاسلام از آتش دورند عن رسول الله صلی الله علیه و آله: قال لی... جبرئیل سُمِّيَتْ فِي الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ هِيَ فِي السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ‏ عَزَّوَجَلَّ «يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشاءُ» يَعْنِي نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّيهَا. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در بیان حدیثی طولانی در فضیلت حضرت فاطمه علیهاسلام می‌فرمایند که جبرئیل درباره نام‌گذاری فاطمه عليهاسلام به من گفت: در زمین فاطمه علیهاسلام نامیده شده برای اینکه شیعیان خود را از آتش جدا می‌کند و دشمنان او از دوست داشتن او جدا شده اند و در آسمان منصوره نامیده شده و این است مراد از گفته ی خدای عزوجل: «وَيَومَئذٍ يَفرَحُ المُؤمِنون بِنَصر الله ، يَنصُر مَن يَشاء» یعنی در روز قیامت اهل ایمان شاد می‌شوند به سبب اینکه خداوند آن‌ها را یاری می‌کند و خداوند هر که را بخواهد یاری می‌کند. یعنی یاری کردن فاطمه علیهاسلام برای دوستانش. 📚منابع: سوره روم، آیه ۴ و ۵ معانی الأخبار، صفحه ۳۹۶ تفسیر فرات، صفحه ۳۲۱ بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۳۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️منفعت محبت فاطمه عليهاسلام عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: يَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِي فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِي وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِي النَّارِ يَا سَلْمَانُ حُبُّ فَاطِمَةَ عَليهاسَلام يَنْفَعُ فِي مِائَةِ مَوْطِنٍ أَيْسَرُ تِلْكَ الْمَوَاطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْمِيزَانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّرَاطُ وَ الْمُحَاسَبَةُ فَمَنْ رَضِيَتْ عَنْهُ ابْنَتِي فَاطِمَةُ عَليهاسَلام رَضِيتُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيتُ عَنْهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ غَضِبَتْ عَلَيْهِ فَاطِمَةُ عَليهاسَلام غَضِبْتُ عَلَيْهِ وَ مَنْ غَضِبْتُ عَلَيْهِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَا سَلْمَانُ وَيْلٌ لِمَنْ يَظْلِمُهَا وَ يَظْلِمُ‏ ذُرِّيَّتَهَا وَ شِيعَتَهَا. سلمان مي‌گويد: رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اي سلمان هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود و هر که او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. اي سلمان دوستی فاطمه عليهاسلام در صد جايگاه به حال انسان سودمند است که راحت‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از: مرگ، قبر، ميزان، سنجش، محشر و پل صراط و هنگام محاسبه اعمال؛ پس دخترم فاطمه عليهاسلام از هرکس راضي باشد، من از او خشنود مي‌شوم و هر کس من از او راضي شوم خدا از او خرسند خواهد بود و هرکس فاطمه عليهاسلام از او خشمگين باشد، من بر او خشم مي‌کنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب مي‌کند. اي سلمان وای بر کسی که به فاطمه عليهاسلام و به فرزندان و شيعيانش ظلم و ستم کند! 📚منابع: بحارالانوار، ج ۲۷، ص۱۱۶ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۳۱
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️گریستن آسمان‌ها و زمین بر امام حسین علیه‌السلام عَن مِسمَعِ بنِ عَبدِالمَلِک عَن اَبی عَبدِاللّهِ علیه‌السلام، قالَ: کانَ الُحسَینُ عَلیه السّلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ. فَاخَذَهُ رَسُولُ اللهِ صَلی‌الله‌علیه‌وآله فَقالَ: لَعَنَ اللهُ قاتِلیکَ وَ لَعَن اللهُ سالِبیکَ وَ اَهلَکَ اللهُ المُتَوازرین عَلَیکَ وَ حَکَمَ اللهُ بَینِی وَ بَینَ مَن اَعانَ عَلَیکَ، فَقالَت فاطِمَةُعَلَیها سَلام: یا اَبَة اَیُّ شَیئٍ تَقُولُ؟ قالَ: یا بِنتاهُ ذَکَرَت ما یُصیبُهُ بَعدِی وَ بَعدِکِ مِنَ الاَذی وَ الظُّلمِ وَ الغَدرِ وَ البَغِیِّ وَ هُوَ یَومَئِذٍ فِی عُصبَةٍ کَاَنَّهُم نُجُومُ السَّماءِ، یَتَهادُونَ اِلَی القَتلِ وَ کَاَنِّی اَنظُرُ اِلی مُعَسکَرِهِم وَ اِلی مَوضِع رِحالِهم وَ تُربَتِهِم. فَقالَت: یا اَبَة وَ اَینَ هذا المَوضِعِ الَّذی تَصِف؟ قالَ: مَوضِعُ یُقالَ لَهُ کَربَلا وَ هِیَ ذاتُ کَربٍ وَ بَلاءٍ عَلَینا وَ عَلی الاُمَّةِ، یُخِرجُ عَلَیهِم شَرارَ اُمَّتِی وَ لَو اَنَّ اَحَدَهُم یَشفَعُ لَهُ مَن فِی السَّمواتُ وَ الاَرَضینَ ما شَفَعُوا فیهمِ وَ هُم الُمخَلَّدوُنَ فِی النّارِ، قالَت: یا اَبَة فَیَقتَلُ؟ قالَ: نَعَم یا بِنتاهُ ما قَتَلَ قَبلَهُ اَحَدٌ کانَ تَبکیهِ السَّمواتُ وَ الاَرَضُونَ وَ المَلائِکَةُ وَ الوُحُوشُ وَ الِحیَتانُ فِی البِحارُ وَ الجِبالُ، لَو یُؤذَنَ لَها ما بَقِیَ عَلَی الاَرضِ مُتَنَفِّسٌ، وَ تأتیهِ قَومٌ مِن مُحِبّینا لَیسَ فِی الاَرضِ اَعلَمُ بِاللهِ وَ لا اَقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم اَولَیسَ عَلی ظَهرِ الاَرضِ اَحَدٌ یَلتَفِتُ اِلَیهِ غَیرَهُم اولئِکَ مَصابیحُ فِی ظُلُماتِ الجَورِ، وَ هُمُ الشُّفَعاءُ، وَ هُم وارِدونَ حَوضِی غَداً. اَعرَفُهُم اِذ اَورَدُوا عَلَیَّ بِسیماهُم وَ اَهلُ کُلِّ دِینٍ یَطلُبُونَ اَئِمَّتَهُم وَ هُم یَطلُبُونَنا وَ لا یَطلُبُونَ غَیرَنا وَ هُم قِوامُ الاَرضِ بِهِم یُنَزِّلُ الغَیثُ وَ ذَکَرَ الحَدیثَ بِطوُلِهِ …. مسمع بن عبدالملک از ابی عبدالله امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که آن جناب فرمودند:حضرت امام حسین علیه‌السلام را مادر گرامی شان بر دوش داشتند رسول خدا صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ او را گرفته و فرمودند: خدای متعال قاتلین تو را لعنت کند، حق تعالی کسانی را که لباست را از تنت بیرون می‌آورند لعنت کند، خداوند بکشد آنانی را که یکدیگرشان را بر ضد تو کمک و مساعدت می‌کنند و خداوند بین من و آنان حکم می‌کند. حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کرد: ای پدر چه می فرمایید: حضرت فرمودند: دخترم مصیبت هایی که به او می رسد به یاد آوردم. او حسین علیه‌السلام در آن روز در میان جمعی از مردان که همچون ستارگان درخشان هستند، قرار دارد و همگی به طرف مرگ و شهادت حرکت می‌کنند. گویا اکنون لشکرگاه آنان را مشاهده کرده و به جایگاه و محل دفنشان می نگرم. حضرت فاطمه علیها سلام عرض کردند: ای پدر جایی را که توصیف می نمایید کجاست؟ حضرت فرمودند: مکانی است که کربلا نام دارد و آن زمین برای ما و امت موجب اندوه و بلا است. بدترین افراد امت من بر ضد ایشان خروج می‌کنند و اگر تمام اهل آسمان و زمین بخواهند شفیع یک نفر از آن گروه شرور باشند شفاعت آنان پذیرفته نمی‌شود و به طور قطع و یقین تمام آن گروه شرور در جهنم جاویدان خواهند بود.حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کردند: پدر، این طفل کشته خواهد شد؟ حضرت فرمودند: بلی دخترم پیش از او کسی این طور (جانگداز و دردناک) کشته نشده است که آسمان ها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشی بیابان ها و ماهیان دریا و کوه ها برای (مصیبت های) او گریه کنند.اگر این موجودات مأذون و اجازه داشتند، پس از شهادت او (امام حسین علیه‌السلام) هیچ ذی روح روی زمین را باقی نمی گذاشتند و گروهی از دوستان ما (اهل البیت) خواهند آمد که در روی زمین کسی از آن‌ها عالم تر به ذات (اقدس) الهی نبوده و تلاش کننده تر از آنان در اقامه حق ما وجود ندارد و در روی زمین غیر از ایشان احدی نیست که مورد التفات و توجه باشند. ایشان چراغ های درخشانی هستند که در تاریکی های ظلم و جور می تابند، همان هایی هستند برای دیگران شفاعت می‌کنند و در فردای قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد می‌شوند و زمانی که وارد شوند من آنان را به وسیله چهره هایشان (نورانی و الهی آنان) می شناسم. در آن روز اهل هر دین (و مسلک و مذهب و طریقت و…) پیشوایان خود را خواستارند و آنان طالب ما هستند و غیر ما را نمی خواهند. آنان باعث قوام و تحکیم زمین هستند. باران (وفور نعمت های الهی) به برکت وجود آنان بر زمین می بارد. 📚منابع: کامل الزیارات، ص ۱۴۵ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️سیلی زدن خلیفه دوم به مقداد فلَمّا طَلَعَ الصُّبحُ، أقْبَلَ الناسُ إلی بَیتِ فاطمةَ علیها سلام لِیُصَلُّوا علیها ، وَ رأی المقدادُ أبابَکر فقال له : نَحْنُ دَفَّنَّاها البارحه . فقال عمرُ لأبی بکرٍ : ألَمْ أقُلْ لَکَ أَنَّهُمْ یَفْعَلون کذلک ؟ قالَ مقدادُ : إنَّ فاطمةَ علیها سلام أوْصَتْ بِذلک ؛ أنکم لا تصلُّن عَلیها. فَرَفع عُمرُ یَدَه و ضَرَبَ علی رأسِ مِقْدادِ و وَجْهَه ضَرْباً عَنیفاً حَتَّی أعیَی مِنْ کِثرةِ الضَّربْ ، و خَلَّصَ الحاضِرُون المِقدادَ مِنْ یَدهِ . وقال المقدادُ :ماتَتْ إبنهُ رسولِ اللهِ علیها السلام وَالدَّمُ یَنزِفُ مِنْ جَنْبِها بِسبَبِ ضربةِ سَیفٍ وسَوْطٍ ضَرَبْتَها أنتَ ، و أنا أحْقَرُ عِندَکم مِن علیٍّ و فاطمةَ علیهما سلام. و لمّا سَمِعوا هذا الکلامَ قالوا : واللهِ لأحقُّ الناسِ بِالضْربِ عَلیُ بن أبی طالب علیه‌السلام . فأقَبْلوا إلی علیٍّ و هُوَ جالِسٌ فی بابِ دارِه ، قالَ عمرُ : یَابنَ أبی طالِب ! ألا تَتْرکُ حَسَدَکَ القدیمَ ، فَغَسَّلتَ رسولَ اللهِ و صَلّیْتِ عَلی جَسَدِ فاطمةَ سَلامُ الله عَلَیها فی غِیابِنا وَ عَلَّمْتَ الحَسَنَ و نادی لأبی بکر : إنْزِلْ عَنْ مِنبَرِ أبی ؟! و عَلیٌّ ساکِتٌ لَمْ یَقُلْ شَیءً . فَأجابَهُ عقیلُ : وَ أَنْتُمْ وَاللهِ أشدُّ الناسِ حَسَداً و أَقْدَمَ عَداوهً لِرسولِ اللهِ و أهلِ بَیْتهِ ؛ ضَرَبْتُموها بِالأَمسِ وَ خَرَجَتْ مِنَ الدُّنیا وَ ظَهْرِها مُضَرِّجٌ بدمٍ ، و هِیَ غَیُر راضِیهً عَنْکُما ..... بعد از دفن شبانه هنگامی‌که صبح شد، مردم به سمت منزل فاطمه سلام الله علیها روی آوردند تا بر او نماز بخوانند. مقداد، ابابکر را دید و به او گفت: ما او را دیشب به خاک سپردیم عمر به ابوبکر گفت: آیا به تو نگفتم آن‌ها مخفیانه او را دفن می‌کنند تا ما حاضر نباشیم. مقداد گفت: این وصیت فاطمه سلام‌الله‌علیها بوده است که شما بر او نماز نگذارید. عمر دست خویش را بالا برد و به شدت بر سر و صورت مقداد زد که از شدت ضربه، مقداد درمانده شده بود. حاضرین مقداد را از دست او رها کردند. مقداد گفت: دختر رسول خدا از دنیا رفت در حالی که خون از پهلوی او به سبب ضربه‌ی شمشیر و تازیانه‌ای که تو به او زده بودی، جاری بود. و من در نزد شما بسیار حقیرتر از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها هستم. هنگامی‌که این کلام را شنیدند، گفتند: به خدا سوگند آن کسی را که باید بزنیم، علی بن ابی طالب علیه السلام است. به سوی علی علیه‌السلام روی آوردند و او در مقابل درب خانه نشسته بود. عمر به او گفت: ای پسر ابی طالب علیه‌السلام آیا حسادت قدیمی‌ات را رها نکردی. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را غسل دادی و بر نماز فاطمه سلام‌الله‌علیها بدون حضور ما نماز خواندی و به حسن یاد دادی که به ابوبکر بگوید از منبر پدرم پایین بیا. علی علیه‌السلام سکوت نموده بود و چیزی نمی فرمود. عقیل پاسخ داد: به خدا سوگند شما حسودترین مردم هستید و کسانی هستید که به دشمنی پیامبر و اهل بیتش پیشی گرفتید. فاطمه سلام‌الله‌علیها را دیروز آنچنان زدید و او از دنیا رفت در حالی که پشت او (پهلوی او) غرق خون بود و او از شما دو نفر ناراضی بود .... 📚منابع: موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، ج ۱۵، ص ۲۴۹ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۳
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️طواف از جانب فاطمه سلام‌الله‌علیها عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي علیه السلام قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَقِيلَ لِي إِنَّ الْأَوْصِيَاءَ لَا يُطَافُ عَنْهُمْ فَقَالَ لِي بَلْ طُفْ مَا أَمْكَنَكَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِكَ بِثَلَاثِ سِنِينَ إِنِّي كُنْتُ اسْتَأْذَنْتُكَ فِي الطَّوَافِ عَنْكَ وَ عَنْ أَبِيكَ فَأَذِنْتَ لِي فِي ذَلِكَ فَطُفْتُ عَنْكُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِي قَلْبِي شَيْ‏ءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ طُفْتُ يَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ الْيَوْمَ الثَّانِيَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام ثُمَّ طُفْتُ الْيَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ علیه السلام وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام وَ الْيَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ الْيَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِيكَ مُوسَى علیه السلام وَ الْيَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِيكَ عَلِيٍّ علیه السلام وَ الْيَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْكَ يَا سَيِّدِي وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَدِينُ اللَّهَ بِوَلَايَتِهِمْ فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِينَ اللَّهَ بِالدِّينِ الَّذِي لَا يَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَيْرَهُ قُلْتُ وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّكَ فَاطِمَةَ علیهاسلام وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ فَقَالَ اسْتَكْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. موسی بن قاسم نقل می کند: به أبي جعفر ثاني (امام جواد) علیه‌السلام عرضه داشتم: خواستم به جای شما و پدرتان طواف كنم، ولی مي گويند از طرف اوصياء، طواف صحيح نيست؛ امام فرمود: نه، هر قدر بتوانی طواف كن، اين كار جايز است. بعد از سه سال، به آن حضرت عرضه داشتم: من از شما اجازه خواستم كه از جانب شما و پدرتان طواف كنم، اجازه فرمودي، آنچه خدا خواست از طرف شما طواف كردم، بعد چيز ديگری به نظرم آمد و به آن عمل كردم؟ امام فرمود: آن چيست؟ عرضه داشتم: يك روز از طرف رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله طواف کردم حضرت سه بار فرمودند درود پروردگار به رسول خدا، در روز دوم از طرف اميرالمؤمنين علیه‌السلام طواف به جاي آوردم، در روز سوم از جانب امام حسن علیه‌السلام و در روز چهارم از طرف امام حسين علیه‌السلام، روز پنجم به جای علي بن الحسين علیه‌السلام، روز ششم ازجانب أبی جعفر محمد بن علی علیه‌السلام، روز هفتم ازجانب جعفر محمد علیه‌السلام، روز هشتم از جانب پدرت موسي بن جعفر علیه‌السلام، روز نهم از جانب پدرت علي بن موسی علیه‌السلام، روز دهم از جانب شما ای آقای من!. اينها آنان هستند كه به ولايتشان عقيده دارم. فرمود: آن وقت به خدا قسم به دينی اعتقاد داري كه خداوند از بندگان به غير از آن را نمی پذیرد، گفتم: گاهی هم از جانب مادرت فاطمه علیهاسلام طواف كردم وگاهي نكردم، فرمود: اين عمل را زياد انجام بده، این عمل اگر خدا بخواهد أفضل اعمالی است كه به جا می آوری. 📚منابع: الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏۴، ص ۳۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۶۵
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️تابوت وَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ‏ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه قَالَتْ لِأَسْمَاءَ إِنِّي قَدِ اسْتَقْبَحْتُ مَا يُصْنَعُ بِالنِّسَاءِ أَنَّهُ يُطْرَحُ عَلَى الْمَرْأَةِ الثَّوْبُ فَيَصِفُهَا لِمَنْ رَأَى فَقَالَتْ أَسْمَاءُ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ أَنَا أُرِيكِ شَيْئاً رَأَيْتُهُ بِأَرْضِ الْحَبَشَةِ قَالَ فَدَعَتْ بِجَرِيدَةٍ رَطْبَةٍ فَحَسَّنَتْهَا ثُمَّ طَرَحَتْ عَلَيْهَا ثَوْباً فَقَالَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها مَا أَحْسَنَ هَذَا وَ أَجْمَلَهُ لَا تُعْرَفُ بِهِ الْمَرْأَةُ مِنَ الرَّجُلِ قَالَ قَالَتْ فَاطِمَةُ فَإِذَا مِتُّ فَاغْسِلِينِي أَنْتِ وَ لَا يَدْخُلَنَّ عَلَيَّ أَحَدٌ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ سَلامُ الله عَلَیها جَاءَتْ عَائِشَةُ تَدْخُلُ عَلَيْهَا فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لَا تَدْخُلِي فَكَلَّمَتْ عَائِشَة أَبَابَكْرٍ فَقَالَتْ إِنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحُولُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ قَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ فَقَالَتْ أَسْمَاءُ لِأَبِي بَكْرٍ أَمَرَتْنِي أَنْ لَا يَدْخُلَ عَلَيْهَا أَحَدٌ وَ أَرَيْتُهَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُ وَ هِيَ حَيَّةٌ فَأَمَرَتْنِي أَنْ أَصْنَعَ لَهَا ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ اصْنَعِي مَا أَمَرَتْكِ فَانْصَرَفَ وَ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ عَلَیهِ السَّلام وَ أَسْمَاءُ. اسماء بنت عمیس نقل می‌کند که فاطمه علیهاسلام دختر رسول خدا به من گفت: من آن چه را بر پیکر زنان به هنگام مرگ می سازند، زشت می انگارم ؛ جامه ای را براو می افکنندکه آن پیکر را بر هر بیننده ای می نمایاند. اسماء عرضه داشت: ای دختر رسول خدا! من چیزی را در حبشه دیدم که به شما نشان می دهم. اسماء چند چوب خواست، آن‌ها را درست کرد و بعد هم پارچه‌ای به روی آن کشید. حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها فرمود: چه چیزی خوبی است. مرده‌ی مرد از زن تشخیص داده نمی‌شود. سپس فرمود: هنگامی‌که من از دنیا رفتم مرا غسل بده و هیچ کس بر من وارد نشود. هنگامی‌که فاطمه علیهاسلام از دنیا رفت، عایشه آمد تا وارد منزل فاطمه علیهاسلام شود. اسماء به او گفت: داخل مشو (او را منع کرد). عایشه به ابوبکر گفت: این زن خثعمی مانع از دیدار ما با دختر رسول خدا می‌شود و برای او چیزی مانند هودج عروس درست کرده است. اسماء به ابوبکر گفت: فاطمه علیها سلام دستور داده که کسی بر او داخل نشودو آن چیزی را که برایش ساختم وقتی زنده بود ، دیده و دستور داد آن را برایش درست کنم. ابوبکر گفت: آن چه به تو دستور داده انجام بده سپس بازگشت و علی علیه‌السلام و اسماء او را غسل دادند. 📚منابع: بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۹۰ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️شفاعت فاطمه علیهاسلام در روز قیامت عَن مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام يَقُولُ‏ لِفَاطِمَةَ وَقْفَةٌ عَلَى‏ بَابِ‏ جَهَنَّمَ‏ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ كُتِبَ بَيْنَ عَيْنَيْ كُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٍ أَوْ كَافِرٍ فَيُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَى النَّارِ فَتَقْرَأُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي سَمَّيْتَنِي فَاطِمَةَ علیه السلام وَ فَطَمْتَ بِي مَنْ تَوَلَّانِي وَ تَوَلَّى ذُرِّيَّتِي مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ يَا فَاطِمَةُ إِنِّي سَمَّيْتُكِ فَاطِمَةَ علیه السلام وَ فَطَمْتُ بِكِ مَنْ أَحَبَّكِ وَ تَوَلَّاكِ وَ أَحَبَّ ذُرِّيَّتَكِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِيَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِيعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِي هَذَا إِلَى النَّارِ لِتَشْفَعِي فِيهِ فَأُشَفِّعَكِ لِيَتَبَيَّنَ لِمَلَائِكَتِي وَ أَنْبِيَائِي وَ رُسُلِي وَ أَهْلِ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُكِ مِنِّي وَ مَكَانَتُكِ عِنْدِي فَمَنْ قَرَأْتِ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُؤْمِناً فَجَذَبْتِ بِيَدِهِ وَ أَدْخَلْتِهِ الْجَنَّةَ. محمد بن مسلم از امام باقر علیه‌السلام نقل می کند، شنیدم که می فرمود: برای فاطمه عليهاسلام بر دَرِ جهنم توقفی است. چون روز قیامت فرا رسد میان دو چشم هر شخصی نوشته می شود که او مومن است یا کافر. پس فرمان داده می‌شود به محب و دوستی که گناهانش زیاد شده به سوی آتش برود. فاطمه علیهاسلام بین دو چشم او را می خواند که نوشته، محب است. آن‌گاه فاطمه عليها سلام عرضه می دارد: بارالها، مرا فاطمه عليهاسلام نامیدی و به خاطر من هر که مرا و ذریه مرا دوست بدارد از آتش جدا نمودی و وعده تو حق است و همانا تو خلف وعده نمی‌کنی. پس خداوند عزوجل می فرماید: راست می گویی ای فاطمه عليهاسلام! من تو را فاطمه عليهاسلام نامیدم و به خاطر تو هرکس تو را و فرزندانت را دوست بدارد و ولایت تو و فرزندانت را دوست بدارد و ولایت تو و فرزندانت را پذیرا باشد از آتش جدا نموده ام. وعده من حق است و خلف وعده نمی نمایم و همانا امر نمودم این بنده ام به سوی آتش روانه شود تا تو او را شفاعت کنی، او را شفاعت نما تا برای فرشتگان و پیامبران و اهل محشر جایگاه تو نزد من روشن شود. پس بر پیشانی هر کس نوشته شده مومن، دستش را بگیر و وارد بهشت کن. 📚منابع: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۶۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️وصیت به امیرالمومنین علیه‌السلام درباره حسین علیه‌السلام فَقَالَتْ يَا ابْنَ الْعَمِّ إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ .... ابْکِنِی إِنْ بَکَیْتَ یَا خَیْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌ یَا قَرِینَ الْبَتُولِ أُوصِیکَ بِالنَّسْلِ‌ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِیفَ اشْتِیَاقٍ‌ ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ‌ فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا یَتَامَی حَیَارَی‌ یَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌ فاطمه علیهاسلام فرمود: ای پسر عموی من! مرگ را می‌یابم که چاره‌ای از آن نیست و از آن خلاصی نیست ... اگر گریه می‌کنی ،گریه کن برای من ای بهترین راهنمایان و اشک بریز که امروز روز جدایی است. ای همسر بتول! تو را وصیت می‌کنم درباره ی فرزندانم که شب را صبح می‌کنند در حالتی که بی حد و اندازه شوق لقای مرا دارند. گریه کن برای من و گریه کن برای یتیمان من و فراموش مکن کشته شونده ی دشمنان (یعنی حسین علیه‌السلام) مرا در زمین عراق. فرزندانم از من جدا می‌شوند و شب را صبح می‌کنند در حالتی که یتیم و سر گردانند. به خدا سوگند روز فراق است. 📚منابع: بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۷۴ موسوعة، ج ۱۵، ص ۱۰۰ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۲
