مدافع حرمت
به هرکجا بروی میشویم همقدمت
حسین! غصه نخور میشوم شریک غمت
بمیرم و نگذارم زمین خورد علمت
حسین! یک تنه هستم مدافع حرمت
بلاکش توام، امالمصائبت هستم
چه مادرانه برادر مراقبت هستم
هرآنچه را که نگفتی خودم خبر دارم
به جز تو چند برادر دگر مگر دارم؟
اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم
نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم
ببین که دختر حیدر چه کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد
نشان دهم به همه اقتدار زینب را
برات خرج کنم اعتبار زینب را
به معرکه ببرم شاهکار زینب را
به رویشان بکشم ذوالفقار زینب را
دوتا پسر نه دوتا شیر بار آوردم
دوتا معلم تفسیر بار آوردم
چقدر خواستهام از خدا قبول کنی
هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی
بگو چه کار کنم باز تا قبول کنی؟
چه میشود پسران مرا قبول کنی؟
بیا و این دو جوان رشید را بپذیر
بیا و خواهش این موسفید را بپذیر
غلامها همه پای امیر میمیرند
به هرکدام بگویی بمیر میمیرند
جوابشان ندهی ناگزیر میمیرند
مرا اگر که ببینند اسیر میمیرند
مخواه تا که نظاره کنند اسارت را
چگونه صبر کنند آنهمه جسارت را
هوای عشق تو هی میکند هواییشان
به دست و پات میافتند هر دوتاییشان
سر دو خواهرزاده فدای داییشان
دلم نسوخته والله از جداییشان
خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند
من از تو دور شوم لحظهای؟ خدا نکند
کشیدهای دو شهید مرا به پهلویت
گذاشتی سرشان را به روی زانویت
خجالتم مده شرمندهایم از رویت
عزیز فاطمه زحمت مده به بازویت
تو باشی از پسرانم خبر نمیخواهم
حسین! بیتو من اصلا پسر نمیخواهم
آرش براری
#آرش_براری #امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
نذر روضههایِ حسین
جان من نذر روضههایِ حسین
می تپد قلب من برای حسین
این دو قربانیاَم به جای خود
پدر و مادرم فدای حسین
بچّه های عقیلهیِ سادات
نذر یک موی بچّه های حسین
نیزه و تیر و تیغ حمله کنید
به دو دلبندِ من به جای حسین
غیرتُالله هایِ دامن من
سِپر اهل نینوایِ حسین
بر روی نیزهها سرِ دو شهید
سهم این یار مبتلای حسین
دست و پا می زند تَهِ گودال
می خورم تازیانه پای حسین
همسفر با حریمِ بی حرم است
سارقِ خاتم و عبای حسین
پای سرنیزه سنگ خواهد خورد
ندبهخوان خرابههای حسین
حسین ایمانی
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #حسین_ایمانی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت زینب
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
امیری حسین و نعم الامیر
با دو طفلانِ خودش خونِ خدا را زنده کرد
کودکانش را فدا کرد و صفا را زنده کرد
زینب است و بی تفاوت نیست اصلاً بر حسین
با قیام و با قعودش..جانِ ما را زنده کرد
البلا ُ للولا ..را معنی و مفهوم داد..
حادثه سازِ دو دنیا شد ولا را زنده کرد
پای عشقِ حضرت ارباب با طفلانِ خویش
در تمامِ عرصه ها..حسّ و وفا را زنده کرد
کودکانش را خود بی بی کفن پوشاند و بعد
با همین کارش تمامِ اقربا را زنده کرد
زندگی یعنی شهادت زندگی یعنی حسین
هستی اش را خرج کرد و مه لقا زنده کرد
یادگاری های عبدالله زینب را زنده کرد
بانوی رزمنده هم آل عبا را زنده کرد
هیچ می دانی که خاتونِ جزا..دختِ علی
با تمامِ کارهایش کربلا را زنده کرد
محسن راحت حق
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_دو_طفلان_حضرت_زینب #شعر_مذهبی #محسن_راحت_حق
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
یا عبدالله ابن الحسن(ع)
باید عبدالله بود و خدمتِ ارباب کرد
لحظه های نوکری را با محبّت ناب کرد
باید عبدالله بود و زیرِ پای دشمنان..
آب را موّآج گونه مثلِ یک گرداب کرد
باید عبدالله بود و در دلِ تاریکِ کفر...
تابشی بنموده و کارِ دو صد مهتاب کرد
باید عبدالله بود و دل به جانان داد و بس
در رهِ عشقِ حسینی سینه را بیتاب کرد
باید عبدالله بود و از حسن ارثیه داشت
در میانِ رزم کاری پخته و کمیاب کرد
باید عبدالله بود و از سر و جان دست شُست
صورت و پیشانیِ خود را چنان محراب کرد
باید عبدالله بود و نُه فلک مبهوت کرد
نقشه های خصمِ دین را نقشه ای بر آب کرد
محسن راحت حق
#شعر_جدید_محرم #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
ابن الکریمم
ابن الکریمم وپسرِ شاهِ بی حرم
از خیمه آمدم به تماشایِ دلبرم
من از تبار ِ شیرِ جمل هستم ای سپاه
ده ساله ام ولی ز رگ وخونِ حیدرم
خالی کنید دورِ بزرگِ قبیله را
تعظیم کن سپاه، به این شاهِ محترم
خونِ حسن میانِ رگم موج می زند
گردن زده ز ازرقِ شامی برادرم
از خیمه پابرهنه دویدم به قتلگاه
افتاده شاه رویِ زمین در برابرم
تا استخوانِ بازوی من بی هوا شکست
بی اختیار ناله زدم وای مادرم
تا آمدم بغل کُنمت حرمله رسید
پاشیده شد به ضربه یک تیر،حنجرم
ممزوج شد حسین وحسن زیرِ ضربه ها
اینجا به بعد روضه بخوانم من از شما
باجانِ فاطمه که چنین تا نمی کنند
جان دادنِ غریب تماشا نمی کنند
زهرا نشسته گوشه گودالِ قتلگاه
باحال ِ مادر از چه مدارا نمی کنند
خالی کنید دورِ عمویِ غریب من
دورِ کسی که هلهله برپا نمی کنند
یابن الدعی مکن همه جا نیزه را فرو
پهنایِ نیزه را به گلو جا نمی کنند
بردار پایِ نحس خود از رویِ صورتش
این گونه بغضِ سینه خود وا نمی کنند
در پیش ِ چشم عمه رها کن محاسنش
شیب الخضیب را همه معنا نمی کنند
در بین دنده ها مَشِکَن چوبِ نیزه را
از بهرِ جایزه به تن امضا نمی کنند
آقایِ عالم است برهنه نکن تنش
بر بُردنِ لباس تَقَلا نمی کنند
قاسم نعمتی
#شعر_آیینی #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
جانم حسین
خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین
سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین
فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما
گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین
یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید!
دیگر افتاد از آن شب گذر ما به حسین
دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک!
بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین
صد برابر شده این وسع کم ما به حسن
سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین
چهارده قبله خدا خلق نموده اما..
