eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
89 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 📞09052226697 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت احمدابن موسی(ع) - بزرگداشت شاهچراغ شیراز ___________________ اهل دیاراحمدِ موسی ابن جعفریم(ع) ما در جوارِ احمد موسی ابن جعفریم(ع) هرچندخار ِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) در سایه سارِ احمدموسی ابن جعفریم(ع) خاک غبارِ ِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) تونور داده ای به تمامِ چراغها مشتاق روی ماه توام زین رواقها معراج بردیم تو به دوش بُراقها دیوانه میشوم من از این اشتیاقها دل بی قرارِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) محتاج گشته ام به دَمی درسرای تو هرگزنبوده هیچ غَمی درسرای تو حتی نبوده زیر و بَمی درسرای تو یادِ بهشت جُرمِ کَمی درسرای تو مَحوِ بهارِ احمدِ موسی ابن جعفریم(ع) عمری بود که حاجِبِ دولتسَراشدم از خادمانِ کعبه‌یِ دارالشفاشدم این بارگه که صحنِ رضا در هوایِ اوست همچون کبوتری به سرایت رهاشدم عمری دُچارِ احمدموسی ابن جعفریم گرچه شدم به لطفِ تواِحیا.فدای تو بِرکه نَه ، رود نَه ، دریا فدای تو مولا نگاه کردی و آقا فدای تو ذُریه‌ ای به حضرت زهرا فدای تو ایل و تبارِ احمدموسی ابن جعفریم عمری بودبه پیش تو خِشتِ مُحَقَرم از خِشت خانه‌یِ تو وموسی بنِ جعفَرم ازسفره ی تو.شاهه چراغ لُقمه می‌برم درگوشه ای زصحن وسرایت کبوترم سُجده گذارِ احمدموسی ابن جعفرم دارم همیشه درسرم آقا خیالِ تو دارم نشان معرفتی از مَلالِ تو هر‌چند پُر شده همه‌جا قیل و قالِ تو دل را گِره زدند به پَرهایِ بالِ تو ماخاکسارِ احمدموسی ابن جعفریم ما کُشته مُرده‌یِ حرمِت تابه محشریم ماسر سپرده‌ی عَلَمت تابه محشریم سر میدهیم و مَردِ غَمِت تابه محشریم محتاج لطف و آن کرمت تابه محشریم ماذوالفقارِ احمدموسی ابن جعفریم غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ موسی
حسن مجتبی_ع اشعار_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) رباعی های ولادت حضرت امام حسن (ع) - کرم را مظهر احساس دادند شهي در بيت خير الناس دادند بده مژده حسن آمدبدنیا به زهراوعلی یک یاس دادند ** گدایم من به احسانت حسن جان دلم گردیده مهمانت حسن جان نگاهي كرده زهرا بر دل من شدم ريزه خور خوانت حسن جان ** اميد عالمين هستی حسن جان علي را نور عين هستی حسن جان زند حیدربه لب لبخند شادي که امید حسين هستی حسن جان ** حسن مست مي از جام توهستم تمام عمر خود رام توهستم حسن جان جلده آن کوی توهستم کبوتر برلب بام توهستم ** نوری از حضرت دادار آمد نوگل حيدر كرّار آمد گلِ گلزارِ ولايت حسن است بر علی وفاطمه يار آمد ** یک هدیه ازآن حّى مبين آمده امشب جانان اميرمومنين آمده امشب دردانه زهراوعلی حضرت عشق است زیراکه حسن امام دین آمده امشب ** شاعر: غلامی @babollharam
اشعارناب ولادت امام حسن مجتبی(ع) شکرخدادلم شده مهمان مجتبی گردیده عاشقانه غزلخوان مجتبی عمری اگر محبت بی حد او نبود کی میشدم همیشه مسلمان مجتبی اخلاق نیک او همه را جذب کرده است مجذوب گشته ام سره ایمان مجتبی قطعا هوای روی حسن عاشقانه است مامفتخر به مذهب سلمان مجتبی در جهل مانده کل تمامی عقل ها یک قوم گشته پیرو قرآن مجتبی او روشنای مشعل سبز هدایت است پایان کار امر خدا در ولایت است یامجتبی تمام وجودم کلام توست شیرینی دهان رطب ذکر نام توست هر کس نرفت راه تو بیچاره میشود زیرا مسیر ذکرحقیقی پیام توست خواهم به سیره ی عملی ات عمل کنیم اینجا سعادت بشریت مرام توست آنجا که هیچکس به مقامت نمیرسد اوج همیشگی بلندای بام توست سر زنده شد به عشق تو هرسینه بی گمان چون ثبت بر جریده عالم؛ دوام توست امشب بخوان به نام خدایی که دلرباست از این به بعد یار و مددکار مجتباست 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) @babollharam
شهادت امیرالمومنین(ع) بین محراب علی شیرجهان افتاده که از این واقعه عالم به فغان افتاده بین محرب دعابود علی خورد زمین فاطمه موی پریشان به جنان افتاده شده منشق سر ه مولا،چه کندبا زینب پیشواز سر بشکسته چسان افتاده نفسی نیست دگر در دل این باغ خزان پی او باد صبا اشک فشان افتاده شده پاشیده زهم عرش برایت حیدر جبرییل مویه کنُان، مویه کنان افتاده باز گودال مرایاد توانداخت حسین غارت خیمه ی سلطان، به سنان افتاده شمرآمدپی گودال و دل زینب دید سوی این باغ دگر باد خزان افتاده دو سه باری به زمین خورد ودلش گفت حسین گوشه ی خیمه چنین او نگران افتاده غلامی @babollharam
پی پایان این ماه و عبادت عیدفطر آمد پی یک ماه اشگ پر ندامت عیدفطر آمد دوباره سفره ی ماه مبارک جمع شدیارب پی توبه ولی بازست ، اجابت عیدفطر آمد نوا وناله ی "العفو" به دل ها مانده و اما دوباره میرسد از ره ، شفاعت عیدفطر آمد عطا کردی دراین سی شب الهی لطف بی حد را حسینی گشتم ازلطف وعطایت عیدفطر آمد شب عیداست و ماها را بیا و کربلایی کن نصیبم کن شبی فیض زیارت عیدفطر آمد 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) _________________ ✅کانال سبک وشعر👇 @babollharam
عیدفطراست وشب مهمانی است برلب مانغمه ا ی سبحانی است پر نموده حق تعالی کاسه ام جام می غیراز می تو فانی است عیدفطراست ونمک گیرت شدم مزدعیدت روشن و پنهانی است من به عشق تو قنوت آورده ام کن قبولم گرچه که طولانی است عیدفطر است ونوایم یاعلیست ذکر حیدرتاابد ، طوفانی است بر حسین امشب قسم دادم تورا بخشش من کار بس آسانی است عیدفطراست و بود ذکرم حسین جای تربت نقش برپیشانی است السلام ای شاه بی غسل وکفن یاده تودر هر نماز عرفانی است 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________________ @babollharam
مژده آمدعیدفطر وغم به پایان آمده لحظه‌ی دیدار ماباحی سبحان آمده چشم های عاشقان بنگرکه ابری گشته است ماه غفران رفت وگویا بوی باران آمده عیدفطراست ودل عشاق غرق شادی است امشب ازاین عید والا روی لب جان آمده سفره بزم خدا افتاده دراین عیدفطر طرفة العینی جهان، مهمان براین خوان آمده با ابو حمزه دلم حال وهوایی داشته باز امشب افتتاح ما به پایان آمده بی سر و پا بوده ام، حالا سراپا ثروتم عیدفطر است و فقیران لطف سلطان آمده باز هم بی آبرویی را به کویش راه داد چون فقط از خلق نیکوی کریمان آمده آنقَدَر بخشید از خیل گنه درعیدفطر بنگر آوای فغان از بند شیطان آمده یارب امشب ذره ای مژگان من نمناک شد باز از دریای رحمت موج غفران آمده "بالحسین،العفو" ،گفتم دست من را اوگرفت جود او بر ما پس از ذکر "حسین جان" آمده عیدفطراست وخدا امشب مرابخشیده است ناله ی بخشیدنم از عرش رحمان آمده ** در میان نهری ازتوبه شدم پاک وخجل پرده پوشی گنه ازسوی سبحان آمده خالق ازبالای عرش دارد تماشا می کند هرملک بردیدنم باحال خندان آمده کاش می شد زودتر عید تو رابینم خدا باز از صحرا صدای اهل ایمان آمده عطر سیب کربلا امشب مرادیوانه کرد دیدن رخسار یوسف سوی کنعان آمده اربعین ، پای پیاده از نجف تاکربلا یاحسین آغوش خود بگشا که مهمان آمده 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) @babollharam
مولا هفت-مولا امیرالمومنین (ع) هفتم زعزای شه ومولای جهان رفت هفتم شب آن حیدر کرار زمان رفت افسوس که محراب تو ای کوفه خموش است هفتم شب مولاچو اوراق خزان رفت ماه رمضان روی به اتمام نهاده است فرياد که حیدر ز بر اهل جهان رفت شد زير و زبر عالم امکان زعزایش آن ماه به جمعيت بيداردلان رفت بيقدري کوفه نشود فاش به عالم؟ شاهي که خداونددر او بود نهان، رفت درخانه مولا نبودجزغم واندوه سلطان زمان با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه کس بار نهان را حیدرچوخزان آمد و چون کوه، گران رفت آن اشک غيوران به سراپرده مژگان دير آمد و زود از نظر اهل جهان رفت عالم همه درمانده مولاست به عقبی هفتم شب داغ علی آن شیر زمان رفت 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی) ____________________ ✅کانال سبک شعر @babollharam
مولا ع -شب هفت عزای امیرالمومنین (ع) درشب هفت عزا ذکرملائک یا علی در زمین دارم عزایت انت مولانا علی درشب هفت علی عرش خداغرق عزاست شدعزای توبپا درآسمانها یاعلی قاب قوسین نبی در ابروی خم گشته ات عرصِهِ واویلتا شد صحن او ادنی علی مرز و بوم هل اتی وُ انماشدسوگوار برتو شدگویا همه آیات ما اوحی علی نرگس مستت شراب کاسه ی چشمت سبوح ایُّها السّاقی اَدِرْ کأساً وَ ناوِلْها علی برتو گریم ای سپهر دولت حِصنِ حَصین اعتصام اوصیا را ِعُرْوَةِ الْوُثْقَى علی شاهراه رستگاری بشر در دست توست کاشف اسرارِ سبحان الذی اسری علی ذکرموسای کلیم انی اعوذ بالنجف خضر شد سایه نشینت ای مه بطحا علی زحمت پیک اجل بر روی دوش زوالفقار عبدود را گوشمالی داد در هیجا، علی شهپر روح القدس افتاده اندر این عزا گرید از داغ غم تو دیده تقوی علی درشب هفت عزایت دیده عالم گریست چون بنفشه سر فروبردم به زانو یا علی ✍شاعر : غلامی (مجنون کرمانشاهی) @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 در فضای روضه خوانده شود ... دیدم همه ی شهر غمت فهمیدند بر بی کسیت به کوچه ها خندیدند یک شهرتوراچون تک و تنها دیدند بر قامت خم گشته ی تو خندیدند خوردی به زمین و روی تو خاکی شد تنها شدنت را همگان فهمیدند درکوچه تن وپیکرتو درهم بود شلاق ولگدبودتنت  بوسیدند وقتی به سراشیبی آن خانه رسید از ترس زن وبچه ی او  لرزیدند ای وای توراهمچواسیری بردند اماسر ت از قفا دگر نبریدند عمامه ، عبا ، پیروهنت خاکی بود گویا که تورابه کوچه ها دزدیدند دیگررمقی درتن وجان تونمانده شلاق روی پیکر  تو تازیدند تامجلس ملعون. تن توخوردکتک ها باضربه ی شلاق تنت پاشیدند ای وای که درنیمه ی شب جمع شدند  گویاکه به دورت همگی رقصیدند 🔸شاعر: غلامی(مجنون) ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
بسم الله الرحمن الرحیم ✧✾═════✾🔶✾═════✾ وسط کوچه پیکرت افتاد جلوی چشم همسرت افتاد جای آتش روی سرت افتاد وسط شعله هاپرت افتاد یا صادق یاشیخ الاوصیا آقاجانَّ عزیز آل الله ازهمه عالمین سری صادق نور چشم پیمبری صادق توفقط مثل حیدری صادق همچومحشرتومحشری صادق لقبت شد اباعبدالله تویی توهستی رسول خدا تویی تنها تاج سر اسلام همه جا یار و یاوراسلام تو علمدار لشکراسلام جنگجوی دلاوراسلام لقبت شیخ الاوصیا باشد کنیه ات صادق عبا باشد درمدینه، حریف تو نادم بوده هرجا وجود تو لازم دلربای قبیله ی هاشم خوانده ام من برای تو دائم  می نویسم کمال عشقی تو بخداکه دو بال عشقی وسط معرکه تو "سرداری" به حسین رفته ای جگر داری توزحیدر فقط ثمر داری چقدرخوب تو هنر داری دم آخروصیتی کردی به لبانت صلات آوردی عطر وبوی شما وزیدن داشت صورت ماه تو چه دیدن داشت بین کوچه حرفت شنیدن داشت رنگ منصور هم پریدن داشت با بیانت مجلس او پاشید از تو آقا چقدر می ترسید روضه های پر از اشاره، تویی آسمان پرازستاره ،تویی چاره ی قلب بیچاره ،تویی هستی مابه یکباره، تویی اهل عالم تورامیجویند قاله صادق زیاد می گویند مردکی درگلوصدا انداخت بین خانه عبارا انداخت پیکرت را چه بی هوا انداخت همه را یاد بوریا انداخت روضه ی شیخ الاوصیا برپاست روضه ی شاه اولیا برپاست 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ ________________________ ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
_صادق؛(ع) شعر مصیبت حضرت صادق (ع) آتش گرفت ا ین دره خانه به کارزار شدغرق دود خانه وشد دیده تارِ تار از آسمان به خاک زمین اشک تازه ریخت آتش زبانه میزنداز بس گدازه ریخت درکوچه روبهان به شکارت کمین کنند یکباره حمله سوی تو ای نازنین کنند درهجره صادق است وکه گرم قتال شد یکباره بهره حمله ی‌ دشمن مجال شد   قلب و دل امام مدینه شکسته بود کوه غم وبلا به دل اونشسته بود این روزگار بر دل خود ازتو کینه داشت  لبریز زخم بود و جراحت به سینه داشت درکوچه موج ناله ی‌ واویلتا شده عالم برای غربت تو درعزا شده عالم فدای آن تن پاک و مطهرت افتاده بین آن درو دیوار پیکرت درسینه غربت وغم آن روز مانده است داغ توغصه بر دل عالم نشانده است آنجا کنار جسم توهمسر رسیده بود آهی ازاین همه غم دنیا کشیده بود پیمانه های صبر ه دلش جوش میرود آنقدر ناله زد دگراز هوش میرود  گفتی دلت گرفته ز اندوه دیگری داری عزای ماتم مظلومه خواهری گفتی غروب واقعه جدت به خون نشست از ثم مرکبان بخداسینه اش شکست  گفتی حسین در دل گودال قتلگاه درخون نشست پیکر سردار بی سپاه گفتی که با زبان گله بضعه ی‌ بتول رو کرد بر مدینه که یا أیها الرسول این پاره پاره پیکره قرآن حسین توست این تن که مانده زیرستوران حسین توست 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی ـــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam