#وفات_سیدالکریم(ع)
سلطان ملک ری همه ی ما رعیتت
عالم فدایی تو و این جاه وشوکتت
آنکس که دل ز خلق جهانی برده تویی
آنکس که عشق اوبه دل ماخورده تویی
درشهر ری .تویی که بناکرده ای حرم
آخربه مهر خود توچه آورده ای سرم
آقاچه کرده ای که شه ملک ماشدی
در شهر ری ، تویی که فقط مقتداشدی
هرکس که طوف کوی تو راکرده باوفاست
اجروثواب طوف مزارت چوکربلاست
اینجاهوای صحن شما کربلایی است
زائر دراین سرابخداکربلایی است
اینگونه شدکه همچوحسن با کرم شدی
ازنسل مجتبایی و صاحب حرم شدی
امشب میان صحن شما شوردیگر است
شبهای جمعه صحن شما جور دیگر است
درملک ری عزای توراکرده ام بپا
جانم فدای صحن تو ای نسل مجتبا
اینجاهوای صحن شمامثل کربلاست
ملکت بهای رأس حسین شاه سرجداست
از روضه های نور دوعین برتوگویمت
از قتلگاه وراس حسین برتوگویمت
ای شاه ری .بیا وبخوان ا ز غریبی اش
از قتلگاه و ازسره شیب الخضیبی اش
مقتل چنین نوشته مجالش نداده اند
تشنه سرش بریده و آبش نداده اند
درزیرپای مردک ملعون سینه شکست
مقتل نوشته نیزه درون گلونشست
درزیر دست وپا سره سلطان بریده شد
درزیر دست وپا تن آقا کشیده شد
مقتل نوشته غارت انگشتری شده
(مجنون)به روی نیزه اعدا سری شده
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🎼🎼🎼🎼🎼 🎼🎼🎼🎼🎼
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇🍂🍃🍂🍃
http://eitaa.com/joinchat/2539847682C95ba3d938f
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆🌺☘🌺
#وفات_سیدالکریم
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است
اعجازها نموده دم سیدالکریم
از کودکی شفای مرا مادرم گرفت
وقت نماز با قسم سیدالکریم
در روز حشر هم همگی قد علم کنیم
در زیر بیرق و علم سیدالکریم
هر کس که پیر گریه شده از غم حسین
سیراب گشته با کرم سیدالکریم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم
با عشق اهل بیت همه آشنا شدیم
دنیا و آخرت همه ی فخر ماست این
شکر خدا که بر سر کویش گدا شدیم
چون ریشه های پرچم سبزش بدست باد
در هر طواف زائر کرببلا شدیم
دانی زچیست این همه شان و مقام او
دانی ز چیست ریزه خور این سرا شدیم
فرمود امام شیعه (( انت ولینا ))
عبدالعظیم ما همه از تو رضا شدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم
مهمان خانواده ی آل محمدیم
پای ضریح حضرت طاهر مدینه ایم
پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم
معصوم گفته بر در دیوار این حرم
ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم
عشاق این دیار همه گریه کن شدند
ما هم به این امید در این خاک آمدیم
مدیون مهربانی زهرا شدیم ما
ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم
جامانده ایم از سفر کربلا ولی
در این دیار بر همه عالم سرآمدیم
شب های جمعه گریه کنان کنج آن حرم
انگار صحن کرببلا رو به گنبدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
ای شاه سر بریده عزیز خدا حسین
این سرزمین گرفته شمیم تو را حسین
با هر سلام در حرم سید الکریم
پر می کشیم تا حرم کربلا حسین
این خاک بوی خون گلو را گرفته است
این سرزمین برای تو شد خون بها حسین
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا ، زده ای دست و پا حسین
مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما” شبیه مادرتان بی هوا حسین
مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
هر ضربه را برای رضای خدا زدند
شمشیر، نیزه، سنگ و حتی عصا حسین
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#وفات_سیدالکریم
سر خوش از بادة حضور شود
مثل آيينه غرق نور شود
ميشود در فضا طنين انداز
كرده درهاي آسمان را باز
سمتِ اين بارگاه نوراني
ميپرد در فضاي روحاني
اقتدا ميكنم به حضرت او
دلم از گرمي محبّت او
با من « أمّن يُّجيب » ميخواند
دل من از حبيب ميخواند
از شميم حبيب سرشار است
بَسْكه از عطر سيب سرشار است
فطرت پاك او اگر حسني ست
كه تبار عقيق او يمني ست
كه به دور از گناه و ناپاكي ست
كعبة خاكيان اَفلاكي ست
آفتاب ولا سه اختر را
« حمزه» و « طاهر » و « مطهّر » را
حرم با شكوه اين وادي
وز عنايات حضرت هادي
شده عمري كبوتر حرمش
وز دل ما جدا مباد غمش
صبح صادق كه ميدمد دل من
از تماشاي جلوه زار پگاه
نغمة آسماني توحيد
ميپرد باز پلك من كه : خدا
ميوزد از مناره عطر اذان
دل من با فرشتگان خدا
به نماز ايستاده مُلك و مَلك
جانم از شوق دوست سرشار است
آسمان و زمين به گاه قنوت
فارغ خويش و فارغ از عالم
بيشتر از هميشه صحن و رواق
حرمش بوي كربلا دارد
رنگ و بوي حسين را دارد
از فروزنده گوهرش پيدا ست
آسماني شده ست دامن او
مرقد پاك و آسماني او
در مدارش به گردش آورده ست
قدر او ، حُرمت دگر بخشيد
از سه خورشيد ، نور ميگيرد
حجّت هشتم و امام نهم
طاير پر شكستةدل من
مهرش از جان ما مبادا دور
🔸شاعر:
#محمد_علی_مجاهدی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
۰#وفات_سیدالکریم
ای بلنـــدای عشق قامت تــو
ای سلام خــدا به ساحت تــو
خاک بوس سیادت تــو، زمین
جایگاهت ولی بــه عرش برین
آسمـــانی ترین مسافـــر خاک
قــدر و شان تــو کی شود ادراک
ای ذراری حضـــرت زهرا
بندهٔ با ارادت زهـــرا
افتخارت همیــن بس ای والا
باشی از نسل "سیــدالنُــّجبــا"
بســـکه بودی تـــو فاطمـــه سیرت
مصطفـــایی منش ، علی صــولت
در سمــاوات چون ستـــاره شدی
تو اباالقـــاسمـــی دوباره شدی
نــور توحید در نگـــاهت بود
تربت عشق سجـــده گاهت بود
ذکر تحلیـــل با تکـــان لبت
چشمهٔ نور در نمـــاز شبت
ای هدایــت گر هدایتــــها
راوی صـــادق روایت ها
بســــکه در عشق مستدامــی تو
دست بوس چهــــار امـــامی تو
تا لبت عرضــه ای ز دین کرده
معـــرفت پیش تو کـــم آورده
اعتقـــادت ز بســـکه بنیادیست
صله اش لطف حضرت "هادیــست "
بهر تحصین تان بگفت آقــــا
انت انت ولیّنا حقــــا
تو غرور اصــالتی منی
حسن محضی "حسین "در حسنی
آبــرودار خاک مایی تو
صاحب ملک خون بهــایی تو
تو صفـــا بخش دین و آیینی
عزت سرزمین بــــاکینی
ملـــک ری از تو آبرو دارد
پای تو هستِ خویش بگـــذارد
چه بگویم ز قدر والایت
چه بگویم ز شان عظمایت
وصفت این بس ز بس عظیمی تو
حضرت سیدالکریمی تو
شاه زاده! گدای خود دریاب
رهگذر! خاک پای خود دریاب
پیرمرد عصا به دست حجاز!
یک نظر سوی خاکیان انداز
قبله خاک ما شده حرمت
چشم امید ماست بر کرمت
هر دمی از زمانه دل گیرم
راه صحن تو پیش می گیرم
ای قــــرار دل هوائی من
مرهم زخم کربلایی من
ای به دل دادگــــان تو نور عین
ای نگار همیشه شکل "حسین"
کوی تو رنـــگی از خـــدا دارد
خاک تو بوی "کربـــــلا "دارد
ای فرستاده "رســـول الله"
جانب خون بهـــای "ثارالله"
تویی آن یـــار بی قرین دلم
هر شب جمعـــه همنشین دلم
با علی عهد عشق بستی تو
سفره دار کمیـــل هستی
بشنو این درد دل ز نوکر خود
نوکر بی قرار و مضطر خود
چه بگویم که قوم نامردان
ملک ما را فروختند چه گران
قلب ام الائمه آزردند
تا ابد آبروی ما بردند
وای بر ما بر سرشک دو عین
قیمت خاک ماست خون حسین
آری این است با تو درد دلم
تا قیامت ز مادرت خجلم
تحفه ای می دهی که هدیه کنم
کمکم کی کنی که گریه کنم
حق بده گر ز غصه دل خونم
قدر یک عمر گریه مدیونم
گر که نقشم بر آب شد تو ببخش
گر که شادی خراب شد تو ببخش
حرمت گر چه کربلا باشد
کربلا کرب و البلا باشد
کی در این جا سری بریده شده
معجری از سری کشیده شده
کی در این جا عطش جگر سوزاند
جگر یک پدر پســـر سوزاند
باورم نیست شور و زمزمه را
کربــــلای بدون علقمه را
کربــــلا دیدنیست با یاسش
با دو گلدسته های "عبـــاسش"
حاجتــــی دارم از تو شاه کریم
حضرت عشق واجب التعـــظیم
خواهش سائلت ادا فرمـــا
خاک من خاک کربـــلا فرمـــا
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam