eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 👈زیر نظر گروه جهادی باب الحرم و کانال متن روضه 🆔 @babolharam_net آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب شب جمعه است ز تو کار برآید با ناله‌ی تو شب برود تا سحر آید دیدیم که هر جا گره کور به کار است با ذکر حسین بن علی غصه سرآید @babollharam
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و ماه رمضان روزه‌دارِ آسمانی بی‌قرارت مادر است ماهِ من بی‌تابِ دیدار و طلوعت دلبر است لحظه‌یِ افطار آقا جان بگو جانم حسین کربلا رفتن کنارت حسرتِ این نوکر است @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه خاکی صحن غریب‌ها بد نیست بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دست‌ها که رسیده‌ست تا بقیع از دور که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی‌خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست دعای سوته دلان مستجاب، خواهد شد در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست برگرفته از وبلاگ حسینیه @babollharam
پر و بالم اگر که وا میشد غصه از روی سینه پا میشد پرتویی از نگات می آمد قسمتم باز روشنا میشد مژه های غریبه ام ای کاش با کف پات آشنا میشد یا که روزی کبوتر قلبم از روی دست تو هوا میشد همه اش از عنایتت بوده بر درت منصبم غلامی شد آرزوی همیشه ام این است در بقیع هم حرم بنا میشد روی هرطاق و گوشه های رواق وسط صحن پر کنیم چراغ دوست دارم خودی نشان بدهم همه ی عرش را تکان بدهم در هوای مدینه می خواهم بال خودم را به آسمان بدهم می روم تا به آستان بقیع به دلم گر کمی امان بدهم هر چه هم بر نیاید از دستم می توانم که سایبان بدهم پای آن قبرهای خاکی هم آخرش عاشقانه جان بدهم میکند یاد روضه های بقیع به قلم فرصت بیان بدهم یاد ام البنین و مرثیه اش واحسینای در حسینیه اش برگرفته از سایت حدیث اشک @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دشمن دین و چنین ظلم شنیع هشتم شوال و تخریب بقیع ظالمان، وهابیونِ ناخلف در مدینه همچو آباء سلف دشمنان عترت و قرآن و دین خون نموده قلب ختم المرسلین زین مصیبت قلب شیعه گشته چاک قبر معصومین شده یکسان به خاک سوزد از این غم قلوب شیعیان تسلیت یا مهدی صاحب زمان زین غم عظمی زِ دل ها رفته تاب قبر آن ها زیر نور آفتاب من چه گویم زین همه رنج و محن از غریبی گل عالم حسن دشمن بی دین شکسته حرمتش شیعه می سوزد ز داغ غربتش شیعه گردیده زِ غم چون شمع آب قبر باقر قبر صادق شد خراب دشمن دین با علی بیگانه شد مرقد سجاد هم ویرانه شد یک طرف خاک غم آلود زمین مرقد بانوی دین ام البنین قلب شیعه زین مصیبت خون شده فاطمه اندر جنان محزون شده گرچه از این داغ ها دیده تریم تا ابد ماجرعه نوش کوثریم رهروان درگه پیغمبریم اهل عالم شیعیان حیدریم عترت و قرآن همیشه با همند هر دوتا روشنگر این عالمند جان فدای دین و قرآن می کنیم کاخ های ظلم ویران می کنیم پای مکتب تا ابد استاده ایم بهر جانبازی همه آماده ایم مرتضی آموزگار شیعه است شیعه با قرآن و عترت بیمه است عترت و قرآن پیام زندگیست بی ولایت هرکه شد شرمندگیست با ولایت خارها گل می شود کار هر کس با توکل می شود با ولایت دیده ها روشن شود خانه ی ویرانِ دل گلشن شود با ولایت دل پر از نور جلی است این ولایت مهر مولایم علی است با ولایت عشق حق در سینه است این ولایت بر (رضا) گنجینه است @babollharam
شیعه در شور و نوا شد روز تخریب بقیع شور عاشورا به پا شد روز تخریب بقیع بعد تخریب قبور اهل بیت مصطفی شهر یثرب در عزا شد روز تخریب بقیع نه فقط شهر مدینه زین مصیبت در عزاست عالمی ماتمسرا شد روز تخریب بقیع زین همه ظلم و جنایت از سوی وهابیت پر جراحت سینه ها شد روز تخریب بقیع دست کینه از سقیفه بار دیگر شد برون در مدینه کربلا شد روز تخریب بقیع کربلای دیگری رخ داده در خاک بقیع بار دیگر کربلا شد روز تخریب بقیع شیعیان مرتضی زین داغ عظمی خونجگر هر کجا غوغا به پا شد روز تخریب بقیع قامت ام الائمه فاطمه اندر جنان زین مصیبت ها دوتا شد روز تخریب بقیع زین جنایت پیشه گان، حرمت شکن‌های بقیع خون به قلب مصطفی شد روز تخریب بقیع قد خمیده دل پریشان سینه سوزان در جنان فاطمه صاحب عزا شد روز تخریب بقیع همنوا با مهدی زهرا به یاد اهل بیت ذکر ما واویلتا شد روز تخریب بقیع ای امید اهل عالم یوسف زهرا بیا موسم ظلم و جفا شد روز تخریب بقیع بین عالم این وهابی مسلکان دین فروش خار و پست و بی بها شد روز تخریب بقیع یاد مظلومی ات غربت نشینان بقیع ذکر ما مهدی بیا شد روز تخریب بقیع دیده گریان هم نوا با ناله های فاطمه خون دل و چشم (رضا) شد روز تخریب بقیع @babollharam
     عید در  عید  شده شکر خدا ! در ایران      عید فطر آمدُ رفت ، ماهِ شریف رمضان     امت واحده قطعا" همه  هنگام ظهور...     وارث کلّ ِ زمین میشود از پیر و جوان    حضرت حجت موعود ، زند تکیه  بکعبه....    خطبه ایراد کند بهر همه خلق جهان    سه و صد ، سیزده . همراه گروه رجعت     میرسند دور و برش جمله ز اکناف زمان   جملگی بعد مناسک ، کشد از قبر برون    آن کسی را  ، که در و خانه ی قران🔥    بکشیدند به آتش ، منتقم با دل غمدیده    سوالی کند از عامل دوّم ز سقیفه ،پس ازآن    مادرم داشت گناهی ؟ تو مگر آیه ی تطهیر     ندیدی ؟ نشنیدی ؟  به احزاب  نمایان ..         الغرض میرسد آن روز یقینا" که گلستان شود    این روی زمین ، با ید بیضایی مهدی زمان 🌍🌻🌎🌻🌏🌻🌍🌻🌎🌻🌏        اوّل شوال سال ۱۴۴۴             @babollharam             
از جفاها و جور قوم دغا پر ز خون است قلب اهل ولا چون حریم چهار امام همام کرده تخریب فرقه ی اعدا از جور و جفای قوم بی شرم و حیا تخریب شده حریم انوار خدا در شهر مدینه و به وادی بقیع بنموده چنین جنایتی خصم دغا چون شده قبر چار امام خراب در بقیع مدینه یا احباب از جفای عدوی بی ایمان قلب اهل ولایت است کباب @babollharam
. چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت لحظه هایی مملو از الطاف رحمانی گذشت سی سحر نام عزیزش بر لبانم داغ بود آه آه آن عشق بازی های پنهانی گذشت رفت از کوی و خیابان، سفره اش را جمع کرد ای دل غافل کجا  بودی؟ فراوانی گذشت تشنگی گاهی برایم روضه می‌خواند از حسین ظهر با لبهای خشک و چشم بارانی گذشت بعد از این سی روز روزه از خودت حتی بترس چند روزی را که شیطان بود زندانی گذشت شادی فطر آمد اما غم دلم را برده است. چشم تا بر هم زدم یک ماه مهمانی گذشت @babollharam
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه کسی هوایی فیض رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" @babollharam
تاکه ذهنم از مدینه مشهدی دیگر بسازد بهتر است این شهر را از هرکجا بهتر بسازد مثل فتح مکه درتغییر این بارِ مدینه طرح را احمد بیارد شهر راحیدر بسازد ازحسن دارالکَرَم محراب رابا نام سجاد بین صحن باقر و صادق دوتا منبر بسازد احتمالا بین صحن فاطمه باگریه حیدر جای سقّاخانه حوضی بهتراز کوثر بسازد احتمالا از پر جبریل باشد سنگفرشش کفشداری حرم را هم فقط قنبر بسازد حضرت عباس هم مثل ضریح خویش ای کاش بارگاهی هم برای حضرت مادر بسازد باید از خرمای نخلستان میثم«سازگاری»؛ هی تناول کرده و ازمزّه اش دفتربسازد چون حسینیه بناگردد دراینجا باید این خاک؛ بعد از این باروضه ی سخت علی اکبر بسازد چارتا گنبد، رواق وصحن ها، بااین مضامین؛ یک نفر باید«مدینه شهر پیغمبر»بسازد روضه شداین شعر وقتی در ورودی نخستش؛ ازهمان کوچه علی بانام زهرا در بسازد کاشکی این مرتبه در سمت کوچه بازگردد کاش حیدر میخ را باضربه ای بی سر بسازد رحیمی (برگرفته از وبلاگ حسینیه) @babollharam
