eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی نفس و هستی آرام دل و جان حسین جان ِعالم به فدای لب خندان حسین آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را خنده آورده ای امروز لب لیلا را در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده همه جا پخش شده شاه پسردار شده پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده دلبری نیست که با دیدن تو دل داده در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده مات و مبهوت صدای تو موذن زاده ای به قد قامت تو نماز قامت بسته به قد و قامت ِ تو کارِ قیامت بسته از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند به پیمبر شدنت خَلقا و خُلقا گفتند بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟ با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟ به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را محمدحسن بیات لو
نوری ازلطف خداوند کریم است این پسر باغ فردوس برینی را شمیم است این پسر جلوه ای زیبا ز رحمان ورحیم است این پسر آیتی از جلوۀ خُلق عظیم است این پسر لعلی از گل های جنّت مست لبخند ش شده حضرت باریتعالی بین که خرسندش شده باوجودت دردل ما عشق توافزون شده عاشقی با نام اکبر واله و مفتون شده مات رویت تا قیامت دیدۀ گردون شده امّ لیلا مادرت با نام تو مجنون شده عالمی محو جمال یوسف لیلا شده مژده براهل جهان ارباب ما بابا شده تو گل لیلایی و،اما زگلها برتری یوسف زهرایی وامّا تواز یوسف سری مه جبینی، دلفریبی نازنینی، دلبری گلعذاری، دلنوازی توعلی اکبری حسن خلق احمدی درصورت ودرسیرتت حق به خود صدآفرین گوید زحسن خلقتت نور تو درانعکاس رویش آئینه ها مهر تو از روز اول سرزده درسینه ها شان وقدرت برتر ازپیدایش گنجینه ها ذکرنامت حک شده روی لب آدینه ها سرعالم را فقط نام تو زینت بوده است نوکرت بانام تو در اوج رفعت بوده است توعلی اکبر ی آرامش بابا تویی آن نبی دیگری در گلشن طاها تویی درشجاعت تالی سلطان تاسوعاتویی باغبان گلشن سرسبز این دنیاتویی تا ابد رزم وشجاعت ازجمالت منجلی است جنگ و رزم تو نشانی از رجز های علی است جان عالم شدفدا درصبح عاشورای تو میشوم قربانی چشمت ازاین آوای تو گشته تفصیراز وجود قدسیت معنای تو ازازل گردیده ام مست تو وآوای تو تا حسین از داغ تو برسر زنان بی تاب شد دین وآیین از زلال خون تو سیراب شد یاکریم بن کریم بنمانظربرسائلت یادی ام کن از منه دربه دره ناقابلت شدبه شوق طوف کویت عاشقانه مایلت توکرم فرما شها بر عاشقان محفلت درهوایت گرچه قلبی شاد دارد دل طلب همچو «مجنون» عیدی میلاد دارد دل طلب -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
زمان دروقت خودهرگز ندارد از تو عالی‌تر نباشد در زمین هرگز از این عالی تعالی‌تر به خلق وخو وهم سیرت شبیه خاتم مرسل به حمدِالله وَالمِنَّه رسیده ماه عالی تر نبی صورت علی سیرت حسن تمثال باشد او نبوده در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر اگر فرش درت گردم به عالم محترم گردم شداز قالیچه‌ی کرمان و کاشان سینه قالی‌تر علی باید ؛ شود ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین حیدر علی ه دیگری آمد که باشداو علی اکبر اگر زلفش شبی افتد به دست این دلِ شیدا "به عطرو بوی او بخشم سمرقند و بخارا را" علی اکبر در آغوشِ حسین است و به لب خنده ببین ارباب ما ‌بخشد به یومنش ملک این دنیا اگر پروانه ای دیدی لب گهواره اکبر بدان جبریل آورده است مبارک بادِ حیدر را بیا بابابزرگ بین برای این نوه غوغاست اذانش را علی سر داده و داذه به دستش اکبرلیلا علی سرور علی دلبر علی آن شبه پیغمبر علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر علی اکبری آمد که شاهِ شهریاران بود علی اکبری آمد که ماهِ ماه شعبان بود چو زهرا خنده ای میزد خدا این نکته میفرمود برای هرملک طفلی چو اکبر پاره ی جان بود که زهرا طورِ دیگربا عروسش ام لیلا بود میانِ این عروسانش عزیز قلب جانان بود تبسمهای زیبایش ببین که میبرد امشب دلِ مادربزرگش را  کناره اوپدر جان بود رسیده دلبرلیلا رسیده جلوه ی داور علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر یل گردان عاشورا یی وتو میرِ میدانی علی ه اکبر لیلا امیرِ تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می‌آید از خیمه چو سربند علی راتو ببندی رویِ پیشانی حسین، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خواند که با شمشیر می‌گردی علیِ حیدرِ ثانی علیِ اکبرِ اینجا نه تو بالاتر از آنی یل گردان عاشورا ، تو طوفان‌تر زِ طوفانی علی آن چارده تصویر علی آن جلوه ی داور علی ه دیگری آمد که باشد او‌علی اکبر حسین گریان جسمت تو زِ سوزِ استخوانت بود که زخمِ کهنه‌ی لشگربه زخمِ بی زبانت بود زِ چشمان تو پرسیده کنار نعش بی جانت به شام وکوفه لبهایت به روی خیزرانت بود قنوتت را که می‌دیده نگاه خواهرت می‌گفت امان از دزدِ انگشتر امان از ساربات بود خدایاچون حسین یکجاهمه پیراهنش بردند؟ دلت آزرده تر آقا زِ لبخندِ سنانت بود علی آمد که عاشورا شودچون صحنه ی محشر علی ه دیگری آمد که باشد او علی اکبر
اللهم عجل لولیک الفرج: زمان دروقت خودهرگز ندارد از تو عالی‌تر نباشد در زمین هرگز از این عالی تعالی‌تر به خلق وخو وهم سیرت شبیه خاتم مرسل به حمدِالله وَالمِنَّه رسیده ماه عالی تر نبی صورت علی سیرت حسن تمثال باشد او نبوده در کفِ دستش از این عالم سفالی‌تر اگر فرش درت گردم به عالم محترم گردم شداز قالیچه‌ی کرمان و کاشان سینه قالی‌تر علی باید ؛ شود ؛ حتماً ؛ امیرالمومنین حیدر علی ه دیگری آمد که باشداو علی اکبر اگر زلفش شبی افتد به دست این دلِ شیدا "به عطرو بوی او بخشم سمرقند و بخارا را" علی اکبر در آغوشِ حسین است و به لب خنده ببین ارباب ما ‌بخشد به یومنش ملک این دنیا اگر پروانه ای دیدی لب گهواره اکبر بدان جبریل آورده است مبارک بادِ حیدر را بیا بابابزرگ بین برای این نوه غوغاست اذانش را علی سر داده و داذه به دستش اکبرلیلا علی سرور علی دلبر علی آن شبه پیغمبر علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر علی اکبری آمد که شاهِ شهریاران بود علی اکبری آمد که ماهِ ماه شعبان بود چو زهرا خنده ای میزد خدا این نکته میفرمود برای هرملک طفلی چو اکبر پاره ی جان بود که زهرا طورِ دیگربا عروسش ام لیلا بود میانِ این عروسانش عزیز قلب جانان بود تبسمهای زیبایش ببین که میبرد امشب دلِ مادربزرگش را  کناره اوپدر جان بود رسیده دلبرلیلا رسیده جلوه ی داور علی ه دیگری آمد که باشداوعلی اکبر یل گردان عاشورا یی وتو میرِ میدانی علی ه اکبر لیلا امیرِ تیغ دارانی برایت لافتی الا علی می‌آید از خیمه چو سربند علی راتو ببندی رویِ پیشانی حسین، الله‌اکبر را به بازویِ تو می‌خواند که با شمشیر می‌گردی علیِ حیدرِ ثانی علیِ اکبرِ اینجا نه تو بالاتر از آنی یل گردان عاشورا ، تو طوفان‌تر زِ طوفانی علی آن چارده تصویر علی آن جلوه ی داور علی ه دیگری آمد که باشد او‌علی اکبر حسین گریان جسمت تو زِ سوزِ استخوانت بود که زخمِ کهنه‌ی لشگربه زخمِ بی زبانت بود زِ چشمان تو پرسیده کنار نعش بی جانت به شام وکوفه لبهایت به روی خیزرانت بود قنوتت را که می‌دیده نگاه خواهرت می‌گفت امان از دزدِ انگشتر امان از ساربات بود خدایاچون حسین یکجاهمه پیراهنش بردند؟ دلت آزرده تر آقا زِ لبخندِ سنانت بود علی آمد که عاشورا شودچون صحنه ی محشر علی ه دیگری آمد که باشد او علی اکبر غلامی(مجنون کرمانشاهی)_