eitaa logo
کتیبه و پرچم باب الحرم
10.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
74 ویدیو
568 فایل
فروشگاه باب الحرم↶ @babolharam_shop ثبت سفارش👇 @babolharam_shop_admin شماره تماس: 📞09052226697 ☎️ 02155970902 ☎️ 02155970903 آدرس:شهرری خیابان آستانه نبش کوچه شهید رجبی سایت فروشگاه↶ 🌐 shop.babolharam.net زیر نظر کانال متن روضه👇 @babolharam_net
مشاهده در ایتا
دانلود
. ♻️♻️625♻️♻️ ✅بنداول غم شد آزرده /غصه دل مرده چون فاطمه کلابیه قمر آورده ...... شب شبه یاسه /دل پر احساسه امشب شبه ولادته آقام عباسه ...... اومده نو نَیرین/اومده عشق عالمین مژده آهای عباسیا/اومد علمدار حسین .... صل علی سیدنا یا ابوفاضل (ع) ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم ماه زیبایی /قبله مایی خیلی میاد اقا به تو اسم سقایی .... دستم و پر کن/پره از در کن روسیاهم بیا من و شبیه حُر کن ... جونم فدای حرمت خادمای محترمت ارمنیام هستن اقا شامل لطف و کرمت صل علی سیدنا یا ابوفاضل ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم دله خاطرخوا دست بیاد بالا کف بزنید که اومده حضرته سقا ...... اومده دنیا/ حضرته دریا زبونزده تو خاص و عام مرام اقا ..... بوی گل یاس اومده/خدای احساس اومده مژده بدید آی شیعه ها حضرته عباس اومده ...... صل علی سیدنا یا ابوفاضل ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم بچه شیری تو/بی نظیری تو بی دستی و دست گدارو می گیری تو ..... ای دل و دلبر/ساقیه لشگر می جنگی تو همه می گن اومده حیدر ....... ماه شب تار سلام سید و سالار سلام از راه دور می دم اقا شبیهِ هر بار سلام صل علی سیدنا یا ابوفاضل 💠💠6⃣2⃣5⃣💠💠 ♻️::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️
✅ سپاه عقیله ای 🔻 شاعر: محمد جواد شیرازی آغاز می کنم سخنم را به نام ماه دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه سر می زنم به دور سرایش تمام سال شعبان که می شود به خدا در تمام ماه... ...خیره به دست رازق باب الحوائجم چون دست گیری است فقط در مرام ماه فردا که می رسد همگی غبطه می خورند هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه در سجده خواستم که در این شام با شکوه کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه دار و ندار خود همه را بذل می کنم هر بنده را مرید ابالفضل می کنم تا که صدای شیر دلاور شنیده شد لبخند بر لب اسدالله دیده شد تبریک را به حضرت ام البنین بگو کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد با صد امید ارمنی آمد به مجلسش عباس مشتری است، یقین کن خریده شد این چشم کال ما به نوایی نمی رسید با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم دیوانگی ما به کجاها کشیده شد دینم کنار ماه فقط کامل است و بس صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟! حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم در کاروان عشق سپاه عقیله ای این روزها محافظ راه عقیله ای در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای در این مسیر قوت قلب رقیه ای در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد تا علت شکوه نگاه عقیله ای گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری در مجلس یزید، پناه عقیله ای ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب آبی بریز، تشنه شده کودک رباب علیه السلام
امشب به بیت فاطمه رضوان گل افشانی کند روح القدس مدحت گری،حورا غزل خوانی کند گیتی به تن پیراهن از انوار ربانی کند شادی و غم با دل صفا پیدا و پنهانی کند در سینه های سوخته آتش گلستانی کند زیبد جهان هستی خود، یکباره قربانی کند ریحانه ی ختم رسل فرزند زهرا آمده آری حسین بن علی امشب بدنیا آمده امشب به روی دست خود، قرآن گرفته فاطمه امشب ز باغ آرزو،ریحان گرفته فاطمه امشب ز دریای ولا،مرجان گرفته فاطمه امشب ز داور گوهر ایمان گرفته فاطمه امشب برای اهل دل،جانان گرفته فاطمه امشب حسینش را به بر چون جان گرفته فاطمه امشب در عاشورائیان بر پا شده شوری دگر از خانه زهرا رود بر آسمان نوری دگر درسیر دریای ولا دل گوهرش را یافته یا جان بظمان بلا روشنگرش را یافته باطل شده سر در گم و، حق محورش را یافته بستان سرسبز ولا آب آورش را یافته نخل امید فاطمه برگ و برش را یافته فطرس به پرواز آمده بال و پرش را یافته از آسمان و از زمین آید به گوش این زمزمه ای عاصیان ای عاصیان آمد حسین فاطمه شور آفرین عاشقان با شور عاشوراست این مشعل فروز بزم جان روشنگر دلهاست این ریحانه ی ختم رسل دردانه ی زهراست این ماه امیرالمومنین مهر جهان آراست این توحید از سر تا بپا قرآن ز سرتا پاست این وجه خدا خون خدا عبد خدا سیماست این گویم اگر در وصف او از آنچه هست آگاهیم ترسم که هرکس بشنود خواند حسین اللهیم جان بحرو او دردانه اش دل باغ او ریحانه اش هستی همه دلداده اش عالم همه دیوانه اش ایثار شمع محفلش خلقت همه پروانه اش خلق زمین و آسمان یکسر گدای خانه اش سرمست از جام جنون دیوانه و فرزانه اش مرحون لطف و مرحمت هم خویش هم بیگانه اش چشم همه دریای او قلب همه صحرای او هر جا شده کرب و بلا هر لحظه عاشورای او فطرس بیا فطرس بیا شور حسینی ساز کن درد درون خویش را ابراز کن ابراز کن حرف دل بشکسته را آغاز کن آغاز کن پروانه شو پروانه شو پرواز کن پرواز کن برگرد شمع‌ روی‌ او پرواز کن‌ پرواز کن ‌نازی‌ بکش‌ زآن‌ نازنین‌ بر خلق‌ عالم‌ نازکن عین الحیات عاشقان در عالمین است این پسر باب النجات عاصیان یعنی حسین است این پسر آن سرو بستان قدم تازد در این عالم قَدم ناورده حرفی بر زبان نگشوده چشم خود زهم دست گرفتاری گرفت از رحمت و لطف و کرم لبخند زن پرواز کن گردیده گِرد آن حرم زد بوسه بر گهواره اش قنداقه اش بوسید، هم این قصه دارد نکته ای یعنی گنه کاران چه غم؟ من آمدم تا در یم عصیان بگیرم دستتان از جام عشق خود کنم دیوانه و سرمستتان من آمدم با بذل جان دل مرده را احیا کنم من آمدم با ترک سر فرمان حق اجرا کنم من آمدم هر فرد را آزاد در دنیا کنم من آمدم بند ستم از پای عالم واکنم من آمدم تا پرچم عدل و شرف بر پا کنم من آمدم هر روز را اعلان عاشورا کنم من آمدم تا رهنما در طی منزل ها شوم با روی خونین تا ابد روشنگر دلها شوم حسن خدا روی خدا این حسن من این روی من خلق نبی خوی نبی این خلق من این خوی من رنگ جنان بوی جنان این رنگ من این بوی من حبل المتین عاشقان این تار من این موی من سعی و صفای عارفان این بیت من این کوی من آلوده دامانید اگر این بحر من این جوی من من بین دریای ولا فلک نجات امتم من بالب عطشان خود آب حیات امتم خونین گلان باغ دین نوشند آب از خون من ایثار دامن گیر من آزادگی مرهون من افروختن، خود سوختن، آموختن قانون من مجد و جلال و عزت و عشق و وفا ممنون من قلب همه کانون من، چشم همه جیحون من خونی که ریزد بر زمین، از چهره ی گلگون من هرقطره اش می جوشد و صد بحر غفران می شود بحری که هر موجش فزون زین هفت ایوان می شود تنها نه اینجا فطرسی روئیده شد بال و پرش تا حشر هر افتاده را من همدمش،من یاورش هرکس به طوفان غرق شد،من کشتی اش،من لنگرش هر کس به صحرا گشت گم،من هادیش من رهبرش هرکس شهید دوست شد، من سیدش من سرورش هرکس که مست یار شد، من ساقی اش من ساغرش لبیک گو امداد گر فریاد رس فردا منم حتی اگر کافر زند دست ولا بر دامنم من عاشق شیدای حق، حق عاشق شیدای من پیمان خود را نشکنم، گر بشکند اعضای من صد ره، اگر غلطد به خون هر لحضه سر تا پای من صد بار اگر گلگون شود از خون سر سیمای من هر روز گردد تازه تر، ز امروز من فردای من بر نسل ها باشد یکی میلاد و عاشورای من هر روز بر آزادگان میلاد جان ما بود در محفل دلدادگان میثم زبان ما بود
ماه عشق است ماه عشّاق است ماه دل‌های مست و مشتاق است در میخانهٔ کرم شد باز الدخیل این حریمِ رزاق است ریزه‌خوارش فقط نه اهل زمین جرعه‌نوشش تمام آفاق است بی‌حساب است فضل این ساقی شب جود و سخا و انفاق است بین دل‌های بیدلان امشب با سر زلفِ یار میثاق است «قبره فی قلوب من والاه» حرمش قبله‌گاه عشّاق است ماه شعبان رسید! ماه سه ماه کربلا می‌رویم! بسم الله السلام ای پناه مُلک و مکان در یدِ قدرتت عنان جهان رفته قنداقه‌ات به عرش خدا تشنهٔ پای‌بوسی‌ات همگان در طوافت قیامتی شده است می‌رسد هر فرشته با هیجان پَر قنداقهٔ تو می‌بخشد پر و بالی به فطرس نگران از سرانگشت پاک مصطفوی جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان خواند جدّت «حسینُ منّی» را «وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان با تو جود و شجاعت نبوی‌ست ای شکوه حماسه‌های عیان در نمازت شبیه فاطمه‌ای بین میدان علی‌ست جلوه‌کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمت محض! یا ابا الأیتام! پدری کن برای عالمیان ای که آقایی تو بی‌حد است باز ما را به کربلا برسان شب جمعه شمیم سیب حرم منتشر می‌شود کران به کران روضه‌هایت بهشت اهل ولاست چشم ما چشمه‌های کوثر آن «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی» اشک‌ها از غمت همیشه روان السلام ای شهید روز دهم السلام ای امام تشنه‌لبان تا ابد در فراز، پرچم توست خون سرخت همیشه در جَرَیان کربلای تو از ازل بوده‌‌ست مبدأ حرکت زمین و زمان شب سوم رسیده‌ای، ای ماه السلام علیکَ ثارالله السلام ای نگین عرش برین سروِ بالا بلند اُم بنین جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات ماه را می‌کشد به سوی زمین عبد صالح! مُواسِیاً لله! پدر فضل! روح حق و یقین! به حضورت گشوده دست، فلک به قدوم تو سوده عرش، جبین وقت هوهوی ذوالفقار علی‌ست به روی مرکب حماسه نشین می‌شود با اشارهٔ‌ تو دو نیم هر کسی آید از یسار و یمین زینبت «إن یکاد» می‌خواند آسمان محو هیبت تو! ببین کاشف الکرب اهل‌بیت نبی! بازوان تواند حصن حصین ماه من! بازوی رشید تو را که برافراشته‌ست بیرق دین ـ زده بوسه علی به گریه چنان چیده از آن حسین بوسه چنین سائلان تو بی‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همین شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است السلام ای حقیقت جاری روح تقوا و زهد و بیداری سید السّاجدینِ شهر رسول عبد مسکینِ حضرت باری روزهایت مجاهدت، ایثار نیمه‌شب‌هات بخشش و یاری در مناجاتت ای صحیفهٔ نور آیه آیه زبور می‌باری همه مجذوب ربّنای تواند محوِ این سِیْر و این سبک‌باری گوش کن این صدای داوود است که به شوق تو می‌شود قاری پا برهنه به حجّ که می‌آیی کعبه را هم به وجد می‌آری خطبه‌های تو تیغِ برّانند ثانی حیدری و کرّاری در مصاف تو سهم دشمن تو چیست غیر از مذلّت و خواری وارث عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقع گرفتاری رو سیاهی من گذشت از حدّ تو برایم مگر کنی کاری در نماز شبت دعایم کن تو عزیزی تو آبروداری دلم از بند هر غم آزاد است شافع من امام سجاد است شاعر:
- شب جنون‌شب لیلی شب خداوند است شب ارادت و خم گشتن دماوند است شبی که عطر وجودش ز عشق آکنده ست شبی که روی لب بوتراب لبخند است - خدای کعبه نظر کرده یار آمده است برای ساقی ما نوبهار آمده است - چه لعبتی چه نگاری چه دلبری امد چه هیبتی چه امیری چه حیدری امد چه خنده ای چه شکوهی چه محشری امد چه رفعتی چه غلامی چه نوکری امد - علی شده است پریشان برای دستانش هزار جان‌ گرامی فدای دستانش - ذخیره است برای امام عاشورا ضمانت است به خونش قیام عاشورا حسینِ روز نهم در تمام عاشورا ادامه ی ملکوت سلام عاشورا - امیر عشق میان حرم اباالفضل است تمام دین من و باورم اباالفضل است - گهی شبیه حسینی گهی شبیه حسن خروش و طنطنه ی لهجه ی صریح حسن حسن مسیح حسین و تویی مسیح حسن دخیل هر شبه ی مضجع و ضریح حسن - شبیه ابر بهاری به من ببار از عشق قسم به جان تو لایمکن الفرار از عشق - تویی که قافله سالار مهد عشاقی بلندمرتبه ای صدر زین آفاقی زبان زد همه!استاد رزم و‌ اخلاقی تمام قصه پس از تو حدیث مشتاقی - خدای عزوجل هم دم دقایق توست خوشا به حال تویی که حسین عاشق توست - سپرده ام به تو دل را دگر چه باک از غم؟ چرا که دل به تو قرص است مثل اهل حرم.. تو بودی و دل دریا و گریه ی نم نم.. کنار آب بریدی از این جهان کم کم - چرا که مشک تو خالی و بچه ها عطشان حرم شبیه درختان زرد در آبان.. 🔸شاعر: =================================
صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است یا که قدَّ آسمان آوار  اگر داری کم است یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است غم جگر دارد بیاید گفته‌ام در هر غمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد می‌کند کربلا را قسمت ما راهِ مشهد می‌کند یک دوراهی هست ما را هِی مُردد می‌کند در میانِ دو حرم دل رفت آمد می‌کند مثل اینکه شهریار آنجاست می‌خواند : هَمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟ حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست جان عزرائیل در دست علمدار علیست بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی تا زره را می‌کشد بر شانه مُحکم می‌کند تا که اَبرو را زمان رزم در هم می‌کند چیست لشکر کوه از هولش کمر خم می‌کند یا که عزرائیل را پیشش مجسم می‌کند آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی یک قدم کوبیدی و هفت آسمان‌ها ریختند یک علم کوبیدی و هِی کهکشان‌ها ریختند ضرب شصت توست یا آتشفشان‌ها ریختند مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنان‌ها ریختند این به مولارفته دارد ضربه های محکمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی جذب تو جبریل تا شد شهپرش بر باد رفت خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت... یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت شاهباز کربلایی شهریار القمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی بِرکه‌ای رفتی و عکست را به آب انداختی یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی شانه‌ات نازم که جایِ دستهای زینب است تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است کور می‌سازد نگاهت چشم هر نامحرمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد فاطمه هست حسن  شد فاطمه هست تو شد از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود قبله‌ی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی ناز مجنون را اگر در کوی لیلا می‌کِشند ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشند آش نذری تو را هم ارمنی‌ها می‌کِشند در جوارت منتِ بیچاره‌ها را می‌کِشند دل ، ابالفضلی نمی‌ماند برایش ماتمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم دست وقتی نیست در تَن شیر می‌ریزد بِهم حق بده این چشها را تیر می‌ریزد بِهَم دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم بر زمین اُفتاده‌ای بد جور آقا درهَمی... یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی 🔸شاعر: ________________________
قلم در صفحه وصف یاس بنویس شب عید است از عبّاس بنویس رقم زن وصف یار نازنین را گل نورسته ی امّ البنین را قلم بنویس ماه انجم است این ولایت را حسین دوّم است این قلم بنویس با میلاد خورشید رخ ماه بنی هاشم درخشید قلم بنویس خیر النّاس آمد گل امّ البنین عبّاس آمد برای یار حقّ یار آفریدند ابوالفضل علمدار آفریدند مدینه بار دیگر گشته گلشن امیرالمؤمنین چشم تو روشن خداوند تعالی گوهرت داد تعالی الله حسین دیگرت داد که مِهر و مه به یک دیدار دیده؟ دو یوسف بر سر بازار دیده به خورشید ولایت ماه دادند به ثارالله، ثارالله دادند زآغوش پدر، دامان مادر دلش پر می زند سوی برادر برادر گشته محو چشم مستش پدر گل بوسه بنهاده به دستش قمر پیش رخ آن ماه پاره قمر نبود بود کم از ستاره علی با فاطمه زآن گشت همسر که آرد مثل عبّاس دلاور در او می دید کو هستِ حسین است به خود می گفت این دستِ حسین است به چشم خویش دید آقائی اش را علم بگرفتن و سقّائی اش را به خود می گفت شیر از شیر باید به دست این پسر شمشیر باید ادب از دامن امّ البنینش شجاعت از امیرالمؤمنینش دل مادر به نورش منجلی بود نگاهش بر حسین بن علی بود زبس آن فاطمی خو را ادب بود کلامی با حسینش زیر لب بود به او می گفت عبّاسم فدایت گل زهرا گل یاسم فدایت پسر آورده ام یار تو باشد تن تنها علمدار تو باشد مهی آوردم ای شمس ولایت که دورت گردد و گردد فدایت لب جان بخش خود را باز کرده به گهواره سخن آغاز کرده که من یار وفادار حسینم علمدارم علمدار حسینم الهی اوست عشقم، اوست دردم پر و بالم بده دورش بگردم سلام ای یوسف مصر ولایت سرم، چشمم، تنم، دستم، فدایت غلام نجل زهرای بتولم قبولم کن، قبولم، کن قبولم تو را عبدو سپاهت را امیرم اگر چه طفل شیرم طفل شیرم مرا شیر شجاعت داد مادر وجودم را حسینی زاد مادر منم شعله غم تو پنج و تابم منم تشنه تویی دریای آبم مرا بر تو فدایی خوانده مادر مرا دور سرت گردانده مادر به شیری تشنه ی جام بلایم بود دل در هوای کربلایم وجودم از ولادت همدم توست دو چشمم عاشق تیر غم توست