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می‌سوزاند در کتاب ارشاد القلوب ابی محمّد حسن بن محمّد دیلمی (متوفّای ۷۷۱ هـ)، داستان به آتش کشیده شدن در خانه ی حضرت زهرا علیهاسلام و وقایع مربوطه را از زبان خود حضرت زهرا علیهاسلام نقل می‌کند: فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا. فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِیبَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی، فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ؛ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ. فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم. بر درب [خانه] ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند که خانه ما و ما را آتش بزنند. من در چارچوب درب ایستاده بودم و آن‌ها را به خدا و پدرم قسم می‌دادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. پس عمر، شلّاق را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازویم زد. پس شلّاق، دور بازویم پیچید؛ به گونه‌ای که [دور تا دور] بازویم [ورم کرد و] مثل دُملُج شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من، به عقب راند و باز کرد؛ ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ ، پس به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. پس با دستش مرا کتک زد؛ به طوری که گوشواره ام تکّه تکّه شده، از گوشم جدا شد و درد زایمان به سراغم آمد و محسن را ـ که بی گناه کشته شد ـ سقط کردم. پس این‌ها، مردمی هستند که [می‌خواهند] بر [جنازه] من نماز بخوانند؟ و حال آن که خدا و رسولش رشته پیوند خود را با آنان گسسته اند [و بین آن‌ها و رسولش هیچ رابطه و پیوندی برقرار نیست] و من [نیز] رشته پیوندم را با آنان گسسته ام [و بین من و آن‌ها هیچ رابطه و پیوندی نیست.] 📚منابع: اَمالی شیخ طوسی، صفحه ۱۰۹ اَمالی شیخ مفید، صفحه ۲۸۱ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️ای مغیره! تو مادرم را مجروح کردی امام مجتبی علیه‌السلام در مجلس معاویه، ضمن رسوا نمودن اصحاب معاویه و احتجاج با آن‌ها به مغیره رو نموده و فرمودند: اَما اَنتَ یا مُغَیرَةُ بنُ شُعبَةِ فَاِنَّکَ لِلهِ عَدُوٌّ وَ لِکِتابِهِ نابِذٌ وَ لِنَبیِّهِ مُکذِبٌ وَ اَنتَ الزّانی وَ قَد وَجَبَ عَلیکَ اَلرّجمُ و شَهِدَ عَلَیکَ العُدُوُلُ البَرَرَةُ اَلاَتقیاءُ فَاَخّرَ رَجمَکَ وَ دَفَعَ الحَقَ بِالباطِلِ وَ الصِّدقَ بِالاَغالیطَ وَ ذلِکَ لِما اَعَدَ اللهُ لَکَ مِنَ العَذابِ الاَلیمِ وَ الخِزیِ فِی الحَیاةِ الدُنیا وَ الآخِرَةِ اَخزی. وَ أنتَ ضَرَبتَ فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللهِ حَتّی أدمَیتَها وَ ألقَت ما فی بَطنِها اِستِذلالاً مِنکَ لِرَسولِ اللهِ وَ مُخالِفَةً مِنکَ لِاَمرِه وَ اِنتِهاکاً لِحُرمَتِهِ وَ قَد قالَ لَها رَسولُ اللهِ اَنتِ سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّةِ وَ اللهِ مَصیرُکَ اِلی النارِ ای مغیره بن شعبه! تو دشمن و افکننده کتاب و تکذیب کننده رسول خدائی و تو آن کسی هستی که به جرم ارتکاب زنا، سنگسار تو واجب گشت و بر زنای تو عادلان نیکوکار پارسا گواهی دادند. آنگاه سنگسارت را به تأخیر افکندند و حق را به باطل و صدق را با غلط و نادرستی دفع کردند و خداوند تو را در دنیا و آخرت به رنج و عذاب و خواری کیفر خواهد داد. و تو آن کسی هستی که فاطمه عليهاسلام را آزردی و مجروح کردی؛ چندان که طفلی را که در شکم داشت انداخت و این همه را به خاطر اهانت به رسول خدا و مخالفت امر او و هتک حرمت او کردی و فاطمه آن کسی است که رسول خدا او را سیده زنان بهشت خوانده و همانا خداوند تو را به دوزخ می افکند. 📚منابع: ناسخ التواریخ در احوالات امام حسن، جلد یک، صفحه ۲۷۸ به نقل از خواص الامه فی معرفه الائمة ابوالفرج ابن جوزی 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۳
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️با نور چادر فاطمه علیهاسلام ۸۰ یهودی مسلمان شدند رُوِيَ‏ أَنَّ عَلِيّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي الْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ الْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ الْمُلَاءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ. روايت شده که علی علیه‌السلام مقداری جو از یک یهودی قرض کرد. يهودی در ازای آن چيزی را، به عنوان رهن طلب نمود و علی علیه‌السلام چادر حضرت فاطمه علیهاسلام را که پشمی‌بود به عنوان رهن به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقی گذاشت. به هنگام شب همسرش برای انجام کاری داخل اطاق گرديد و نوری را ديد که اطاق را روشن کرده. فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد. مرد يهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیهاسلام در آن اطاق است. تعجب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت که آن نور از چادری ساطع می‏ شود که علی علیه‌السلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودی و همسرش از خانه خارج شده و هر يک به سوی اقوام خويش شتافته و هشتاد نفر از یهودیان را جمع کردند که آن معجزه را دیدند و همگی اسلام آوردند. 📚منابع: بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۰، حدیث ۳۶ جُنَّةُالعاصمه، صفحه ۳۵۲ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷۷
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️مصائب بعد از شهادت قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی... فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیه‌السلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیه‌السلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم. قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ... وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیه‌السلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک. عمّار می‌گوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه‌ ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیه‌السلام نگاه می‌کرد و می‌گریست و گاهی به حسن علیه‌السلام. هنگامی‌که به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشک‌هایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامی‌که آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان! عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانه‌نشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آن‌ها سخت است. می‌گوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود: ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است. من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم. او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامی‌که سخن می‌گفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامی‌که راه می رفت مثل رسول خدا راه می‌رفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است. هنگامی‌که او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمی‌کنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند. 📚منابع: انوار العلومة، ص ۲۱۴ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◾️روز شهادت قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام: فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ. فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً... فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام... فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیه‌السلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین. وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ... روزی امیرالمومنین علیه‌السلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده می‌کردند و برای شستن سر حسنین علیهما‌السلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیه‌السلام از آن تعجب کرده و فرمودند: ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر می‌کنم دلیلی داشته باشد. فاطمه علیهاسلام گریست. اشک‌هایش بر گونه‌اش جاری شد و عرضه داشت: ای امیرالمومنین علیه‌السلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را می‌نگریست. گویا منتظر کسی بود. به من فرمود: ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستاده‌ام. عرضه داشتم: ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟ فرمود: یا فاطمه منتظر تو هستم. هنگامی‌که امیرالمومنین علیه‌السلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟ عرضه داشت: ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است. در همان حال فاطمه علیهاسلام می‌گریست و لباس‌های فرزندانش را می‌شست و موهای آن‌ها را اصلاح می‌کرد می‌فرمود: ای کاش می‌دانستم به وسیله ی سمّ و کشتن با شما چه می‌کنند و کار شما به کجا می‌انجامد. هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند. 📚منابع: موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶ به نقل از وفاة فاطمة الزهراءللبلادی البحرانی، ص ۶۷ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲
🏴مطالب فاطمیه ۹۸ ◼نور فاطمه(س) روزی سه مرتبه بر امیرالمومنین(ع) تجلی می کرد أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْكَرِيُّ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْكَرِ ع لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ ع فَقَالَ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ع مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ كَالْقَمَرِ الْمُنِيرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّي‏. ابو هاشم عسكرى گويد: از امام حسن عسكرى(ع)،پرسيدم: چرا حضرت فاطمه(س) را زهرا ناميدند؟ فرمود: زيرا چهره او براى اميرالمؤمنين در اوّل روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال [ظهر] مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستاره مى ‏درخشيد. 📚منابع: بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۱۶، ص ۴۳ 👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷
◼️مطالب فاطمیه۹۷ ◾️شماره ۴ ◼️روضه درب و دیوار علامه مجلسى گويد: در كتاب سليم بن قيس هلالى به روايت ابان بن ابى عيّاش از او، از سلمان و عبد اللَّه بن عبّاس روايت شده كه گفتند: هنگامى كه پيامبر اسلام(ص) رحلت كردند هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاک نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند. اما حضرت على(ع) مشغول غسل و كفن و حنوط جسد مبارک پيغمبر عزيز اسلام شد تا اينكه آن جسد مقدّس را به خاک سپرد. سپس على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد. پس از اين جريان عمر به ابوبكر گفت: مردم عموما غير از على و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابوبكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود خواست و به او گفت: نزد على برو، به وى بگو: خليفه پيغمبر تو را خواسته! چندين مرتبه قنفذ اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت امير نزد آنان نيامد. عمر در حالى كه خشمناک بود برجست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست. به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام حضرت زهرا عليها السّلام پشت در نشسته بودند و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناتوان شده بود. عمر به در خانه على(ع) كه رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا(س) فرمود: ما را با تو چه كار كه نمى ‏گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟! عمر به حضرت فاطمه(س) گفت: در را باز كن! والا آتش به جان شما مى ‏زنيم! فاطمه زهرا(س) در جوابش فرمودند: آيا از خداى توانا نمى ‏ترسى كه داخل خانه من مى ‏شوى و به خانه ‏ام حمله و هجوم مى ‏كنى؟! ولى او حاضر نشد كه برگردد! آتش خواست و در خانه را آتش زد. وقتى در سوخت او در را باز كرد! در همين لحظه بود كه حضرت زهرا(س) در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد: پدر جان! اى رسول خدا! او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد. وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه‏ اى زد و پدر خود رسول خدا(ص) را به فرياد طلبيد. هنگامى كه حضرت امير(ع) با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! ولى دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: بايد صبور و شكيبا باشى. لذا فرمود: اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد(ص) را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو مى‏ ديدى كه نمى ‏توانستى داخل خانه من شوى! و عمر پيوسته استغاثه مى ‏كرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه على(ع) ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته ريسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا(س) نزديک در آمد كه حضرت امير(ع) را از دست آنان رها كند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود. آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا عليها السّلام چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخواست و به شهادت رسيد. 📚منبع: زندگانى حضرت زهرا عليها السلام؛ ترجمه بحارالانوار؛ ص ۶۴۴