#هفته_دفاع_مقدس
#شهدا
#مثنوی
آرام تر از عقلم و دیوانهتر از عشق
آن خانه به دوشم، که درآورده سر از عشق
آن قایقِ طوفانزده در موجِ جنونم
دیوانهی لبخند کسی، در دلِ خونم
اینجا چه خبرهاست که از خود خبری نیست؟
در سینه، چه سرّی است، که بر شانه، سری نیست؟
اینجا چه خبرهاست، که یاران همه رفتند؟
تا مسلخ خود، سرخوش و بیواهمه رفتند؟
رفتند بمیرند، در این عشق بمیرند
رفتند بمیرند و همه روح پذیرند
رفتند بمیرند و از این مرگ نترسند
از خاک برآیند و در افلاک برقصند
رفتند بمیرند و از این نفس ببُرّند
کندند دل از خود، که حبیبند، که حرّند
رفتند، نگویید به عاشق، به سلامت!
مجنون نخورد هیچ، به جز سنگ ملامت
کی میشود از عشق و جنون دم زد و آسود؟
از دلبر و دل دم زد و آوارهی خود بود؟
دلبستهی معشوق، که دلخستهی خود نیست
دلدادهی دلدار، که دلبستهی خود نیست
مهمانی عشق، آنسوی دریاچهی خون است
آبادی لیلا، وسط دشت جنون است
هر کس که در این راه، دلش رفت، سرش رفت
سینا، پدرش پر زد و لیلا، پسرش رفت
اینجا چه خبرهاست که از خود خبری نیست؟
در سینه، چه سرّی است، که بر شانه، سری نیست؟
ای عشق! نظر کن، که تو مقصود جهانی
حکم است بمیریم، که تو زنده بمانی
ای عشق! نظر کن، که در این خاک، چه کردی؟
با یوسف و آن پیرهن پاک، چه کردی؟
در بند و غریب است، ولی بیم ندارد
سر میدهد، اما سرِ تسلیم ندارد
میرفت و دلم رفت به دنبال نگاهش
حالم، چقدَر خوب شد از حالِ نگاهش
از حال نگاهش، سرِ حال آمده جانم
وا کرده دلش، پنجرهای رو به جهانم
من، غرقِِ غریبی که دلیرانه قدم زد
در بندِ اسیری که امیرانه قدم زد
در آن نظرِ آخرش، ای عشق! چهها بود؟
گفت آن سرِ بر خاک: خدا بود، خدا بود
#قاسم_صرافان
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
#شهدا_و_دفاع_مقدس
#محمود_ژولیده
▶️
من گدای سر کویت هستم
عاشق دیدنِ رویت هستم
تو که از حال دلم آگاهی
عاشقان را تو چراغ راهی
دیگر این خانه مرا تنگ بود
ماندن اینجا بخدا ننگ بود
دوستانم همه از دستم رفت
دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم چکنم
زندگی داده فریبم چکنم
من زمین خورده ی عشقت هستم
عشقم این است بگیری دستم
چکنم بی شهدا بی یارم
نگران است دل ای دلدارم
□ □ □
یادِ ایام پر از نور بخیر
یاد مجنون و شب هور بخیر
یاد آوارگیِ در صحرا
رمز یا فاطمه و یا زهرا
من و ایام شلمچه به به
جان نثاران حلبچه به به
ای همه یاد شما دلخوشی ام
از شما تا به خدا دلخوشی ام
زندگی را به شما مدیونم
شهدای عرفه، ممنونم
آمدم معرفتی کسب کنم
از شما یک صفتی کسب کنم
دیده ام بندگی از حاج قاسم
من و شرمندگی از حاج قاسم
این همه دیدم و بنده نشدم
پیر گردیدم و بنده نشدم
تا امام و شهدا را دارم
مطمئنم که خدا را دارم
یارب از عبد بدَت دست بگیر
از دلم هر چه گناهست بگیر
تو مرا روح عبادت برسان
در ره خود به شهادت برسان
باز در راه هدایت مددی
به علمدار ولایت مددی
خود بخون شهدا پاکم کن
کربلایی کن و در خاکم کن
□ □ □
این من و این مددِ خون خدا
روضه ی قافله ی کرب و بلا
دل ارباب غمین شد ای وای
خواهری ناقه نشین شد ای وای
حاجیِ کرب و بلا راهی شد
چه گریزی، چه خدا خواهی شد
دانی این حج به کجا ختم شود
غارت خاتمِ او حتم شود
بر تنِ خسته کمی تاب دهند
گوسفندی چو کُشَند آب دهند
مانده در حکمتِ این بابم آه
ذبح شد تشنه لب اربابم آه
چونکه این باب به پایان برسد
حج ارباب به پایان برسد
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
#شهدا_و_دفاع_مقدس
#محمود_یوسفی
یک عده روی خاک صحرا جان سپردند
یک عده در اعماق دریا جان سپردند
یک عده مانند کبوتر های عاشق
رفتند و بین آسمانها جان سپردند
یک عده بی سر عده ای با درد پهلو
یک عده دیگر اربا اربا جان سپردند
یک عده روی دست ارباب دو عالم
یک عده روی پای مولا جان سپردند
یک عده هم بی دست، لب تشنه ولی مرد
دور از وطن مانند سقا جان سپردند
در بستر تردید مردن ننگشان بود
رفتند و در آغوش زهرا جان سپردند
بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت #هفته_دفاع_مقدس
#شهدا_و_دفاع_مقدس
#محمود_ژولیده
▶️
من گدای سر کویت هستم
عاشق دیدنِ رویت هستم
تو که از حال دلم آگاهی
عاشقان را تو چراغ راهی
دیگر این خانه مرا تنگ بود
ماندن اینجا بخدا ننگ بود
دوستانم همه از دستم رفت
دل به هر پاکدلی بستم رفت
حال تنها و غریبم چکنم
زندگی داده فریبم چکنم
من زمین خورده ی عشقت هستم
عشقم این است بگیری دستم
چکنم بی شهدا بی یارم
نگران است دل ای دلدارم
□ □ □
یادِ ایام پر از نور بخیر
یاد مجنون و شب هور بخیر
یاد آوارگیِ در صحرا
رمز یا فاطمه و یا زهرا
من و ایام شلمچه به به
جان نثاران حلبچه به به
ای همه یاد شما دلخوشی ام
از شما تا به خدا دلخوشی ام
زندگی را به شما مدیونم
شهدای عرفه، ممنونم
آمدم معرفتی کسب کنم
از شما یک صفتی کسب کنم
دیده ام بندگی از حاج قاسم
من و شرمندگی از حاج قاسم
این همه دیدم و بنده نشدم
پیر گردیدم و بنده نشدم
تا امام و شهدا را دارم
مطمئنم که خدا را دارم
یارب از عبد بدَت دست بگیر
از دلم هر چه گناهست بگیر
تو مرا روح عبادت برسان
در ره خود به شهادت برسان
باز در راه هدایت مددی
به علمدار ولایت مددی
خود بخون شهدا پاکم کن
کربلایی کن و در خاکم کن
□ □ □
این من و این مددِ خون خدا
روضه ی قافله ی کرب و بلا
دل ارباب غمین شد ای وای
خواهری ناقه نشین شد ای وای
حاجیِ کرب و بلا راهی شد
چه گریزی، چه خدا خواهی شد
دانی این حج به کجا ختم شود
غارت خاتمِ او حتم شود
بر تنِ خسته کمی تاب دهند
گوسفندی چو کُشَند آب دهند
مانده در حکمتِ این بابم آه
ذبح شد تشنه لب اربابم آه
چونکه این باب به پایان برسد
حج ارباب به پایان برسد
.
#اشعار
بار دیگر با اجازه از تفنگ
می رود ذهنم بسوی شعرجنگ
ذوق وشوق نینوا کرده دلم
چون هوای کربلا کرده دلم
بود سنگر بهترین معوای من
آه جبهه کو برادر های من
در تمام سالهای عشق وجنگ
مهر در سجاده ماشد فشنگ
سنگر خوب وقشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود
جبهه ما را عاشق خود کرده بود
روز کوچ کاروان از بر وبحر
روز آزادی شداز زندان شهر
نفرت از هر خود ستایی داشتیم
خلق وخوی روستایی داشتیم
آسمان تکبیر ما را دوست داشت
هر حسینی کربلا را دوست داشت
روزها در عشق پرپر می زدیم
در دل شبها منور می زدیم
داشتیم ای دوست شبهای خطر
سایه ی صاحب زمان را روی سر
ابر گریه از صدای ناله بود
شور پرپر گشتن یک لاله بود
گردباد خون به روی دجله بود
حمله در شب دعوتی تا حجله بود
مین به میدان عبورم می کشید
شیهه ی اسبی به شورم می کشید
گریه هایم آه حسرت خورده اند
چکمه هایم خاک غربت خورده اند
یاد روزی که بسیجی می شدیم
شمع شب های دوئیجی می شدیم
یاد روزی که در خمپاره ها
جمع می کردیم پاره پاره ها
هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد
پاره های جان جود را جمع کرد
تا ابد شام پریشانی ماست
داغ غربت روی پیشانی ماست
سرزمین نینوا یادش به خیر
کربلای جبهه ها یادش به خیر
سر به دوش گریه ها و ناله ها
چون نگریم در عزای لاله ها
فیض پرپر گشتن گل داشتیم
کاش در جام بلا مل داشتیم
زخم دیدیم و پی مرهم شدیم
ما به بزم عشق نامحرم شدیم
ارث ما این روسیاهی مانده است
یادی از مرغان چاهی مانده است
کربلای جبهه ها یادش به خیر
سرزمین نینوا یادش به خیر
غم برای نوع عنوان می خوریم
رنج آب و غصه ی نان می خوریم
کاش با یاران مست دوستی
باز می داد عشق دست دوستی
تا به دشت و کوه رسته شالی است
تا ابد جای شهیدان خالی است
سرزمین نینوا یادش به خیر
کربلای جبهه ها یادش به خیر
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
#کربلای_جبهه_ها
#صلاح_الدین_ابراهیمی ✍
.
.
#دفاع_مقدس
کربلای جبهه ها یادش بخیر *
آنهمه عشق و صفا یادش بخیر
میهمانانِ شهیدانِ خدا
عاشقانِ کربلا یادش بخیر
صبرشان در راهِ قرآن، زینبی
ما کجا ،آنها کجا، یادش بخیر
جبهه و ایثارِ جان در راه دوست
عشقِ مردانِ خدا یادش بخیر
نیمه شبها با خدا راز و نیاز
آن مناجات و دعا یادش بخیر
لحظه لحظه با خدا وُ اهلبیت
جمله از دنیا جدا یادش بخیر
پشت سنگر ها میان خاکریز
گریه های بی صدا یادش بخیر
جبهه ها وُ گریه های نیمه شب
بر شهید نینوا یادش بخیر
موقعِ حمله به رمزِ یاحسین
عاشقان کربلا یادش بخیر
در میانِ موجِ خون غلطان شدن
دست و پا از تن جدا، یادش بخیر
گریه بر درد و غمِ مظلومیِ
خاندانِ مصطفی یادش بخیر
جمعه ها با مهدیِ صاحب زمان
زمزمه، شور و نوا یادش بخیر
بر لبِ رزمندگانِ با صفا
ذکرِ " یا مهدی بیا" یادش بخیر
فاطمیه کُنجِ سنگرها ز غم
گریه بر خیرُالنسا یادش بخیر
وقتِ پیروزیِ جُنداللهیان
خنده ی روحِ خدا یادش بخیر
درمیان جبهه با رزمتدگان
لطفِ زهرا بر (رضا) یادش بخیر *
* "رضا" تخلص شاعر
* مطلع شعر وام گرفته از استاد شجاع الدین ابراهیمی
#شهدا
#هفته_دفاع_مقدس