عمریست به شیعیان حسادت دارند بدجور به یکدگر شباهت دارند از کوچه و از بقیع دانستم که اینها به خراب کردن عادت دارند از اینهمه خوب در جهان خوب تری مرغوب تری اگر که مخروب تری تاکور شود هر آنکه نتواند دید بی گنبد و بی ضریح محبوب تری اینها که همیشه جنگ را باخته اند تخریب کنند گوئیا ساخته اند زود است که بشنویم درشهر رسول بین الحرمین راه انداخته‌اند از آنهمه خاک انتخابت کردند پس منشاء اینهمه ثوابت کردند گاهی سبب خیر، عدو خواهد شد آباد شدی چونکه خرابت کردند _رحیمی @babollharam
«روزی رسد که صحنِ حسن‌ را بنا کنیم در زیرِ قُبِّه اش همه با هم دعا کنیم» . یک گنبدِ بزرگ برای چهار قبر برپا چو گنبدِ حرمِ سامرا کنیم شکلِ مناره های حرم را موافقی مثلِ مناره هایِ قشنگِ رضا کنیم؟ بالای قبرِ حضرتِ اُمّ‌البنین فقط شایسته است «خانه‌ی سقّا» به پا کنیم یک پنجره برای حرم جور می کنیم اَمْراضِ لاعلاج در آن جا دوا کنیم چون مُنْتـهای جود و سخا و کرامت است انبوهِ زائرانْ همه حاجت‌روا کنیم چون مسجدالنّبی به موازاتِ بابِ بَدْر بابُ‌الجَمَل برای حرم رو‌به‌را کنیم ذکرِ کتیبه های حرمْ یا‌محمّد و زهرا، حسین، حیدر و یامجتبی کنیم . از بابِ قاسمش به حرم می رویم تا إذنِ دُخول خوانده و او را صدا کنیم هر سال و ماه و هفته زِ تقویم‌هایمان روزِ زیارتیِ حسن را جدا کنیم هر کس بخوانَد آیه ی «اِکْمالِ عشق» را با یک برات راهیِ کرب و بلا کنیم @babollharam
شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آماده اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و باقد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی برویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن درزانویم دیگر توانی نیست پوریا _هاشمی (اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 20 تیر 95) @babollharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان تشنه ام، تشنه ی دیدار، سبویی برسان اینطرف آنطرفم جان رقیه نکشان بنده ات را به سر سفره ی زهرا بنشان خواهشاً اشک دوچشمان مرا جاری کن کار از کار گذشته است، خدا کاری کن سینه ام وادی طور است و پُر از نور جلی است تازه فهمیده ام این گریه، چه خیر العملی است دامنِ رحمتِ تو هم ابدی، هم ازلی است بنده ی سینه زنت، دست به دامان علی است به سرم سایه ی ایوان و امان نجف است دل من تنگ علی، تنگ اذان نجف است من به هم ریخته ام کاش که درهم بخری گذری هم که بیایم تو زمن می گذری در شب اول قبرم، ز تو دارم اثری آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری من خجالت زده تو شدم آبم نکنی جلوی چشم علمدار، خرابم نکنی آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین باز افتاده همه کوله و بارم به حسین تک و تنهام، کس و کار ندارم به حسین شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم کهنه ی پیرهنی داشت و صیاد کشید سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید @babollharam
به مناسبت هشتم شوال زیاد شعر نگفتیم در رثای بقیع زیاد پر نگشودیم در هوای بقیع چه روضه ها که نخواندند روضه خوان هامان چه گریه ها که نکردیم پا به پای بقیع همیشه هشتم هر ماه روضه می گیریم به یاد هشتم شوال و ماجرای بقیع هنوز مادر عباس روضه می خواند تنیده در نفس باد روضه های بقیع و شاعری که دلش را به دست باران داد نوشت غربت بی انتها به جای بقیع نوشت پیکر زهرا میان این خاک است کجاست مرقد زهرا بگو کجای بقیع خدا کند که بیاید همان که می سازد (چهار گنبد فیروزه ای برای بقیع) @babollharam
1_4431540159.mp3
10.8M
امام حسن علیه السلام یه حرم برا تو ساختم مثلا توی خیالم گوشه ی صحن عقیقت خدایی چه خوبه حالم مثلا رو گنبد تو دسته دسته یا کریمه من شدم خادم صحنت این مدل نوکریمه یه روزی آقا،میایم ایشالا میون صحنی،به اسم زهرا می خونیم با هم،همه نوکرها قربون کبوترای حرمت امام حسن قربون اون همه لطف و کرمت امام حسن شما رو رها کنم کجا برم امام حسن نمی تونم دیگه کربلا برم امام حسن آقا جان امام حسن ... مثلا فاطمیه است و حرمت شده سیاه پوش روضه خونا همه جمعن پیچیده صدای چاووش مثلا فاطمیه است و تو حرم روضه ی مادر صدای گریه بلنده حرف کوچه شد و اون در یقین دارم که،یه روزی آخر میایم ایشالا،به اذن حیدر میگیریم روضه، برای مادر بمیرم برات با اون دل حزین امام حسن مادرت جلو چشات خورده زمین امام حسن آقا جان امام حسن ... @babollharam
مثنوی سالروزِ تخریبِ قبورِ ائمه‌یِ بقیع و امام حسن علیه السلام خاکهایِ حرمت سرمه‌یِ چشمِ عرش است شهپرِ روح‌الامین در حرمِ تو فرش است تو امامِ دلِ اربابِ شهیدِ مایی یاحسن روزِ قیامت تو اُمیدِ مایی من و دل کَندن از این عشقِ خدایی ؟! هرگز رو به کَس غیرِ تو کردم به گدایی ؟! هرگز من به نان و نمکِ سفره‌ات عادت دارم با غلامیِ حرم حکمِ سعادت دارم حرمِ خاکیِ تو جنّةُ‌الاعلایِ من است ضربانِ دلِ عشّاق حسن یاحسن است روضه‌یِ غربت و تخریبِ حرم آبم کرد غصّه‌یِ گل‌پسرِ فاطمه بی‌تابم کرد نَه چراغی نَه رِواقی نَه زیارتنامه زندگیِ حسنِ فاطمه شد غم‌نامه‌ گرد وُ خاکی‌تر از این صحن وُ سرایِ غم نیست جز امیرِ کرم اینجا اَحدی مَحرم نیست خاطراتِ غمِ کوچه مانده در خاطرِ او نیست جز مادرِ غم‌دیده کسی زائرِ او خاکِ صحن و خاکِ چادر پیشِ هم جا دارند چشم‌هایِ مادر و چشمِ پسر می‌بارند پسر از غصّه‌یِ یاسی که شده نیلوفر مادر از غصّه‌یِ صحنِ پسرِ پاره‌جگر‌ کاش آقا مَرهمِ زخمِ دلِ تنگ شود صحنِ خاکیِ امامِ مجتبی سنگ شود جایِ روضه در بقیعِ غمِ زهرا خالی‌ست مجلسِ یاحسن است و جایِ ‌آقا خالی‌ست @babollharam
شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست کریمان هرچه که دارند را وقف گدا کردند نگو اینجا چرا صحن و سرای آنچنانی نیست به اجبار عده ای باب الکرم را روی ما بستند به در مانده نگاه میزبان و میهمانی نیست مدینه شهر پیغمبر بگو تو لااقل با ما چرا روی سرخورشیدها پس سایبانی نیست؟ نه سینه زن نه یک دسته نه حتی یک حسینیه همه آماده اشکند اما روضه خوانی نیست به یاد چادرخاکی بقیع امروز خاکی شد وحالا زائرش جز مادری قامت کمانی نیست همان مادر که آمد کوچه و باقد خم برگشت بلایی برسرش آمد که آثارش نهانی نیست چنان سیلی برویش زد که حوریه زمین افتاد صدا زد که حسن درزانویم دیگر توانی نیست پوریا _هاشمی (اجرا شده توسط حاج منصور ارضی در 20 تیر 95) @babollharam
«روزی رسد که صحنِ حسن‌ را بنا کنیم در زیرِ قُبِّه اش همه با هم دعا کنیم» . یک گنبدِ بزرگ برای چهار قبر برپا چو گنبدِ حرمِ سامرا کنیم شکلِ مناره های حرم را موافقی مثلِ مناره هایِ قشنگِ رضا کنیم؟ بالای قبرِ حضرتِ اُمّ‌البنین فقط شایسته است «خانه‌ی سقّا» به پا کنیم یک پنجره برای حرم جور می کنیم اَمْراضِ لاعلاج در آن جا دوا کنیم چون مُنْتـهای جود و سخا و کرامت است انبوهِ زائرانْ همه حاجت‌روا کنیم چون مسجدالنّبی به موازاتِ بابِ بَدْر بابُ‌الجَمَل برای حرم رو‌به‌را کنیم ذکرِ کتیبه های حرمْ یا‌محمّد و زهرا، حسین، حیدر و یامجتبی کنیم . از بابِ قاسمش به حرم می رویم تا إذنِ دُخول خوانده و او را صدا کنیم هر سال و ماه و هفته زِ تقویم‌هایمان روزِ زیارتیِ حسن را جدا کنیم هر کس بخوانَد آیه ی «اِکْمالِ عشق» را با یک برات راهیِ کرب و بلا کنیم @babollharam