eitaa logo
کانال ‌متن روضه
70.1هزار دنبال‌کننده
721 عکس
388 ویدیو
50 فایل
رهبر انقلاب: ما به‌ همه میگوییم‌ که از روی متن،روضه بخوانید 🎤بابُ‌الحَرَم«پایگاه متن روضه» 👈راه ارتباطی @OnlySeydALi ☝️تبادل و تبلیغ نداریم 🔸فروشگاه باب‌الحرم↶ @babolharam_shop 🔸کانال کتیبه ↶ @babolharam_katibe 🔸سایت↶ www.babolharam.net
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دردی که گلستانِ مرا... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة" دردی که گلستانِ مرا ریخته بر هم آسایش دورانِ مرا ریخته بر هم هجرانِ رخِ یوسفِ زهراست که این طور آبادیِ کنعانِ مرا ریخته برهم بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عُمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نَفسَم آن قدر که بنیانِ مرا ریخته بر هم مدیونِ گُلِ فاطمه هستيم که دعایش پرونده ي عصیان مرا ریخته بر هم داغِ غمِ جانسوزِ علی و غم زهرا آرامش مژگانِ مرا ریخته بر هم *از موقعي كه شنيدم چه جوري تو كوچه ها كتكت زدن، از موقعي كه شنيدم جلو بچه هات زدنت، از موقعي كه شنيدم جلو علي زدنت نميتونم ساكت باشم...* فرمود علی: فاطمه جان! حوریه ی من اوضاع تو اَرکانِ مرا ریخته بر هم مُبهم شدنت، جانِ علی بیشتر از قبل احوالِ پریشانِ مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسطِ کوچه تو را زد نامرد، چه قرآن مرا ریخته بر هم محمد جواد شیرازی كارِ دنيا را ببين، مردِ فرار از جنگ ها هي رجز ميخواند و كرار بايد بشنود ─── دختري كه لقبِ اُمِّ ابيها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد ─── خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد ─── چند روزي است سرم روي تنم مي افتد دست من نيست كه گاهي بدنم مي افتد گاهي اوقات كه راه نفسم مي گيرد چند تا لكّه روي پيرهنم مي افتد بايد اين دستِ مرا خادمه بالا ببرد من كه بالا ببرم مطمئنم مي افتد دست من سر زده كافي ست تكانش بدهم مثل يك شاخه كنار بدنم مي افتد دست من نيست اگر دست به ديوار شدم من اگر تكيه به زينب بزنم مي افتد هر كه امروز ببيند گره ی مويم را ياد ديروز من و سوختنم مي افتد سر اين سفره محال است خجالت نكشم تا كه چشمم به دو چشم حسنم مي افتد استاد علی اکبر لطیفیان *يه دردايي رو فقط امام حسن از مادرش مي دونست:..* تا اشارات نظر، نامه رسان من توست نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست ─── قنفذ کمر بست به کمر شکستنم می‌خواست پیش مغیره ادعا کنه مغیره خواست که کم نیاره پیش اون با لگدی هم شده شر به ‌پا کنه اون روز دنیا هستیمو از حسد گرفت وقتی دشمن از هرکسی مدد گرفت هرکس اومد فاطمه رو لگد زد و هر كس مي رفت چادرشو لگد گرفت *مادر رسيد وسطِ كوچه ديد علي رو چهل نفر دارن مي برن، گرفت كمر بندِ مولا رو، بي بي به اذن خدا يه تكون داد كمر بند رو، چهل مرد نه، چهل نامردِ مبارزِ جنگي ريختن روي زمين، مغيره دادش در اومد: قنفذ آبرومون رفت يه كاري بكن... چرا اين نانجيبا تا كم ميآرن دست به شمشير ميشن؟ چرا اينا تا كم ميآرن تيرِ سه شعبه ميآرن....* من حسينم به سينه آذرم نزنيد نمك به زخمِ دلِ درد پرورم نزنيد در اين مدينه همين جا سَرِ مرا ببُريد ولي غلافِ تيغ به بازوي مادرم نزنيد * علي رو بُردن مسجد، كار تموم بود، ميگفتن: يا بيعت كن يا سرت رو مي بُريم، بي بي زهرا تا ديد شمشير بالاي سَرِ علي است، فرمود: اگه شمشير از سرِ علي بر نداريد عباي پيغمبر بر سر ميذارم، نفرينتون ميكنم... مي دونم دلتون رفت كربلا، كنارِ بدنِ اِرباً اِربايِ عليِ اكبر...* شدي شبيه اناري كه دانه دانه شده کمی به خاک و کمی دست باغبان مانده *كربلا هم زينب رسيد كنار حسينش، ديد داداشش بر بالين علي اكبرش داره جون ميده، داره با هق هق گريه ميگه:"وَلَدي!..." پاشو پسرم.... هر جوري بود حسين رو آروم كرد، وَاِلا حسين همون جا جون ميداد...* قدِ من خم شده تا خوش قد و بالا شده اي پدري دردِ سرش نيست كم از مادرها مادرت نيست اگر، مادرِ سقا هم نيست عمه ات هست به جايِ همه ي مادرها *ناله بزن: ياحسين!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•گریه کنید مادرِ ما بی پناه بود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گریه کنید مادرِ ما بی پناه بود گریه کنید مادرِ ما بی گناه بود میخونه مقتل و با خون جگر چهل نفر به یک نفر زده این روضه به سینه ها شرر چهل نفر به یک نفر کوچه پر شد از یه عده خیره سر چهل نفر به یک نفر یه مادر و میخ در و یکی بگیره جلو چشم ِحیدر و یه چادره شعله ور و بسوزه چادر می سوزه میخ در و زهرا خودش برای علی یک سپاه بود گریه کنید مادر مون پا به ماه بود مونده از خون روی چادرش اثر تازیانه و غلاف و میخ در ناموس حیدر و این همه خطر چهل نفر به یک نفر پناهش و اینا زدن خانوم پا به ماهشو گرفته خون‌ نگاهش و غرق لگد شکسته تکیه گاهشو وای از مدینه وای از کرببلا وای از پشت در و‌ گودال قتلگاه میسوزه خونه ای که مثل بهشته میخ در بود و پر و بال فرشته الهی بشکنه دست اون کسی که توی نامش به معاویه نوشته قدم قدم توی کوچه تا دَمِ در اومدم نرسیده بی هوا لگد زدم لگد زدم صدای ناله ی زهرا میون شلوغی گم شد ضربه ای که زد به پهلو ضربه ی دوازدهم شد وای از مدینه و وای از کرببلا وای از پشت در وگودال قتلگاه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•آی قصه قصه... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه١٣۹۴ با نوای آسمانی شهید مدافع حرم کربلایی حامد بافنده*•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آی قصه قصه، قصه ای پر زغصه قصه ی کوچه و غم، قد شکسته و خم قصه ای از مدینه قصه ی زخم سینه قصه ای که عدو زد، سیلی ز روی کینه مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر می دونی مبتلاتم، هلاک یک نگاتم منو قبول کن آخه، غلامِ روسیاتم مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر واویلا مادر... آی قصه قصه، قصه ای پر زغصه قصه ی درب سوخته قصه ی میخ کوفته قصه ای از حمایت، حمایت از امامت قصه ای که شهید شد، محسن برا ولایت مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر، مادر مادر این بار حرف من رو نزن زمین تو مادر بزار بیام مدینه برات حرم بسازم واویلا مادر... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شد دستِ گُلی پرپر... و توسل کوتاه تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها به نفس شهید سیدمجتبی علمدار•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دومی لعنت الله علیه که رو کار اومد از همه ی مردم مواجب"مالیات" گرفت،از همه شون یه چیزی کم کرد، اما چرا از قنفذ چیزی کسر نکرده؟ میگه از امیرالمؤمنین پرسیدم،آقا یه نگاه به چپ کرد یه نگاه به راست کرد،وقتی دید کسی نامحرم و بیگانه نیست،گفت: می دونی چرا؟ آخه اون خیلی بهش خوش خدمتی کرده،آخه شما که نبودید،ندیدید، من خودم ایستاده بودم، داشتم نگاه می کردم، دست فاطمه به دامن عربی و بلندِ پیراهن من بوده، چهل نفر یه طرف من رو می کشیدن، اما فاطمه یه طرف من رو می کشید، تا نانجیب گفت: قنفذ! چرا ایستاده ای؟ خود امیرالمؤمنین می فرماید: یه کاری کرد با فاطمه ی من، من صدای شکستن دستِ فاطمه رو شنیدم،وای.. شد دستِ گُلی پرپر از گلشن پیغمبر مولا شده بی زهرا زینب شده بی مادر یا فاطمة الزهرا... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مرا ببین و برای سفر... /روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرا ببین و برای سفر شتاب مکن بیا و بر سَرِ من خانه را خراب مکن تمام حرف دلت را غروب با من گفت و شرحِ سرخیِ خود را چه خوب با من گفت حضور ساده ی احساسِ عشق بودی تو مدارِ چرخشِ دستاسِ عشق بودی تو پس از تو ثانیه هایم به چنگِ دستاس است و دانه های دلم زیر سنگِ دستاس است غمت چو دانه که فردا جوانه خواهد زد هزار مرتبه ام تازیانه خواهد زد هنوز هم به شفایت امید دارم من میان شامِ عزا شامِ عید دارم من قبول کن که ز تنهاییم خبر داری دلم به همره تو رفت، همسفر داری مگر ز داغ پیمبر چقدر میگُذَرد که باغ سبز تو را این شب خزان ببرد مگر قرار نشد غمگسار من باشی میان معرکه ها ذوالفقارِ من باشی مگر نه قبل وُرودم قیام میکردی و گاه پیشتر از من سلام میکردی ز جای خیز جوابِ سلام میخواهم نگاهه نیمه تمامت، تمام میخواهم *مادرِ ما زهرا، بعد از کوچه دیگه یه چشمم باز نمیشد، صورتش وَرَم کرده بود...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نگاه بی رمق و دستِ بی رمق... /روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نگاه بی رمق و دستِ بی رمق داری شباهتی چه صمیمانه با شفق داری اگرچه قصه فتح علی شنیدنی است شکست تازه ی امروز نیز دیدنی است * یه مادرِ جَوُون اگه بچه های قد و نیم قد داشته باشه از خدا طلب مرگ نمیکنه، اونم مادرِ مهربونی مثلِ فاطمه...* چه شد که زندگیت را ز سر نمیگیری؟ و مرغکان مرا زیر پر نمیگیری؟ فضای سینه ی من گرمِ درد و آه شده است بسان بازوی تو، روز من سیاه شده است اگر نه فکرِ دلِ یار خسته را بکنی ز جای خیز که همسایه را دعا بکنی مرو که موجِ نیازم به راه می افتد پس از تو یوسفِ اشکم به چاه می افتد پس از تو خوابِ نمازِ وُتیره می بینم شعف به قنفذ و شورِ مغیره می بینم *فاطمه! علی رو تنها نذار، علی جز تو کسی رو نداره...* مرو که چینی این دل شکسته تر نشود غریب خسته ی این شهر خسته تر نشود هنوز ناله جانکاه تو به پشت در است تنت از آتش آن روز شعله ور است سخن اگر چه نگفتم ولی دلم پر بود نگاه من که همیشه به خاکِ چادر بود میان خطبه ات آری شکوه را دیدم در استقامت تو صبر کوه را دیدم اگرچه کِشتی عمرت به سمت ساحل رفت خیال و خاطره ی تو نخواهد از دل رفت کنون به پیکر یاست شقایق افتاده است نگاه کن که حسینت به هق هق افتاده است چگونه غم ننشیند به چهره ی حسنت که خون تازه گل انداخت روی پیرهنت خدا کند که غمت سینه محترق نکند و دخترت که بیاید ز غصه دق نکند جواد محمد زمانی منم ز روی تو شرمنده، چون در آتش و دود تو سوختی و علی دید باز صبر نمود تو سوختی و علی سوخت با تمامِ وجود کاش راهِ گریزی میانِ آتش بود کاش مرغِ دلی ناله در قفس نزند زنی میانِ آتش، نفس نفس نزند *فاطمه! تو میانِ در و دیوار بودی، علی دستاش بسته بود نتونست برات کاری کنه، فاطمه جان! کجا میخوای بری علی رو تنها بذاری؟ تو باید زینب رو عروس کنی، تو باید نوه هاتو ببینی... یادته شب عروسی مون، بابات پیغمبر من رو صدا زد، با یه دستش دست من رو گرفت، با یه دستش دستِ تو رو، دستِ تو رو توی دستِ من گذاشت، گفت: الهی به پای هم پیر بشید...زهرا تو هنوز هجد سال بیشتر نداری، کجا میخوای بری عزیزِ دلم! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•روز آخرِ عُمر بی بی... /روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روز آخرِ عُمر بی بی به روایت هفتاد و پنج روز و یا نود و پنج روز، بعدِ این همه مدت، گفت: حس مادریم میگه دارم میرم، چند وقتی است بچه هام دست پختم رو نخوردن... خودش تنور رو روشن کرد، خودش با اون دستِ شکسته اش نون درست کرد، کنیزا اومدن کمک، فرمود: میخوام خودم امروز بچه هام رو شستشو بدم، خودم موهاشون رو شونه کنم...یک نگاه کرد صدا زد: حسن جان! مادر بیا، حسن سرش رو مؤدب پایین انداخته، بله مادر! مادر دستاش رو روی صورت حسن میکشید، حسن جان! تا زنده ام به بابات هیچی از کوچه و سیلی نگو، بابات غصه میخوره، هی دست میکشید رو لبهای حسن، قربونت برم مادر، زینبش رو صدا زد، موهای زینبش رو شونه کرد، مادرا میدونن وقتی موهای دختر رو شونه میزنی بعضی از جاها گره داره، همچین که مادر به گره های موهای زینب بر میخورد، میگفت: الهی هیچ وقت این موها پریشون نشه مادر... بچه ها وقتی میدیدن دست مادر بالا نمیآد همین جوری گریه می کردن، همه رو وقتی زلفهاشون رو شونه کرد، گفت: آخرین نفر نوبتِ حسینِ، بیا مادر! بیا حسینِ قشنگم، دست میکشید رو صورتش، رو بدنش، سرت رو بیار بالا مادر، حلقومِ بچه اش رو نگاه می کرد، هی دست می کشید، قربونت برم مادر، الهی هیچ وقت این بدن نیزه نخوره، موهای حسین رو درست کرد، الهی مادر هیچ وقت موهات تو چنگِ هیچ نامردی نیوفته، الهی هیچ وقت سرت دست به دست نشه... بچه هاش رو وقتی نوازش کرد، به بهونه ای فرستادشون برن، خودش آخرین نمازش رو خوند، رفت تویِ حجره، رو به قبله دراز کشید، فرمود: تا ساعتی دیگه منو صدا بزنید، اگه دیدید جواب نمیدم زود برید مسجد علی رو خبر کنید، بی بی رو به قبله دراز کشید، یه روپوشِ سفید روی صورتش کشید، ساعتی بعد شروع کرد اسماء صداش زدن: يَا فاطِمَة! يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى! يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللّٰه! يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ!" تا دید جواب نمیده به سر و صورت زد، میگه: همچین که اومدم برم مسجد علی رو خبر کنم دیدم دوتا آقازاده ها وارد شدن، اسماء! به ما بگو مادرمون کجاست؟ چرا به سر و صورتت میزنی؟ گفتم: بچه ها بیایید بریم غدا بخورید، یه وقت امام حسن فرمود: اسماء تا به حال کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟ صدا زدم: آقازادها از این به بعد دیگه باید بی مادر غدا بخورید، بدنِ مادر رو نشون دادم، حسین خودش رو روی پاهای مادر انداخت، حسن خودش رو روی پاهای مادر انداخت، یکی میگه: مادر! من حسنم، مادرِ جوانم! چرا جواب نمیدی؟ نکنه منو نشناختی؟مادر! من حسینم، جوابم رو بده...هر مادری توی هر شرایطی باشه جوابِ بچه اش رو میده، میدونی کجا مادر جوابِ حسینش رو داد؟ شمر میگه: روی سینه ی حسین نشستم، خنجرم رو بیرون کشیدم، لبه ی تیغ رو روی حلقومش گذاشتم، هر چه کردم دیدم نمیبُره، شنیدم گوشه ی گودال یکی میگه: غریبِ مادر! حسین! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•استعانت گر كند ما را... / روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة" استعانت گر كند ما را خدايِ فاطمه سر مي اندازيم محشر زيرِ پايِ فاطمه يك گلو بندش سه تا بدبخت را خوشبخت كرد هر كه عاقل بود رفت و شد گدايِ فاطمه گريه كن هاي حسينش را شفاعت مي كند دستِ عباس هست رويِ دست هاي فاطمه *فرداي قيامت كه صدايي مياد:" غُضُّوا أبصارَكُم" چشم هارو ببنديد چون فاطمه ميخواد واردِ صحراي محشر بشه، چند تا وسيله بي بي مياره برا شفاعت اُمتِ باباش پيغمبر، اولين وسيله اش كه چادر رو كنار ميزنه، همه مي بينن يه سَرِ بريده رويِ دست ميگيره، صدا ميزنه: آي گريه كُن هاي حسينم! وسيله ي دوم دستاي قلم شده ي عباسِ، آخه دستاي خودِ مادر هم شكسته شده بود...* بر مقامش هر كه سر خم كرد شد پيغامبر انبياء را پس بخوانيد انبيایِ فاطمه *بي بي جان! ما كه مريض ميشيم، بيشتر از يك هفته نميشه حالمون خوب ميشه، قربونت برم كه سه ماه تويِ بستر افتاده بودي، ما كه يه دردي مي گيريم يه جاي بدنمون درگير ميشه، يه جايي نهايتاً درد ميگيره، من چي بگم از اون خانومي كه بازوش درد مي كرد، پهلوش درد مي كرد، سينه اش درد مي كرد، همه جايِ بدنِ بي بي سياه شده بود...* ميخ در از سينه بيرون آمد و خون گريه كرد گشت آگاه از دلِ درد آشنايِ فاطمه تا رسول الله در شأنش فداها گفته است كيست ديگر لايقش گردد فداي فاطمه *يعني مقامِ زهرا رو نمي دونستن؟ نمي ديدن پيغمبر چه جور احترام مي كرد زهرا رو؟* مُسْتَجَابُ الدَّعْوه حالا مرگِ خود را خواسته بي اجابت باشد اي كاش اين دعاي فاطمه *بچه هارو جمع كرد، حسن اومد، حسين اومد، زينبين اومدن، با يه ذوقي با يه شوقي وضو گرفتن، آماده شدن؛ فاطمه جانماز رو پهن كرد، چادر نماز رو به سر كرد، بچه ها همه رو به قبله، مادر هم رو به قبله، آروم آروم دست هارو بالا آوُرد، دست كه بالا نمي اومد، حسن گفت: مادر بذار كمكت كنم... آروم آروم اين دستا رو آوُرد بالا، مادر ميخواد برا خودش دعا كنه، زينبين از اون طرف دست هارو آوُردن بالا، حسين هم از اون طرف، منتظرن مادر برا خودش دعا كنه بعدِ يه مدتي، ديدن مادر با اون صدايِ بي رمقش، گفت: " اللهم عجل وفاتي سريعا" يهو همه بچه ها اين دست هارو زدن تو سرشون، چي ميگي مادر!* كارِ دنيا را ببين در سن هجده سالگي شانه هاي كودكانش شد عصاي فاطمه محوريت چون كه با زهراست در متنِ حديث مي شود اهلِ كِساء، اهلِ كِسايِ فاطمه آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند *مي فرمود: حسين جان! بذار من برات آب بريزم، آخرِ عُمرش هم وصيت كرد: علي جان! خودت آب بهش بده، اين بچه زود تشنه اش ميشه...* مقتل ميگه: از مادر آب خواستي پيرهنت رو آقا بردن راستي مقتل ميگه: پنجه تو موت كردن بي پيروهن هي زير و روت كردن ─── آب ميريزد براي بچه هق هق مي كند اي به قربانِ حسينِ سر جدايِ فاطمه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• رو زد اما هيچ كس... / روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رو زد اما هيچ كس حاضر به همراهي نشد دارد از انصار پیغمبر گلایه فاطمه *آخه چهل رو يا شب، مي رفت با اميرالمؤمنين و بچه ها، روايت ميگه: مركبي رو اميرالمؤمنين آماده كرده بود، شايد بي بي نميتونسته راه بره، بي بي رو سوار بر مركب ميكرد، از اين خونه به اون خونه، همه ي امور عالم به دستشون بوده، گره ي همه رو باز ميكنن، كار به جايي رسيده كه علي و فاطمه دارن رو ميزنن به مردم... در ميزد زهرا، در رو باز مي كردن، بي بي مي فرمود: من رو ميشناسيد؟ روايت ميگه:اميرالمؤمنين عقب مي ايستاد، بي بي مي رفت جلو، مي گفت: علي جان! بذار من برم جلو، اينا صدايِ من رو بشنون ميان، بذار من برم جلو، من دخترِ پيغمبرم من رو ببينن ميان، حالِ من رو ببينن دلشون ميسوزه، ميگفت: من رو ميشناسيد؟ علي رو هم كه ميشناسيد؟ غدير رو كه يادتونه، بابام دستِ اين آقارو بُرد بالا... ميگفتن: آري ميشناسيم... خوب چرا ياري نمي كنيد؟ بعضي ها قول ميدادن بيان برا كمك اما نمي اومدن، روايت ميگه: بعضي ها در رو باز نمي كردن، بي بي اينقدر پشت در، در ميزد... يكي نبود بگه نامردا شما در زديد بي بي خودش اومد پشتِ در...* كارِ دنيا رو مي بيني فاطمه! چه جوري با من و تو تا ميكنه تا ميخوايم يه كم با هم حرف بزنيم زخمايِ تنت دهن وا ميكنه خنده هايِ تو همه دل خوشيمه من همون عليِ خوش رويِ توأم بخدا درد تو هم دردِ منه نگرانِ زخمِ پهلويِ توأم با خود ميگم كي فكرشو مي كرد يه روزي تو از علي رو بگيري تو زنِ جَوُون خونه ي مني مجبوري كه دست به پهلو بگيري نزديكِ سه ماهه از خونه ي ما صداي بگو بخند نيومده نَفَست بند اومده اما هنوز خونِ زخمِ سينه بند نيومده دلِ نازكت رو با زخمِ زبون همون روزِ عروسي نيش زدن چشم نداشتن ببينن با هم خوشيم خونه زندگيمون رو آتيش زدن غصه مو به كي بگم نمي دونم حق داره دلم اگه آهي داره غصه ام اينه ميدونستن همشون اين خونه بچه ي تو راهي داره تو کوچمون داره شهادت میده دیوار وسطِ راه خوردی کتک شدی گرفتار گونه ات شكسته، گمونم شونه ات شکسته جارو نکش این خونه رو دیگه بسه کار درسته پشتِ در لگد خوردی زیاد، افتادی از پا چرخِ فلک الهی با تو راه بیاد، عُمرت به دنیا یادم نمیره پایِ در چادرِ تو موند لایِ در ای وایِ من، زهرای من موند رویِ دیوار جایِ در له شدی تو غوغای در ای وایِ من، زهرای من ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•كاش اي كاش كه از درد... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی حنیف طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ كاش اي كاش كه از درد شما كم بشود كمي از درد شما قسمت ما هم بشود بعد تو مادرِ پيغمبر! آخر چه كسي مادرِ معنوي عالم و آدم بشود نرسد يك دَمِ من تا نَفَسِ بازدمم گر مرا يك دَم از الطاف شما كم نشود ديده بگشا كه ز اعجازِ تو و پلكِ ترت نبض آشفته ي اين شهر منظم بشود بانوی آب چرا قصدِ تیمم کردی؟ بگو این خاک به اعضای تو زمزم بشود چوبِ تابوت تو از جنس کدامین نخل است که در آن زخم و سرافرازی توأم بشود دید زینب که چه در راه ولایت کردی از خدا خواست که زهرایِ مُحرَّم بشود سر دَرِ خيمه ي ما سينه زنان در محشر نخي از چادرِ خاكيِ تو پرچم بشود ــــــــــــــــــ چادر خاكيِ تو پرچمِ اين هيئت هاست به خودت فاطمه سوگند تو پرچم داري ــــــــــــــــــ تا بوده و هست درد و غم باشد، آه داغی به دلِ اهلِ کَرَم باشد، آه ای شهر مدینه! بی وفایی تا کی؟ کی دیده کریم بی حرم باشد، آه *جلوي امام حسن رو گرفت، از شام اومده بود، هم به خودش بي احترامي كرد و هم به باباش اميرالمؤمنين، با مهرباني امام حسن نگاهش كرد، گفت: غريبي تو اين شهر؟ گرسنه اي؟ لباس نداري؟ مشكلت چيه؟ یه جوري باهاش رفتار كرد، يه جوري باهاش حرف زد، كه گفت: آقاجان! وقتي مي اومدم به چشمم بدتر از شما و باباتون نبود، اما الان كريم تر و آقاتر از تو بابات كسي رو نميشناسم... معاويه يه مجلسي رو تشكيل داد، عمر و عاص و مغيره و دور و بريهاش رو صدا زد، گفت: وقتي حسن اومد بلند ميشيد حرف ميزنيد، اظهار فضل مي كنيد، ميخوام شأنِ و مقام حسن رو پايين بيارم، هر كي بلند شد حرف زد حضرت وسط صحبتش حرفي نزد، اجازه داد صحبتش تمام بشه، وقتي صحبتاشون تموم ميشد، حضرت جواب ميداد، ولي همچين كه مغيره بلند شد، تا خواست حرف بزنه، حضرت فرمود: تو ديگه ساكت باش" أَنْتَ الَّذِی ضَرَبْتَ اُمّي فَاطِمَة" يادم نميره"حَتَّی أَدْمَیتَهَا وَ أَلْقَتْ مَا فِی بَطْنِهَا" يه جوري مادرم رو زدي مادرم تو خونِ خودش مي غلتيد...* كوچه چقدر تاريكِ، فضا چقدر سنگينه مادرِ من رو خاكاست، خدا داره مي بينه صداي گوشواره اومد، تا نانجيب سيلي رو زد شرمنده ي مادر شدم، كاري ازم بر نيومد بد شد دستش از روي سرم رد شد بد شد با سيلي راهه مادرم سد شد يه دست به ديوار گرفت دنيا خراب شد رو سرم يه دست رويِ شونه ي من نفس نداشت مادرم گفتم بيا بيا مادر راهي نمونده تا خونه هي ميشينه رويِ زمين انگار ديگه نميتونه بد شد معجرِ مادر خوني شد بد شد چشمِ مادر باروني شد *از گودال بدتر اين روضه است، از نيزه و شمشير بدتر اين روضه است، يه حرومي جلويِ ناموست رو بگيره... هر چي جلو مي اومد اون نانجيب، مادرِ ما عقب عقب مي رفت...* بردم پناه هر چه به ديوار بيشتر او زودتر رسيد و رهم بيشتر گرفت سيلي مگر نوازشِ پهلو شكسته است؟ دیدی چه روی داد كه قرص قمر گرفت *عجب كوچه اي، ناموس خدارو راهش رو سد كردن، ولي بالاخره امام حسن زير بغل هاي مادر رو گرفت تا خونه بُرد، اين كوچه كجا؟ كوچه ي يهودياي شام كجا؟...* خصمِ بد آئين به جاي احترام كرد اعلان بر يهودي هاي شام كاين اسيرانِ عترتِ پيغمبرند این زنان از خاندان حیدرند طبق فرمانِ امير شهرِ شام جمله آزاديد بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران، شام تر از شام شد آنقدر آل پیمبر را زدند دخترانِ ناز پرور را زدند *تو كوچه هاي مدينه يک حرومي جلويِ خانوم رو گرفت، اما تو كوچه هاي شام بس كه ازدحام بود قافله راه نمي رفت، صدا زد: حسين!..* من تماشاي تو مي کردم و غافل بودم کز تماشاي تو خلقي به تماشاي منند ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•دریا دریا چشمام می باره... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس حاج حنیف طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دریا دریا چشمام می باره امشب انگار مادر بی قراره بی قراره یه دستشو روی دیوار یه دست ‌به پهلو می گیره نمی دونم چی شد تو کوچه از بابامون رو میگیره ای مادر جَوُونم یاسِ قدکمونم تو میری و دیگه من زنده نمی مونم دریا دریا چشمام می باره امشب انگار مادر بی قراره بی قراره برده از باغ گَردِ خزونو تا با یه زحمت زد آب و جارو خونه مونو با دستای مهربونش موهامونو کرده شونه خدا رو شکر بهتره حالش که روشنه تنور خونه تو بسترِ غریبی غرقِ داغ و درده نفس آخر ای کاش به سینه برگرده دریا دریا چشمام می باره امشب انگار مادر بی قراره بی قراره گرم خوابه چشمای مردم تو بستر بیداره نگرون عصر دهم نوازشِ گرم دستاش شونه ی موی حسینه بوسه های آخرِ مادر نذر گلوی حسینه مرغ بی پر و بال دائم میره از حال با گریه میگه مادر وعده ی ما گودال غریبِ مادر... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop