eitaa logo
کانال ‌متن روضه
73.8هزار دنبال‌کننده
756 عکس
414 ویدیو
60 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
نتیجه‌ شان مِنهای می‌شود ! فُقهای کوفه، حُکم به کشتن حسین(ع)دادند... @babolharam_maktab
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هر جا خبری غیر تو باشد خبری نیست جز مهرِ تو در عمقِ دلِ ما اثری نیست ای میوۀ شیرینِ درختِ علویون شیرینیِ شهد لب تو در شکری نیست *شب هشتمِ .. جوونا امشب برا جوونِ امام حسین خوب خودتونُ خرج کنید ، ان شاءالله خیر از جوونیتون ببینید .. ان شاءالله باهم بریم پایین پا .. یا علی اکبر ..* ای حضرت اربابِ ادب محضرِ ارباب گر تو پسری ،هیچ کسی را پسری نیست تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا *تو این روضه باید بلند گریه کنی .. هر شب چجوری گریه کردی امشب بلند تر .. چون کنار این بدن ابی‌عبدالله داد میزد و گریه می کرد ..* تو میروی و پشت سر تو دلِ بابا هیچوقت نگویی پِیِ من چشم تری نیست دانی که چه آورده غمت بر دل بابا داغت به جگر هست ولیکن جگری نیست *باباجان اجازه بده برم میدان گفت : من نگویم مرو ای ماه برو .. (من و شما حالا حالاها متوجه نمیشیم باید بچه ت بزرگ بشه جلوت راه بره قدم بزنه ؛ بعد یه اتفاق کوچیک برای بچه ت بیفته میگی آخ جیگرم روضۀ علی اکبر و ما همیشه نمیفهمیم من نگویم مرو ای ماه برو لیک قدری بر من راه برو برو خیمه خداحافظی کن .. ریختن دورش .. یکی قرآن آورده علی رو از زیر قرآن رد کنه .. هر جوری بود خداحافظی کرد موقع رفتنش به میدان ابی‌عبدالله دست زیر محاسن برده ، دیدن این پیرمرد سر به سمت آسمان گرفته هی میگه خدا جوونم داره میره خدا میدونه چی به دل حسین گذشت* قصد دارد بدود تاب و توانش رفته پیرمردی چه غریبانه جوانش رفته هرچه میخواست که با پا برود باز نشد عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته وقت پیری همه امید پدرها پسر است تکیه گاهِ قد و بالایِ کمانش رفته با چه زجری به سر نعش علی می آید با چه حالی که توان بهر بیانش رفته *شیخ حر عاملی میگه از رو اسب خودشُ به روی خاک انداخت .. دیدن رو زانوها میاد هی میگه پسرم .. یه وقتایی هم دست میذاره میگه جیگرم ..* آمد و دید پیمبر به زمین افتاده آمد و دید که حیدر ضربانش رفته هرچه میدید علی بود علی بود علی بدنش بیشتر از حد مکانش رفته آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند که توان از بدن نیزه زنانش ریخته *یکی از این نیزه ها جیگر حسینُ سوزوند دید پهلوش شکسته دیدن کنار بدن علی هی میگه ولدی ولدی ولدی افتاد روی بدن* تیر ها مثل حسن با بدنش لج کردند هرچه تیر است در این دشت نشانش رفته شاعر : سید پوریا هاشمی آه ای عصایِ پیری بابا بلند شو از جا بخاطر دلِ لیلا بلند شو ای با ادب به موی سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو *بعضیا شاید بگن چرا این بدن ارباً ارباً شد ! ضربه ای به فرق علی خورده رو گردن اسب افتاد خون از سر علی میریزه چشمایِ اسبُ خون گرفته .. به جای اینکه طرف خیمه بره ، اشتباهی طرف لشکر رفت .. اونام کوچه باز کردن .. گفتن بذار بیاد .. (اجازه بدید اینو از زبانِ حاج آقا منصورِ ارضی بگم) گفت مگه علی رو میشد بیاری پایین ؟ گفت خورد خورد آووردنش پایین از رو اسب .. اولین جاییِ که زینب اومده وسط میدان .. دیدن خانوم وسط میدان اومده .. میگه جان مادرت بلند شو .. پاشو ببین لشکر داره نشونت میده .. گفت علی میدونی چیکار کردی عمه اومده وسط میدون ..* سایۀ خواهرِ من را زن همسایه ندید مانده در دایرۀ دیدۀ لشکر چه کنم در بر این پدر پیر مکش پا به زمین پایِ تو خاک عزا بر سر من ریخته است ای پسر من پدر پیر توام پدر پیر و زمین گیر توام سخنی گوی و دلم را خوش کن تو که آتش زده ای خامش کن *گفت علی پاشو ببین عمه اومده وسط میدان ..* خیز و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر *دست برد زیر بدن .. خدا ، به دلِ حسین چی گذشت .. ارباً ارباً .. تو مجلس ابن زیاد سر آقا تو تشته ، ملعون با جوب دستی هی به این لب و دندان میزنه .. هی میگه این حسین محاسنش چرا زود سفید شده ؟.. گفتن امیر کنارِ بدن جوونش پیر شد .. خم شده بود صورت رو صورت گذاشته بود : فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً .. دست انداخت توی دهان علی خون هارو بیرون آوورد .. گفت یه بار دیگه بگو بابا ..* سپه کوفه همه استاده به تماشای شه و شهزاده شه روی نعش علی افتاده همه گفتن حسین جان داده ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ در حقّ او فرمود: اِنّهُ مَمسوسٌ فی ذات‌الله؛ ؛ مُستَغرَقِ دریایِ است ما هم باید با رفتار و منش خود زینت باشند 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تویی که شیر خداوندِ اکبری عباس تو دستُ بازوی شمشیرِ حیدری عباس *اگه کار داری امشب هر جا صدا منو میشنوی عباسشُ با همه وجودت بگو ..یه سال صبر کردی تا شبِ عاشورا بیاد .. رفیق از ارمنیِ جا نمونی .. ان شاءالله بریم علقمه ، ان شاءالله آقامون نگاه کنه ان شاءالله قیامت بگن اینا غلام عباسن ان شاءالله مارو به اسم عباس صدا بزنن ..* حسین را همه جا سیدی صدا کردی مگر نه اینکه تو او را برادری عباس نبی ست شهر علومُ درش علی آری تو شهر خونِ خداوند را دری عباس به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا *خوشبحالِ اون دلی که اسم اباالفضل میاد میلرزه .. هنوز روضه نگفته داد میزنه ؛ بابا قیامت این دستای قلم شده میخواد دست بگیره .. ان شاءالله دستش بیاد تو دستت .. بگه یادته دنیا برای من داد میزدی .. نبودی علقمه چجوری به من خندیدن همچین که از روی اسب افتادم لشکر شادی کرد گفتن دیگه کار حسین تمومه عباس زمین خورد .. رفقا ؛ آقایِ ما خیلی مظلوم کشته شده کم نذارید .. اباالفضل ..* به دست هایِ اباالفضلی ات قسم آقا که تو همیشه اباالفضل پروری عباس چگونه با چه زبان منقبت سرات شوم؟ حسین گفت که عباسِ من فدات شوم به خُلق احمدِ مختار بر تو مینازد به رزم حیدر کرار بر تو مینازد غلط نگفته ام این نکته را اگر گویم که ذاتِ خالق دانا برتو مینازد فقط نه دوست به رزم تو آفرین گوید که خصم در صف پیکار بر تو مینازد *دستتُ بیار بالا بگو دستمُ بگیر اباالفضل نذار منو از تو جدا کنن .. خیلیا میخوان یه کاری کنن من دیگه عباس نگم .. خیلیا میخوان منو از تو جدا کنن .. امشب همه اباالفضلی ها رو مهمان کن .. ان شاءالله همین امشب امضا کنه بریم علقمه .. اومد نزدیکِ خیمه ها هی صداشُ بالا میبره ، هرچی صداش بالاتر میره تو خیمه اباالفضل سرش پایین میره .. (بعضیا فهمیدن من چیو میگم) گفتن عباس ، شمر برات امان نامه آورده .. عباسم هی خجالت میکشه سرشُ پایین میندازه .. میگه جلو آقام آبروم رفت .. بعد یه عمری بگو سیدی یکی اینجوری بیاد آبروتو ببره خرابت کنه .. ابی‌عبدالله دست روی شونش گذاشت گفت پاشو گفت آقا معلومه این کیه معلومه چیکار داره گفت عباس شدی دوست و دشمن صدات کرد جواب بدی .. اومد آروم آروم از یه گوشۀ خیمه بیرون بره ، (فدا اون چشمایی که امشب برای اون چشم تیر خورده داره اشک میریزه .. ان شالله قیامت اشک نمیریزه .. نکنه امشب ، شبِ تاسوعا آروم باشی ..) بجه ها آروم آروم راه افتادن ، سکینه آروم آروم راه افتاد گوشه خیمه رو بالا زد ، دید امان نامه رو داد دست عمو اما این عموی عالمه .. دیدن امان نامه رو ریز ریز کرد .. گفت من امان نامه داشته باشم ،حسین بی امان باشه .. من امان نامه داشته باشم فردا دستا زینبُ با طناب ببندن ..* ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر میخواهید؛ فقط ! بقیه‌ی آقازاده‌ها در مُقابلش فقط یک اند! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج احمد واعظی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دستگیرِ همه خدایِ ادب دست پروردۀ امیرِ عرب نسل در نسل خاکِ پای توایم به تو دادیم دل نسب به نسب *عمریه با اجدادمون غلام زاده ایم آقا جون ..* میکند زنده یاد حیدر را چین پیشانیِ تو وقت غضب اسد الله کربلا عباس بنشین با وقار بر مرکب قد کشیدی همین که بر روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب تا تو بودی سفر به خیر گذشت ای نگهبانِ محمل زینب تا تو بودی رباب اصغر داشت غرق بوسه سپیدی غبغب تا تو بودی رقیه معجر داشت روی دوش تو خواب خوش هر شب وای از آن لحظه ای که غوغا شد رفتی و در حریم بلوا شد سایه ات بین نخل ها گم شد پسر فاطمه چه تنها شد تا رسیدی کنار نهر فرات علقمه در مقابلت پا شد در کمینت چهار هزار نفر تیرها در کمان مهیا شد قد و بالات کار دستت داد چند صد تیر در تنت جا شد بی هوا دست راستت افتاد دست چپ هم شکار اعدا شد *دستارو انداختن .. همه تیر به چله گذاشتن .. اما در این میان : * حرمله در شکار چشم آمد هدفش چشم هایِ شهلا شد خواستی تیر را برون بکشی گردنت خم به سوی پاها شد از سر تو کلاه خود افتاد یک نفر با عمود پیدا شد آنچنان ضربه زد به فرق سرت تا سرِ چینِ ابرویت وا شد بی دست بر زمین خوردی سجده گاه تو خاک صحرا شد تیر ها که کمی فرو رفته خوب در جسم اطهرت جا شد بعد سی سال یا اخا گفتی عاقبت مادر تو زهرا شد دور تر از تنت حسین افتاد همه دیدند قامتش تا شد گفت بر خیز و کاری کن پای لشکر به خیمه ها افتاد دم خیمه زمانِ غارت ها *الهی برای اون خونه ای بمیرم که در خونه شعله ور بود و مادر خونه بین در و دیوار و ریسمان به گردن بابا .. الهی بمیرم خدا اون نامردا کیا بودن یه کوچولوی سه ساله رو گیر آورده بودن .. هی دستاشُ روی سرش میگرفت صورت کوچولوشُ پشت دست قایم میکرد .. بریم خرابه ؟! گفت بابا :* دلم آغوش گرم تورو میخواد خرابه سرده و دارم میلرزم هوا سرده ولی عیبی نداره من از تاریکیا خیلی میترسم از کسی که که سر تورو رو نیزه بست بدم میاد از اون که دندون تورو با سنگ شکست بدم میاد سه سالمه نمیتونم راحت بشینم سه سالمه نمیتونم درست ببینم سه سالمه یه عده دنبالم دویدن سه سالمه گوشواره از گوشام کشیدن سه سالمه گلوی بابامُ بریدن هر چه گفتم نزن مرا میزد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفسِ حاج احمد واعظی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ تَـعَلُّل در تصمیم‌گیری و درنگ و تَاَمُل در نتیجه، آفتِ است! (ع) وظیفه‌اش را و انجام میداد 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ای به رویِ دست در راه خدا جانِ شما آسمان تعظیم آورده به ایمان شما دین گرفته آبرو از خونِ جوشان شما خونِ ثارالله جاری از گریبان شما تیغ ها در دست قاتل ها به فرمان شما زخم تن سر تا قدم آیاتِ قرآنِ شما با وصال دوست از هجران رهایی یافتید تا قیامت سر خط بی انتهایی یافتید رنگ از رخ باخته رنگِ خدایی یافتید در مشامِ روح عطر کربلایی یافتید خط قرمز خورد روی خط پایانِ شما ای کنار یوسف زهرا همواره جایتان آسمان ها در زمین گشتند خاک پایتان عاشق شمشیر ها و نیزه ها اعضایتان آفرین بر غیرت و بر همت والایتان *آخه خیلیا امشب جدا شدن رفتن .. اونایی که موندن حضرت فرمود هرکی بمونه فردا کشته میشه ، یک یک وفاداری کردن یکشون گفت چرا باید یک بار در راه شما کشته بشم .. کاش صدها بار کشته شم زنده بشم دوباره فدات بشم ..* چشم زهرا چشم زینب بر قدُ و بالایتان اشک شوق فاطمه در چشم گریان شما تا شما هستید ای مقدادها عمارها کی رسد بر اهل بیت مصطفی آزارها کی شود نیلوفری رخسار گل رخسارها کی خورد سیلی سکینه بر سر بازار ها ای فدایی های عطرت بار ها و بار ها تا قیامت احمد و حیدر ثناخوان شما *چه خبره امشب .. آخرین شبیِ که رقیه تو آغوش باباشِ .. آخرین شبیِ که رباب علی اصغرُ بغل کرده .. علی لای لای .. آخرین شبیِ که زینب هی به قد و بالای داداش نگاه میکنه .. هی به صورت داداش نگاه میکنه .. فردا شب همین صورت رو خاکسترای تنورِ خولیِ .. امشب زینب هی میگفت : مکن ای صبح طلوع .. من و تو خسته میشیم میریم دنبال استراحتمون میگیم چند روز استراحت کنیم بخوابیم طعام بخوریم آب بخوریم اما این زن و بچه رو تازه اسیری میبرن .. تازه زینبِ و بازارها .. تازه زینب میگه من کجا کوچه و بازار کجا .. با همه وداع کرد با زینبم خداحافظی کرد سوار ذوالجناح میخواد بره هی میگه :* ذوالجناح زودتر چون شب رسد ترسم آخر از خفا زینب رسد ذوالجناح ای عرش پیما مرکبم میروم اما به فکر زینبم *هرچه میکنه اسب قدم از قدم برنمیداره یه وقت دید دخترش پای اسبُ بغل کرده بابا کجا داری میری؟! بابا باید از ذوالجناح پیاده بشی بغلم کنی .. گفت چرا دخترم گفت یادته فلان منزل خبر شهادت مسلمُ دادن؟! اره یادمه بابا .. من دیدم دختر مسلمُ صدا کردم دختر مسلمُ رو زانوت نشوندی گفتی من هستم نوازشش کردی بابا باید از ذوالجناح پیاده بشی بغلم کنی .. یخورده دست توی این موهام ببری .. دورت بگردم سکینه جان چرا بابا؟! (زبان حال) آخه منم تا ساعتی دیگه بی بابا میشم .. ساعتی دیگه اینا با اسباشون از روی بدنت رد میشن .. من یتیم میشم بابا .. ساعت دیگه سرتو بالا نیزه میزنن میریزن تو خیمه .. اینقدر برام سخته جلو چشمام عمه‌مو با نی بزنن .. خداحافظی کرد هر جور بود رفت میدان خبری نشد دیگه اگر چه در مقاتل میگن حضرت یه وقتایی نزدیک خیمه ها میشد لا حول ولا قوه الی بالله این زن و بچه قوت میگرفتن من میخوام از اینجا بگم چون فردا نمیشه خیلی حرفارو زد امشب شب عاشوراست باید روضه هارو خوند صدا شیهه‌ی ذوالجناح اومد هشتاد و چهار زن و بچه بیرون ریختن دیدم ذوالجناح یال خون آلوده بدنش تیر خورده ..* ذوالجناح از چه خود را باختی جان زینب را کجا انداختی؟!.. *دوباره سکینه اومد جلو صدا زد ذوالجناح بابام میدون میرفت تشنه بود سوالم اینه بگو به من آیا آب بهش دادن یا با لب تشنه سر از تنش جدا کردن ؟!.. تازه ناحیه مقدسه میگه این زن و بچه دنبال ذوالجناح راه افتادن اومدن رو تل زینبیه درست یه موقع رسیدن والشمر جالس علی صدرک ..* او میدوید و من میدویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او مینشست و من مینشستم او روی سینه من در مقابل او میبرید و من میبریدم او از حسین سر من از حسین دل غریب گیر آووردنت هی رو خاکا کشیدنت با نیزه زد تو دهنت غریب گیر آووردنت *دیگه نه عباس هست نه علی اکبر هیچکس نیست کمک حسین کنه .. میگه هی با صورت روی خاک میفتاد هی با زحمت پا میشد طرف خیمه ها بیاد میگفت تا من زنده ام طرف خیمه نرید ..* زنده بودی که دشمنت برد از تنت پیراهنت غریب گیر آووردنت ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید محمد جوادی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ فرزندِ شهید بود و نوّه شهید هم! سهمش از امّا فقط بود... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شب هایِ مناجات حسن می افتم می وزد از سر زلف تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دل ما را نبری قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم قمری را به روی دست گرفته قمری نوعروست که نشد موی تو را شانه کند عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب درد سری شاعر : علی اکبر لطیفیان پاگشای قاسم داماد ، پای نیزه بود لاجرم گلبانگ تبریکش ، صدای نیزه بود سنگ‌ها کِل میکشند و نعل‌ها دف میزنند این عروسی ، سر گرفت اما دعای نیزه بود جای‌سالم‌در تن‌این‌ شاخه‌ی شمشاد نیست هر کجایی را عمو بوسید ، جای نیزه بود از فرس افتاد‌قاسم ، استخوانش خرد شد باعثش هم ضربه های بی هوای نیزه بود آن‌بلایی‌که عظیم‌‌ست‌ُ عظیم‌‌ستُ عظیم هم بلای نعل بود و هم بلای نیزه بود وقت رفتن یک سرُ گردن زنیزه داشت کم وقت برگشتن قد قاسم دوتای نیزه بود نو عروس خیمه ها در لا به لای سلسله تازه داماد حرم هم ، لا به لای نیزه بود شاعر : علیرضا وفایی ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نوجوانی بود که نه جنگ را، نه پیامبر را، و نه انقلاب‌‌اسلامی‌اش را دیده بود. امّا آن مفاهیم صدر اسلام را با همان‌ روشن‌بینی و با همان اقتدار که روزی یک نوجوان فهمیده‌(علی‌بن ابی‌طالب) دنبال کرده بود،با دنبال می‌کرد... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ لالا لالا گلم ، ای پاره ی تنم هر جور شده برات آب پیدا میکنم الان میاد عمو ، یه کم طاقت بیار عمو نمیزنه زیر قول و قرار آروم بخواب عمو میاد جون ربابِ عمو میاد به هرکی رو زدم نداشت یه قطره آب عمو میاد .. از تشنگی سرت ، خمِ رو گردنت وای اگه با یه تیر ، از شیر بگیرنت می‌ترسم تیر اگه پیچیده شه به موت رو دستایِ بابا ، گیر کنه تو گلوت از حرمله بدم میاد اون قاتل بدم میاد چون بین حلقُ پیکرت زد فاصله بدم میاد .. ــــــــــــــــــ چرا قهری مگر تقصیر دارم؟ به جایت بر کفم زنجیر دارم کف آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین شیر دارم مرا آزار با زنجیر می‌داد به من نان خشک با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر میداد سرم شد خاک عالم نیزه رد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رد شد به دنبال تو می‌گشتم بر خاک چنان زد از سرت هم نیزه رد شد کاش میشد که حسینم به کسی رو نزند کاش میشد که سنان نیزه به پهلو نزند تو اگر بی سر و سامان بشوی می‌میرم وسط معرکه عریان بشوی می‌میرم ــــــــــــــــــ بس کن رباب نیمه‌ای از شب گذشته است دیگر بخواب نیمه ای از شب گذشته است کم خیره شو به نیزه علی را نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان مده با دست هایِ بسته مزن چنگ بر رُخَت با ناخن شکسته مزن چنگ بر رُخَت بس کن رباب حرمله بیدار می‌شود اینجا دوباره حلقه انظار میشود ترسم که نیزه‌ دار کمی جابه‌جا شود از روی نیزه رأس عزیزت رها شود یک شب ندیده‌ایم که با غم نیامده حتی هنوز زخم گلو هم نیامده گرچه امید چشم تَرت ناامید شد بس کن رباب یک شبه مویت سپید شد پیراهنی که تازه خریدی نشان نده گهواره نیست دست خودت را تکان نده با خنده خواب رفته ، تماشا نمیکند مادر نگفته است و زبان وا نمیکند اینجا به نیزه کودکِ تو خواب میکنند فرقی نمی‌کند که چه پرتاب می‌کنند بر نیزه‌های قافله سنگی اگر خورد هر سر که کوچک است بر او سخت‌تر خورد ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ این خیلی عجیب است! فُرات را بر مسدود میکند، امّا آب زَمزَم را زیر پای اسماعیل، رَوان! چاقو را برگلوی اسماعیل نرم میکند امّا خَنجر را بر قَفای بُرنده! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم خبــر ریختن بال و پرت را ببرم واژه های بدنت سخت به هم ریخته است سینه ات یا جگرت یا که سرت را ببرم؟ مثل مادر وسط کوچه گرفتار شدی تن پامال شده در گذرت را ببرم ولدی لب بزن و نام مرا باز ببر تا به همراه نسیم این اثرت را ببرم ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است چونکه باید بدن مختصرت را ببرم سفره ات پهن شده در همه ی دشت کریم سهم من هم شده سوز سحرت را ببرم بدنی نیست که تشییع کنم ، مجبورم تکه تکه تنی از دور و برت را ببرم عمه ات آمده بالای سرت می گوید : تو که رفتی بگذار این پدرت را ببرم شاعر : مصطفی هاشمی نسب پاشو از جا علی ، که اومده بابات حرفی بزن چرا ، بند اومده صدات دستُ پا میزنی ، گم میشه دستُ پام از داغِ تو علی ، رفته سویِ چشام بگو چیکار کنم برات تا که واشه بازم چشات این نیزه ی کیه علی گیر کرده تویِ دنده هات وای وای وای وای ، حسین ... راوی میگه همچنین که اومد وسط میدان همه گفتن نکنه علی اومده وسط میدان صدا صدای امیرالمومنین جمال جمال پیغمبرِ .. همه شک کردن .. یا صاحب الزمان .. کاری با علی اکبر کردن که مقاتل نوشتن : فقطعو بالسیوف اربا اربا .. ای حسین ..... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده شب هشتم محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ هم یکی از اصلی‌ترین تشکل‌های سیاسی در بود! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
آن‌ها که در دست به شمشیر نشدند، با زبان‌هایشان دل حسین(ع) را تیشه زدند! @babolharam_maktab
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کمی آرام برو کم شود این خون جگری برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم چقدر زود شد ایام وصالت سپری با تنِ پر پر اکبر چه وداعی کردی بی عصا مانده ای و دست به رویِ کمری تک تکِ اهل حرم دست به دامان تواند سر پیری چقدر ناز تو باید بخری مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری نا امیدم که تو را باز ببینم اما روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری ساربان مینگرد بد به دلم افتاده می روی کاش که انگشتر خود را نبری چادر خاکی من را نتکان گریه نکن که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری شاعر : *اجازه بدید زبان حال بگم : داداش نکنه منو فردا تنها بزاری .. فردا با یه مشت اراذل و اوباش باید همسفر بشم .. داداش شنیدم شامی ها نقشه کشیدند منو میخوان ببرن مجلس نامحرما حسین ..* ته گودال پیکرش افتاد پیشِ چشمانِ خواهرش افتاد نیزه ای رفت سمتِ پهلویش ناگهان یادِ مادرش افتاد .. مادرش آمده گودال مچرخان بدنش استخوان هایِ گلویش ز قفا ریخت بهم جز نوکری به درگه میخانه ی شما کاری بلد نبودم و یادم نداده اند میخواستم که سر به سر کویتان دهم دیدم سرا بدان سر خود هدیه داده اند ای تشنه لب ، حسینِ من ... جان زینب ، حسینِ من ... داغ یعنی که شیرخوارت را جای گهواره بین گور کنی بند قنداقه اش به دستانت از کنار رباب عبور کنی هیچ داغی شبیه داغت نیست همه بر غربت تو خندیدند هیچ دردی فراتر از این نیست که به تل خواهر تو را دیدند تشنه بودی و جای آب اما نیزه ای در گلو فرو کردند ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ حاج حسین سیب سرخی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ آنجا که در صحنه است، اگر در صحنه نباشی، هرکجا که میخواهی باش! چه ایستاده به نماز، و چه نشسته بر سر سفره شَراب! 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ شب‌های جمعه حال تو یک جور دیگر است حال و هوات ، از همه اوقات بهتر است مگه چه خبر میشه شب‌های جمعه؟! شب‌های جمعه ، کربُبَلا ظرف سینه‌ات لبریز بوی سیب و پر از عطر مادر است مادر کجایی این شب جمعه .. مادر به داد ما برس .. چقدر زیبا شما به ما یاد دادید باید چه کنیم ، فرمودید: مرحوم حقیقت رفت داخل حرم ، عرض کرد بی‌بی یعنی ما باید مهمان تو باشیم و گرسنه باشیم !؟ اینقدر آبرو داشت که بره شکایت کنه ، من با خودم گفتم منِ بیچاره کجا برم ؟! به کی بگم ؟! درد من خیلی سنگین‌تره ، آقا شکمم رو سیر کرده ولی روحم گرسنه هست .. جانم تشنه‌ی توئه حسین جانم ، جان علی اکبرت یه نگاهی .. بیا راضی نشو مهمونات گرسنه و تشنه باشن حسین جانم .. گرسنه‌ی فهم و معرفتت هستم آقا جانم .. تا کی همینجوری بیام و برم .. آخه می‌خوام دورت بگردم .. حسین .. قربونتون برم ، شماها که می‌دونم چقدر مارو دوست دارید .. نفسهای آخر حسن ابن علی هست فرمود زینب جان بگو بچه‌هام بیان یکی یکی وداع کنن ، هشت، نه تا بچه های امام حسن توی کربلا فدایی عمو شدند علاوه بر حضرت قاسم ، حضرت عبدالله علیهماالسلام .. خانوم زینب دید نوبت رسید به قاسم حضرت قاسم سه سالشه .. قاسمُ چسبوند به سینه‌ش ، پدر و پسر توی آغوش هم ... یه چیزایی زمزمه می‌کنه کنار گوش قاسم ، قاسم هم عرض می‌کنه سمعاً و طاعتا .. خیلی طولانی شد ، زینب سلام الله جلو آمد گفت حسن جان انگار قاسم رو یه جور دیگه دوستش داری توی بچه‌هات ؟! فرمود آری زینب جان .. توی کربلا یه بلایی سر این بچه‌م میارن ، اون بلا فقط سر حسین میاد .. عرضم اینجاست ، خانوم زینب سوال کرد حسن جان . هست زیر این آسمون کسی که شما به اندازه قاسم دوستش داشته باشی ؟! فرمود بله زینب جان هست .. حضرت زینب فرمود داداش ، اون خوشبخت باسعادت کیه که شما اندازه قاسم دوستش داری ؟! فرمود هرکسی برای حسینم گریه کنه من اندازه قاسمم دوستش دارم .. امام حسن ، ببین قاسمات امشب دارن برای حسین گریه میکنند .. آقا بخدا وقتی دیگه نمونده ، کار همه مارو یه کاسه کن .. یه نگاه کردی زهیر رو گرفتی، یه نگاه کردی حر رو گرفتی، یه نگاه کردی وهب مسیحی رو گرفتی ، یه عمر باباهامون رو درست نمیشناختیم ، لفظ حسین رو درست نمیتونستیم بگیم .. مادرامون کیف میکردن ، میگفتن بچه‌م زبون باز کرده .. به بابام می‌گفت نگاه کن ببین چه جور بچه‌م داره حسین حسین می‌کنه .. آقا امام صادق فرمودند: هرجا مجلس امام حسین برقرار میشه دوستان ما دور هم می‌نشینند ، برای جد غریب ما گریه میکنند ، مجلس می‌گیرند ، وقتی روضه خوان شروع می‌کنه به روضه خوندن ، روح مادرم زهرا میاد توی مجلس بالاسر عزاداران به پرواز درمیاد ، وقتی روضه خون شروع می‌کنه به روضه خوندن قلب مادرم پاره میشه .. میخواد گریه کنه ولی مادرم به عزادارها احترام میذاره می‌فرماید اول شما تا شما گریه نکنید .. لذا امام صادق به یکی از دوستانشون فرمود میخوای مادر ما زهرارو یاری کنی ؟! عرض کرد آقاجان مگه میشه ؟! زمانه بین من و مادر شما فاصله انداخته . فرمود نه؛ اگر میخوای مادرمُ خوشحال کنی هرچی میتونی برای حسین گریه کن .. جان ابی عبدالله ساکت نباش حس کن کربلایی ، شب ششم تموم شد، چهار روز دیگه مونده دهه محرم امسال هم تموم بشه ها .. آی ملائکه به ما غبطه بخورید ، ما توی مجلس روضه شاه سرجدای عالم حضرت اباعبدالله نشستیم ، داریم میگیم حسین .. این صدارو رها کن ، مرهم بذار رو زخم دل مادر سادات ، حسین .. واله و مست سوی معرکه عازم شده است به لفظ نگاه نکنیا... این دولت مقدسه مستیشون با همه عالم فرق می‌کنه .. همه چیزشون با همه عالم فرق می‌کنه ، اونقدر مست که بند نعلینش رو نبسته .. تا عمو اجازه داد پرید پشت زین .. واله و مست ، سوی معرکه عازم شده است رفتنش بدرقه با اشک محارم شده است خانومای حرم ابی عبدالله به قد و بالای قاسم نگاه میکنند ، پاش به رکاب نمی‌رسه .. از مقامات این آقا یکیش اینه .. او به دست ولی‌الله ، معمم گشته قطب علمیِ دو صد مرجعُ عالم شده است ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ عمامه رو بست ، تحت‌الحنک عمامه رو آورد رویِ صورت قاسم ، عزیز دلم چشمت میزنن ..صورت حسن رو در صورت تو میبینن ، سوار بر اسب نه زره پیدا شد به اندازه‌ش ، نه کلاهخود پیدا شد به اندازه‌ش... پاهای مبارکش به رکاب نمی‌رسه .. هِی زد به اسب .. ان شالله امام حسن صدقه سر حضرت قاسم مهمون نوازی کنه ، یه ذره معرفتش رو به ما بچشونه ، ما بفهمیم با کی طرف هستیم .. مرگ بازیچه‌ی دست همه اولاد علی‌ست اومد توی میدان ، امیری حسین و نعم الامیر .. روی زین نشست رفت توی میدان ، ابن سعد ملعون صدا زد کسی نیست جواب این جوون‌رو بده !؟‌ هیچکس جرأت نمی‌کرد جلو بره .. ازرق شامی یه گوشه ایستاده از شجاعان عربِ، ازرق شامی کسی بود که تا اون لحظه هنوز زره به تن نکرده بود و می‌گفت این جنگ جنگی نیست که من بخوام خودنمایی کنم ، اینقدر مدعی بود . عمر سعد خطاب به ازرق گفت توأم که وایسادی ! تعریف شجاعت و رزم تورو زیاد کردن ، زیاد شجاعتتو شنیدیم ، چیزی ندیدیم ازت هنوز ! بهش برخورد .. پسرشو فرستاد گفت برو سر این جوون رو بردار بیار .. ملعون پسر اولشُ فرستاد ، پسر اول اومد توی میدان ، حضرت قاسم دست آموخته و پرورش یافته‌ی قمر بنی هاشم .. عباس داره نگاه می‌کنه ، ببینم چیکار می‌کنی قاسم .. آمد جلو، حضرت قاسم یه جوری با اسب مانور داد تا دشمن اومد بیاد به خودش بپیچه ببینه چه خبره یکدفعه کلاهخود از سرش افتاد ، آقای ما قاسم ابن الحسن دستارو پیچید به موهاش ، دشمن‌رو با اسب میکشید ... بلند کرد و به زمین کوبید و درجا به درک واصلش کرد . ازرق شامی داره نگاه می‌کنه دید کار پسر اول تموم شد ، نگاه به پسر دوم کرد گفت برو سر این جوون‌رو بردار بیار که داغ به دل ما گذاشت .. آقا قاسم ابن الحسن از اسب پیاده شد ، شمشیر گران قیمتی داشت پسر اول .. شمشیر رو برداشت ، این خیلی توهینه توی عرب ، دشمن رو کشت و شمشیرشو برداشت گرفت به دست .. برادر دوم اومد گفت چه کردی ، داغ به دل بابام گذاشتی ، داغ به دل بابات میذارم ، شمشیر داداشم توی دست توئه ، تا آمد به خودش بپیچه حضرت نیزه رو برداشت به پهلوش زد ، درجا افتاد . برادر دوم به درک واصل شد .. برادر سوم آمد به درک واصل شد .. چهارمین پسرش رو فرستاد ، گفت اومدم انتقام هر سه برادرم رو بگیرم ازت . حضرت قاسم فرمود : برادرانت جلوی در جهنم منتظرت هستند ، الان میفرستم تو هم بری کنار برادرانت .. هفتا از بچه های ازرق ملعونُ به درک واصل کرد .. خوده ازرق رفت زره پوشید اومد ، گفت اومدم انتقام بچه هامو بگیرم .. الحمدلله خدا دشمنان اهلبیت رو ، دشمنان شیعه رو از احمق‌ها آفریده ، حضرت بهش فرمود : تو میخوای انتقام بگیری ؟! تو اومدی بجنگی با من؟! تویی که هنوز زین اسبتُ کامل نبستی؟! تو چه رزمنده ای هستی ؟! برگشت تا نگاه کنه ، حضرت یه جوری از وسط نصفش کرد .. دوست و دشمن تکبیر گفتند .. هم لشکر آقا اباعبدالله ، هم لشکر دشمن .. یه چرخی زد توی میدان ، برگشت سمت خیمه ، رفت پیش عمو عباس ، عرض کرد عمو جان ، خیلی تشنم شده .. آقا قمر بنی هاشم فرمودند عزیز دلم ، صبر کن ، می‌دونی که آخه .. منو خجالت نده .. نمی‌دونم از کجا خبردار شدند وقتی دوباره قاسم ابن الحسن رفت میدون یکی داد زد : اومد داماد حسین .. همه جا داماد رو گلبارون میکنند .. دیدند تن به تن حریف نیستند ، دوره‌ش کردند ، هرکسی از یه طرف یه سنگی پرت می‌کنه ، کاشکی شماها بودید سر آقامون گل میریختید ، قربون قد و بالات برم ، داماد خوشگل حسین .. این دوتا حرف داره : یکیش اینه که کاش بودیم کربلا روی سر تو عزیز زهرا گل میریختیم یه حرف دیگه اینه رفقا ، قاسم رو والله وقتی ابی‌عبدالله بلندش کرد از بین انگشتان حسین .. دوبیت و التماس دعا .. همه کینه‌هاشون از جنگ جمل رو خالی کردن .. همه‌ی کینه هاشون از علی‌رو سر قاسم خالی کردند .. خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است یا فاطمه الزهرا بی بی جان خاک به دهنم شما ببخشید ، می‌خوام روضه بخونم میترسم قلب شما جریحه دار بشه .. خواست یکبار دگر نام عمو را ببرد نیزه ای در وسط سینه مزاحم شده است یک نفر قصد نموده که سرش را بِبَرد آه که موقع تقسیم غنائم شده است ای حسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یک بالِ سُرخِ یک بالِ سَــبزِ پرنـده‌ای اســت که با ، آسمان را خواهد پیمود 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
|⇦• توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ از هُرم تشنگی ، میسوزه گریه‌هات گلبرگ صورتت علی خشکِ مثل لبات با گریه‌ی گرسنگی ، آبم نکن علی مادر نمونده از عطش شیری به سینه‌هاش آتیش زده به قلب من ، اشکِ رو گونه‌هات می‌خوام تورو بغل کنم ، می‌لرزه دستُ پام روی ضریح کوچیکِ لبای تو علی افتاده جای بوسه‌ی خشکیده‌ی رباب بستم دخیل حاجتی پای ضریح تو الهی که عمو بیاد با مشک پر ز آب عزیزم صبر کن عمو رفته آب بیاره ... امشب مجلس واقعا روضه‌خون نمیخواد، من با زبان حال شروع کردم فقط یه بهانه دستت بدم .. ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد .. عزیز دردونه ای که توی بغل ابی عبدالله توی خیمه هرچی حسین سرشو بلند میکرد ، این سر میفتاد ، رمق نداشت بچه سرشو نگه داره ، یهو یه حرکتی ... ز ضرب تیغ چنان دست و پای خود گم کرد که خواست گریه کند ، در عوض تبسم کرد وقت قرائت و صوت یه کودکه این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه گفتن حسین قرآن آورده مارو به قرآن قسم بده ، راوی میگه ابی عبدالله فرمود بچه‌مو بدید باهاش وداع کنم ، علی اصغر رو بغل گرفت ، رباب متوجه شد ابی عبدالله میخواد علی‌رو به میدان ببره ، عرض کرد آقاجان میخواید ببریدش میدان ، اجازه بدید من لباس نو تنش کنم ، علی‌رو برد لباس گران قیمت به تنش کرد ، قنداقه‌ی سپید بهش پیچید ، گردنبند گردنش انداخت ... پسرکم با بابات میخوای بری میدون ... اینقدر این خانوم مؤدبه ،خودشم ایستاد فقط نگاه کرد ... وقت قرائت و صوت یه کودکه این که تو رحل دستامه ، قرآن کوچکه من موندم و تلظّیِ ... بعضیا تلظی رو اینجور معنا کردن گفتن که دیدید ماهی وقتی از آب میفته بیرون چه جور رنگش سفید میشه ... من موندم و تلظّیِ ماهی کربلا من موندم و یه مادر مضطر تو خیمه ها علی جون جواب مادرتو چی بدم ... اینا برای حنجرت ، نقشه دارن علی من موندم و یه لشکر دلسنگ بی‌حیا گفت چنان علی‌رو بلند کرد ، راوی میگه زیر بغل ابی عبدالله پیدا شد ، فرمود اگر شما حساب می‌کنید من آب برای خودم می‌خوام ، یکی بیاد بچه‌مو ببره دو قطره آب بهش بده ... ان شاالله که این حرف دروغ باشه .. مُنُّوا عَلَینا .. (بر من منت بذارید) همه‌ی دعواها سر علیه ، صدا زد حرمله چرا جوابشو نمیدی ، گفت امیر پدر رو بزنم یا پسر ؟! گفت اونی که اسمش علی هست ... آقا داشت حرف میزد ، هنوز حرف مولا تموم نشده بود ، یه وقت دید علی یه تکون شدیدی خورد .. من گمانم اینه ابی عبدالله همونجا یاد توی کوچه افتاد .. مادرش داشت حرف میزد، هنوز حرف فاطمه تموم نشده بود ، بی ادب بی‌هوا زد .. یکی یکی قتله‌ی کربلارو می‌گرفت و میکشت ، نوبت رسید به حرمله لعنت الله علیه ... گفت بی ادب ، بی حیا ... سه تا تیر زدی ، سه جای قلب زهرارو مجروح کردی ، یه تیر زدی به چشمای خوشگل عباس ، یه تیر زدی به گلوی نازک علی ، یه تیر هم اون وقتی آقای غریبمون دامن عربی‌رو بالا زد ، خون پیشانی رو پاک کنه به قلب آقا .. شد یه جا دلت بسوزه ؟! گفت حسین رو زدم دلم نسوخت ، عباس‌رو زدم دلم نسوخت ، اما یه جا اینقدر دلم برای حسین سوخت .. گفت همین که تیر رو زدم ، نگاه به بچه کرد .. دیدم ابی عبدالله حیرون مونده ، دو قدم میاد سمت خیمه چشمش به رباب میفته برمیگرده ، میاد سمت لشکر همه دارن هو میکنن .. حسین ... همه رو گفتم یه بیت روضه دارم امشب ... یکی نبود به این بیشرف بگه ... جنگ هم اصولی داره .. تیری که استخوان اباالفضل را شکست آن تیر را به حنجر این پسر زدی هرکجا نشستی این نفستو آزاد کن بگو ، عالم رو خبردار کن ، فردا آب رو به روی آقامون می‌بندن .. یاحسین .. ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیها اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ کربلایِ معلی به نفس حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ مِنَ الوَرید اِلی الوَرید! حَرمَله با تیر و کمان آمده... 🆔 @babolharam_net 📝 @babolharam_maktab 🖥 www.babolharam.net
با سلام به علت حجم زیادِ مطالبِ آماده شده مجبور به ارسال پشت هم و خارج از عُرفِ متون می باشیم. از این باب عذر ما را پذیرا باشید التماسِ دعا 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
با ارسال لینک و به دوستان خود ، در نشر مطالب ما را یاری نمایید.