eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.1هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
66 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک مدینه شهر پیغمبر 🖤😭🖤 پر از دردی و پیش من صدایت در نمی آید دلم میسوزدو کاری زدستم بر نمی آید به شب آهسته گریانی گمانت من نمیدانم شبیه شمع میسوزی ولی شب سر نمی آید به قلبم میزند آتش به چشم خود که میبینم چنان گردیده جسمت آب در باور نمی آید قنوتت را که میبینم به یاد کوچه می افتم زتو شرمنده ام دست تو بالاتر نمی آید چرا اصرار داری تا که برخیزی زجا‌پیشم چرا پا میشوی وقتی به همره سر نمی آید کنارسفره ایم و تو میان بستری زهرا نگاه زینبت گوید چرا مادر نمی آید نفس بادرد میگیری ولی ارام میخندی واین لبخند آرامت به این بستر نمی آید نمیدانم حسن جانت چه زخمی بر جگر دارد از آن روزی که افتادی پشت در نمی آید محمدجواد مطیع ها 🖤😭🖤
12767.mp3
901.8K
فاطمه مادر ساداتی فاطمه مظهر آیاتی فاطمه مددی مولاتی شور عشق تو در سر نور سوره ی کوثر گفته بضعه منی ای تو جان پیغمبر پاره ی قلب رسول الله لقبت انسیه الحورا میگیره شکل واژه ی مادر پیش اسمت حضرت زهرا فاطمه جان مادرم زهرا ..... بند دوم: بانوی آبی و آیینه عشق تو میتپه تو سینه میپره مرغ دل مدینه تازه شده باز داغم دارم میمیرم از غم اشکم میچکه نم نم از این ماتم اعظم شده حیدر زار و افسرده گل یاسش آخه پژمرده تازه فهمید موقع غسلش که نگارش ضربه ها خورده فاطمه جان مادرم زهرا .... بند سوم: کوچه و خنده ای نشکفته کوچه و نفسی آشفته کوچه با یه راز ناگفته اومد مردک نامرد راه مادرو سد کرد با یک سیلی اون شد باغ سبز حیدر زرد لرزه افتاد بر تنش ای وای بی رمق شد بدنش ای وای خیره بر روی زمین چشمش شده مضطر حسنش ای وای فاطمه جان مادرم زهرا ..... ▪️▪️▪️✒️✒️✒️▪️▪️▪️
‍ ‍ . 🔹آه از رسم زمونه🔹 تو این دوره زمونه، هر کی از تو می‌خونه دلتنگ شب قدره، دلتنگ آسمونه عشقت تو دلامونه، که دل زنده می‌مونه هر کی عشقو می‌فهمه، داره از تو می‌خونه «یا زهرا، یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه از رسم زمونه، آه از دفن شبونه آه ای دنیای غربت، زهرام خیلی جوونه بی‌تو زندگی یعنی، دنیایی غریبونه مرد تنهای عالم، بی‌تو تنها می‌مونه «یا زهرا، یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چشمام کاسۀ خونه، اشکام روضه می‌خونه حال و روز علی رو، بعد از تو کی می‌دونه رفتی، دنیای حیدر، بی‌تو رنگ خزونه خیلی خالیه حالا، جای بانوی خونه «یا زهرا، یا زهرا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این روزا خاطراتت، قلبم رو می‌سوزونه این سجاده و تسبیح، اون اشکای شبونه عطر دستاتو داره، دستاسِ توی خونه بوی یاس تو زهرا، تو این خونه می‌مونه «یا زهرا، یا زهرا» شاعر و نغمه‌پرداز: .............____________________________ .
▪️زمزمه زبانحال زینب (س)_فاطمیه▪️ مادرم تو بستر افتاده خدایا به خودش میپیچه از درد نیمه شبها شبیه پیرزنها قدش خمیده ولی باسختی می ایسته پیش بابا امروز کنارش اومدم بکشه دستی به سرم شونه یهو افتاد زمین از توی دست مادرم سوخت جیگرم ۲ نگاش چقدر پُر شرره انگار شبای آخره که توی خونه مادره وای مادرم ۶ ناله های مادرم چه دلخراشه الهی روزهای آخرش نباشه روی سجادش پُر از گُلای سُرخِ وقتی سُرفه میکنه لاله باهاشه از درد پهلو شب و روز مادر من خواب نداره از غریبی تو خونمون طبیبی پا نمیگذاره همش مصیبت میباره دستش که بالا نمیاد حالش دیگه جا نمیاد خوشی به ماها نمیاد وای مادرم۶ دورهء بی کَسی ما سر نمیشه شبای غمزدگی سحر نمیشه فهمیدم اون روزیکه سرش به در خورد دیگه مادر واسه من مادر نمیشه دستمال میبنده به سرش کاشکی بمیرم من براش هم واسه درد هم واسهء اینه که سوخته گیسوهاش الهی من بشم فداش لاغر شده خیلی زیاد چهرش به سنّش نمیاد رفت عمر مادرم به باد مجتبی صمدی شهاب
زبانحال حضرت فاطمه(س)وحضرت علی(ع) – علی اکبرلطیفیان ای اذان اشهد انّ علی مولای من میشود تکمیل با دنیای تو دنیای من چند سالی میشود تاج سر زهرا شدی نقطه ی پایین “با ” ای نقطه ی در “فا” ی من یا علی جانم ، فدای عین و لام و یای تو حرف حرفم : فا و آ و طا و میم و های من من خودم فکری به حال دردهایم میکنم جان زهرا تو فقط غصه نخور آقای من صبح تا حالا نشسته ام چند تا گل چیده ام ای بزرگ خانه ام ! تقدیم تو گلهای من هر چه کردم سینه ام نگذاشت ، جان فاطمه چند بار این بچه هایم را بغل کن جای من من نمیدانم هر وقت خوابم میبرد استخوان من میفتد روی هم ، ای وای من دست تو وا شد خدا رو شکر پس من میروم راستی تابوت را آماده کرد اسمای من ؟ بعد از این مسجد برو راحت برو راحت بیا یک سر مویی کم شد ز مویت پای من پیرهن را بافتم یعنی به دردش میخورد ؟ یا خجالت میکشد این زینب کبرای من
زبانحال حضرت فاطمه(س)وحضرت علی(ع) – حسن لطفی دخترت گریه می کند حالا روی دستش سه تا کفن مانده بین این بقچه ای که وا کرده سه کفن دو پیرهن مانده با نفسهای آخرت گفتیش این کفنها برای خانه ی ماست پدر و مادر و من اما پیرهن ها برای کرببلاست اولین پیرهن که میبینی این که کوچکتر است دخترکم قسمت محسنم نشد اما به تنِ اصغر است دخترکم هدیه کن بر رباب و در بغلش نوه ام را ببوس اصغر را دوّمین اش برای بی کفن است به تنش تا که کرد،خنجر را بوسه ای زن به گودی زیرش قبل تیغ و سنان و سر نیزه قبل از اینکه خنجرش با زور می زند نانجیب بر نیزه بعد غارت حرامیان را دید تبر و دشنه تیز می کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می کردند دید حتی لباس اصغر نیست نخ قنداقه هم به غارت رفت وای دست رباب را بستند بین نا محرمان اسارت رفت
زبانحال حضرت فاطمه(س)وحضرت علی(ع) – علی اکبرلطیفیان یک نفر از شاخه هایم کار میگیرد علی از درخت “باردارت” بار میگیرد علی هر چند هم با  احتیاط از پیش در رد میشوم باز رخت من به این مسمار میگیرد علی زودتر از کشتن گل باغبان را میکشد به گلی در باغ وقتی خار میگیرد علی کار من دیگر گذشته از مراقب بودنم در نگیرد به سرم دیوار میگیرد علی فضه زیر بازوی افتاده حالم را، نگیر از رویم در را فقط بردار، میگیرد علی کعبه من! با همین وضعی که دارد دست من دامنت را باز چندین بار میگیرد علی چهل نفر دارند در را سمت من هل میدهند یک نفر از شاخه هایم کار میگیرد علی ***
السلام علیک یا خیرالنساء فی العالمین یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام تا صدای نفس فاطمه آمد بد زد با لگد، حوریه را ثانی ِمرتد بد زد دلش از ناله ی ناموس علی نرم نشد یاد بغض علی و کینه ی احمد بد زد چون که می خواست به زور ِلگد و شلّاقش سرو را پشت در از پا بنشاند بد زد درب آتش زده را بر بدنش با این قصد که به روی تن او زخم بکارد بد زد هر که آمد طرف یار علی در کوچه تا که دامان علی را برهاند بد زد وای از لحظه ی امداد ِ غلاف قنفذ تا گذارد به روی بازوی او رد بد زد هرکه زد فاطمه را پیش نگاه حیدر تا که در خاطر کرّار بماند بد زد کاش می گفت کسی چل نفر ملحد را به زن ِ داغ ِ پسر دیده نباید بد زد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک ایتها المضطهدة المقهوره يا زهرا علیهاالسلام دسته گل شکسته ی طاها نفس بکش مادر به خاطر دل بابا نفس بکش تنها انیس و حامی و غمخوار حیدری دار و ندار رهبر تنها نفس بکش بر پای تو حسین ببین سر گذاشته با بوسه ای گرفته تسلّا،نفس بکش بر روی سینه ی تو حسن خون جگر شده بنگر که دیده اش شده دریا ،نفس بکش زود است خانه داری ِ این چارساله ات تو رحم کن به بی کسی ما،نفس بکش پژمرده گیست عاید گلها بدون تو ای باغبان بخاطر گل ها نفس بکش حالا که ما به دور تو هستیم محتضر جانی ببخش این دل ما را نفس بکش ✍ععلی مهدوی نسب(عبدالمحسن)