انس دارد نفس بیشتر ما به حسین
پدری کرده برای همه نوکرهایش
بدهی داشت از اول پدر ما به حسین
گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد
جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین
درحسینیه همه زائر ارباب شدیم
وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین
کاش در موقع تلقین گدا سر برسد
آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین
اربعین باز میایم حرم ان شالله
منتهی میشود آخر سفر ما به حسین
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_اهل_بیت #شعر_جدید #شعر_روضه #شعر_سیاهپوشان
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#مباهله
وضو بگیرم و در حال روزه با تکبیر
کنم مباهله با دشمنان حی قدیر
زبان حق شوم و آیة مباهله را
به شأن فاطمه و شوهرش کنم تفسیر
ز قول دوست و دشمن شنو که این آیه
به وصف اهل کسا از خدا شده تعبیر
محمد وعلی و فاطمه، حسین و حسن
که پنج در عددند و یکی چو حی قدیر
پی مباهله کردند روی در صحرا
یکی چو مهر فروزان چهار ماه منیر
فتاد چشم نصارا به آن خدارویان
که نور طلعتشان گشته بود عالم گیر
مسیحیان پی نفرین پنج تن دیدند
که نیست غیر هلاکت برایشان تقدیر
همه به خاک قدوم پیمبر افتادند
که ای ز جانب حق خلق را بشیر و نذیر
به حضرت تو نصاری تمام تسلیم اند
که تو بلند مقامی و ما تمام حقیر
هزار مرتبه نفرین به دشمنان علی
که می کنند در این آیه حیله و تزویر
کنند فضل علی را به دشمنی انکار
خدای نگذرد از این خطا و این تقصیر
چرا شدند فراری از این حقیقت محض
چرا به سلسلة نفس خود شدند اسیر
قسم به جان علی منکر مباهله را
خدای لعن نموده، پیمبرش تکفیر
گرفتم آنکه شود خصم منکر خورشید
کجا به تابش انوار آن کند تأثیر
فضائل علی از حد بود فزون چه زیان
که بر مباهله منکر شوند یا به غدیر
علی کسی است که در جنگ بدر شد پیروز
خدا به جنگ احد می دهد به او شمشیر
علی است فاتح احزاب و فاتح خیبر
علی است تیرالهی به قلب خصم شریر
علی است بت شکن کعبه روی دوش رسول
علی به بیشة اسلام شد خروشان شیر
علی به جای نبی خفت و جان گرفت به دست
کسی نیافت چو او این چنین مقام خطیر
حدیث منزله چون آفتاب می تابد
به این دلیل علی بعد مصطفاست امیر
وصی احمد مرسل کسی بود "میثم"
که در تمام فضایل ورا نبود نظیر
#حاج_غلامرضا_سازگار
4_5987921478551602530.mp3
1.29M
#سبک_پیش_زمینه_ماه_محرم
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱🏴
#اجرانشده
بند اول:
باز از سرِ مأذنه ها
میاد صدا آی عاشقا
لباسِ مشکی بپوشید
بیاین به مجلسِ عزا
بیاین عزاداری کنیم
اشکامونو جاری کنیم
پا روضه ی امام حسین
بسوزیم و زاری کنیم
بسم الله
از غمه ابی عبدالله
میکنیم ناله و گریه
هم نوا میشیم همه با
زهرا و بی بی رقیه
حسین واااای
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین_شور
خدا رو شکر یکی هست
که دردمو بدونه
حرف دلامو از تو
اشک چشام بخونه
وقتی که گریه می کنم
آقا بیا منو ببین
تو شور روضه ها بیا
زیر علم منو ببین
هب لی خیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک .....
..........
خداروشکر یکی هس
که حالمو بپرسه
هوامو داشته باشه
تو اوج درد و غصه
وقتی که گریه می کنم
یعنی دلم حرم می خواد
قسمت کن این گدای تو
بازم یه اربعین بیاد
هب لی خیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک ....
........
خدا رو شکر یکی هس
که دستمو بگیره
وقتی دلم دوباره
توی گناه اسیره
وقتی که گریه می کنم
هستم پشیمون از گناه
آقا مثه زهیر و حر
بازم به من بده پناه
هب لی خیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک حسین حسین حسین حسین
من لی غیرک ....
........
#وحید_محمدی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5787519485636255690.mp3
2.7M
#امام_حسین_شور
#ورود_به_محرم_شور
بهگوشمصداییمیاد ازصحنوسرایحُسین
سلاموصَلواتِخدا بر گریهکُنای حُسین
وَصَلَّیاَللهُعَلیَالبَاکینَعَلیَال---حُسَین۳
یاثارَاللهِ وَ ابنَثاره خدا برا تو روضه داره
سینهزناکهدَم میگیرن اَشکای مادرت میباره
((چراعمّامهای برسرنداری
بمیرم من مگر مادر نداری
برادر جان سلیمان زمانی
چرا انگشت و انگشتر نداری))
حسینمواحسینمواحسینا
_____________
کتیبهزدنملائک توعرشِخدایِحُسین
سلاموصَلواتِخدا بر گریهکُنایِحُسین
وَصَلَّیاَللهُعَلیَالبَاکینَعَلیَال---حُسَین۳
یاثارَاللهِ وَ ابنَثاره بهیادِ حضرتِ عقیله
دستِدلمباایندوبیتی بازمبهششگوشهدخیله
((گُلیگمکردهاممیجویماورا
بههرگلمیرسممیبویماورا
اگرجویمگلمدراینبیابان
بهآبدیدگانمیشویماورا))
حسینمواحسینمواحسینا
_____________
اشکماروونهمیشه دمِپایینپایِحُسین
سلاموصَلواتِخدا بر گریهکُنایِحُسین
وَصَلَّیاَللهُعَلیَالبَاکینَعَلیَال---حُسَین۳
یاثارَاللهِ وَ ابنَثاره بهعشقشهزادهیلیلا
توشبهشتممُحرّم بازمیخونممثلقدیما
((جوانان بنیهاشمبیایید
علیرا بر درخیمهرسانید
خداداندکهمنطاقتندارم
علیرا بر درخیمهرسانم))
حسینمواحسینمواحسینا
______________
#محمد_قاسمی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5785109502177053403.mp3
2.01M
زمینه
شب عاشورا
محرم ۱۴۰۰
دلشوره نشسته به جونم، با اشک روونم
میگم کاشکی میشد،کنارت بمونم
هنگام جدایی رسیده،قدم شد خمیده
میترسم که فردا، بشی سر بریده
دیگه روزای خوبمون تموم میشه
جدا میشیم ما دوتا واسه همیشه
بیا و مرهم حال خرابم باش
ببین داغت زده تو قلب من ریشه
چشمای من_رنگ خونه
دردای من_بی درمونه
.....
فردا چی میادش سر تو،ببین دختر تو
دلش غصه داره،واسه حنجر تو
دنیا تیره و تار بی تو،کارم زاره بی تو
مگه دیگه اینجا،صفا داره بی تو
میترسم که مثه قدّم قدت تا شه
عزیزم نیزه ها روی تنت جا شه
برادر جان خدا میدونه میترسم
برای بردن گهواره دعوا شه
عمرم بی تو_میشه کوتاه
رو لبهاته_انا لله
..........
خیمه بی تو میشه هراسون،رقیه پریشون
پر از اضطرابه،با چشمای گریون
بعد از تو شروع میشه غارت،امون از جسارت
بدون تو واسم،چقد سخته غربت
نمیشه باورم این آخره کاره
میدونی که برام دوری چه دشواره
عذابه فکرشم حتی برای من
ببینم روی نی راس علمداره
آتیشه توو_قلب زینب
کاشکی مُرده_بودم امشب
ملودی:محمدجواد رمضانی
شعر:هاشم محمدی آرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5769514918306909153.mp3
2.01M
زمینه
شب نهم محرم ۱۴۰۰
قمربنی هاشم علیه السلام
ای سقای آب آور من، یل لشگر من
به تو گرمه عباس، دل خواهر من
پاشو دخترم بیقراره،حرم آب نداره
پیچیده تو خیمه، عمو آب میاره
ببین طفلان بی تاب ِ پریشون و..
ببین آب آورم چشمای گریون و..
صدای العطش پُر کرده صحرا رو
توی خیمه ببین طفلان بی جون و..
راهی میشی_تنها با مَشک
خیسه چشما_از سیل اشک
........
اینا رحمی اصلا ندارن،فقط کینه دارن
میخان داغتو رووو، دل من بزارن
دخترهام بهونه میگیرن، به غصه اسیرن
اگه میشه برگرد، وگرنه میمیرن
شده تو خیمه زینب زار و سردرگم
برا چشمات کشیدن نقشه این مردم
میترسم چشم اینا شوره عباسم
توی بارون تیر و نیزه میشی گُم
تا افتادی_قلبم ایستاد
بین خیمه_زینب افتاد
..........
پاشیده شده پیکر تو، چی اومد سرتو
شده مادر من، حالا مادر تو
با یک ضربه فرقت دوتا شد، عزا باز بپا شد
دیگه پای دشمن ، توی خیمه وا شد
چی میشه پا بشی از جات علمدارم
میون دشمنا بی تو گرفتارم
بِنفسی انتَ چشماتو کمی واکن
گره بعد از تو میفته توی کارم
بی تو میشه_زینب اذیت
دیگه خیمه _میشه غارت
ملودی:محمدجواد رمضانی
شعر:هاشم محمدی آرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5769514918306909152.mp3
2.35M
زمینه
شب هشتم محرم ۱۴۰۰
حضرت علی اکبر علیه السلام
آهسته برو سمت میدون،شدم دیده گریون
ببین خواهراتو، تو خیمه پریشون
رحمی کن میبینی غریبم،بلا شد نصیبم
دخیلم به اشک و ،به اَمّن یُجیبم
عجب دنیای پُر آشوب و نامردی
میگیرم رو سرت قرآن که برگردی
داری میری به جونم لرزه افتاده
ببین آخه با قلب من چها کردی
سرو لیلا_علی اکبر
بی تو میشم _زار و مضطر
................
از اسم علی کینه دارن،به فکر شکارن
میترسم که تنها،تو رو گیر بیارن
بند بندت رو از هم گسستن،همینا که پستن
یه لشگر با خنده، دلم رو شکستن
تو که چشم و چراغ ام لیلایی
چرا صدپاره پیکر روی خاکایی
چجور ای اربا اربا تا دم خیمه؟
برت گردونم آخه من به تنهایی
بین صحرا_تیکه تیکه
دنیام بی تو_چه تاریکه
..............
قرآنم شدی آیه آیه،ندارم گلایه
بُریدم علی جان،دیگه از کنایه
پاشو عمه اومد کنارت،شده بیقرارت
بمیرم برا زخم......ای بیشمارت
شبیه مادرم پهلوت پُر از خونه
دیگه دنیا برام بعد از تو زندونه
چشاتو واکن و حرفی بزن بابا
کسی حال منو آخه نمیدونه
چشمات خونه_لبهات خونه
از فرق سر_تا پات خونه
ملودی:محمدجواد رمضانی
شعر:هاشم محمدی آرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
4_5785109502177053394.mp3
2.23M
زمینه
شب هفتم محرم ۱۴۰۰
حضرت علی اصغر علیه السلام
لالایی بخواب ای عزیزم،دارم اشک میریزم
تو از تب میسوزی ،منم پات میسوزم
دستات خشک و بی جون وسرده،لبات زرد زرده بمیرم براتو، عطش با(ها)ت چه کرده
میبینی لشگر و تو فکر آزاره
چرا آروم نداری توی گهواره
صدا هل مِن مُعین و تا شنیدی تو...
شدی آماده ی میدان به یکباره
بودی بی تاب_واسه رفتن
گریون تو_حتی دشمن
...........
احساس میکنم دیگه دیره، رو دستم بمیره
چی میشد خدایا،که بارون بگیره
نه یک قطره شیرمونده واسم،اصن نیست حواسم
تو لب تشنه ای من،پُر از التماسم
شدم از گریه ی تو زار و بیچاره
خدا هم پا به پای من عزاداره
بالام لای لای چرا آروم نمیگیری
میترسم حرمله تیر سپر داره
ای شیرخواره _پیرم کردی
من میمیرم_تا برگردی
...........
با تیر سه شعبه بریدن،گلوتو دریدن
تو رو بی هوا از، روی شاخه چیدن
میخندن به اشک تَر من،گل پرپر من
سفر به سلامت،علی اصغر من
بمیری حرمله خون کردی چشمامو
گرفتی از منه بیچاره دنیامو
چی فک میکردم و چی شد دم آخر
به باد دادی تموم آرزو هامو
تو آغوشم _خالیه جات
کاشکی بودم_رو نی همرات
ملودی:محمدجواد رمضانی
شعر:هاشم محمدی آرا
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#رباعی شب سوم محرم
این زندگی بی روضهها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد
تا کربلایت هست بین سینه زنها
طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد
دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم
بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد
باید برای نوکری خالص شد ارباب
این نوکری با ادعا لطفی ندارد
من مدعی عشق بودم تا که بودم
این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد
تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد
میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد
وقتی میان روضهها حرف سه ساله است
این گریههای بی صدا لطفی ندارد
بابا رسید از طشت و دختر ناله میزد:
دیر آمدیای با وفا … لطفی ندارد
حالا که چشمانم نمیبیند رسیدی
ای با وفا حالا چرا؟ … لطفی ندارد
دیر آمدی این آمدن بابای خوبم
حالا که افتادم زپا لطفی ندارد
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
با احتیاط لالۀ ما را پیاده کن
عباس جان، سه سالۀ ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آن که گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
با حوریان رفته به زیر نقاب ها
یک لحظه روبرو نشدند آفتاب ها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی ست
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی ست
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
تو هستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
تو هستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگ ها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
...
با احتیاط لاله ی ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ی ما را سوار کن
با احتیاط خسته شدند این ستاره ها
این گوش پاره ها سر گوشواره ها
علی اکبرلطیفیان
#ورودیه
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#روز_مباهله
محمد(ص) آمد و نورٌ علی نور است همراهش
علی(ع) یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش
حسن(ع) محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش(ع) را
قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش
خدا دلدادۂ این پنج تن بود و سفارش کرد
که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش
مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند
پیمبر(ص) بود و خانوادۂ از غیب آگاهش
هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس
ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش
علی(ع) بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست
که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش
خدا داده به زهرا(س) آنچنان اعجاز که والله
به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش
پسرهای علی(ع) هم که اگر نفرین کنند ای وای...
زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش
مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود
امان از ذوالفقارِ مرتضی(ع) و خشم گهگاهش!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
#روز_مباهله
شاهد برای دیدن و امضا بیاورید
دنیا و آخرت به تماشا بیاورید
لازم به جنگ نیست تمام زمانه را
با نام پنج تن به مدارا بیاورید
زانو زده به رسم رسولان که بشنوید
هرکس حریف ماست به اینجا بیاورید
یک سو نشسته کفر به یک سو نشسته دین
حق روشن است هرچه که حاشا بیاورید
تا حق به صاحب حق بی دغل رسد
کافی است نام حضرت زهرا بیاورید
برخیز ای ولی خدا بی مباهله
حکم خدا به عرصه اجرا بیاورید
🔸شاعر:
#الهه_سلطانی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
null
اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم
به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز
نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
در انتهای غزل من دوباره می خواهم
فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
null
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود
اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را
این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
حیدر کرار می آید به استقبال من
فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش
وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن
آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم
پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
null
آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
بشنو صدای فاطمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
همراه آل فاطمه ، آوای جبرئیل
با اضطراب و واهمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
عالم گرفته نغمة ، قد قامت العزا
این است نوحۀ همه ، حَیِّ عَلَی الحسین
از کاتبان وحیِ خدا تا پیمبران
گویند بی مقدمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
ای اهل عالم این نفس پاک مصطفاست
با ما کند مکالمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
گویند در حسینیة عرش ، خادمان
با بانوان خادمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
اهل بهشت اهل زمین اهل آسمان
این را کنند ترجمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
پرچم ، علم ، کتیبه ، کُتل ، خیمه ، نوحه خوان
خوانند نوحه با همه ، حَیِّ عَلَی الحسین
زینب ، سکینه ، نجمه ، رقیه ، حرم ، رباب
ذکر زنان عالمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
حنجر ، گلو ، عطش ، تَه گودال ، نالة
یک مادری مکرمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
گهواره ، گوشواره ،عبا ، جامه ، مقنعه
با معجری به زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
حالا وحوش دشت و بیابان و کوهها
با هم کنند همهمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
باید که پاس دور خیام حرم دهیم
همراه میر علقمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
خون شهید ، اشک اسیر ، آه هر یتیم
خاک و پلاک و قمقمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
خون می چکد ز گریة صبح و مسا هنوز
بر زخمهای جمجمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
تا خیمه ها بپاست بگو ، وَرنه عمرها
آنی رسد به خاتمه ، حَیِّ عَلَی الحسین
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
❣﷽❣
شب اول (حضرت مسلم علیه السلام)
چجوری باید/ بشه باورم
برن کوفیا / ز دور و برم
غریب موندم و بی کس و یاورم
چجوری باید/ بشه باورم
نوشتم نیا/ با چشم ترم
میترسم حسین واسه اهل حرم
نیار با خودت / علی اکبرو
میگیرن ازت / علی اصغرو
عمود میزنن فرق آب آورو
دارن نقشه ها/ برای سرت
میخوان که یتیم / بشه دخترت
میخوان که اسیری بره خواهرت
کوفه نیا/ اینا همه بی رحمنو غارتگرن
کوفه نیا/ که از تنت پیراهنت رو میبرن
الهی حسین / بمیرم برات
که محروممیشی/ از آب فرات
منم خشکه لبهام شبیه لبات
اینا خیلی با / علی دشمنن
اینا راستو / رو نی میزنن
انگشتو با انگشترت میبرن
به طفل تو هم نمیدن امون
آماده شدن با تیر و کمون
همه جای این شهر میده بوی خون
سلامت میدم ازین راه دور
ازین شهر آقا / نکن تو عبور
سرت رو میذارن میون تنور
ای وای من/ خلخال پای دخترارو میبرن
ای وای من/ گوشواره ها و معجرا رو میبرن
********
شب دوم (ورود به کربلا)
الا کربلا / دلم شد حزین
با درد وبلا / تویی همنشین
بوی رنج و غم میدی ای سرزمین
همه جای تو / پر از ماتمه
دو چشم ترم / مثه زمزمه
توی سینه ی من غم عالمه
الهی بشم / فدای حسین
میترسم چقد/ برای حسین
بمیرم نبینم عزای حسین
میترسم براش / که بی یار بشه
که بی لشکر و / علمدار بشه
میترسم تو مقتل گرفتار بشه
ای وای من/ از روی تل شاهد ماجرا میشم
ای وای من / شاهد سر بریدن از قفا میشم
چقد سخت گذشت / مدینه به ما
به زخمم نمک/ نزن کربلا
منو از حسینم نسازی جدا
بگو تا نجف / چقد فاصله ست
علی اصغرم / تواین قافله ست
شنیدم که اینجا پر از حرمله ست
ببین اومدم /چه با احترام
نمیاد کسی / کنار خیام
میشه بعد ازین دور من ازدحام
ولی خیمه ها / که غارت میشه
نصیبم غم / اسارت میشه
به ناموس حیدر جسارت میشه
میدن کوفیا/ ماها رو عذاب
میخندن همه / به اشک رباب
به دستای زینب میبندن طناب
ای وای من/ یتیما تو بیابون آواره میشن
ای وای من/ صورتا نیلی و گوشا پاره میشن
*****
(حضرت رقیه س)
بیا عمه جون کنارم بشین
هنوز زوده که بشی دلغمین
بابا هست عمو هست عزیزم ببین
ببین قامت علی اکبرو
بغل کن بازم علی اصغرو
ببین دست بابایی انگشترو
ببین مشکامون پرآبه هنوز
سر دخترا حجابه هنوز
علی روی دست ربابه هنوز
بازم خنده کن برای بابا
سرت رو بذار رو پای بابا
بگیر بوسه باز از لبای بابا
رقیه جون/بیا پیشم تا بزنم شونه به موت
رقیه جون / غصه نخور تا وقتی زنده هست عموت
عزیز دلم الهی فدات
گرسنه بودی بمیرم برات
تو هم مثل بابایی خشکه لبات
واکن چشم تو بابات اومده
با سر دنبال صدات اومده
برا دیدن خنده هات اومده
پاشو عمه جون تو اینجا نمون
تو شام بلا تو تنها نمون
پاشو دیگه از قافله جانمون
دارم از غم تو میشم هلاک
پاشو از چشام بکن اشکو پاک
جچوری بزارم تو رو زیر خاک
ای وای من/ رو تن تو هنوز جای سلسله ست
ای وای من/ رو صورت تو جای دست حرمله ست
******
شب چهارم
(طفلان حضرت زینب سلام الله علیها)
داداش نوبت جوونام رسید
نذار خواهرت بشه ناامید
بذار که بشن توی راهت شهید
اجازه بده که پرپر بشن
میخوام که برا تو بی سر بشن
میخوام اربا اربا چو اکبر بشن
میخوان که امام رو یاری کنن
میخوان که برات یه کاری کنن
تو این کربلا جانسپاری کنن
همه بچه هام فدا بچه هات
شدی تو غریب بمیرم برات
همه هستیه من الهی فدات
داداش حسین/ روی منو زمین نزن بذار برن
داداش حسین / مگه عزیزتر از علیه اکبرن
بذار تا برن دوتا بچه هام
نبینن منو تو بازار شام
نبینن که سنگ میخورم از رو بام
بذار تا برن نبینن عذاب
به دستای من نبینن طناب
نبینن منو توی بزم شراب
نبیین به ما جسارت میشه
نصیب حرم اسارت میشه
نباشن زمانی که غارت میشه
به این قافله نمیدن امون
نبینن منو شدم نیمه جون
نبینن دیگه مادرو قدکمون
داداش حسین/ بذار بره سر اینا رو نیزه ها
داداش حسین/بذار تنشون بره زیر دست و پا
*******
شب پنجم (حضرت عبدالله بن حسن)
عمو دیدمت شدی بی سپاه
نمونده یه مرد توی خیمه گاه
تو افتادی تنها توی قتلگاه
دیگه طاقتی نمونده برام
برا یاریه تو دارم میام
ولی خیلی دورت شده ازدحام
نبینم که بی حبیبی عمو
بمیرم برات غریبی عمو
پر از خونی شیب الخضیبی عمو
پر از نیزه شد تموم تنت
نمونده چیزی ز پیراهنت
چیکار کرده با پیکرت دشمنت
عمو حسین/تو پدری کردی یه عمر برای من
عمو حسین/میخوام با تو برم پیش بابام حسن
نمونده برات دیگه یک نفر
میشه دست من براتو سپر
بذار تا فداییت بشه این پسر
من از خون تو میگیرم وضو
الهی فدات بشم من عمو
برن نیزه ها توی قلبم فرو
حرومزاده ای تو مقتل رسید
برا کشتن توخنجر کشید
الهی بمیرم سرت رو برید
عمو دشمنا میشن بی حیا
میرن بعد ما سوی خیمه ها
غارت میشه گوشواره ی دخترا
عمو حسین/لطمه زن تو مادرت زهرا میشه
عمو حسین/دختر تو آواره صحرا میشه
ادامه 👇👇