#نیره_کاشی
#امامحسینع
#مثنوی
#سلامایآفتاباینوردیده
#حلقه_ادبی_ریان
سلام ای آفتاب ای نور دیده
سلام ای حنجر خشک بریده
سلام ما به ماه غربت و خون
سلام ما به هفتاد و دو مجنون
سلام ما به روز آخری که...
به صبر پر شکوه خواهری که...
امان از ذوالجناح بی سوار و
امان از ناله های مادری که...
امان از غربت بی انتهایت
تنور و نیزه و تشت و سری که -
سری که روی نی قرآن بخواند
امان از چشم های دختری که -
شبی کنج خرابه مأمنش بود
سر بابا به روی دامنش بود
*
مرا با این دل بی تاب دریاب
مرا یا أیّها الارباب، دریاب
*
خدایا داد از این داغ جگر سوز
برای شیعه عاشوراست هر روز
پر از داغیم، غرق شور و شِینیم
و تا محشر عزادار حسینیم
خدا را شکر مست جام اوییم
به هل من ناصرش لبیک گوییم
« خداوندا به حق هشت و چارت »
به دلهای به مشتاقی دچارت
به دست سرد شب مسپار ما را
« به خود یک لحظه وا مگذار ما را »
*
مرا با این دل بی تاب دریاب
مرا یا أیّها الارباب، دریاب
*
سیاه پرچمت را دوست دارم
بدم اما غمت را دوست دارم
خوشم در غربتت ماتم بگیرم
و از شور عزایت دم بگیرم
دلم گرم است دلخون تو هستم
خراب و مست و مجنون تو هستم
خوشم با واحد و سنگین و شورَت
زیارت نامه ی از راه دورت
خوشم لبریز احساس تو هستم
غلام و مست عباس تو هستم
خدا را شکر اربابم حسین است
قرار قلب بی تابم حسین است
*
مرا با این دل بی تاب دریاب
مرا یا أیّها الارباب، دریاب
*
کمی از بارش لطفت ترم کن
و در عشقت ابالفضلی ترم کن
نگاهم کن که با تو جان بگیرم
مرا دریاب تا سامان بگیرم
اگر یاد تو بودن اوج درد است
الهی درد بی درمان بگیرم
«خداوندا به حق شاه مردان»
دلم را دست خالی بر مگردان
***
مرا با این دل بی تاب دریاب
مرا یا أیّها الارباب، دریاب
#حلقه_ادبی_ریان