الا ای شیر زاد شیر داور حسین دوّم زهرا و حیدر کثیر السّجده ای و اشجع النّاس تو عبّاسی تو عبّاسی تو عبّاس تو جندالله اکبر را امیری تو در شب عابد و در روز شیری علمداری، سقّایت، پاسداری ادب، ایمان، شجاعت، بردباری مروّت، عشق آقائی ست از تو علمداری و سقّائی ست از تو تو ماه دامن امّ البنینی تو فرزند امیرالمؤمنینی تو پرچمدار احباب الحسینی تو جان زینبی باب الحسینی تویی دستی ولی دست خدایی زپا افتاده پا بست خدایی تو ذبح عید قربان حسینی تو پاره پاره قرآنن حسینی ولایت بوسه بر دست تو داده محبّت بر روی پایت فتاده عرب دیوانه ی ماه جمالت ادب یک لاله از باغ کمالت نیایش عاشق و دلداده توست نماز شب گُل سجّاده ی توست شفاعت سجده بر خاک تو آرد شجاعت انس با تیغ تو دارد چراغ آسمان گلدسته هایت وفا خشتی زایوان طلایت جوان مردی غلام آستانت تمام کربلا در داستانت تو رفتی پای در دریا نهادی مروّت را، ادب را، درس دادی به دریا قصّه ی تاب تبت ماند به قلب آب هم داغ لبت ماند تو در آیینه ی دریا، چه دیدی که آتش در دل آب آفریدی سرشک از دیده در دریا فشاندی دو دریا را به یک دریا نشاندی نخورده آب، چشمت بود بر آب گمانم عکس اصغر بود در آب جهاد و جنگ تو با نفسِ سرکش شراری گشت و دریا را زد آتش فدای همت و ایثار و صبرت که گردد آب دریا دو قبرت نه تنها اشگ «میثم» تشنه ی توست تو دریایی و عالم تشنه ی توست 🔸شاعر: _________________
. [توضیحات تکمیلی] به جهت صرفه‌جویی در هزینه‌ها و مبالغ واریزی شما مومنین گرامی، پخت شیرینی ویژه بسته‌های نوروز توسط خادمین گروه با بهترین کیفیت در حال انجام بوده که هر بسته شاملِ بیش از ۹۰ عدد شیرینی و در کل بیش از ۳۰ هزار شیرینی در حال آماده شدن می باشد. به مددِ امیرالمومنین «یک‌ تن‌ سیب» و «یک تن پرتقال» به همراه « ۳۱۳ کیلو ماهی» هم مد نظر هست تا خدمتِ این خانواده‌های محترم برای شبِ عید برسونیم. ان‌شالله🤲 رفقا، کار سنگین هست و مثه همیشه نیازمندِ یاری شما عزیزان! شبِ میلادِ حضرت اباعبدالله(ع) ؛ ان‌شالله با نیت، به قدر نمکِ تو آش هم شده اگر میتونید سهیم باشید .. ✘راه‌های مشارکتhttps://idpay.ir/babolharam
6273817010150831
به نام گروه جهادی بابُ الحرم
علیه السلام شاعر ═══✼🍃🌹🍃✼═══ شب شب شیدا شدنه / شب رسوا شدنه شب عروج عاشقا / شب دریا شدنه 2 تو جشن مهتاب اومدن، همه ی ستاره ها اذون عاشقی میگن، از همه مناره ها نسیم سیب سرخ عشق، باز خبر میاره ها کنج غمو رها کن دلو بزن به دریا بغض سکوتو بشکن زمزمه کن با دنیا: ارباب ارباب ولادتت مبارک 4 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ لبالب از باده شده / همه ی پیاله ها امضا میشه با خط نور / همه ی حواله ها 2 قصه عاشقیمونو، بیا از سر بگیریم از دست ساقی ازل، بیا ساغر بگیریم با هم از این حسینیه، تا حرم پر بگیریم باید بریم ببوسیم پاهای زائراشو تبریک بگیم به آقا میلاد با صفاشو ارباب ارباب ولادتت مبارک 4 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ یخ زمین وا شده با / گرمی خورشید عشق فرشته ها نوید میدن / نوید امید عشق 2 از قلب دریای خدا، دُر نایاب اومده شب زده ها سحر شده، پاشید آفتاب اومده آی عاشقا خبر خبر، امشب ارباب اومده امشب شب امیدِ دلای نا امیده میگن ملائک امشب عشق خدا رسیده ارباب ارباب ولادتت مبارک 4 ═══✼🍃🌹🍃✼═══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا