eitaa logo
باب الکرم(متن روضه ،سینه زنی و مولودی)
10.8هزار دنبال‌کننده
64 عکس
257 ویدیو
34 فایل
با سلام خدمت همه بزرگواران ارتباط با ادمین @shiairany در این امر مبلغ ما باشید https://eitaa.com/babolkaram
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Shia Irany
(ع) / *بخش دوم صوت* ویژه (ع) کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا امام عسکری (ع) خادمش رو صدا زد ظرف آبی براش ببره. ظرف آب رو که دست آقا داد٬ دراثر مریضی اینقدر این دست‌ها داره میلرزه ظرف آب رها شد افتاد رو زمین. صدا زد آی خادم٬ برو پسرم مهدی رو خبرش کن بیاد. (همین‌جا یه نکته بگم تا آخر روضه با این یه نکته گریه کنید.) اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد؛ یه مادری هم من میشناسم پسرش مهدی رو صدا زد... تا بین در و دیوار قرار گرفت،‌ صدا زد مهدی جان بیا به مادرت کمک کن..... امام زمان من و تو اومد کنار پدرش. ظرف آبی رو برداشت با دست‌های مبارکش برد نزدیک دهان امام‌حسن؛ اینقدر امام حسن نحیف شده دیگه دندون‌ها داره بهم میخوره میلرزه. تا ظرف آب رو آورد جلو، امام حسن شروع کرد گریه کردن... فرمود بابا چرا گریه میکنی؟ گفت براتو دارم گریه میکنم. خیلی غریبی؛ بعد از من بیابون‌گرد میشی،‌ بعد از من صحراگرد میشی، بعد از من خیلی بی‌کس میشی... اما شاید گریه‌ی امام حسن مال اینه؛ شاید وقتی ظرف آب رو جلوش آوردن یاد لب‌های خشک آقااباعبدالله (ع) افتاد. یاد اون لحظه‌ای که راوی میگه دیدم لب‌های حسین خشکیده‌ست. ظرف آب رو برداشتم برای حسین آب ببرم؛ ‌تا اومدم تو گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد. ظرف آب رو ازم گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟ -مگه نمیبینی حسین فاطمه تشنه‌ست؟ گفت نمیخواد آب ببری٬ الان خودم سیرابش کردم.... اما دیدم بدنش داره میلرزه؛ پرسیدم چرا بدنت داره میلرزه؟ صدا زد آخه اون لحظه‌ای که نشستم رو سینه‌ی حسین٬ دیدم یه صدایی داره میاد؛ یکی هی داره میگه بُنَیَّ... غریب مادر حسین... بهترین کفن‌ها رو آوردن. جعفر کذاب میخواست به این بدن نماز بخونه. اما یه‌دفعه دیدن از دور داره یه بچه چهار ساله میاد جلو؛ برید کنار من باید به این بدن نماز بخونم. آقا اومد جلو، جعفر کذاب رو کنار زد؛ فرمود عمو من باید به این بدن نماز بخونم. ایستاد جلو نماز میت رو خوند... (یعنی میشه ماهم بمیریم آقا بیاد نمازمون رو بخونه٬ العفو العفو بگه....) امام رو باید امام خاک کنه. نمیتونه غیر امام امام رو غسل بده٬ کفن کنه٬ خاک کنه. آقا صاحب الزمان امام رو کفن کرد داخل قبر گذاشت.... اما قربون دلت برم یا امام سجاد... راوی میگه دیدم امام سجاد تو قبره اما از قبر بیرون نمیاد. سر به این بدن گذاشته داره های‌های گریه میکنه؛ یا امام سجاد چرا از قبر بیرون نمیاید؟ فرمود آخه هر میتی رو خاک میکنن طرف راست صورتش رو روی خاک میذارن، اما من هرچی نگاه میکنم بابام سر به بدن نداره.... حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 بر خاک می‌کشند تو را این حرامیان / *بخش اول صوت* (ع) ویژه (ع) مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مابین بچه‌های علی فرق نیست که ترس یزیدیان همه "اصل ولایت" است بر خاک می‌کشند تو را این حرامیان این بی‌حیا شدن همه‌اش از لجاجت است سیلی که می‌زنند به دیوار میخوری محکم لگد زدن به تو از روی نفرت است بس کن نزن، زمین و زمان می‌خورد به هم نفرین کند که لرزه به ارکان خلقت است رحمت بس است، رو کن از آن هیبت خودت... نه...، صبر در قبیله‌ی حیدر وراثت است ذکر لبم شده همه شب "یابن العسکری" می‌آید آن‌که در پس اسرار غیبت است از یُمن توست "سامره" شد "سُرّ مَن رَءآه" سرداب سامرای تو "باب الاجابت" است انگار غربت تو به پایان نمی‌رسد سوغات سامرای تو تربت نه، غربت است *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam
📋 (ع) / *بخش دوم صوت* ویژه (ع) مداحی های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آقا امام عسکری (ع) خادمش رو صدا زد ظرف آبی براش ببره. ظرف آب رو که دست آقا داد٬ دراثر مریضی اینقدر این دست‌ها داره میلرزه ظرف آب رها شد افتاد رو زمین. صدا زد آی خادم٬ برو پسرم مهدی رو خبرش کن بیاد. (همین‌جا یه نکته بگم تا آخر روضه با این یه نکته گریه کنید.) اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد؛ یه مادری هم من میشناسم پسرش مهدی رو صدا زد... تا بین در و دیوار قرار گرفت،‌ صدا زد مهدی جان بیا به مادرت کمک کن..... امام زمان من و تو اومد کنار پدرش. ظرف آبی رو برداشت با دست‌های مبارکش برد نزدیک دهان امام‌حسن؛ اینقدر امام حسن نحیف شده دیگه دندون‌ها داره بهم میخوره میلرزه. تا ظرف آب رو آورد جلو، امام حسن شروع کرد گریه کردن... فرمود بابا چرا گریه میکنی؟ گفت براتو دارم گریه میکنم. خیلی غریبی؛ بعد از من بیابون‌گرد میشی،‌ بعد از من صحراگرد میشی، بعد از من خیلی بی‌کس میشی... اما شاید گریه‌ی امام حسن مال اینه؛ شاید وقتی ظرف آب رو جلوش آوردن یاد لب‌های خشک آقااباعبدالله (ع) افتاد. یاد اون لحظه‌ای که راوی میگه دیدم لب‌های حسین خشکیده‌ست. ظرف آب رو برداشتم برای حسین آب ببرم؛ ‌تا اومدم تو گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد. ظرف آب رو ازم گرفت؛ برا کی داری آب میبری؟ -مگه نمیبینی حسین فاطمه تشنه‌ست؟ گفت نمیخواد آب ببری٬ الان خودم سیرابش کردم.... اما دیدم بدنش داره میلرزه؛ پرسیدم چرا بدنت داره میلرزه؟ صدا زد آخه اون لحظه‌ای که نشستم رو سینه‌ی حسین٬ دیدم یه صدایی داره میاد؛ یکی هی داره میگه بُنَیَّ... غریب مادر حسین... بهترین کفن‌ها رو آوردن. جعفر کذاب میخواست به این بدن نماز بخونه. اما یه‌دفعه دیدن از دور داره یه بچه چهار ساله میاد جلو؛ برید کنار من باید به این بدن نماز بخونم. آقا اومد جلو، جعفر کذاب رو کنار زد؛ فرمود عمو من باید به این بدن نماز بخونم. ایستاد جلو نماز میت رو خوند... (یعنی میشه ماهم بمیریم آقا بیاد نمازمون رو بخونه٬ العفو العفو بگه....) امام رو باید امام خاک کنه. نمیتونه غیر امام امام رو غسل بده٬ کفن کنه٬ خاک کنه. آقا صاحب الزمان امام رو کفن کرد داخل قبر گذاشت.... اما قربون دلت برم یا امام سجاد... راوی میگه دیدم امام سجاد تو قبره اما از قبر بیرون نمیاد. سر به این بدن گذاشته داره های‌های گریه میکنه؛ یا امام سجاد چرا از قبر بیرون نمیاید؟ فرمود آخه هر میتی رو خاک میکنن طرف راست صورتش رو روی خاک میذارن، اما من هرچی نگاه میکنم بابام سر به بدن نداره.... حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴متن‌ روضه‌‌‌،سینه‌زنی‌ و‌ مولودی‌ https://eitaa.com/babolharam