نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها
این بُوَد ذکرِ عالَم همه
فاطمه فاطمه فاطمه
بر لبِ قدسیان زَمزَمه
فاطمه فاطمه فاطمه
مِهرِ نورِ ولایت تویی
آسمانِ هدایت تویی
ما همه کمتر از ذرّه و
بی حد و بی نهایت تویی
فاطمه فاطمه فاطمه...
پشت در مثل گل پرپری
حامی و یاورِ رهبری
یار و همسنگرِ حیدری
حامی و یاورِ رهبری
قلبِ تو زار و خسته شده
دل به ماتم نشسته شده
قامتت خم شده از جفا
پهلوی تو شکسته شده
فاطمه فاطمه فاطمه...
#فاطمیه #فاطمیه_۹۷
#زمینه_حضرت_زهرا
#نوحه_حضرت_زهرا
🔷️🔷️ نوحه زمینه فاطمیه اول
فوق العاده و بسیار بسیار زیبای
السلام ، السلام را از دست ندهید
****************
⭐⭐بند اول
🔻السلام ، السلام ، مادرِ کربلا
السلام ، السلام ، دُخت بدرُ الدّوجی
🔷️((اُدخُلوها ، بسلام آمنین
بیتِ زهرا ، یک بهشته بر زمین
این بهشته ، بهر جمع مومنین )) ۲
🔶️((زِ بعدِ فوت ِ پبغمبر...
میاند درِ بیتِ حیدر...
با دسته چوبهای هیزم
دهند تسلی این قوم ))۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
*
⭐⭐بند دوم
🔻غلغله ، می شود ، دربِ بیتِ علی
ملحدی ، ضربه زد ، با لگد تا علی
🔷️((این ستمها ، مزد کاملِ نبی
دستِ بسته ، یا نبی ببین علی
فاطمه شد ، پشت درب شهید علی )) ۲
🔶️(حبیبه ی حق زهرا
به پشت در زد ندا
بیا کنارم ای فضه
شدم شهیده ای فضه) ۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
***********
⭐🔻⭐
🔻السلام ، السلام ، مادرِ کربلا
السلام ، السلام ، دُخت بدرُ الدّوجی
🔷️((اُدخُلوها ، بسلام آمنین
بیتِ زهرا ، یک بهشته بر زمین
این بهشته ، بهر جمع مومنین )) ۲
🔶️((زِ بعدِ فوت ِ پبغمبر...
میاند درِ بیتِ حیدر...
با دسته چوبهای هیزم
دهند تسلی این قوم ))۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
******
⭐⭐⭐ بند سوم
🔻مادرم ، مادرم ، عشق تو در سرم
مادرم ، مادرم ، ذکر تو بر لبم
🔷️باراللها ، از چه رو ستم شده
پهلویش را ، بین درب لگد شده
محسنش هم ، در رهش شهید شده
🔶️شده کنون این تفسیر .....
جنایت خشم و تکفیر ......
با گفتن یک تکبیر ...
بردند علی در زنجیر ....
🎈حبیبه ی حق زهرا ..
یا فاطمه یا زهرا ...
****&&&&&******
🔻السلام ، السلام ، مادرِ کربلا
السلام ، السلام ، دُخت بدرُ الدّوجی
🔷️((اُدخُلوها ، بسلام آمنین
بیتِ زهرا ، یک بهشته بر زمین
این بهشته ، بهر جمع مومنین )) ۲
🔶️((زِ بعدِ فوت ِ پبغمبر...
میاند درِ بیتِ حیدر...
با دسته چوبهای هیزم
دهند تسلی این قوم ))۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
******
⭐⭐⭐بند چهارم
کاش میشد ، کاش میشد ، زائرت میشدم
کاش میشد،کاش میشد ، در مدینه بودم
((بارالها ، آرزوی ما همین
تا بسازیم ، صحن و گنبدی نگین
بر مزار ، چار امام و مادرین )) ۲
(((مادرین) حضرت زهرا (س)و ام البنین )
(صفایی داره اونجا
شبایی داره اونجا
نماز بخونیم ما ها
کناره مهدی اونجا)۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
*
🔻السلام ، السلام ، مادرِ کربلا
السلام ، السلام ، دُخت بدرُ الدّوجی
🔷️((اُدخُلوها ، بسلام آمنین
بیتِ زهرا ، یک بهشته بر زمین
این بهشته بهر جمع مومنین )) ۲
🔶️((زِ بعدِ فوت ِ پبغمبر...
میاند درِ بیتِ حیدر...
با دسته چوبهای هیزم
دهند تسلی این قوم ))۲
🎈گلِ نبی یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا
**
۵ دیماه ۹۷
شعر و نوحه و سبک ؛ اصغر نریمانی
عاشق حقم و شهادت در مسیر ولایت
هدایت شده از کانال متن روضه
#توجه #توجه
🔸فیلمی قدیمی از روضه خوانی استاد #حاج_علی_انسانی هم اکنون در صفحه جدید ما در اینستاگرام :
http://instagram.com/babolharam__net
⛔صفحه ی قبلی #مسدود شده ، صفحه جدید را پیگیری نمایید :
http://instagram.com/babolharam__net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚السلام علیک یا فاطمه الزهرا
شهادت ام الائمه حضرت زهرا علیها السلام
بر حضرت مهدی علیه السلام تسلیت باد.
❤️ 10صلوات هدیه به روح مطهر بی بی دو عالم حضرت زهرا علیهاالسلام بفرستید.
💧شرکت در ثواب پست را پخش کنید.
.
#فاطمیه
#شور #زنجیر_زنی
#نوحه_روزهای_آخر_وصیت
ای که بر حیدری تو نور دو عین
دل من پر شده ز شور و شین
گریه و ناله ی حسن بنگر
مرو مادر به اشک چشم حسین
گل حیدر مرو مرو مادر(۳)
مادر امشب نظر به حالم کن
نظری برشکسته بالم کن
خواهشی دارم از تو ای مادر
مگوحیدر مراحلالم کن
گل حیدرمرو مرو مادر
ای که هستی تو کعبه ی دلها
بی تو مادرشوم دگر تنها
بگو بعد از تو ای گل حیدر
چه کنم با غریبی بابا
گل حیدر مرومرومادر
دیده واکن منم به تاب و تب
منم مادر دختر تو زینب
به کنار بستر تو مادر
رسیده جان من دگر بر لب
گل حیدر مرو مرو مادر
مرو مادر که بی مجیب هستم
بی کس و بی یار و حبیب هستم
بنگر حال و روز زینب را
بی تو من تنها و غریب هستم
گل حیدر مرو مرو مادر
ای که هستی آرامش جانم
بنگر بر دیده ی گریانم
من شفای تو را الا مادر
خواهم ازحی ذات سبحانم
گل حیدر مرو مرو مادر
ای که هستی مادر محبوبم
تاتوهستی مادر من خوبم
مرو ای نور دیده ی زینب
بنگر بر دیده ی مرطوبم
گل حیدر مرو مرو مادر
تا که ناله زدی به پشت در
میزدم ای مادر من بر سر
دختر کوچکت شده دل خون
ای صفای حرم مرو مادر
گل حیدر مرو مرو مادر
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
#مشهد_
.
#فاطمیه
#شور #زنجیر_زنی
#نوحه_غسل_شبانه
#حاج_رضا_یعقوبیان
بزم ماتم به هرکجا برپاست
در مدینه زسوز غم غوغاست
شده خم قامت علی از غم
چون عزادار فاطمه مولاست
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
فاطمه جان رفتی تو از دستم
بیقرار توو غمت هستم
گل حیدر با دیده ی گریان
کنار پیکر تو بنشستم
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
زچه گشتی ز زندگی خسته
می روی با پهلوی بشکسته
ای صفابخش خانه ی حیدر
در کنار تو علی بنشسته
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
روز من گشته در غم تو شب
جان من در غمت بودبرلب
دختر تو نالد و میگرید
سوزم و گریم از غم زینب
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
ریزد اشکم ز دیده چون دریا
بهر داغ تو ای گل طاها
وقت غسل و کفن نمودن تو
ذکر حیدر شده مدد زهرا
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
ای صفابخش خانهام زهرا
تویی شمع کاشانه ام زهرا
زین سبب قامت علی خم شد
که روی تو ز خانه ام زهرا
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
بدنت را غسل و کفن کردم
غسلت از زیر پیرهن کردم
تا کفن شد پیکر پاک تو
گریه بازینب و حسن کردم
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
سینه ام از غم توگشته چاک
ناله ام از زمین رود افلاک
ای گل پرپرازستم زهرا
من چگونه روی تو ریزم خاک
آه و واویلا آه وواویلا(۳)
#سبک_شبایی_که_دلارو_غم_میگیره
#مشهد_مقدس
#زمینه
#شام_غریبان #پس_از_شهادت
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#محمدرضا_محمدی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اولین شبه - که داره بی تو میگذره
اولین شبه - که خونمون بی مادره
اولین شبه - که نیستی کنارم - همه کس و کارم - آروم و قرارم ۲
درسته بین بستر بودی / ولی بودی
درسته بی بال و پر بودی / ولی بودی
درسته زخمی در بودی / ولی بودی
حالا ببین که بی تو روز من سیاهه
میبینی همزبون شوهرت یه چاهه
انالله / و انا الیه راجعون
میباره چشمامون
برای داغ تو
ای مادر جوون ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پر کشیدی و - خاطره هات کنارمه
این خونه دیگه - بدون تو مزارمه
پر کشیدی و - نموندی کنارم - کنار مزارت - ببین بی قرارم
درسته تابوتت رو بردم / ولی مُردم
تنت رو نیمه شب آوردم / ولی مردم
درسته آروم گریه کردم / ولی مردم
تو رو با دستای خودم توو خاک گذاشتم
رو خاک قبر تو گلای گریه کاشتم
انا الله / و انا الیه راجعون
بهارم شد خزون
حالا موندم من و
اشکای بی امون ۲
.
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◾️آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را میسوزاند
در کتاب ارشاد القلوب ابی محمّد حسن بن محمّد دیلمی (متوفّای ۷۷۱ هـ)، داستان به آتش کشیده شدن در خانه ی حضرت زهرا علیهاسلام و وقایع مربوطه را از زبان خود حضرت زهرا علیهاسلام نقل میکند:
فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا، فَوَقَفتُ بِعِضادَةِ البابِ وَ ناشَدتُهُم بِاللهِ وَ بِأبِی أن یَکُفُّوا عَنّا وَ یَنصُرُونا.
فَأخَذَ عُمَرُ السَوطَ مِن یَدِ قُنفُذٍ ـ مَولی أبِیبَکرٍ ـ فَضَرَبَ بِهِ عَضُدِی، فَالتَوی السَوطُ عَلی عَضُدِی حَتّی صارَ کَالدُملُجِ وَ رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ ـ وَ أنا حامِلٌ ـ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی، فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتّی انتَثَرَ قُرطِی مِن اُذُنِی وَ جائَنِی المَخاضُ؛ فَأسقَطتُ مُحسِناً قَتِیلاً بِغَیرِ جُرمٍ. فَهذِهِ اُمَّةٌ تُصَلِّی عَلَیَّ؟!! وَ قَد تَبَرَّاَ اللهُ وَ رَسُولُهُ مِنهُم وَ تَبَرَّاتُ مِنهُم.
بر درب [خانه] ما هیزم زیادی جمع کردند و آتش آوردند که خانه ما و ما را آتش بزنند. من در چارچوب درب ایستاده بودم و آنها را به خدا و پدرم قسم میدادم که دست از ما بردارند و ما را یاری کنند. پس عمر، شلّاق را از دست قنفذ ـ غلام ابوبکر ـ گرفت و با آن به بازویم زد. پس شلّاق، دور بازویم پیچید؛ به گونهای که [دور تا دور] بازویم [ورم کرد و] مثل دُملُج شد و با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من، به عقب راند و باز کرد؛ ـ و من در آن هنگام باردار بودم ـ ، پس به صورت به زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند. پس با دستش مرا کتک زد؛ به طوری که گوشواره ام تکّه تکّه شده، از گوشم جدا شد و درد زایمان به سراغم آمد و محسن را ـ که بی گناه کشته شد ـ سقط کردم. پس اینها، مردمی هستند که [میخواهند] بر [جنازه] من نماز بخوانند؟ و حال آن که خدا و رسولش رشته پیوند خود را با آنان گسسته اند [و بین آنها و رسولش هیچ رابطه و پیوندی برقرار نیست] و من [نیز] رشته پیوندم را با آنان گسسته ام [و بین من و آنها هیچ رابطه و پیوندی نیست.]
📚منابع:
اَمالی شیخ طوسی، صفحه ۱۰۹
اَمالی شیخ مفید، صفحه ۲۸۱
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۰
#مطالب_فاطمیه
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◾️ای مغیره! تو مادرم را مجروح کردی
امام مجتبی علیهالسلام در مجلس معاویه، ضمن رسوا نمودن اصحاب معاویه و احتجاج با آنها به مغیره رو نموده و فرمودند:
اَما اَنتَ یا مُغَیرَةُ بنُ شُعبَةِ فَاِنَّکَ لِلهِ عَدُوٌّ وَ لِکِتابِهِ نابِذٌ وَ لِنَبیِّهِ مُکذِبٌ وَ اَنتَ الزّانی وَ قَد وَجَبَ عَلیکَ اَلرّجمُ و شَهِدَ عَلَیکَ العُدُوُلُ البَرَرَةُ اَلاَتقیاءُ فَاَخّرَ رَجمَکَ وَ دَفَعَ الحَقَ بِالباطِلِ وَ الصِّدقَ بِالاَغالیطَ وَ ذلِکَ لِما اَعَدَ اللهُ لَکَ مِنَ العَذابِ الاَلیمِ وَ الخِزیِ فِی الحَیاةِ الدُنیا وَ الآخِرَةِ اَخزی.
وَ أنتَ ضَرَبتَ فاطِمَةَ بِنتَ رَسولِ اللهِ حَتّی أدمَیتَها وَ ألقَت ما فی بَطنِها اِستِذلالاً مِنکَ لِرَسولِ اللهِ وَ مُخالِفَةً مِنکَ لِاَمرِه وَ اِنتِهاکاً لِحُرمَتِهِ وَ قَد قالَ لَها رَسولُ اللهِ اَنتِ سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّةِ وَ اللهِ مَصیرُکَ اِلی النارِ
ای مغیره بن شعبه! تو دشمن و افکننده کتاب و تکذیب کننده رسول خدائی و تو آن کسی هستی که به جرم ارتکاب زنا، سنگسار تو واجب گشت و بر زنای تو عادلان نیکوکار پارسا گواهی دادند. آنگاه سنگسارت را به تأخیر افکندند و حق را به باطل و صدق را با غلط و نادرستی دفع کردند و خداوند تو را در دنیا و آخرت به رنج و عذاب و خواری کیفر خواهد داد.
و تو آن کسی هستی که فاطمه عليهاسلام را آزردی و مجروح کردی؛ چندان که طفلی را که در شکم داشت انداخت و این همه را به خاطر اهانت به رسول خدا و مخالفت امر او و هتک حرمت او کردی و فاطمه آن کسی است که رسول خدا او را سیده زنان بهشت خوانده و همانا خداوند تو را به دوزخ می افکند.
📚منابع:
ناسخ التواریخ در احوالات امام حسن، جلد یک، صفحه ۲۷۸
به نقل از خواص الامه فی معرفه الائمة ابوالفرج ابن جوزی
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۳
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهر
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◾️با نور چادر فاطمه علیهاسلام ۸۰ یهودی مسلمان شدند
رُوِيَ أَنَّ عَلِيّاً اسْتَقْرَضَ مِنْ يَهُودِيٍّ شَعِيراً فَاسْتَرْهَنَهُ شَيْئاً فَدَفَعَ إِلَيْهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ رَهْناً وَ كَانَتْ مِنَ الصُّوفِ فَأَدْخَلَهَا الْيَهُودِيُّ إِلَى دَارٍ وَ وَضَعَهَا فِي بَيْتٍ فَلَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ دَخَلَتْ زَوْجَتُهُ الْبَيْتَ الَّذِي فِيهِ الْمُلَاءَةُ بِشُغُلٍ فَرَأَتْ نُوراً سَاطِعاً فِي الْبَيْتِ أَضَاءَ بِهِ كُلُّهُ فَانْصَرَفَتْ إِلَى زَوْجِهَا فَأَخْبَرَتْهُ بِأَنَّهَا رَأَتْ فِي ذَلِكَ الْبَيْتِ ضَوْءاً عَظِيماً فَتَعَجَّبَ الْيَهُودِيُّ زَوْجُهَا وَ قَدْ نَسِيَ أَنَّ فِي بَيْتِهِ مُلَاءَةَ فَاطِمَةَ فَنَهَضَ مُسْرِعاً وَ دَخَلَ الْبَيْتَ فَإِذَا ضِيَاءُ الْمُلَاءَةِ يَنْشُرُ شُعَاعُهَا كَأَنَّهُ يَشْتَعِلُ مِنْ بَدْرٍ مُنِيرٍ يَلْمَعُ مِنْ قَرِيبٍ فَتَعَجَّبَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْعَمَ النَّظَرَ فِي مَوْضِعِ الْمُلَاءَةِ فَعَلِمَ أَنَّ ذَلِكَ النُّورَ مِنْ مُلَاءَةِ فَاطِمَةَ فَخَرَجَ الْيَهُودِيُّ يَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهِ وَ زَوْجَتُهُ تَعْدُو إِلَى أَقْرِبَائِهَا فَاجْتَمَعَ ثَمَانُونَ مِنَ الْيَهُودِ فَرَأَوْا ذَلِكَ فَأَسْلَمُوا كُلُّهُمْ.
روايت شده که علی علیهالسلام مقداری جو از یک یهودی قرض کرد. يهودی در ازای آن چيزی را، به عنوان رهن طلب نمود و علی علیهالسلام چادر حضرت فاطمه علیهاسلام را که پشمیبود به عنوان رهن به او داد. آن شخص چادر را گرفته و به خانه برده، در اطاقی گذاشت. به هنگام شب همسرش برای انجام کاری داخل اطاق گرديد و نوری را ديد که اطاق را روشن کرده. فورا از اطاق خارج شد و آنچه را ديده بود به شوهرش اطلاع داد. مرد يهودی که فراموش کرده بود چادر فاطمه علیهاسلام در آن اطاق است. تعجب نمود و به سرعت برخاسته داخل آن اطاق گرديد و بلافاصله دريافت که آن نور از چادری ساطع می شود که علی علیهالسلام آن را گرو گذاشته است. پس آن مرد يهودی و همسرش از خانه خارج شده و هر يک به سوی اقوام خويش شتافته و هشتاد نفر از یهودیان را جمع کردند که آن معجزه را دیدند و همگی اسلام آوردند.
📚منابع:
بحار الانوار، جلد ۴۳، صفحه ۳۰، حدیث ۳۶
جُنَّةُالعاصمه، صفحه ۳۵۲
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷۷
#مطالب_فاطمیه
#فضائل_حضرت_زهرا_س
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◾️مصائب بعد از شهادت
قالَ عمّارُ: مَضَیْتُ إلی دارِ سَیّدی وَ مولای أمیرِ المُؤمنین عَلیهِ السلامُ فاسْتَأْذَنْتُ الدُّخُولَ علیه ؟ فَأَذَّنَ لی...
فَدَخَلْتُ عَلیهِ، فَوَجَدْتُه جالساً جلسةَ الحَزینِ الکَئیبِ و الحَسَنُ علیهالسلام عَنْ یمینه و الحُسَیْنُ عَلیه السلام عَنْ شِمالِه وَ هُوَ تارةً یَلْتَفِتُ إلیَ الحُسَینِ علیهالسلام و یَبْکی ... فلَمّا نَظَرتُ إلی حالِه وَ حالِ وُلدِه ، لَمْ أَمْلِکْ نَفْسی دُونَ أَنْ أَخَذَتنی العبرةُ وَ بَکیْتُ بُکاءً شدیداً ، فَلَمّا سَکَنَ نَشیجی قلتُ : سَیّدی! أَتأْذَنُ لی بِالکَلامِ ؟ قال: « تَکَلَّمْ یا أَبَا الیَقْظان» قُلتُ : سَیّدی! إِنَّکُم تَأمُرونَ بِالصَّبرِ عَلی الْمُصیبَهِ، فَما هذا الحُزنُ الطّویلُ؟ وَ إنَّ شیعَتَک لا یَقِرُّ لَهُم قَرارً بِاحْتِجابِکَ عَنْهُم ، وَقَدْ شَقَّ ذلک عَلیهم.
قال: فَالتَفَتَ إِلیَّ، وَقالَ: یا عَمَّارُ! إنَّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَنْ فَقَدْتُهُ لَعزیزٌ ، إِنیٌ فَقَدْتُ رَسُولَ اللهِ صَلّی اللهُ علیه وآله بَفَقْدِ فاطمةَ سَلامُ اللهِ علیها، وَ إذا مَشَتْ لَمْ تَخْرُمْ مَشْیَتُه ، و إنّی ما أحَسَسْتُ تألّمَ الفِراقِ إلاّ بِفِراقِها، وإنَّ أَعْظَمَ ما لَقیتْ مِنْ مُصیبَتِها ... إنّی لَمّا وَضَعَتُها علی المُغتَسِلِ وَجَدَتُ ضِلْعاً مِن أَضلاعِها مَکسوراً ، وَجَنْبُها قَد إِسْوَدَّ مِنْ ضَربِ السِّیاطِ ...
وَ کانَتْ تَخْفی ذلک عَلی مخافةِ أن یَشْتَدَّ حُزْنی، و ما نَظرتُ عینایَ إلی الحسنِ و الحسینِ الاّو خَنَقَتْنی العبرةُ، و ما نَظَرتُ إلی زینبٍ باکیةً الا و أخَذَتْنی الرِّقَة علیها. ثم خَرَج علیهالسلام مَع عَمّار فَاسْتَبْشَرَ الشیعةُ بِذلک.
عمّار میگوید: به خانه آقا و مولایم امیرالمومنین رفتم و از ایشان اجازه ورود گرفتم. به من اجازه فرمودند و داخل شدم. ایشان را در حالی که محزون و اندوهگین نشسته بودند، یافتم و حسن در سمت راست و حسین در سمت چپ ایشان نشسته بودند. گاهی به حسین علیهالسلام نگاه میکرد و میگریست و گاهی به حسن علیهالسلام.
هنگامیکه به حال او و فرزندانش نظاره کردم از خود بیخود شده، اشکهایم جاری شد و به شدت گریستم. هنگامیکه آرام شدم عرضه داشتم: اجازه سخن به من می دهید فرمود: بگو ای ابا الیقظان!
عرضه داشتم: شما امر بر صبر کردن در مصیبت می نمایید. پس این اندوه طولانی (در این مصیبت) چیست؟ در حالی که شیعیان شما به خاطر خانهنشینی و غیبت شما آرام ندارند و این امر بر آنها سخت است. میگوید حضرت به من نگاه کرده و فرمود:
ای عمّار! همانا مصیبت کسی که من از دست داده ام بسیار سخت است.
من رسول خدا را با از دست دادن فاطمه از دست دادم.
او برای من موجب آرامش و تسلیت بود. هنگامیکه سخن میگفت در گوش من صدای رسول خدا می پیچید و هنگامیکه راه می رفت مثل رسول خدا راه میرفت و من درد فراق را جز با دوری او احساس نکردم و چه بزرگ است مصیبتی که به من رسیده است.
هنگامیکه او را در جایگاه غسل قرار دادم، فهمیدم که استخوانی از پهلوی او شکسته است و پهلویش از ضربه تازیانه ها سیاه شده و او آن را از من مخفی می نمود که می ترسید مبادا اندوه من بیشتر شود و به حسن و حسین نمی نگرم مگر اینکه اشک راه گلویم می گیرد و به زینب گریان نگاه نمیکنم مگر اینکه دلم به حال او به رقّت در می آید. سپس حضرت با عمار از منزل خارج شدند و شیعیان به یکدیگر بشارت آن را دادند.
📚منابع:
انوار العلومة، ص ۲۱۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◾️روز شهادت
قال حسین بن محمد الدرازی فی ذکر مرض وفاة فاطمة علیها سلام:
فَلمّا کانَ فی بعضِ الایامِ. دَخَلَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام علی فاطمةَ سلامُ الله عَلَیها وَ هِی فِی الحُجرَةِ الطاهِرَةِ فَرَآها عَجِنَتْ عجیناً للخُبزِ و وَضعتْ طیفاًفی الماءِ لِتَغسِلَ به رَأسَ وَلَدَیْها الحسنِ و الحسینِ عَلَیهِما السَّلام مُتَعَجِّبٌ اَمیرُ المُومِنین مِن ذلک وَقالَ یا بِنتَ رَسُولِ اللهِ ما عَهِدتُک تَشتَغِلینَ بِعمَلیْنِ مِن اعمالِ الدُنیا فی یَومٍ واحِدٍ وَ ما أظُنُّهُ إلّامِن سَبَبٍ.
فَبَکَتْ فاطمةُ عَلَیهَا السَّلام وَ تَحَّدَرتْ عَبَراتُها وَجَناتَها و قالتْ : یا أمیرَ المؤمنین علیه السلام ، هذا فِراقُ بَیْنی و بینِک ؛ إْعلَمْ إنی البارحَةُ رأیتُ أبی فی مَنامی وَ هو واقِفٌ فی مَکانٍ مُرتَفَعٍ ، یَلتَفِتُ یَمیناً و شِمالاً کَأنَهُ یَنظُر أحداً...
فَقالَ لی : یا فاطِمَةُ عَلَیها سَلام، إنّی واقفٌ هُنا لِلاِنتِظار . قُلتُ : فَلِمَن تَنتَظِر یا اَبَتاه؟ قال: أنتظَرِکُ یا فاطِمة علیها سلام...
فَلَمّا سَمِعَ امیرُ المؤمنین علیهالسلام مِنْ فاطمةَ الزهرا علیها سلام کلمةَ الفراقِ جَعَلَ یَبْکی و یَقُولُ: یا فاطمةُ علیها سلام،حُزنُ فراقِ أبیک حینئذٍ فی قلبی، و کیفَ لی أنْ أزیدَه بحزنِ فراقِک؟ فقالتْ لَهُ: یابن العمّ ، إصْبِرْ علی فِراقی کما صَبَرْتَ علی فِراقِ أبی، فإنَّ اللهَ مَع الصابرین.
وَهِیَ مَعَ ذلِک تَبْکی وَ تَغْسِلُ قَمیصَ وَلدَیْها و تَمْشِطُ راسَیْهما وَ تَقولُ: یا لَیْتنی کُنتُ أعلمُ بالذّی یُصَوِّر عَلَیکُما بَعدی مِنَ السَّمِ و القَتلِ وَ إلی أیِّ شیءٍ یُؤوِّلُ أمرَکُما. فَبَکَیا بَینَ یَدَیْها لِما سَمِعا مِنها ذلک الکَلامَ...
روزی امیرالمومنین علیهالسلام وارد منزل شدند در حالی که فاطمه علیهاسلام خمیر برای نان آماده میکردند و برای شستن سر حسنین علیهماالسلام در آب، طیف مهیّا کرده بودند. امیرالمومنین علیهالسلام از آن تعجب کرده و فرمودند: ای دختر رسول خدا! به یاد ندارم در یک روز به دو کار از امور دنیا پرداخته باشی. فکر میکنم دلیلی داشته باشد.
فاطمه علیهاسلام گریست. اشکهایش بر گونهاش جاری شد و عرضه داشت: ای امیرالمومنین علیهالسلام! امروز روز فراق بین من و توست. بدان دیشب خواب پدرم را دیدم در حالی که او در مکانی بلند ایستاده بود و چپ و راست خود را مینگریست. گویا منتظر کسی بود.
به من فرمود: ای فاطمه علیهاسلام من اینجا به انتظار ایستادهام.
عرضه داشتم: ای پدرم! منتظر چه کسی هستی؟ فرمود: یا فاطمه منتظر تو هستم.
هنگامیکه امیرالمومنین علیهالسلام از فاطمه علیهاسلام سخن از فراق را شنید شروع به گریستن کرد و فرمود: ای فاطمه علیهاسلام هنوز اندوه جدایی پدرت در قلب من است. چگونه آن را با جدایی تو زیاد کنم؟
عرضه داشت: ای پسر عمو! در فراق من صبر کن همانگونه که در جدایی پدرم صبر کردی که همانا خداوند با صبر کنندگان است.
در همان حال فاطمه علیهاسلام میگریست و لباسهای فرزندانش را میشست و موهای آنها را اصلاح میکرد میفرمود: ای کاش میدانستم به وسیله ی سمّ و کشتن با شما چه میکنند و کار شما به کجا میانجامد.
هر دو در زیر دست مادر به خاطر سخنی که از او شنیدند گریستند.
📚منابع:
موسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، جلد ۱۵، صفحه ۱۳۶
به نقل از وفاة فاطمة الزهراءللبلادی البحرانی، ص ۶۷
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۲
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا
شور امام حسین علیه السلام
اَمانٌ مِنَ النّار،لِزُوّارِ الحسین...
ما که هَمنَوای خواهرِ حسینیم
غصّه دارِ جسمِ بی سَرِ حسینیم
از دعای زهرا نوکرِ حسینیم
چشمِ دل حسینیا،غیرِ حرم نمی بینه
روسیاه و بدم ولی،همهٔ دلخوشیم اینه
اَمانٌ مِنَ النّار،لِزُوّارِ الحسین...
در رَهِ شهیدان اهل کربلاییم
خونجگر زِ داغِ شاهِ سرجداییم
روضه خوانِ رأسِ روی نیزه هاییم
اونی که بود توو قتلگاه،ذکرِ خدا روی لباش
همیشه هر کجا داره،عنایتی به زائراش
اَمانٌ مِنَ النّار،لِزُوّارِ الحسین...
#نوحه_امام_حسین
#زمینه_امام_حسین
#شور_امام_حسین
🔻واحد زیبای حماسی فاطمیّه 🔻
گرفتار این دلِ حیدری ام
عزادار غمِ بی مادری ام
تو این دنیا دلخوشیم فقط اینه
که مشغول منصبِ نوکری ام ۲
برای من فقط این ذکر جلی رو عشقه
خادمیِ کوی والی الولی رو عشقه
سینه به سینه رسیده به ما این نوکری
نوکری خونواده ء علی رو عشقه ۲
عشق یعنی فاطمه عشق یعنی مرتضی
عشق یعنی جون دادن پایِ شیر خدا
یا فاطمه مدد
همه عالم ریزه خوار فاطمه ست
دوعالم در اختیار فاطمه ست
کسی که تو دلش عشق حیدره
توی محشر در کنار فاطمه ست ۲
بی فاطمه این جهان قدر و بهایی نداشت
بی فاطمه محشر کبری لوائی نداشت
اگه نبود فاطمه علی نداشت همسری
اگه نبود علی شیعه که بابایی نداشت
عشق یعنی فاطمه عشق یعنی مرتضی
به زهرا بگی مادر به علی بابا
فاطمه مدد
توی سینه این فقط گوهرمه
علی بابام فاطمه مادرمه
ندارم غم یه گوشه از چادرش
توی محشر سایبون سَرَمه
عُمریه که می خونم از شأن عالمینش
می خونم از حیدرش از بدر و از حُنینش
مگه میشه فاطمه دست منو نگیره
این دستی که سینه میزنه واسه حُسینش
عشق یعنی فاطمه عشق یعنی مرتضی
عشق یعنی از نجف راهی شی کربلا
یا فاطمه مدد
جهت استفاده ذاکرین
#واحد_فاطمیه
#اثر_جدید
............
حاج مجتبی صمدی شهاب
🏴مطالب فاطمیه ۹۸
◼نور فاطمه(س) روزی سه مرتبه بر امیرالمومنین(ع) تجلی می کرد
أَبُو هَاشِمٍ الْعَسْكَرِيُّ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْكَرِ ع لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ ع فَقَالَ كَانَ وَجْهُهَا يَزْهَرُ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ع مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ كَالْقَمَرِ الْمُنِيرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّي.
ابو هاشم عسكرى گويد:
از امام حسن عسكرى(ع)،پرسيدم: چرا حضرت فاطمه(س) را زهرا ناميدند؟
فرمود: زيرا چهره او براى اميرالمؤمنين در اوّل روز مانند آفتاب روشن و به هنگام زوال [ظهر] مانند ماه درخشان و به هنگام غروب آفتاب مانند ستاره مى درخشيد.
📚منابع:
بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۱۶، ص ۴۳
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۷
#مطالب_فاطمیه
#فضائل_حضرت_زهرا_س
🔶🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸🔶
تک ، شور حماسی امام زمان عجل الله فرجه
➖➖➖➖➖
یا صاحب الزمان یه عمریه گدات منم
یا صاحب الزمان تشنه ی نیم نگات منم
فرشته ی نجات اونی که چشم به راهته
یا صاحب الزمان دَم پل صراط منم
یامهدی اصل مُقدّسات من
یامهدی نبض مُخَیّلات من
یامهدی تو خط قرمز منی
یامهدی ای مرز احتیاط من
طالب کرببلا وارث فتاح حنین
طالب کرببلا منتقم امام حسین
طالب کرببلا کِی میشه پرچم بزنی
طالب کرببلا میون بین الحرمین
➖➖➖➖➖
یا صاحب الزمان به اسم اعظمت قسم
یا صاحب الزمان یه گوشه ی نگات بَسَم
ای منجی بشر کی میرسی تو از سفر
یا صاحب الزمان به محضرت کی میرسم؟
یامهدی تو طلعهَ الرشیده ای
یامهدی صحیح ترین عقیده ای
یامهدی معتقدم روز ازل
یامهدی به روح من دمیده ای
منتقم الزهرا حکومتت فاطمیه
منتقم الزهرا مَسلَک تو هاشمیه
منتقم الزهرا وقتی بیای دنیا میشه
منتقم الزهرا جمهوری قائمیه
➖➖➖➖➖
✍🏻به قلم:
#کربلایی_علی_قاسمی
#یاصاحب_الزمان_یه_عمریه
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶
متن زمینه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
➖➖➖➖➖
قرار من،قرار نبود،بهارم و خزون کنی
کنار من،گریه کنی،دل علی رو خون کنی
همسفرم،سفر بخیر،کجا میری بدون من؟
چجور دلت،میاد آخه،منو تو نیمه جون کنی؟!
کبوتر کبودم ؛ زخمی و ؛ بی تابی
باخبرم شبارو ؛ چجوری ؛ میخوابی
پهلو به پهلو میشی درد میکِشی
هر چی میکِشی از سردرد میکشی
میشینی چشماتو میبندی فقط
تا صبح تو بستر آهِ سرد میکشی
➖➖➖➖➖
از توچشام،داری خودت،میبینی شرمندگی و
پیشم بمون،باهمدیگه،بسازیم این زندگی و
نمیگذرم، از اونیکه، لگد زدش به بخت ما
آتیش میگیرم میبینم،جراحت سوختگی و
اون میخ در نذاشته ؛ برام حال وروزی
علی برات بمیره ؛ نبینه ؛ میسوزی
نگو که از این دنیا خسته شدی
خیلی به بسترت وابسته شدی
شنیدم همسایه ها گفتن به هم
این چندوقته خیلی شکسته شدی
➖➖➖➖➖
✍🏻به قلم:
#کربلایی_علی_قاسمی
#قرار_من_قرار_نبود
◼️مطالب فاطمیه۹۷
◾️شماره ۴
◼️روضه درب و دیوار
علامه مجلسى گويد:
در كتاب سليم بن قيس هلالى به روايت ابان بن ابى عيّاش از او، از سلمان و عبد اللَّه بن عبّاس روايت شده كه گفتند:
هنگامى كه پيامبر اسلام(ص) رحلت كردند هنوز جنازه مقدس آن حضرت را به خاک نسپرده بودند كه مردم عهد و پيمان خود را شكستند و مرتد شدند و علم مخالفت را برافراشتند.
اما حضرت على(ع) مشغول غسل و كفن و حنوط جسد مبارک پيغمبر عزيز اسلام شد تا اينكه آن جسد مقدّس را به خاک سپرد. سپس على عليه السّلام طبق وصيّت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مشغول جمع آورى قرآن مجيد شد.
پس از اين جريان عمر به ابوبكر گفت: مردم عموما غير از على و اهل بيتش با تو بيعت كردند، به دنبال وى بفرست تا بيايد و بيعت كند. ابوبكر پسر عموى عمر را كه نامش قنفذ بود خواست و به او گفت: نزد على برو، به وى بگو: خليفه پيغمبر تو را خواسته! چندين مرتبه قنفذ اين مأموريت را انجام داد ولى حضرت امير نزد آنان نيامد. عمر در حالى كه خشمناک بود برجست و خالد بن وليد و قنفذ را خواست. به آنان دستور داد تا هيزم و آتش برداشتند و به سوى خانه حضرت روانه شدند. در آن هنگام حضرت زهرا عليها السّلام پشت در نشسته بودند و جسم آن بانو پس از رحلت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناتوان شده بود.
عمر به در خانه على(ع) كه رسيد دقّ الباب كرد و فرياد زد: اى پسر ابى طالب! در را باز كن! حضرت زهرا(س) فرمود:
ما را با تو چه كار كه نمى گذارى به عزادارى خويشتن مشغول باشيم؟! عمر به حضرت فاطمه(س) گفت: در را باز كن! والا آتش به جان شما مى زنيم! فاطمه زهرا(س) در جوابش فرمودند: آيا از خداى توانا نمى ترسى كه داخل خانه من مى شوى و به خانه ام حمله و هجوم مى كنى؟! ولى او حاضر نشد كه برگردد! آتش خواست و در خانه را آتش زد. وقتى در سوخت او در را باز كرد! در همين لحظه بود كه حضرت زهرا(س) در مقابل وى قرار گرفت و فرياد زد:
پدر جان! اى رسول خدا! او شمشير خود را همان طور كه در غلاف بود، بلند كرد و به پهلوى فاطمه عليها السّلام زد. وقتى ناله آن بانوى مظلومه بلند شد با تازيانه به نحوى به ساق دست آن حضرت نواخت كه صيحه اى زد و پدر خود رسول خدا(ص) را به فرياد طلبيد.
هنگامى كه حضرت امير(ع) با اين منظره مواجه شد از جاى برجست و كمربند او را گرفت و او را از جاى كند و بر زمين افكند آنگاه بينى و گردن وى را كوبيد و تصميم گرفت كه او را به قتل رساند! ولى دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به ياد آورد كه به آن حضرت فرموده بود: بايد صبور و شكيبا باشى. لذا فرمود: اى پسر صهاك! سوگند به حقّ آن خدايى كه حضرت محمّد(ص) را به مقام نبوّت گرامى داشت اگر نه چنين بود كه من به خاطر امر خداوند بايد صبر كنم تو مى ديدى كه نمى توانستى داخل خانه من شوى! و عمر پيوسته استغاثه مى كرد! در اين هنگام مردم به ميان خانه على(ع) ريختند و بر آن حضرت غلبه يافته ريسمان به گردن مقدّسش انداختند! فاطمه زهرا(س) نزديک در آمد كه حضرت امير(ع) را از دست آنان رها كند، ولى قنفذ آن بانوى مظلومه را هدف تازيانه قرار داد! و اثر آن تازيانه نظير يک بازوبند به بازوى آن حضرت بود تا زمانى كه رحلت فرمود.
آنگاه آن بانو را به نحوى به در كوبيد كه دنده و پهلويش شكست و جنين خود را كه در رحم داشت سقط كرد! پس از آن زهرا عليها السّلام چنان در بستر بيمارى افتاد كه ديگر برنخواست و به شهادت رسيد.
📚منبع:
زندگانى حضرت زهرا عليها السلام؛ ترجمه بحارالانوار؛ ص ۶۴۴
#مطالب_فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا_س
بسم الله الرحمن الرحیم
(( ضریح دل ))
نه فقط عرش حصیر قدم فاطمه است
علت خلق دو عالم علم فاطمه است
سرسجاده به جایی نرسیده است کسی
هر چه دادند به ما از کرم فاطمه است
ذکر یا فاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
سر برید از همه ی اهل جهنم به سخن
خطبه ی فاطمه تیغ دو دم فاطمه است
روی نامش همه ی اهل کرم حساسند
استجابت به خدا در قسم فاطمه ست
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟
تا امان نامه ی ما با قلم فاطمه ست
ظاهرا خلوت و خاکی ست ولی در باطن
دل هر شیعه ضریح حرم فاطمه است
#مجتبی_خرسندی