#واحد_آقا_حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#کنج_زندان_غم
🌹🌹🌹
✅بنداول
کنج زندان غم بادست وپای بسته
چون کبوترم که ڪنج قفس نشسته
بی کس و غریب و بی پشت و بی پناهم
صیدِصیادم و بال و پرم شکسته
باپری شکسته چه خسته لبریز در تاب و تبم
برسما رسیده صدای خلصنی یارب یاربم
راحتم نماای خدایادگرزکنج این قفس
زیرزنجیروغل خدایا بالانمی ایدنفس
خسته بی هم نفس
کنج تنگ قفس
آه خدایاراحتم ڪن
یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع)
✅بنددوم
همچو ابر بهار اشکم بود روانه
می زند قاتلم مرا چه وحشیانه
مردک یهودی زند زکینه اش بر
صورت و تن من سیلی و تازیانه
زهرڪین هارون زدشرربرهمه جسم و جان من
می زندشراره ازجگر برهمه استخوان من
کفِ این سیاچال فتادم این لحظه های اخرم
آیدم مدینه به یادم پهلوشڪسته مادرم
همچومادر حزین
می خورم برزمین
آه خدایا راحتم کن
یا امام کاظم مولا امام کاظم (ع)
#امام_کاظم_شهادت
#حضرت_موسی_بن_جعفر
#زمینه
"از تو آسمون چشاش یه ستاره افتاده"
امام کاظم نفساش به شماره افتاده
زخمیه تموم پیکرش
کی گذاشته پا روی پرش
غل و زنجیرو رو گردنش
الهی نبینه دخترش
گل زهرا داره میشه پرپر
غریب آقا یا موسی بن جعفر
بسکه زخمه روی تنش داره از پا می افته
تازیونه که میخوره یاد زهرا می افته
خیلی این کبوتر غریب
بال و پر تو این قفس زده
زیر بار سلسله چقدر
افتاده نفس نفس زده
پر از درده لحظه های آخر
غریب آقا یا موسی بن جعفر
تشنه لب با سوز جگر تو سیه چال افتاده
لحظه های آخرشو یاد گودال افتاده
توی قتلگاه تن حسین
میبینه خواهر با دلهره
پیش چشم زهرا قاتلش
از قفا سرش رو میبره
تن عریان رو خاک بیابان
غریب آقا یا ذبیح العطشان
#عبدالزهرا
شور سینه زنی
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
واویلا واویلا واویلا
بند اول:
تو سینم یه دنیا غم دارم
سر رو خاک زندون میذارم
خیلی سندی میده آزارم
شده تازیونه افطارم
چقد ظلم بی حد وای مادر
به تو حرف بد زد وای مادر
منو خیلی بد زد وای مادر
به پهلوم لگد زد وای مادر
بند دوم:
اگرچه پریشون احوالم
اگرچه تو غربت مینالم
اگرچه شکسته شد بالم
ولی من به یاد گودالم
حسینو غریب گیر آوردن
روی نیزه سرش رو بردن
دل خواهرش رو آزردن
چقد بچه هاش سیلی خوردن
بند سوم:
اسیر دست این صیادم
رسد تا آسمان فریادم
یاد شام بلا افتادم
به یاد غربت سجادم
زینب و شهر شام واویلا
بین بزم حرام واویلا
کوچه و ازدحام واویلا
سنگه از روی بام واویلا
مرتضی کربلایی
۱
بیاین بریم روز شهادت
زیارت حضرت سلطان
به ماتم موسی بن جعفر
سرت سلامت یا رضا جان
گرفته مشهد عزا...ای وای..ای وای...
روضه گرفته رضا...ای وای..ای وای...
آقا فدای شالِ
عزای روی دوشِت
صدای آه بابات
مونده هنوز تو گوشِت
۲
مُعذَّبه تو قعر زندان
(چهارده سال دور از عزیزان)
فخر تمام کائناتُ
میبردنش زندان به زندان
دور گردنش زنجیر..ای وای..ای وای..
امام ما و تحقیر...ای وای.. وای..
یا مُخَلِّصَ اللَبَنْ
مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمْ«۱»
میخونه یا رب من از
عذاب خسته شدم
(یا مُخَلِّصَ الشجر
مِنْ بَیْنِ رمْلٍ و ماء
میخونه از زندگی
خسته شدم ای خدا)
۳
به گردنش جامعه بود و
ساق پاهاش با حلقه درگیر
رسیده بود شبیه «سجاد»( جدش)
به استخوانش غل و زنجیر
میریزه اشک از دو عین..ای وای..ای وای..
شام شده کاظمین..ای وای..ای وای..
سندی شاهک رسید
حال بدش رو ندید
ز پشت سر بی حیا
زنجیرشو میکشید
۴
شد روی تخته در هویدا
جنازه ی خَیْرُ الْبَرِیّه
صدا میاد از زیر تابوت:
«هذا امامُ الرّافِضِیّه»
از جنازه ی امام..ای وای..ای وای..
رفته روضه شهر شام..ای وای..ای وای..
پیش دیده ی همه
خارجی شده خطاب
مثل زین العابدین
بین مجلس شراب
«۱»:دعای امام موسی بن جعفر علیهماالسلام بجهت خلاصی از زندان/مفاتیح
#محمدعلی_انصاری
.
#حضرت_رباب_سلام_الله_علیها
السلام علیک یا اُمّ باب الحوائج
یا رباب علیهاالسلام
بانوی قد خمیده ز هجر پسر رباب
از داغ روی داغ شکسته کمر رباب
آخر میان روضه ی سردار بی کفن
در زیر آفتاب شدی محتضر رباب
از خاطرت نرفته برون یاس تشنه ات
پرپر شده ز نیزه ی تیر سه پَر رباب
تنها حسین بود و گلت در میان خار
گویی گلوی اصغر تو شد سپر رباب
زخم اُذُن اِلَی الْاُذُن ِ کام اصغرت
بر ریشه ی درخت تو شد چون تبر رباب
در راه شام، لحظه به لحظه دلت شکست
با حرمله چگونه شدی هم سفر رباب
بوده قرار دیده ی تو رأس اصغرت
گرچه به هر نگاه شدی خون جگر رباب
لب های زخم اصغر تو روی نیزه ها
هر روز وشب به قلب تو می زد شرر رباب
در روز ،سایه بان سرت بوده رأس او
شب هم برای دیده ی تو چون قمر رباب
از بس نگاه تو به سر ِ نیزه بوده است
پایت شده ست زخمی ِسنگ گذر رباب
پایین نمی رود ز گلوی تو آب خوش
هستی تو از لبان علی تشنه تر رباب
باید نوشت علت مرگ تو را به حق
بزم شراب وچوب و جسارت به سر رباب
یا که تورا شهیده ی عصر دهم نوشت
گویا شدی شهیده ی داغ پسر رباب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#یادواره_وفات_حضرت_رباب
..
.
#امام_زمان
با موضوع بزرگداشت شهادت #حضرت_رباب علیهاالسلام(۲۱رجب)
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
در بین آفتاب دوباره نشسته است
از بعد عصر روز دهم دلشکسته است
او دیده است یک سر از تن جدا شده
در زیر آفتاب ، تنش را رها شده
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
یکسال،صبح و شام ،شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
......................
تمامی اسرای کربلا از مصائب کربلا وشام دق کردند و به نوعی شهید محسوب می شوند.حضرت رقیه در خرابه،حضرت امکلثوم ۴ یا ۶ ماه،حضرت زینب یکسال ونیم،حضرت رباب یکسال و....علیهم السلام😭😭😭
با موضوع بزرگداشت شهادت حضرت رباب علیهاالسلام(۲۱رجب)
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر
ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر
شد دیدن جمال تو شرط حیات ما
آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما
وقت مرور روضه ی آب است العجل
ماتم برای داغ رباب است العجل
ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب
بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب
در بین آفتاب دوباره نشسته است
از بعد عصر روز دهم دلشکسته است
او دیده است یک سر از تن جدا شده
در زیر آفتاب ، تنش را رها شده
او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد
پس سایه را به روی سر خود حرام کرد
حالا شده ست زمزمه ی لای لای او
شرح تمام مقتل کربوبلای او
گهواره ای گرفته به روی دو دست خود
گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود
ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب
شرمنده است مادر تو از نبود آب
رفته عمو به علقمه و برنگشته است
شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است
حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه
از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله
لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود
با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود
یکسال،صبح و شام ،شده قاتل رباب
بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)