eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
46 ویدیو
568 فایل
🔸کانال فروشگاه محصولات فرهنگی↶ @babolharam_shop ثبت سفارش 👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس: شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی پلاک 50 فروشگاه بابُ الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش مست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی محمدجواد شیرازی
بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو  بی فایده ست اشک دمادم بدون تو  ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا  بی فایده ست ماه محرم بدون تو  چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار  بیرق-علم - سیاهی و پرچم بدون تو  در حیرتم چگونه حسین زمانه ام  روی کتیبه سر بگذارم بدون تو  ماه محرم آمده است محتشم بخوان  "باز این چه شورش است..."درعالم بدون تو  مزه نمی دهد که دو ماه عزا شوم  سینه زن حسینیه ی غم بدون تو  دارم زفرط غصه وغم آب میشوم  درپای روضه های "مقرم " بدون تو علیرضا خاکساری
پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست بر لبت جُز واحسینایَت کلامی نیست نیست میرسی بر روضه اما ما نمی‌فهمیم حیف ای دریغا که نصیبِ ما سلامی نیست نیست داستانِ کوفه از بی معرفت‌ها پا گرفت بی بصیرت،بر سلام ما دوامی نیست نیست دیده‌ام در پایِ ما عمریست غیرت داشتی تا تو آقایی کنی چون ما غلامی نیست نیست   ما که شرمنده شدیم از لطف های مادرت منصب پروانگی‌ات کم مقامی نیست نیست آه تاسوعا ، نَفَسهایِ تو ما را آب کرد گفت بی تو غیرِ کوفی غیرِ شامی نیست نیست بعدِ تو اهلِ حرم را آه با هم می‌زنند بعدِ تو عباس اینجا احترامی نیست نیست حسن لطفی
پیشِ چشمِ سرخ گونت صبح و شامی نیست نیست بر لبت جُز واحسینایَت کلامی نیست نیست میرسی بر روضه اما ما نمی‌فهمیم حیف ای دریغا که نصیبِ ما سلامی نیست نیست داستانِ کوفه از بی معرفت‌ها پا گرفت بی بصیرت،بر سلام ما دوامی نیست نیست دیده‌ام در پایِ ما عمریست غیرت داشتی تا تو آقایی کنی چون ما غلامی نیست نیست   ما که شرمنده شدیم از لطف های مادرت منصب پروانگی‌ات کم مقامی نیست نیست آه تاسوعا ، نَفَسهایِ تو ما را آب کرد گفت بی تو غیرِ کوفی غیرِ شامی نیست نیست بعدِ تو اهلِ حرم را آه با هم می‌زنند بعدِ تو عباس اینجا احترامی نیست نیست حسن لطفی @babollharam
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است پس گلابِ این گُلِ پژمرده را کُر می کند رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می کند یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بام خانه را مرقد تصور می کند آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
‍ ‍ . درد دل میکنم با امام الرئوف السلام علیک یا امام الرئوف من نمک گیر کرمت هستم آستان بوس حرمت هستم ای رضا جانم ای رضا جانم ......... من چو ذره ام و تویی شمس الشموس السلام علیک یا انیس النفوس رو سیاه و پست و گنهکارم به همه گفتم که تو را دارم ای رضا جانم ای رضا جانم ..... روسیاه و بدم ولی راهم بده به جوادت قسم تو پناهم بده ضامن آهو به تو رو کردم دست خالی که برنمیگردم ای رضا جانم ای رضا جانم ...... از ازل عشق تو در سرشت من است به خدا حرم تو بهشت من است من دخیل پنجره فولادم برس آقا جان تو به فریادم ای رضا جانم ای رضا جانم ....... همه حاجتم از تو این است و بس شب اول قبر تو به دادم برس عرفه زوار حسینم کن عتبه بوس کاظمینم کن ای رضا جانم ای رضا جانم ........ ای فدای تو و آتش جگرت چه شده که کشیدی عبا به سرت چقدر در کوچه زمین خوردی جان زهرا را بر لب آوردی ای رضا جانم ای رضا جانم ..... گوشه حجره ات دست و پا می زدی مادر و پسرت را صدا می زدی گر چه خاکی گشته سر و رویت کس نزد با نیزه به پهلویت ای رضا جانم ای رضا جانم ........ جدتان را زدند بین آن قتلگاه فرقة بالسيوف فرقة باالرماح مادرش ناله از جگر میزد خواهرش بر سینه و سر میزد ......
دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را بدین طریق به چشم خدا مُکرّم باش عبودیت به صفات ربوبیت برسد بیا و عبد خداوند باش ، رَب هم باش تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش به سفره خانه یِ حاتم مَبَر نیاز ، اما اگر به خانه یِ تو آمدند حاتم باش اگر درست نکردی ، خودت درست بمان کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن ولی به غصه همسایه هات مرهم باش بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش گر ایستاده بمیری شهید میمیری درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش کلید قفل شهادت بدست گریه توست امیدوار به این اشکهای نم نم باش آهای اُمت اسلام ! بهر پیروزی دخیل چادر دخت رسول اکرم باش @babollharam
به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم به جز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم به جز از تو خواندن به جز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو انقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که با قبر شش گوشه در گفت و گویم
با غلام رو سیاه، ای یار خوبی می کنی با نمک نشناس ها هر بار خوبی می کنی با بدی و بی وفایی ها تو می سازی فقط این بدی را می کنی انکار، خوبی می کنی من گرفتار دل بیمارم و حالم بد است تو پرستاری و با بیمار خوبی می کنی روز و شب با اینکه من، ای مهربانِ من، تو را می دهم با هر گناه آزار، خوبی می کنی بنده ات را آب کردی اینقَدَر خوبی نکن می شوم گستاخ تر، هر بار خوبی می کنی کوچه گردم، می کنم بازارتان را گرم تر بین مردم می زنم هی جار ...، خوبی می کنی آمدم امشب به من حال مناجاتی دهی من شنیدم با دل بیدار خوبی می کنی من شنیدم صبح محشر از میان خلق، با گریه کن های در و دیوار، خوبی می کنی صبح محشر با همه گریه کنان روضه ی رفتن زینب سرِ بازار ... ، خوبی می کنی
لیله الرغائب درِ رحمت شده باز و شب جمعه ی رجب شد به امید کرم تو ، دل من به تاب و تب شد شب بخشش ، شب رحمت ، شب لیله الرغائب بر سرِ خوان تو امشب ، آمده بنده ی تائب بِنِگر به سوز و حالم ، تو ببین روی سیاهم شده ام مضطر و خسته ، از همه بار گناهم درِ خانه ات نشستم ، به امید یک نگاهی در بساط و کوله بارم ، نَبُود به غیر آهی این تو و لطف و عطایت این من و حال تباهم این تو و جود و سخایت این منم که بی پناهم از کرم حاجت دل را ، تو بیا روا کن امشب عبد روسیاه خود را تو بیا سوا کن امشب ای خدا بحق حیدر بگذر از جرم و خطایم کربلایی تو عطا کن در جواب گریه هایم شبِ لیله الرغائب شب جمعه ی حسین است از غم کرببلایش دل من به شور و شین است شب جمعه مادری هم ، آمده قامت خمیده صورتش را می گذارد ، روی رگهای بُریده فاطمه با اشک دیده گوید ای نور دو عینم ذَبَحوکَ ، قَتَلوکَ ، یا بُنَیًَ ای حسینم
مهدوی جمعه آخر سال ۱۴۰۱ آخرین جمعه شد و از تو نیامد خبری تو بیا بر دل غمدیده ی من کن نظری روزها هفته و ماه طِی شد و دلتنگ شدم آخر سال تو بر کوی دلم کن گذری کوله بار گنهم از تو مرا دورم کرد دیگر این ناله و اشکم که ندارد اثری با دعایت به خدا سوز دلم ساز شود کن دعایی به دل مضطر من در سحری چون دعای تو یقین بوی اجابت دارد نیست ترسی به دلم از فِتَن و هر خطری چه شود با نظرت کرب و بلایی بشوم مرغ دل زائر جدِ تو شود در سفری
رمضانی و گریز به کربلا باز ماه رمضان آمد و مهمان توام بر سر سفره ی تو چشم به احسان توام باز ماه رمضان آمد و گریان هستم تو ببین حال تباهم که پریشان هستم با همه کثرت عصیان تو گرفتی دستم لطف تو شامل من بوده که مهمان هستم رمضان است که آغوش تو بر من باز است نیمه شب اشک و دعا با دل من دمساز است با همه بار گناهم تو نجاتم دادی دعوتم کرده ای و برگ براتم دادی یعنی از آتش دوزخ تو رهایم کردی و مرا شیفته ی کرب و بلایم کردی بار الها به پیمبر به علی و زهرا گنهم عفو نما و ببرم کرب و بلا کربلایی که غمش بُرده همه تاب و تَبَم شده دوریِ حرم غُصه ی هر روز و شبم در غروب رمضان تشنه و بی تاب شدم یاد لب تشنگیِ حضرت ارباب شدم یاد آن خنجرِ دشمن به روی حنجرِ شاه خواهرش از روی تَل سوی حسین کرده نگاه
بزن   حلقه    درِ  کاشانه ی   دوست اگر  رحمت  بخواهی خانه ی اوست اگر   مانند   من    هستی     گنهکار سرت  را  کج  بگیر  و  کن  تو اِقرار بگو   هستم   ضعیف  اِی  کردگارم ذلیل    و   روسیاه   و    شرمسارم بگو  با  آن که  بی مقدار  و   پستم سرِ  خوانت   پیِ   رحمت   نشستم دری  از   رحمتت  بر   من  بکن  باز مرا با  بخشش  خود کن  تو  دمساز
شب قدر شب قدر آمده و آمده ام محضر تو به امید کرمت آمده ام در بَرِ تو از کرمخانه ی تو لطف و کرم می ریزد در سحر بنده به امید تو بر می خیزد من کجا و شب قدرِ تو کجا خالق من سرِ خوان تو نشستن نَبُوَد لایق من خواب غفلت همه ی عمر ، زمین گیرم کرد به تباهی سپری گشت و مرا پیرم کرد من زمین خورده ام و عبد پریشان هستم شب قدر است ببین خسته ز عصیان هستم کن نگاهی تو به این حال گدای خسته رو سیاهم ز گناهان و دلم بشکسته در شب قدر که خواندی تو مرا وقت سحر پیش زهرا مادرم تو آبرویم را بخر ای کریم و مهربان جز تو ندارم هیچ کس جان اربابم حسین امشب به فریادم برس به غبار حرم و روضه ی شاهِ شُهدا گنهم عفو نِما و بِبَرم کرب و بلا @babollharam
پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی زیر و رو کن این بنا را، ربنّا آورده ام قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم مادرم را واسطه پیش شما آورده ام از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام حسرت چای نجف در سفره افطارم است خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام قبل اربابم حسین، عباس دستم را گرفت باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام گفت: باران که نیامد، تیرباران شد تنم چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام هر دو مشکم پاره شد بین دو تا دست قلم از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام زودتر برگرد خیمه فکر معجر کن حسین چون خبرهای بد از شام بلا آورده ام @babollharam
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن‌ بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است من که با بی آبرویی آمدم در می زنم... دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید! با تمام آبروریزی، علی من را خرید گفت در دستان من پروندهء جاری توست اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی آب باران نجف را بر سرم جاری کنی قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد درد دل می کرد آقای غریبم با حسین فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید @babollharam
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
|⇦•به‌من‌ رحم‌ کن .. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه ویژۀ ماه مبارک رمضان اجراشده سال ۱۴۰۱به نفس حاج محمود کریمی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ به من رحم کن که به دوری از، تو عادت ندارم به من رحم کن که عمرم گذشت، که فرصت ندارم به من رحم کن که من طاقتِ عقوبت ندارم چی می‌شه یه‌ شب تو گریه‌ها بگن آقام از من راضیه از آغوشت محرومم نکن به حقّ زهرای مرضیه بهم رحم کن منی که دلم، پُر از نعمتاته بهم رحم کن که عشقت برام، حیات و مماته بهم رحم کن که تنها درِ، تو راه نجاته به تنها چیزی که دل‌خوشم تو روضه، بارون و اشکمه از این خونه بیرونم نکن به حقِّ اشکای فاطمه گلِ پرپر که عِطرش تو هر مناجاتِ من بود غمِ مادر دلیلِ دلم برا پر زدن بود غمِ وقتی که تو کوچه‌ها، کنارِ حسن بود کلیدِ اسرارِ فاطمه کسی جز آقازادش نبود کی می‌دونه غیر از مجتبی چه‌جوری اون چشما شد کبود مگه یادم‌ میره‌، من بودم‌ و یه‌ گلِ پرپر مگه یادم‌ میره‌، خاکِ روی چادرِ مادر مگه یادم میره، زخمِ روی بالِ کبوتر مگه یادم‌ میره، خونابه ی صورتِ مادر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
هدایت شده از کانال ‌متن روضه
14010128eheyat-karimi-monajat.mp3
1.94M
|⇦•به‌ من رحم‌ کن ... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج محمود کریمی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ↻ اونجایی که همه گفتن دیگه کاری از کسی ساخته نیست! خدا درِ گوشم گفت..؛ هیچ کاری نشد نداره تو بندگی کن ، باقیش بامن... 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
نمیدانم چه کردم که به هجرانت دچارم من میان میکده هستم ولی بی اختیارم من نمیدانم کجابودم، به کی گفتم دعایم کن فقط آنقدر میدانم بجز تو کس ندارم من خبردارم پریشانی ز دست این گناهانم خبر داری پشیمانم خراب روزگارم من؟ نه بار و توشه آوردم، نه ظرف خالی آوردم دو تا دست تهی دارم، ولی با اعتبارم من گدایت نیمه شب دور و بر این خانه می آید علی جان باز کن در را، بیا چشم انتظارم من شنیدم بعد مرگم می بری روح مرا باخود شنیدم دوستم داری که با تو همجوارم من علی جان بوترابی و یداللهی که از اول مرا از گل در آوردی ولی گرد و غبارم من مرا از کعبه راندند و گمان کردند دلگیرم چه بهتر به بیابان نجف سر میگذارم من بغل کردی مرا یک شب، ضریحت را بغل کردم از انگور تو خوردم که خرابم من خمارم من توئی ممسوس ذات الله و ذات پنج تن حیدر علی محتاج ذات اقدس تو بیشمارم من میان سجدهء زهرا تجلی میکند اسمت در انوارت نمی بینم بجز پروردگارم من فقط سربند یازهرا به سربستی شب معراج که مدهوش شمیم آن شهید بی مزارم من به اذن فاطمه، دست مرا فوراً گرفت ارباب به الطاف حسین بی سرت امیّدوارم من شنیدم مادرش می گفت عزیزم سخت جان دادی کسی آبت نداد اینجا بنیّ بیقرارم من ز خیمه خواهرش می آمد و بر سر زنان می گفت به زحمت نیزه ها را بر تن تو می شمارم من تو افتادی به روی خاک و صد پاره شدی اینجا تو را جمعت کنم با چه؟ ببین در انکسارم من صدای نیزه داران و حرامی ها به گوشم خورد میان این همه غوغا ببین در اقتدارم من @babollharam
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا" "عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه‌وچاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا" نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا" نه کسی هوایی فیض رب، نه به‌فکر واجب‌ومستحب "ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟ تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی" تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَ‌الْوَرىٰ" تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح‌وصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ" تو بیا و چاره‌ی نو بساز، که به ما شود در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ" @babollharam
ای عشق تو سلوک الی یاحسین روشن ز نور شمس رخت ماه یاحسین با فیض طوف کعبه برابر بود فقط یک "یاحسین" وقت سحرگاه یاحسین شاهان عالمند گدایان کوی تو برتر غلام توست ز هر شاه یاحسین رویم سیاه و راه ندانم، شها مرا تا کشتی نجات ببر راه یاحسین کوه گناه بنده‌ی آلوده می‌شود با یک اشارۀ تو پر کاه یاحسین هم رهنما و هم ره و هم مقصدم تویی همراه تو کجا شده گمراه یاحسین گفتم همیشه موقع برخواستن علی خوردم زمین و گفتم ناگاه یاحسین هجران توست سنگ و چو شیشه‌ست قلب من گشته فراق روی تو جانکاه یاحسین روزم، شبم، تمامی عمرم چنین گذشت هر دم حسین و بازدمم آه یاحسین @babollharam
با علیه السلام ای نگار دلربای سخت می سوزد دلم از فراق و از جدایی سخت می سوزد دلم سال ها چشم انتظاری می کشم.. لطفا بیا صاحب من گر نیایی سخت می سوزد دلم صد گره افتاد در کارم... عزیز فاطمه کی شود عقده گشایی سخت می سوزد دلم گوشه ای افتاده ام .. مجروح از فرط گناه صاحبم با بی دوایی سخت می سوزد دلم ای ولی‌الله اعظم .. حجت هفت آسمان مانده‌ام در بی خدایی سخت می سوزد دلم باز هم دستی بگیر از لطف یک کاری بکن آمدم بهر گدایی سخت می سوزد دلم حال من در نینوا تغییر فاحش می کند قسمتم کن کربلایی سخت می سوزد دلم @babollharam
با علیه السلام کاش می شد جان سپارم من به پای روضه ها هست دارویم در این دار شفای روضه ها لحظه لحظه عمر خود را وقف تو کردم حسین آدمم... کرده همین حال هوای روضه ها پشت هر موی سپیدم روضه ای خوابیده است پیر گردیدم یقین ... از ماجرای روضه ها حال روزم را بهم می ریزد آخر مقتلت.. آرزو دارم... شوم آخر فدای روضه ها می نهم پای خودم را بر سر بال ملک تا که وارد می شوم خیلی مودب در سرای روضه ها بهتر از باغ بهشت ست این محافل، این مکان نیّتِ اهل بکا ...دولت سرای روضه ها مادری دارد ...حضور از ابتدا تا انتها فاطمه بخشیده رونق بر صفای روضه ها @babollharam
با من به دوری از شما ای یار عادت کرده ام بی تفاوت گشته ام انگار عادت کرده ام ذره ای حتی نشد کاری کنم بهر فرج من به غایب بودنت هربار عادت کرده ام کارمن ...جرم و خطا و کارتو ...بازم دعا من بدین منوال ای دلدار عادت کرده ام می کشم بار گناهم را به دوش ای وای من روی دوشت گشته ام سربار عادت کرده ام بار ها احساس کردم پشت در هستی ولی من به فیضت از پس دیوار عادت کرده ام خوب می دانم اذیت می کشی از دست من کن حلالم که به این آزار عادت کرده ام لکه ی ننگم به‌درد تو نخوردم لحظه ای من به دوری از شما ای یار عادت کرده ام @babollharam
با علیه السلام سال ها در هیئتت خدمت گذاری کرده ام گاه می پرسم زخود جداً چه کاری کرده ام ؟ ای پناه گریه کن ها !گریه کن بودم حسین دیدگانم را ...ز داغِ تو.. بهاری کرده ام آمدم تا نوکر کاشانه ات باشم ولی تا به حالا در حریمت شهریاری کرده ام این تو بودی آدمم کردی.. عزیز فاطمه درقبالش مختصر من سوگواری کرده ام هر چه دارم از تو دارم ..هستی ام آقا تویی هر زمانی که نبودی... بی قراری کرده ام در میان روضه ها با ناله ها و اشک ها مادر بشکسته پهلوی تو.. یاری کرده ام بار ها من گفته ام ارباب دل ها این سخن سال ها در هیئتت خدمت گذاری کرده ام @babollharam